eitaa logo
ایستگاه روایت شهدا
426 دنبال‌کننده
557 عکس
337 ویدیو
11 فایل
🌱‟رِوٰایَتْگَرِی‟ قِصِه‌ی دلدادگیِ واماندگانِ از کاروان "شهدا"ست...! ✍️استاد محمدباقر نادم 🔶راوی موسسه روایت سیره شهدا_قم 🔶نویسنده 🔶پژوهشگر 🔶سخنران به یاد علمدار روایتگری🌷 #شَهِیدحٰاج‌ْعَبْدُالله‌ضٰابِط ✅ادمین: @admin_revayat_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید محسن فرامرزی تولد : 1360/05/09 / تهران تاریخ شهادت : 1394/09/30 محل شهادت : حلب - سوریه وضعیت تاهل : متاهل با 3 فرزند محل مزار شهید : تهران - گلزار شهدای یافت آباد شهید فرامرزی  از اعضای تیم محافظت از آیت‌الله امامی‌کاشانی (امام جمعه موقت تهران) بود که در دفاع از حرم حضرت زینب 30 آذر سال 94 در سوریه به شهادت رسید. وی در زمان شهادت، دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و حقوق، دارای سه فرزند بود. 🌷 فاطمه، دختر شهید محسن فرامرزی نیز در دلنوشته‌ای برای پدرش نوشته است: «سلام بابای خوبم. درست است دلم برات تنگ شده. درست است دوست دارم یک‌بار هم ببینمت همه اینها درست اما از یک چیز بسیار خوشحالم از اینکه به آرزویت رسیدی. شهادت مقام بالایی است که به آن دست یافتی. همان‌طور که گفتی سرم بالاست و حجابم حفظ می‌شود چون می‌دانم سرخی خونت را به سیاهی چادر من هدیه کردی. دوستت دارم.» محمدرضا فرامرزی فرزند بزرگ شهید فرامرزی هم گفته بود: «پدرم قبل از رفتن گفت: من فقط یک سفر برای رضای خدا می‌روم که شاید برنگردم؛ بچه‌های گلم اگر برنگشتم هیچ وقت فکر نکنید من شما را تنها می‌گذارم و سرتان را جلوی هیچ‌کس پایین نیندازید؛ اگر به کمک نیاز بود یک حمد بخوانید و سه بار اسم من را صدا بزنید و مطمئن باشید من به کمکتان می‌آیم.» 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و 🌼 @revayat_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 کلیپ دیده نشده از خاطره‌گویی سردار سلیمانی در بین رزمندگان مدافع حرم زینبی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @revayat_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 مفسر قرآن علی خواجه (زابلی) خداوند مهندس خالدی را با شهدا محشور کند. بنده چند صباحی با ایشون و حاج حمید رضایی هم خرج بودم. همیشه از تفسیر قرآن برامون صحبت می‌کرد. می‌گفت: سه نفر بودیم که در ایران با هم شروع کردیم به تفسیر قرآن. کمی کار کردیم که‌ اسارت نصیبم شد. بعضی از نگهبانان دنبالش بودند تا تشخیص صداها را برایشان توضیح دهد. مثلا این صوت که از درون کوه شنیده می‌شود مربوط به چه حدیثی است؟و او خیلی با حوصله و با دقت براشون توضیح می‌داد. این اواخر اکثر نگهبانان شیفته او شده بودند. حاج حمید رضایی و مهندس خالدی به اتفاق تعدادی از دوستان که به بیگاری می‌رفتند آثار به یاد ماندنی خوبی از خود به جای می‌گذاشتند. حاج حمید رضایی علاوه بر کار بنایی شعرهای خوبی هم برای بعضی نگهبانان در نیمه‌های شب روی دفتر می‌نوشت و بوسیله سرودن همین شعرها و نقل احادیث ناصر و لک را یک گوشمالی حسابی دادند. هرچه نصیحت می‌کردند به گوش ناصر فرو نمی‌رفت. 🔹 آزاده تکریت ۱۱ ─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─ @revayat_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم ربِّ زهـــرا سلام الله __گردان ام الائمه راوی: جمعی از رزمندگان   گردان یا زهرا علیها السلام با یک گردان صرفاً رزمی بسیار متفاوت بود. در این گردان آنچه که بیش از همه مشاهده می شد حضور طلّاب و دانشجویان بود«1» . که همگی دارای یک فکر سیاسی مشترک بودند. این فکر سیاسی تبعیت محض از امام و ولایت فقیه بود. همچنین پیروی از یاران امام که در مقطعی شهید بهشتی و سپس حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله) بودند. این گرایش سیاسی باعث شد که محمد تورجی سریع جذب این گردان شود. از دیگر ویژگی ها حضور اساتید قرآن و معارف در میان بچه ها بود. به طوری که ما می توانستیم همزمان بیست جلسه قرآن و معارف با سطوح مختلف در گردان برقرار کنیم. توجه به معنویت شاخصه این گردان بود. همیشه یک ساعت مانده به اذان صبح نوار مناجات توسط تبلیغات گردان پخش می شد. بیشتر نیروهای ما اهل نماز شب و بیداری در سحر بودند. در این گردان هر صبح بعد از نماز دعای عهد و زیارت عاشورا و هر شب سوره واقعه قرائت می شد. اگر در کل لشگر سه مداح خوب وجود داشت، دو تای آنها در گران یا زهرا علیها السلام بودند. به طوری که در مناسبتها از همه گردانها به سراغ آنها می آمدند. در بیشتر کارهای گردان به بُعد فرهنگی و معنویت دقت می شد. بعدها محمد تورجی به یکی از ارکان معنویت گردان تبدیل شد. در پیاده روی ها محمد در کنار ستون می ایستاد. بلند بلند این شعر را می خواند و بچه ها تکرار می کردند: اگر تیر مسلسل ها، شکافد سینه ما را نخواهیم دست بیعت را، جدا سازیم ز روح الله اگر شلیک موشکها، بسوزاند تن ما را نخواهیم دست بیعت را، جدا سازیم ز روح الله اگر امواج دریاها، ببلعاند تن ما را نخواهیم دست بیعت را، جدا سازیم ز روح الله گردان یا زهرا علیهاالسلام از بعد نظامی نیز از گردانهای شاخص لشگر بود. بعد از حماسه تصرف قرارگاه عملیاتی عراق در فاو روی گردان ما بیشتر حساب می شد. کربلای پنج نیز اوج حضور و حماسه بچه ها بود. این حماسه آفرینی تا پایان جنگ و حتی بعد از آن ادامه داشت. بر کسی پوشیده نیست که حضور فرمانده و مداحی دلسوخته نظیر محمد تورجی در شجاعت و معنویت و از جان گذشتگی نیروها مؤثر بود. فراموش نمی کنم زمانی که قصد تهیه تابلو برای محوطه گردان داشتیم. شهید تورجی گفت: روی تابلو بنویسید: موقعیت گردان ام الائمه علیها السلام 1.هم اکنون نیز از بچه های باقی مانده از گردان و از شاگردان معنوی شهید تورجی تعداد زیادی پزشک ، مهندس، روحانی، سردارانی حماسه ساز و ... هستند که مصمم به ادامه دادن راه نورانی شهدا هستند. ...... 📚 کتاب یازهرا @revayat_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهیدی که به دلیل نورانیت چهره، منور نام گرفته بود شهید عباسعلی کریم آبادی اینقدر نورانی بود که وقتی وارد اتاق می شد من چراغ را خاموش می کردم دوستان همرزم اعتراض می کردند که چراغ را روشن کن !!! من می گفتم تا وقتی منور هست چراغ لازم نیست . 🌹خداوند بدلیل معصومیت ایشان نوری در چهره او قرار داده بود که بهش می گفتیم " منور " وقتی ایشان به درجه رفیع شهادت نایل آمد دوستان برای اعلام خبر شهادت به خانواده ایشان مراجعه کردند پدرشان گفته بود: قبل از اینکه چگونگی شهادت او را بیان کنید چند سوال می پرسم  ۱. عباس آیا سر به تن دارد ؟ گفتیم نه ۲. آیا دو دست دارد ؟ گفتیم نه پدرشان با یک اطمینان خاطر گفت : خیالم راحت شد پرسیدیم چطور؟؟!! 🌹گفت : دلیل انتخاب نام عباسعلی این بود قبل از اینکه او بدنیا بیاید خواب آقا ابوالفضل العباس (ع) را دیدم و به همین دلیل نام او را عباسعلی گذاشتم و من اطمینان داشتم که او نیز همانند آقا ابوالفضل العباس (ع) به شهادت می رسد . ✍راوی جانبازتخریبچی اویس زکی خانی "شهید عباسعلی کریم آبادی" ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @revayat_shohada