eitaa logo
ایستگاه روایت شهدا
419 دنبال‌کننده
557 عکس
337 ویدیو
11 فایل
🌱‟رِوٰایَتْگَرِی‟ قِصِه‌ی دلدادگیِ واماندگانِ از کاروان "شهدا"ست...! ✍️استاد محمدباقر نادم 🔶راوی موسسه روایت سیره شهدا_قم 🔶نویسنده 🔶پژوهشگر 🔶سخنران به یاد علمدار روایتگری🌷 #شَهِیدحٰاج‌ْعَبْدُالله‌ضٰابِط ✅ادمین: @admin_revayat_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 شهید نعمت الله شیری 🌹 وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.(آل عمران/۱۶۹) 🌷 نوجوان ترین فرزند حاج غلامعلی در اولین روز شهریور سال ۱۳۵۱ در منطقه تله نو(بیشه دراز) از توابع شهرستان دهلران دیده به جهان گشود وی تحصیلات خود را تا پایان دوره ابتدایی ادامه داد و چون فرمان مولایش حضرت امام خمینی ره برای جهاد از میهن اسلامی را شنید عازم جبهه حق علیه باطل گردید و در تیپ یازده امیر المؤمنین علیه السلام استان ایلام با عنوان رزمنده بسیجی و با سمت تک تیرانداز در جبهه حضور یافت تا اینکه در تاریخ ۱۳۶۶/٠۸/۱۶ در منطقه عملیاتی قلاویزان مهران در حالی که وضو گرفته بودند جهت ادای نماز ظهر توسط نیروی های عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر به فیض نائل آمدند مزار ایشان در گلزار شهدای امامزاده سید اکبر علیه السلام دهلران می باشد. 🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
17.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ 🎊 برخواسته از شعبان 🎉 روایتی کوتاه از زندگی سردار سرافراز شهید به روایت همسر بزرگوار شهید 🔰 دریافت محتوای روایتگری به صورت روزانه و مناسبتی👇 📡https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
6.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷۲۲ اسفند مـاه روز بزرگداشـت شهدا گرامی باد. تقدیم به روح همه ی شهدای انقلاب علی الخصوص سردار دلها حاج قاسم سلیمانی 🔰 دریافت محتوای روایتگری به صورت روزانه و مناسبتی👇 📡https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
‍ 🔺خاطرات مردم همدان از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی حس مشترک فرزندان شهدا عقربه ساعت‌شمار از شش گذشته بود که تلفن همراهم زنگ خورد. هوا تاریک بود و مادرم پشت خط بود. بلند شدم و جواب دادم. نگران پرسیدم: «چی شده؟» مادرم گریه می‌کرد. چیزی به ذهنم نمی‌رسید. در این سال‌ها که پدر و مادرم برای مداوا رفته بودند، وقتی مادرم از تهران یا آلمان تماس می‌گرفت، با هر زنگش منتظر خبر شهادت پدرم بودم. این انتظار و اضطراب هفت هشت سال همراهمان بود؛ اما آن روز، مدتها بود که پدر شهید شده بود. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است و گریه‌ی مادر برای چیست.؟! اولین صحبتش این بود: «طاهرم، حاج قاسم شهید شد.»🥀😔 مات و مبهوت ماندم و همانطور نشسته بودم و هیچ واکنشی نشان نمی‌دادم. می‌خواستم بروم جایی که فقط گریه کنم تا شاید آرام شوم. بین ساعت هفت و تا هفت و نیم صبح بود. آرام و قرار نداشتم. تصمیم گرفتم بروم آرامستان باغ بهشت؛ اما باغ بهشت هم خلوت نبود. رفتم سر مزار پدر و شهید حاج حسین همدانی که نزدیک هم‌اند. آنجا شلوغ بود. با بغض در گلو فاتحه‌ای خواندم و رفتم سمت مزار شهید علی محمدی که از دوستان نزدیک پدر و از عرفای جنگ بود. پسر شهید زارعی، آقا حامد و مادرش هم بودند. حامد برگشت من را دید. بدون اینکه کلامی رد و بدل شود، همدیگر را بغل گرفتیم و چند دقیقه در بغل هم گریه کردیم. نشستیم و به آرامی صحبت و درد و دل کردیم. تا آن زمان فکر می‌کردم چون با حاج قاسم آشنا و نزدیک بوده‌ام، علاقه‌ام بیشتر است. فکر می‌کردم من باید بیشتر ناراحت باشم؛ اما دیدم حامد و دیگران که اصلا حاج قاسم را ندیده‌اند همینطوری گریه می‌کنند. معلوم بود واقعا دوری‌اش برای همه سخت است. همان لحظه به فکر رفتم و دیدم از لحظه شهادت پدرم هم بیشتر ناراحتم. رفتن حاج قاسم من را خیلی به هم ریخت. با خودم گفتم احتمالا این داغ تازه است و در گذر زمان کم رنگ می شود؛ ولی گذشت و در این مدت با خواندن مصاحبه ها و شنیدن سخنرانی ها دیدم که چقدر این حس بین من و دیگران، به خصوص بین فرزندان شهدا، مشترک است! فرزندان شهدا می گفتند این از داغ نبود پدرشان هم سنگین‌تر است. شاید باور نکنید، من به نبود پدرم عادت کردم؛ ولی در سالگرد شهادت حاج قاسم خسته شده بودم و سنگینی داغش خفه‌ام می‌کرد. به حاج قاسم گفتم یا بُکشم و راحتم کن یا دلم را آرام کن. واقعا آرام نمی‌شوم و تازه متوجه شده‌ام که چرا بعد از 1400 سال نباید داغ کربلا سرد شود. وقتی خون تقدیس شده باشد، نتیجه‌اش همین می‌شود. 🌷🌷🌷🌷🌷 ✍️ محمدطاهر خوش لفظ 📚 برگی از کتاب «» https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
revayat 01-.mp3
38.01M
📻 روایت پایداری: قسمت اول «دوکوهه» ❇️تولید شده در رادیو معارف 🎙 روایتگری:حجت‌الاسلام دکتر 🎧با حضور و روایتگری راویان مؤسسه روایت سیره شهدا 🔰 دریافت محتوای روایتگری به صورت روزانه و مناسبتی👇 📡https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹شوخی یک رزمنده کاشانی! شهید احسان محبوبی خباز و برادرش شهیدش حسن محبوبی دو شهید کاشانی، روح پاکشان شاد🌴🌴 🔰 دریافت محتوای روایتگری به صورت روزانه و مناسبتی👇 📡https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
🌷 🌱در دوران حکومت شاه، یک روز بعد از ظهر در حالیکه مست و لایعقل به‌ طرف خانه می‌رفتم، ناگهان بابایی را که در آن زمان فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود مقابل خودم دیدم. پیش خودم گفتم: کارم تمام است! وقتی به من رسید، نگاه مهربانانه و معناداری به من کرد، ولی حرفی نزد. فردای آن روز رفتم پیش او تا عذرخواهی کنم، اما شهید کلام مرا قطع کرد و گفت: برادر عزیز، چیزی نگو! راجع‌ به کاری که کرده‌ای حرفی نزن! اگر حقیقتاً از کرده خود پشیمان هستی با خداوند عهد کن عملت را اصلاح کنی. خدا می‌داند از پیش او که آمدم احساس می‌کردم از نو متولد شدم... https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
"روایتگرے حاج حسین کاجی" 🌷رفتم سر مزار رفقای شهیدم و فاتحه ای خوندم و برگشتم شب تو خواب رفقای شهیدم رو دیدم گفتن: فلانی خیلی دلمون برات سوخت گفتم: چرا جواب دادن: وقتی اومدی مزار ما فاتحه خوندی ما شهدا آماده بودیم هرچی از خدا میخوای برات واسطه بشیم ولی تو هیچی طلب نکردی و برگشتی خیلی دلمون برات سوخت... 🌹رفتین مزار شهدا حاجت هاتون رو بخواید برآورده میشه.. https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
شهیدی که پیکرش را آب بُرد 🌊 ✨بمناسبت مهدی باکری در در جریان تاریخ تولد: ۱۲ / ۱ / ۱۳۳۳ تاریخ شهادت: ۲۵ / ۱۲ / ۱۳۶۳ محل تولد: میاندوآب محل شهادت: دجله 📜در قسمتی از اش نوشته بود: 🌹خدایا از تو می‌خواهم وقتی کشته می شوم، جسدم پیدا نشود تا من یک وجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم. این فرمانده در عملیات بدر در ۲۵ اسفند ۶۳ بر اثر اصابت گلوله مستقیم ندای حق را لبیک گفت. 🌹هنگامی که پیکرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال می‌دادند قایق حامل پیکر او مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت و پیکرش در دجله افتاد و آب او را با خودش برد و به آرزویش رسید🕊️ مفقودالجسد سردار شهید مهدی باکری🥀 https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
📕 🥀وقتی که شهید بختیاری و شهید برسنجی به گشت‌زنی می‌رفتند، موقعی که می‌خواستند سوار ماشین‌شان شوند، شهید بختیاری با خنده داد زد و گفت: «ما که رفتیم دنبال شهادت! خداحافظ...» 🥀به شوخی گفتم چی میگی! برید زود بیاید که کلّی کار داریم! چنددقیقه نگذشته بود که بهِمان خبر دادند بچه‌ها زمین‌گیر شده‌اند؛ اولش فکر کردیم شوخی می‌کنند ولی... 🔹شهیدان مدافع‌حرم مهدی بختیاری و مجتبی برسنجی، ۲۵اسفند۱۳۹۹ در منطقه‌ی المیادین سوریه براثر انفجار مین که لحظاتی قبل از انفجار، تروریست‌های داعش در مسیر عبور خودروی آنها کار گذاشته بودند، به شهادت رسیدند. 📸این عکس دقایقی قبل از شهادت آنها گرفته شده است! ✍🏻راوی: همرزم شهید https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون.؟!!! بیست الی بیست‌و‌پنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب می‌خونه و زار زار گریه می‌کنه!!! بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصف‌جون کردی، می‌خواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می‌خوام داروهام رو بخورم؟! برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه،دلم مریضه من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال امام زمان(عج) رو ندیده؛ دلم مریضه بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم!😔 🥀🥀🥀🥀 https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60
"🥀" 📝جوان 23ساله‌آمریکایی‌27 ژانویه‌سال 2003به‌نوار‌غزه‌سفر‌کرد در‌اولین‌شب‌اقامتش‌درشهر‌رفح‌در جنوب‌نوارغزه‌با‌دو‌نفر‌ازفعالین‌خارجی‌که می‌خواستند‌بانصب‌تابلوهایی‌که روی‌آن‌هانوشته‌بودند "افراد‌بین‌المللی"باعث‌توقف‌تیراندازی سربازان‌اسرائیلی‌به سمت‌شهروندان فلسطینی‌شوند می‌خواستندبا‌سیاست "تخریب‌منازل،ریشه‌کن‌کردن‌درختان و ارعاب‌شهروندان‌بی‌دفاع‌فلسطینی" مقابله‌کنند ‌او‌درتظاهرات‌ضدصهیونیستی‌و ضدآمریکایی‌در،رفح‌شرکت‌میکرد و‌پرچم‌آمریکاواسرائیل‌رابه‌آتش‌کشید، کم‌تر‌از2ماه‌بعدیعنی16مارس2003 راشل‌که‌کاورنارنجی‌فلورسنت‌به‌تن داشت‌تا‌به‌راحتی‌دیده‌شود،‌ سر‌راه بولدوزرارتش‌رژیم‌صهیونیستی‌ایستاد تا‌ازتخریب‌،خانه‌یک‌داروسازفلسطینی به‌نام#"سمیرنصرالله"که‌دراین‌مدت باهم‌آشناشده‌بودند،‌جلوگیری‌کند اما‌بولدوزر‌اسرائیلی‌باعبور‌ازروی‌راشل جمجمه‌او‌راشکست،دنده‌های‌او‌را خرد‌کردوریه‌های‌اورا‌سوراخ‌کرد اما‌گویی‌این‌کافی‌نبود،راننده‌بدون‌آن که‌تیغه‌بولدوزر،را‌بالاببرد،دنده‌عقب گرفت‌و‌برای‌بار‌2از‌روی‌بدن‌راشل‌ردشد آمبولانس‌فلسطینی‌هاایشان‌را‌به ‌بیمارستان‌النجار‌برده‌ودرآنجا‌بر اثرشدت‌جراحات‌شهید‌شدند. 🇵🇸" 🕊" (ریچل‌)🌦" https://eitaa.com/joinchat/3639148838C86c083fb60