سوࢪیہ‌ڪہ‌میرفت‌،همیشہ‌ساڪ‌ ‌سفر رو همسࢪش‌مےبست. تو‌آخࢪین‌سفربہ‌همسرش‌گفتہ‌بود‌ڪہ‌ساڪ‌رو ایندفعہ‌خودش‌میخواد‌ببندھ ساڪ‌رو‌سبڪ‌بستہ‌بود‌وحتے‌قࢪصهـایۍ‌ رو ڪہ بخاطࢪ دندون‌دࢪدش‌همیشہ‌همࢪاھ‌داشت‌تو‌ساڪ‌ نذاشتہ‌بود. میگفت:پࢪسیدم:قࢪصهـا‌رو نمیبࢪ؎؟ گفت:ایندفعہ‌لازم‌ندارم.... شادی روح شهدا #صلوات ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 #شهید_محمودرضا_بیضایی🕊 #خاطرات‌شهدا 🌷 #روایت_عشق🌿 @Revayateeshg

وصیت من همان وصیت #حاج_همت است که با خدای خود پیمان بسته ام تا در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آنی آرام نگیریم . #شهید_محمودرضا_بیضایی #وصیت‌نامه‌شهدا #روایت_عشق 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @Revayateeshg

خیلی دوست داشت دختر داشته باشه و اسمشُ بزاره کوثر .... شب آخر قبل شروع عملیات بهش گفتم نمیخوای زنگ بزنی صدای کوثر کوچولوتو بشنوی؟ گفت من از کوثرم گذشتم.... 💔😞 #شهید_محمودرضا_بیضایی #خاطرات‌شهدا #روایت_عشق @Revayateeshg

مـــــادر دو روز بعـــــد از شهـــــادت محمـــــود رضـــــا، روزے ڪه پیکــر شهــید بـــه تبریز رسیــــد از شهـــادتش بــــا خبــــر شــــد ولے بابا از قبـــل خبــــر داشـــت. وقتے پیڪر مطهــــر را داخـــــل قبـــــر گذاشتـــــیم، از طـــــرف همســـــرش گــــفتند ڪه محمـــــودرضـــــا وصیـــت ڪرده ڪه چفیه ­اے ڪه از آقـــا گــــرفته بـــا او دفـــن شود. نمےدانستم ڪه از آقــــا چفیـــه گرفته. رفتند چفیــــه را از ماشینش آوردنـــد. مانــــده بودم چــــه بگویــــم! در ارادت آقــــا خودم را همیشه بالاتر از او مےدانستم، و رقابت شیرینی با هم داشتیم. چفیـه را ڪه روے پیڪرش گـــذاشتم فهمیـــدم به گرد پایش هـــم نمیرســـم. بـــه یـــاد دارم چنـــد سال قبل کـــه گفت: "شیعـــیان بعضـــی از ڪشورها بـــدون وضــــو تصویـــر آقـــا را لمــس نمےڪنند و مـــا اینجـــا از آن­هــا خیلی عقــب افتاده ایــم." «راوے؛ احمــدرضا_بیضایــی» برادر شهید؛ #شهید_محمودرضا_بیضایی #روایت_عشق یادشهـداباذکرصلوات .... 🌼 @Revayateeshg

تو مثلِ خندهٔ گل مثلِ خوابِ پـــروانہ تو مثلِ آنچہ ڪہ ناگفتنے است ، زیبایـے . . .❤️ #شهـید_محمودرضا_بیضایی #روایت_عشق @Revayateeshg ╰─┅─🍃🌼🍃─┅─╯

یک دختر دوساله به نام کوثر ... دخترش را خیلی دوست داشت طوری که هربار به پدر‌ یا دوستانش زنگ می زد، کلی از کوثر تعریف می کرد. یک بار که از منطقه برگشته بود گفت: بعضی وقت ها که در تیررس تکفیری ها گیر می افتیم ، مجبوریم مسافتی از یک دیوار تا دیوار دیگر را بدویم . درآن مسافت چند متری کوثر می آید جلوی چشمم . فهمیده بود که با این وابستگی ها و ایثار کسی شهید نمی شود. دفعه آخری که میخواست به عملیات برود به دوستش گفته بود : ( این بار دیگر از کوثرم گذشتم...) #شهید_محمودرضا_بیضایی #روایت_عشق #شهیدانه @Revayateeshg

مےگفت : تو سوريه وقت خواب ندارم وقتى هم مى خواهم بخوابم از شدت خستگى نمى توانم بخوابم،انگار يک لشكر مورچه دارند از پاهايم بالا مى آيند !!! #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷 #شبتون‌شهدایی ⭐️ #روایت_عشق 🦋 @Revayateeshg

#کلام_شهدا #روایت_عشق #شهید_محمودرضا_بیضایی برای شهیـد شدن باید شهـادت را آرزو ڪرد من خودم بہ این یقین رسیده وبا اطمینان مےگویم :هرڪس شهید شده خواستہ کہ شهید بشود شهادتِ شهید فقط دست خودش است . ⊱┈──╌♥️╌──┈⊰ @Revayateeshg

#کلام_شهدا #روایت_عشق #شهید_محمودرضا_بیضایی برای شهیـد شدن باید شهـادت را آرزو ڪرد من خودم بہ این یقین رسیده وبا اطمینان مےگویم :هرڪس شهید شده خواستہ کہ شهید بشود شهادتِ شهید فقط دست خودش است . @Revayateeshg ╰─┅─🍃🌼🍃─┅─╯

سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود بر رخسارشان از اثر سجده نشانه‌های نورانیّت پدیدار است ✨! #شهید_محمودرضا_بیضایی #روایت_عشق #شهیدانه •┈┈•❀🌷❀•┈┈• @Revayateeshg

"من خودم به این رسیده‌ام و با اطمینان و یقین مےگویم: ”هرڪس شهید شده،خواستہ کہ شهید بشود؛شهادتِ شهید فقط دست خودش است“🕊🌹 #شهید_محمودرضا_بیضایی #روایت_عشق #کلام_شهدا @Revayateeshg

‌پرکارۍ‌وکم‌خوابـے‌ ویژگےاصلیش‌بود؛ آن‌چنان‌که‌کار‌در‌روز‌ جمعه‌راهم‌در‌یکےاز جلسات‌ادارۍ‌به‌‌تصویب‌ رسانده‌بود؛به‌این‌ترتیب‌ عملاً‌کارش‌تعطیلےنداشت. معتقدبود:شهادت‌مزد‌کسانےاست‌ که‌‌در‌راه‌خدا‌پرکارند🌷 #شهید_محمودرضا_بیضایی #اخلاق_شهدایی #روایت_عشق @Revayateeshg