eitaa logo
خانه روایت زن انقلاب اسلامی
322 دنبال‌کننده
223 عکس
73 ویدیو
0 فایل
🌻ارتباط با ما @Admin_revayate_zan
مشاهده در ایتا
دانلود
🕯شاگردان مکتب زینب سلام الله علیها 🦋ماه رجب سال 1399 هـ. ق، رژيم عراق، شهيد آيت الله صدر را دستگير كرد. بنت الهدي تا خيابان اصلي به دنبال برادر رفت و تصميم داشت همراه او سوار ماشين شود، ولي ماموران اجازه اين كار را به او ندادند. 🔸 او به راننده حامل آيت الله صدر گفت: «سرانجام تو روزي بيدار مي شوي و از اين كار خود پشيمان خواهي شد.» 🔸او همان جا ماند و سخنراني عجيبي را ايراد كرد و به برادرش گفت، «من بر نمي گردم. مي خواهم مانند حضرت زينب (سلام الله علیها) كه برادرش امام حسين (علیه السلام) را همراهي كرد، همراه شما باشم.» 🔹هنگامي كه ماشين حامل آيت الله صدر حركت كرد، بنت الهدي با تكبيرهاي رعدآساي خود، قلب دشمن را لرزاند. سپس به طرف حرم مطهر اميرالمؤمنين علیه السلام حركت و در آنجا سخنراني پرشوري را ايراد كرد و مردم را به گريه انداخت و به تحرك واداشت. 🟢 نتیجه این سخنرانی تظاهرات مردم نجف و آزادی شهید صدر بود. زنانه ☘@revayate_zan
🕯شاگردان مکتب زینب سلام الله علیها 🥀زینب کمایی ؛ کابوس مجاهدین خلقی که از قد و قامت باریک ۱۴ ساله‌ انقلابی‌اش در چادر می‌ترسیدند. 🥀وقتی تصمیم گرفت زینب شود ،راه زینب را برود ؛دور از معرکه جنگ بود اما زندگی اش را به خط مقدم حمله به دشمن تبدیل کرد . 🔸 دید ما رأیت الا جمیلا را ... گفت :خانه ام را ساخته ام باید بروم ... زنانه ☘@revayate_zan
26.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢سخنرانی شجاعانه و‌ با صلابت زهرا ابراهیم پور در روز تشیع شهید صدرزاده (همسر شهید) زنانه ☘@revayate_zan
🕯السلام علیک یا رقیه بنت الحسین 🥀خاتون چند سوال دارم از شما ،اجازه هست؟! خاتون سه ساله !چه شد که راهی سرزمین کربلا شدید؟! اصلا چه شد که محنت اسارت و خار مغیلان نصیب جان عزیزتان شد؟! خاتون سوال دارم !!! چه شد که اینقدر شبیه مادرت زهرا سلام الله علیها شدید؟! 🔺اصلا خیلی عجیب است ،سرزمین شامات و محبت علی علیه السلام !!! چه شد ،چه کردید با قلب مردم شام ، بغضی که سالیانی معاویه با زر و زور در قلب شامیان نشانده بود تا روزی برسد که خارجی بخوانند اهل بیت پیغمبر خدا را و اسارت بگیرند و بزنند و ... چه شد که این بغض را در دلها خشکانیدید و بذر محبت علی را کاشتید ! چطور دلها را منقلب کردید خاتون سه ساله ؟! راستی چقدر قصه خرابه شام شما شبیه قصه بیت الاحزان حضرت زهراست ! 😭😭😭 🥀خاتون ،سوال دارم از شما ؟! قصه اسارت و تازیانه ها برای چه بود ؟ مگر امام حسین علیه السلام بدون این رنج های شما سیدالشهدا نمیشد ؟!!! 🔴نمیدانم ،شاید قوم بنی امیه رسوا نمیشد اگر کاروان اسرا ،خاتون سه ساله ای نداشت ... 🔸خاتون سوال آخر؟!!!چطور با این که سه سال بیشتر نداشتید، قرنهاست در شب سوم محرم رسم حسین و حب علی را به گوش عالمیان میرسانید ؟! زنانه ☘@revayate_zan
🕯السلام علیک یا رقیه بنت الحسین «سفیر شام» ⚜اینجا حرم خاتون سه ساله ایست که قدرت پوشالی معاویه را با قدرت عاطفه و نفوذ در قلب ها شکست داد . ⚜اینجا خاتون سه ساله ای ،سرنوشت مردمان بیچاره ی شام را که به بغض علی آلوده شده بودند ،با اشکهایش تطهیر کرد و با محبت علی گره زد . زنانه ☘@revayate_zan
💌به قرار عاشقی 🥀عبدالله ،قرارمان را فراموش کردی؟! من و تو قرار گذاشتیم ،با هم ،به عشق فاطمه ،فدایی حسین علیه السلام شویم ... 🥀چه شد قول و قرارمان ... حالا اینجا پیکرت را در آغوش گرفته ام ،در حالی که تو در نزد فاطمه سربلند شده ای ... و من ،من بیچاره در این سرزمین پر محنت باید غریبی حسین را نظاره گر باشم ... 🥀عبدالله من طاقت ندارم ... من نمیتوانم تنهایی حسین را ببینم ! من نمیتوانم سوختن خیمه ها و اسارت اهل بیت حسین را ببینم ... عبدالله ،من چطور صورت کبود رقیه را ببینم ... ✨همین لحظات بود که ام وهب همسر عبدالله مهمان لبخند فاطمه شد ... شهیده کربلا زنانه ☘@revayate_zan
🕯شاگردان مکتب زینب سلام الله علیها 🔸شام غریبان بود؛ شبی که سر حسین علیه السلام و کاروان اسیران را به سمت شام روانه کردند. بی آنکه از قبل برنامه ای تدارک دیده باشیم یا آماده ی درگیری با بعثی ها باشیم طبق معمول بعد از نماز، دعای وحدت و فرج امام زمان و «أمن یجیب» خواندیم. 🥀 بغضمان فرو نمی نشست و میلی به پایان برنامه ی همیشگی نداشتیم. شام هم در گوشه ای از دهن افتاده بود و انتظار می کشید. هر کدام به فراخور حالش از ته دل مرثیه ای سوزناک می خواند و به سر و سینه می زدیم .از شام غریبان کربلا و شام، به رمادیه و اردوگاه عنبر و شکنجه های برادران رسیدیم. 🥀دلمان می خواست خدا را شاهد بگیریم و به خدا شکایت کنیم. دامن خدا را سفت گرفته بودیم و از او می پرسیدیم - خدایا تو هم دیدی که کربلا چقدر بزرگ شده و دشت نینوا پیش ما آمده و ما هم نینوایی شده ایم! 🥀- خدایا تو هم دیدی که بچه ها مثل ابوالفضل بی دست به قتلگاه آمده بودند؟ - خدایا تو هم دیدی که گردن آنها را تیغ جهل و نادانی دشمن چگونه می برید. - خدایا تو هم دیدی که دیگر حسین تو تنها نیست و یارانش تنها هفتاد و دو نفر نیستند! @revayate_zan
🔰دفتر روایت زن انقلاب اسلامی برگزار میکند: 🔸کارگاه کلان روایت ،با محوریت نقش حضرت رقیه سلام الله علیها در حادثه عاشورا 🔹به میزبانی هیئت زوار الزهرا سلام الله علیها ⬅️مکان: فرهنگسرای خانی آباد ⬅️زمان:روز سه شنبه ۱۴:۳۰/۱۷ ☘️@revayate_zan
🔰گزارش کارگاه کلان روایت نقش حضرت رقیه سلام الله علیها در حادثه عاشورا 🔸در ابتدای جلسه سرکار خانم صادقی فرد مدیر دفتر روایت زن انقلاب اسلامی به نقد تصویر ایجاد شده از روایت هایی که در رابطه با حضرت رقیه سلام الله علیها در جامعه وجود دارد پرداختند و زوایای مختلف از حضور دختر سه ساله در حادثه جانکاه عاشورا را بررسی کردند . 🔸ایشان تاکید کردند ؛برای درک نقش ویژه حضرت رقیه سلام الله علیها در تاریخ شیعه باید به بستر وقوع حادثه عاشورا در ابعاد مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی پرداخت. 🔹مدیر دفتر روایت زن انقلاب اسلامی اذعان داشتند شناخت شخصیت معاویه به عنوان موثر ترین فرد در غصب خلافت و حکومت و انحراف اسلام از مسیر خودش بسیار مهم و ضروریست، تا همه ی آن بیست سال برنامه ریزی معاویه برای تضعیف خاندان امامت و به ویژه امام علی علیه السلام را نشناخته باشیم نمیتوانیم نقش این خاتون سه ساله را به خوبی درک کنیم . 🔹ایشان افزودند نقش ویژه حضرت رقیه سلام الله علیها را رهبری عواطف و اراده ها در طول تاریخ است و تبیین کردند، در سزمین دمشق ،مرکز طراحی سیاست های خصومت آمیز و سرزمینی که مردمانش با لعن و بغض امیرالمومنین علی علیه السلام خو گرفته و خردسالانش با چنین برنامه ای بزرگ و بزرگسالانش پیر شده اند را با یک خرابه متحول میکند و دمشق پایگاهی میشود برای تبلیغ تشیع. @revayate_zan
🎙 گفتگو با همسر شهید مصطفی صدرزاده ❤️ تمام زندگی‌ام مصطفی بود 🔻 به نظر شما چه اتفاقی افتاد که حضرت آقا از شهید صدرزاده یاد کردند. در تقریظ از شما هم تقدیر شده است. میدانید که اتفاق بزرگی است و خیلی پیش نمی‌آید. دلیل این توجه را چه میدانید؟ 🔹 من وقتی که آقا مصطفی داشتند سوریه می‌رفتند، به ایشان گفتم محضر حضرت زینب بفرمایید من همه‌ی هستی ام را دادم. همه‌ی دارایی دنیایم را دادم. 🔹 بعد آقا مصطفی گفتند که دارایی دنیای پدر و مادر، بچه‌هایشان هستند. گفتم بچه‌ها هر کدام می‌روند سر خانه و زندگی‌ خودشان. من و شماییم که پیش همدیگر می‌مانیم. 🔶 من برای آن روز که با شما دوباره تنها بشوم، وقتی که بچه‌ها ازدواج می‌کنند، کلی نقشه داشتم. شاید این نگاه، آن عنایت حضرت زینب (سلام الله علیها) باشد. ⬅️ادامه را بخوانید: http://khl.ink/f/53637@revayate_zan
صدای ناقه‌های خسته را می‌شنوی؟ صدای احتجاج زن علم به دوش را؟ سال‌هاست است که در این صحرا، قدم‌ها در پی هم دویده‌اند و نفس‌ها از تب سینه‌ها افتاده‌اند در پی مخدراتی که قافله‌سالارشان زینب(س) است‌. در این وادی عشق، بیشتر از هرچیز اقتدا به عقیله بنی‌هاشم را زنان آموخته‌اند. جان و مال خود و فرزندان و همسرانشان را به میان آورده‌اند به مواسات با زینب(س) و کاروان کودکان و زنان رنجورش که بعد از چهل منزل و چهل روز، برای در آغوش گرفتن قبر حسین(ع) خود را از ناقه‌ها زمین انداختند. این زنان، تاریخ را ورق زده‌اند و تاریخ‌ ساخته‌اند. رسیده‌اند به فتح قله اربعین و پذیرای آن خیل عظیم مشتاق حسین(ع) شده‌اند. خدمت به زوار الحسین(ع)، شرف و افتخار ابدی‌شان است. سال‌هاست که زنان عراقی، زنان جهان را فراخوانده‌اند به همسفری با کاروان زینب(س). بانگ الرحیل در اربعین به کوی حسین(ع)، هربار با صدای زنانی بلند می‌شود که دینارهایشان طعام و موکب و خدمت شده است. زنان علم به دوش همچون زینب(س)، زنان یاری‌گر امام عصر که زنانگی‌شان با اقتدا به خواهر حسین(ع)، به بالندگی رسیده است، همان علمداران امامی که مسیر ظهورش از اربعین می‌گذرد. @revayate_zan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهلا و سهلا، هلا بیکم یا زوار الحسین (ع) این شعار زنان عراقیست .شاید مردان کمتر این صدا را شنیده باشند اما طعم لذیذش را حتما در غذا و نان و...چشیده اند و بر نرمی و راحتی فرش و رختخوابشان راحت جانشان را حس کرده اند .این شور و هیجانی که در صحنه بیرونی موکب ها مشاهده میکنید از شعله های آتشین عشق این زنان در داخل نشأت گرفته است که صد حیف نه به تصویر می آید و نه به قلم ،که فقط و فقط به چشیدن عشق حسین (ع) مزه میشود. اینجا،صحنه اصلی میزبانی مردم عراق از زائران امام شهید است . بله درست خواندید !صحنه اصلی ! مگر نه آن است که صحنه اصلی همان جایی ست که تنها رؤیت امام (ع) تعیین کننده اصالت آن است .اینجا قطعا همان جاست .جایی که تنها عشق این زنان را شبانه روز برای خدمت زوار سرپا نگه میدارد.قدرت عشق و محبتی که نابترینش در قلب این زنان است تنها اندکی از آن بر زبانشان جاری میشود و بر این باورند که خدمت شبانه روزی، همه اش، برای «حسین (ع)»هیچ است . و این خدمت شرافتی ست که خداوند تا لحظه مرگ نصیبشان کرده است. اینجا صحنه اصلی ست ! @revayate_zan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهلا و سهلا ،هل بیکم یا عشاق الحسین(ع) اسم من ام حیدر صحیحاویه باعث افتخار منه که به حسین علیه السلام خدمت میکنم‌. من و این خواهران هفت روزه که اینجاییم ولی آرزو میکنیم کل زندگی خدمتگذار زائرین امام باشیم. اینجا برای ما مثل✨ بهشته✨.. دقیقا مثل ✨بهشته✨ نه این مکان معمولی. ام حیدر میاحی : ما خونه و زندگیمون رو ترک کردیم و فراموش کردیم، به خدا که به چیزی جز خدمت به حسین فکر نمیکنیم.. انگاری که بهشته.. وقتی تموم میشه به گریه میفتیم.. بله به گریه میفتیم.. این هم خادم دیگه‌ای هست.. برای ما این خدمتگذاری باعث عزت و افتخاره. @revayatr_zan
🦋با پروانگان🦋 🌷شهیده محبوبه آشتیانی ساعت 7 صبح بود كه برادرم مرا صدا زد و گفت، «دوستت دم در منزل با تو كار دارد.» وقتي خواب‌آلوده پشت در رفتم. محبوبه را ديدم. آن روز چه نوري در چهره‌اش بود و چه صفايي در حركات و سكناتش. سراپاي وجودم شرم شد. يك ساعت به شروع راه‌پيمايي مانده بود و من هنوز خواب بودم. در حالي كه محبوبه اين همه راه را طي كرده بود و خود را به آنجا رسانده بود. گفتم:«چقدر زود آمدي. تظاهرات يك ساعت ديگر شروع مي‌شود.» 🔸گفت: «احتمال مي‌دادم خيابان‌ها را ببندند و نگذارند مردم خودشان را به ميدان ژاله برسانند و من از اين توفيق بي‌بهره بمانم.»  @revayate_zan
♨️ خانم سمیه حیدری، اولین بانوی مدال آور🏅 در رقابت های جهانی در رشته‌ی جودو: موقع اهدای جوایز مسابقات آسیایی کره جنوبی، مسؤولان تشریفات کره جنوبی به من گفتند گرمکن بپوش و روی سکو برو. من همانجا گفتم چادرم را بیاورید؛ من با چادر روی سکو می روم. گفتند نه باید گرمکن بپوشید 😰که من گفتم اصلا برای من مهم نیست روی سکو بروم یا نروم؛ مهم این است که با چادر روی سکو بروم. 😠 ۲۰ دقیقه ای طول کشید و در نهایت چون همه منتظر بودند و نگران که چه اتفاقی افتاده، گفتند که هر چی می خواهد به او بدهید که سریع برود روی سکو. 😒البته در نهایت چادرم را آوردند و من با چادر رفتم روی سکو.☺️ وقتی از سکو پایین آمدم و رفتیم هتل،🏢 متوجه شدم در هتل جلسه ای تشکیل شده و دبیر کمیته ملی المپیک به مسؤولین فدراسیون جودو اعتراض کردند که چرا فلانی با چادر روی سکو رفته است! 😳😔 مگر با چادر مسابقه داده! 😠 برای جمهوری اسلامی خیلی بد شده است! این کار به ضرر ما شده است!😕 بعد در اتاق را زدند و گفتند که این کار شما، برای ما خیلی بد شده است و فدراسیون جودو را زیر سؤال بردید!😔 چرا این کار را کردید؟😠 من آن موقع خیلی ناراحت شدم و فقط به حضرت زینب(سلام الله علیها) گفتم من فقط به خاطر خودت و به عشق خودت با چادر رفتم روی سکو. 😥😭😭 چیزی که آن لحظه در ذهنم آمد همین بود. بعد از آن قرار شد در مراسم اختتامیه شرکت کنم که به من گفتند اگر قرار است با چادر بیایی اصلا شرکت نکن!😳😔😱 بعد از این اتفاق و قبل از برگشت خیلی ناراحت بودم و استرس داشتم.😰 به گونه ای با من برخورد کرده بودند که من فکر می کردم خیلی اشتباه کردم. اما وقتی به ایران برگشتم، پدرم بابت این کار خیلی تشویقم کرد ☺️و من آن لحظه بود که خیالم یک مقدار راحت شد. ⬅️تا اینکه از دفتر حضرت آقا با من تماس گرفتند ☎️و پیغام ایشان را به من رساندند‼️ و من این قدر هیجان زده شدم که از خوشحالی زیر سِرُم رفتم.😅 اصلا باورم نمی شد.😳 بعد از آن به دیدار آقا رفتم و ایشان گفتند: ♨️ خیلی کار خوبی کردید که با چادر روی سکو رفتید. باعث افتخار مملکت ایران هستید. من سجده شکر به جا آوردم که شما با چادر روی سکو رفتید @revayate_zan
🕯السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)  📜طبق مستندات تاریخی، زنان نوغان هزار و 242سال قبل نخستین عزاداران شهادت امام رضا(ع) بودند که بر پیکر پاک ایشان حاضر شدند و عزاداری کردند. ☑️به گواه تاریخ پس از شهادت امام رضا(ع) نخستین بیرق عزا برای آن حضرت در محله نوغان، آن هم توسط زنان سیاه پوش برپا شد، نخستین گریه ها و مویه ها برای شهادت جانسوز امام رئوف از زنان این محله به گوش رسید و نخستین حرکت هیات عزاداران توسط آنها انجام شد و مسیر خود را به سمت مرکز شهر آغاز کرد. ☑️هیچ سالی نبوده که زنان محله نوغان هیاتی به راه نیانداخته باشند و در عزاداری سالروز شهادت امام رضا(ع) حضور پیدا نکرده باشند، آنان همان طور که تابوت را بر دوش دارند، شاخه گلی در دست گرفته، دسته های سینه زنی تشکیل می دهند و حوالی ظهر پا به حرم قدسی آن امام همام می نهند و در فراق مولای خود اشک می‌ریزند. @revayate_zan
"ملکه بطحاء" ⚜«ملکه بطحاء»، «ملکه جهان عرب»، سال‌ها در شهر مکه، «خدیجه بنت خویلد» را به این نام می‌شناختند و می‌خواندند. 🕋 مکه زنان زیادی را پیش از «خدیجه (س)» دیده بود، اما هیچ‌کدامشان شبیه ملکه نبودند. 💰 ثروت داشتند و جمال، اما کمالشان لنگ می‌زد. ❗️ زنان مکه، تفاخرشان به مال و جمالشان بود و ثروتمندانی که خانه‌شان را برای خواستگاری دق‌الباب می‌کردند. پارچه‌های زرباف و شترهای مو سرخ هدیه می‌گرفتند و درهم و دینارها را برای صداقشان بالا و پایین می‌کردند تا خطبه عقدی جاری شود. 🔅در میان همهمه این زنان، بارها ثروتمندان و ابوجهل و ابوسفیان هدیه‌های گران‌قیمت فرستادند تا شاید دل ملکه را نرم کنند؛ اما نه! آن‌ها هرگز خدیجه(س) را نمی‌شناختند. او دلش را باخته بود. به همان کارگزاری که با ثروتش تجارت می‌کرد و سودش را می‌آورد. همان جوان ۲۵ ساله خوش‌سیما و امین، همان که هم‌تبار و هم‌خاندانش بود و مژده نور نبوتش را از آن راهب مسیحی شنیده بود‌. 🔅سال‌ها خدیجه(س) دنبال چنین مردی بود؛ مردی که او را از ناسوت بکند و ببرد تا ملکوت، تا جایی که درود پروردگارش را برایش بیاورد. 🔸 آماده شده بود برای «اصطفاه»، برای برگزیده شدن قبل از بعثت امین قریش. 🔸باید دستی بالا می‌برد و آن جامعه گنداب گرفته در تفاخر به جاه و مال را تکان می‌داد و گوش‌ و جانشان را آماده شنیدن کلام یتیم عرب می‌کرد. هدیه خواستگارها را پس فرستاد و به امین قریش گفت: « به سبب خویشاوندی‌ات با من و شرف و بزرگی و امانتداری‌ات در میان قوم خود و به جهت اخلاق نیک و راستگویی‌ات، مایلم با تو ازدواج کنم.» ⛔️در میان بهت و سرزنش‌‌های بی‌امان مردم حجاز، ملکه با امین قریش هم‌پیمان شد. 🔹ابوطالب گفت: «این برادرزاده من محمّدبن‌عبداللَّه‌بن‌عبدالمطلب با هیچ یک از مردان قریش سنجیده نشود جز آن‌که برتری یابد، و با هیچ‌کس از آنان قیاس نشود، جز آن‌که بزرگ‌تر آید، اگرچه از مال دستش تهی است؛ زیرا که مال نصیبی ناپایدار و سایه‌ای زودگذر است، و اکنون او را به همسری با خدیجه رغبتی و خدیجه را به ازدواج با او شوقی است و آنچه از مهریّه و صداق باشد بر عهده من خواهد بود.» 🔸رغبت خدیجه(س) به آن سعادت اخروی نهفته در پیوند با محمد(ص)، بار مهریه را از دوش ابوطالب برداشت. گفت: «من خودم را با افتخار همسر تو قرار دادم و خودم مهریه‌اش را پرداخت می‌کنم.» 📛از چشم‌ها و دهان‌های مردم حجاز، آتش می‌ریخت. قهر پشت قهر دامن خدیجه را گرفت. می‌گفتند حیرت‌آور است بانویی که تمام مردهای عرب به دنبالش بودند، این‌گونه سراغ فرد فقیر یتیمی برود که ثروتی برای تفاخر ندارد. 🔸خدیجه(س) اما دل خوش بود به سایه‌ درخت پرثمری که بالای سرش بود. به شانه امنی که می‌توانست ایمانش را به آن تکیه بدهد. خطابشان کرد: « اگر شما در فضل و ادب و اخلاق و امانت، مثل او دیدید، بعد سخن بگویید». 🔶و این‌گونه حجاز تکان خورد پیش از رسالت نبی، با زنی که می‌خواست روزنه‌ای برای نور باز کند؛ زنی که مال و جاه و جمالش را به پای نبوت ریخت و برگزیده زنان جهان و خوشه‌چین خرمن پربرکت نبی وحی شد. @revayate_zan
«حضرت زینب »(س) تلاش حضرت زینب سلام‌اللَّه‌علیها فقط این نیست که از امام بیماری در کربلا حراست و پرستاری کرده است. حضرت زینب از «روح کلّی اسلام و جامعه» آن روز مسلمین پرستاری کرد؛ ⚜پرستاری بزرگ او آن‌جاست. حضرت زینب در مقابل یک دنیا بدی، ظلم، بی‌انصافی، حیوان‌صفتی و قساوت، یکتنه ایستاد. و با این ایستادگی، توانست از روح کلّی اسلام حراست و پرستاری کند. همچنان که میگوییم امام حسین علیه‌السّلام اسلام را حفظ کرد، میتوانیم دقیقاً ادّعا کنیم که حضرت زینب سلام‌اللَّه‌علیها هم با ایستادگی خود، اسلام را حفظ کرد. این ایستادگی، یک رمز و راز و یک عامل اصلی است. ۱۳۸۰/۵/۳دیدار پرستاران @revayate_zan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«میشه زنی برگردونه امتی رو از انحراف میتونه یه زن بگیره عالمو با حفظ عفاف 🌸🌸🌸🌸🌸 شوری تو نهضت نبود این همه عزت نبود دریای نعمت نبود اگه «زینب» نبود @revayate_zan