eitaa logo
ایستگاه روایت شهدا
426 دنبال‌کننده
557 عکس
337 ویدیو
11 فایل
🌱‟رِوٰایَتْگَرِی‟ قِصِه‌ی دلدادگیِ واماندگانِ از کاروان "شهدا"ست...! ✍️استاد محمدباقر نادم 🔶راوی موسسه روایت سیره شهدا_قم 🔶نویسنده 🔶پژوهشگر 🔶سخنران به یاد علمدار روایتگری🌷 #شَهِیدحٰاج‌ْعَبْدُالله‌ضٰابِط ✅ادمین: @admin_revayat_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
16.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا زنده اند.... دکتر محمد باقر نادم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرشته درایدباکلام.mp3
2.81M
سرود بوی گل سوسن و یاسمن آید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴واکنش مادر شهید نسبت به حضور رهبر انقلاب بر سر مزار پسرش 🔹مادر شهیدِ عارف، شهید سجاد زبرجدی، که خواهر دو شهید هم هست، فرزند شهیدش را بعد از فوت همسر، بدون پدر و با سختی بزرگ کرد. 🔹شهیدی که به زائران مزارش وعده داد «اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم» 🔰 دریافت محتوای روایتگری به صورت روزانه و مناسبتی👇 📡https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
🔹ما چند صد هزار رزمنده داشتیم و هر کدام از اینها یک مجموعه‌ خاطره‌اند. هر کدام از اینها افرادی دوست و رفیق و خانواده و پدر و مادر و همسر و مانند اینها داشتند که هر کدام از آنها راجع به این رزمنده یک صندوقچه خاطره‌اند. 🔹بعضی از این صندوقچه‌ها متأسّفانه در این سی سال، سی و چند سال، ناگشوده زیر خاک رفته، از دسترس ما خارج شده؛ حیف! حیف! این کسانی که به فکر می‌افتند -امروز به فکر می‌افتند، دیروز به فکر افتادند- که خاطره خودشان را بنویسند یا کسانی به فکر افتادند بروند از پدرها، مادرها، همسرها خاطره بگیرند، 🔹اینها دارند در واقع جلوی یک ضایعات مهم و خسارت‌بار را می‌گیرند و نمی‌گذارند ضایع بشود؛ دارند احیا می‌کنند این گنجینه‌های پُرارزش را، گنجینه‌های بی‌بدیل را. اینها سرمایه ملّتند؛ هم آدم‌هایشان سرمایه ملّت بودند، همین‌هایی که مانده‌اند -از جانباز و آزاده و رزمنده سابق و مانند اینها- هم خاطراتشان سرمایه‌های مردم هستند. 🔰 دریافت محتوای روایتگری به صورت روزانه و مناسبتی👇 📡https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
،طنز ✅ یکروز بعد از عملیات بیت المقدس شهید مفقود الجسد حسن حق نگهدار را دیدم، پرسیدم: حسن نمی خواهی بیایی برویم مرخصی گفت: نه، گفتم: چرا؟ تو که خیلی وقت است نرفتی، می رویم دوباره برای عملیات بر می گردیم. گفت: تو آخر از وضع من خبر نداری، من الان بروم خانه می دانم که پدر و مادرم با کفش و لنگه دمپایی جلو در ایستاده اند. چشمشان که به من بیفتد جای سالم برایم نمی‌گذارند. پرسیدم: برای چه مگر تو چه کردی؟ گفت: هیچی فقط به دلیل اینکه زنده ام! آخر من قول داده ام این دفعه با دست پر بروم، آنها هم که می دانی به کمتر از خانواده شهید قانع نیستند.😂😂😂😂 🔰 دریافت محتوای روایتگری به صورت روزانه و مناسبتی👇 📡https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزرگواران لطف بفرمایید این پوستر را جهت تبلیغ روایتگری شهدا به دوستان و مرتبطین خود ارسال نمایید. مشمول دعای شهدا باشید انشاءالله