eitaa logo
روایت عشق🖤
974 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
159 فایل
﷽ 🔸تبادلツ👇🏻 تبادل باهر تعداد عضوی انجام میشه مهم محتواست😊 ❤️ @Azii0_0zii شما مهمان شهدا هستید😍😊 🌺کپی به شرط صلوات برای ظهور اقا و دعا برای شهادت خادمین کانال😊🌹 🌺لفت به شرط صلوات برای سلامتی آقا eitaa.com @Revayateeshg
مشاهده در ایتا
دانلود
به شهید ابراهیم هادی گفتم: ابرام جون، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده. تو راه که میومدی دوتا دختر پشت سرت داشتند از تو حرف می‌زدند. جلسه بعد رفتم تا ابراهیم را دیدم خندم گرفت. پیراهن بلند پوشیده بود و شلوارگشاد! و بجای ساک ورزشی لباس‌ها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود.🌼 @Revayateeshg
اگر بین بسیجی ها حرفی می شد می گفت : « برای این حرف ها بهم تهمت نزنید. این تهمت ها فردا باعث تهمت های بزرگتری می شه. اگه از دست هم ناراحت شدید،دورکعت نماز بخوانید بگویید خدایا این بنده ی تو حواسش نبود من گذشتم تو هم ازش بگذر . این طوری مهر و محبت زیاد می شه. اون وقت با این نیروها میشه عملیات کرد.» شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 @Revayateeshg
اون شب به سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند. ولی ما او را نمی شناختیم. هنگام خواب گفتیم: پتو نداریم برادر !!! گفت: ایرادی نداره ... یک برزنت زیر خود انداخت و خوابید. صبح وقت نماز، فرمانده گردانمان آمد و گفت: برادر خرازی شما جلو بایستید. و ما تازه فهمیدیم؛ که او فرمانده لشگر حاج حسین خرازی بود ... @Revayateeshg
زلزله همه چیز مردم ورزقان را خراب کرده بود! محمد، محل کار بود و داشت وضعیت زلزله‌زده‌ها را از تلویزیون می‌دید که ناگهان از پشت میزش بلند شد و به دوستش گفت: باید بریم تبریز چرا حاجی؟! چرا داره؟ ولی حاجی از بالا دستوری نیومده دستور؟ تو این وضعیت منتظر دستوری؟! ولی اگه بریم فعلا حق ماموریت را نمیدند مردم بیچاره در این شرایط هستند و تو دنبال حق ماموریتی؟! دوستش تا این را شنید از شرمندگی سرش را پایین انداخت آقا محمد آمد خانه و وسایلش را جمع کرد و رفت منطقه. @Revayateeshg ╰─┅─🍃🌷🍃─┅─╯
هیچوقت غیبت نمیکردند،از غیبت کردن بدشان می آمدو هر موقع میخاستند حرفی بزنند اگر میدیند غیبت شخصی میشه با دست میزدند روی لبهای خودشون و می گفتند غیبت ممنوع !!! ❤️ 🧡 💚 @Revayateeshg
یکی از کارهایی که هر روز صبح به انجام آن مبادرت می کرد، خواندن زیارت عاشورا بود و استمرار همین زیارت عاشورا ها بهانه ی شهادتش شد. 🌸 🦋 🌼 @Revayateeshg
همیشه از پدر و مادر قدردانی می‌کرد و عذرخواه بود که نتوانسته محبّت آن‌ها را جبران کند. علاوه بر آن، به من و برادرم که از او کوچک‌تر بودیم، احترام می‌گذاشت و هیچ‌وقت ما را به اسم صدا نمی‌زد، بلکه می‌گفت: آبجی و داداش.» یک سال قبل از شهادتش، در برخی از خصوصیات اخلاقی و اعتقادی­اش به کمال رسید؛ به گونه‌ای که بتواند برای شهادت آماده شود. او هیچ وابستگی‌ای به دنیا نداشت. در پایگاه محل خدمتش، چند عکس شهید را روی دیوار قرار داده بود؛ اما یک جای خالی کنارش گذاشته بود. به دوستانش می‌گفت: این، جای عکس من است. او همیشه به من می­‌گفت: حجابت را حفظ کن و در زندگی، حضرت فاطمه را الگوی خودت قرار بده.» 🌸به روایت: خواهر شهید @Revayateeshg
همسرش‌ میگفت: هر وقت‌ چای می ریختم می آوردم، میگفت: بیا دو سه خط‌ روضه بخونیم تا‌ چای روضه خورده باشیم... ⊱┈──╌♥️╌──┈⊰ @Revayateeshg
شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 @Revayateeshg
میگفت:قبل‌ازشوخی نیتِ‌تقرب‌ڪن‌وتودلت‌بگو: دل‌یہ‌مؤمن‌ُشادمیڪنم، قربة‌الےالله این‌شوخیاتم‌میشہ‌عبادت🌻 -----•••🌷🕊🌷•••----- @Revayateeshg
هربار مادرش تماس می‌گرفت کاملا مودبانه رفتار می‌کرد... اگر درازکش بود می‌نشست اگر نشسته بود می‌ایستاد می‌گفت: درسته که مادرم نیست و نمیبینه ولی خدا که هست...🌸 •┈┈•❀🌷❀•┈┈• @Revayateeshg
میگفت:قبل‌ازشوخی نیتِ‌تقرب‌ڪن‌وتودلت‌بگو: دل‌یہ‌مؤمن‌ُشادمیڪنم، قربة‌الےالله این‌شوخیاتم‌میشہ‌عبادت🌻 -----•••🌷🕊🌷•••----- @Revayateeshg