#قسمت_هشتاد_و_یکم🔻
✍سید هیچ وقت در فراز و نشیب ها دچار نوسان نمی شد و آهسته و پیوسته راهشو ادامه می داد.
💢به نظرم این صفات بر می گرده به گوهر درونی او و گوهر گرانبهایی که از ائمه و بی بی دو عالم داشت.
💯همیشه به دنبال عزت خدادادی بود و در کنار اوج عظمت روحی که داشت بسیار افتاده بود.
♻️همیشه حواسش به نیروهاش بود و به همه سر می زد و به مسائل و
مشکلاتشون رسیدگی می کرد.
🔰وقتی بعضی وقتا تو خونه شون جلسه ای می خواستیم برگزار کنیم بچه ها از او می پرسیدن: کی وقت دارین؟
🌐می گفت: اصلا در رابطه با وقت با من صحبت نکنید که چه روزی و چه ساعتی.
💠من همیشه آزادم همیشه.
🌀این به خاطر روح بزرگ و سعه صدرش بود خستگی براش معنا نداشت و ۲۴ ساعته برای بقیه وقت میذاشت.
💭چه در پشت جبهه و چه در جبهه.
راوی: منصور شلال نژاد
ادامه دارد...
عنوان کتاب: #دو_قدم_مانده_به_صبح
#شهید_سید_جمشید_صفویان
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea