eitaa logo
روایت عشق🖤
889 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
159 فایل
﷽ 🔸تبادلツ👇🏻 تبادل باهر تعداد عضوی انجام میشه مهم محتواست😊 ❤️ @Azii0_0zii شما مهمان شهدا هستید😍😊 🌺کپی به شرط صلوات برای ظهور اقا و دعا برای شهادت خادمین کانال😊🌹 🌺لفت به شرط صلوات برای سلامتی آقا eitaa.com @Revayateeshg
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه ‌به ‌نیروها ‌و رزمنده‌ها ‌می‌گفت‌؛ قبل ‌از خواب ‌زمزمه ‌کنیم: خدایا گناهانی ‌را که ‌مرا از محروم ‌میکند، ببخش!!! @Revayateeshg
همیشه ‌به ‌نیروها ‌و رزمنده‌ها ‌می‌گفت‌؛ قبل ‌از خواب ‌زمزمه ‌کنیم: خدایا گناهانی ‌را که ‌مرا از علیه‌السلام محروم ‌میکند، ببخش !!! شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 @Revayateeshg
شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 ┏⊰✿⊱━━━━━━━━┓ @Revayateeshg
همیشه ‌به ‌نیروها ‌و رزمنده‌ها ‌می‌گفت‌؛ قبل ‌از خواب ‌زمزمه ‌کنیم: خدایا گناهانی را که مرا از امام حسین علیه السلام محروم می کند، ، ببخش !!! ... @Revayateeshg ─•♡•──♥️──•♡•─
دعای روز هشتم ماه رمضان🌙✨ هدیه به : 🌹 💚 🌸 @Revayateeshg
لینک دانلود صوت قرآن کریم با صدای استاد پرهیزکار🌱 هدیه به 🌸 http://j.mp/2b8SUTA @Revayateeshg
سراپا وسعت دریا گرفتند همان مردان که در دل جا گرفتند تمام خاطرات سبزشان ماند به بام آسمان مأوا گرفتند سالروز ولادت شهید محمود کاوه 🪴🙂 شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 @Revayateeshg
روایت عشق🖤
شهید محمود کاوه سال ۱۳۴۰/٣/١ در محله ضد مشهد به دنیا آمد و بزرگ شد. پدرشان کاسب بود، از آن کاسب‌های
فرمانده‌بود‌امـا . . . براۍ‌گرفتن‌غذامثل‌ِبقیه‌رزمنده‌ها توۍصف‌مۍ‌ایستاد سرصف‌غذا‌هم‌جلویۍهابه‌احترامش‌ کنار‌مۍ‌رفتند،مۍخواستنداو زودترغذایش‌را‌بگیرد، اوهم‌عصبانی‌میشد،رهامیکردومیرفت . . . نوبتش‌هم‌که‌مۍ‌رسید، ‌آشپزهاغذاۍ‌بهتر‌برایش‌مۍ‌ریختند ‌اوهم‌متوجه‌میشدومیدادبه‌پشت‌سرش... •┈┈•❀🌷❀•┈┈• @Revayateeshg
محمود کاوه در عملیات‌ها خیلی سبکبال حرکت می‌کرد. کوله پشتی و نارنجک بر نمی‌داشت و گاهی فقط اسلحه با دو خشاب همراهش بود و می‌گفت: با هر فشنگ یک نفر از دشمن رو باید هدف گرفت،چرا بیخود تیر می‌زنید،چرا بیخود رگبار می‌بندید، اصلا چرا چیزی رو که نمی‌بینید می‌زنید؟ حتی گاهی قمقمه آب هم برنمی‌داشت. در سرمای استخوان‌سوز کردستان زیر لباس فرم خودش لباسی نمی‌پوشید. می‌گفت جلوی تحرک سریع را می‌گیرد و از سرعت آدم کم می‌کند،خیلی چالاک و قوی بود. دائم ورزش می‌کرد و روزهای متمادی می‌توانست باکمترین آب و غذا پیاده‌روی کند و بعد از آن هم، اصلا خستگی حالیش نمی‌شد. انرژی فوق‌العاده‌ای داشت. راوی: جواد نظام‌پور @Revayateeshg ╰─🕊──🌷──🕊─╯
فرمانده‌بود‌امـا . . . . براۍ‌گرفتن‌غذامثل‌ِبقیه‌رزمنده‌ها توۍصف‌مۍ‌ایستاد سرصف‌غذا‌هم‌جلویۍهابه‌احترامش‌ کنار‌مۍ‌رفتند،مۍخواستنداو زودترغذایش‌را‌بگیرد، اوهم‌عصبانی‌میشد،رهامیکردومیرفت . . . نوبتش‌هم‌که‌مۍ‌رسید، ‌آشپزهاغذاۍ‌بهتر‌برایش‌مۍ‌ریختند ‌اوهم‌متوجه‌میشدومیدادبه‌پشت‌سرش... @Revayateeshg
🌸هدیه ازدواج🌸 در بحبوبه جنگ و درگیری‌های کردستان و درست زمانی که محمودکاوه تصمیم قطعی خودش را مبنی بر حمله به خطوط نبرد عراق و درگیری همزمان با گروهک‌های تروریستی کومله و دمکرات گرفته بود فرصتی پیش آمد و رفتم پیشش، گفتم: «آقا محمود وضعیت من را که می‌دانید، متاهل شده‌ام. از وقتی همسرم را به ارومیه آورده‌ام دائما خودم درگیر عملیات‌های پی‌در‌پی شدم و همسرم از ترس اینکه مبادا چه اتفاقی در عملیات بیفتد دچار وضع روحی خوبی نیست. اجازه بدهید من مدت کمی در کنارش باشم.» کاوه وقتی شنید، با مرخصی چند روزه من موافقت کرد. یک روز کاوه به من و چند تا از بچه‌ها گفت آماده بشوید برویم داخل شهر گشتی بزنیم؛ امری که خیلی کم اتفاق می‌افتاد، با همان لباس فرم که از او سبز بود و از ما خاکی ... البته بیشتر هدفش این بود که برخورد مردم را متوجه شود. راه افتادیم تا اینکه به یک مغازه عطرفروشی رسیدیم و آقا محمود وارد مغازه شد و بعد از سلام و علیک از فروشنده سراغ عطرهای مشهوری را گرفت و خریداری کرد. ما مانده بودیم کاوه که اهل عطر نبود و وقت خود را دائم در جبهه و درگیری می‌گذراند، چرا چنین عطرهایی خرید؟ پس از آنکه فروشنده هر دو عطر را برایش بسته بندی کرد آمد پیش من و عطرها را داد و گفت: «این هدیه از طرف من به شما و همسرتان است. به ایشان بگویید ما را حلال کنند، در این مدت بابت مسائل عملیات‌ها و دوری از تو سختی و مرارت کشیده است.»🌱 راوی: جواد نظام‌پور @Revayateeshg
دعای روز چهاردهم 🌙✨ هدیه به: 🌹 @Revayateeshg