✍شخصی از دوستان او نقل
می کرد که وقتی در بازی فوتبال شرط کردند هر تیمی که برنده شد بستنی به دیگران بدهد گفت:🔻
💢این اشکال شرعی دارد و نباید به خاطر برنده شدن بستنی بخوریم.
🌀حاج عظیم شوخ طبع بود اما هرگز شوخی خارج از نزاکت نداشت و هرگز حرف زشت بر زبانش جاری نمی شد.
💥حقوق خود را از کشت و صنعت خرج کمک به دیگران می نمود.
💬خریدن کولر برای نیازمندان از عادات همیشگی او بود.
♻️اهتمام زیادی به مساله اصلاح ذات البین داشت.
💠انفاق را در حد اعلا انجام
می داد.
🗯حلال مشکلات دوستان خود بود.
عتوان کتاب: #کوکب_هدایت
#شهید_حاج_عظیم_محمدی_زاده
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 مرحبا به زنان مقاومت
🔻شهادتطلبی جوانان فلسطین ناشی از شجاعت مادران آنهاست
زنان مقاومت، در خطّ مقدّم حماسه غزه هستند
به جای اینکه فقط از مظلومیت غزه بگوییم، از شجاعت زنان و مادرانشان بگوییم!
#غزه
#شجاعت
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍شب ها که با سید مجتبی می رفتیم شهید آباد، موتور را خاموش می کرد و گوشه ای می گذاشت و بعد می زد به دل تاریکی و لابه لای مزارها قدم بر می داشت.
💬دنبال مزاری بود که شمع یا فانوسی روی آن باشد و یا هر
نشانه ای که مشخص کند کسی همان روز دفن شده است.
آرام می نشست کنار مزار و
می گفت:🔻
💥محمد! این بنده خدا امشب دفن شده!
💢محتاج به چند آیه قرآن و دعاست.
💥بشین یه زیارت عاشورا و چند صفحه قرآن براش بخونیم.
💠حتما احتیاج داره.
🗯می نشستیم و چند دقیقه ای برای آن مرحوم قرآن و زیارت عاشورا می خواندیم.
بعد سید بلند می شد و می گفت: 🔻
▪️ببین کس دیگه ای امروز دفن نشده؟
▫️اگر قبر جدیدی پیدا
می کردیم، همین برنامه دوباره تکرار می شد.
راوی: محمد باقر امین راد، دوست شهید
عنوان کتاب: #سید_زنده_است
#شهید_سید_مجتبی_ابوالقاسمی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔰 آزادی، آغاز مسئولیت
📚 #نامه_های_بلوغ
#استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔸در بین دانشجویان؛ آقازاده هایی پیدا می شدند که از همان ترم اول؛ آن ها را با ماشین
می آوردند و بر می گرداندند.
🔹خودشان هم با کیف سامسونت و سر و وضع آن چنانی در دانشگاه حاضر می شدند.
🗯از همان ابتدا هم اضطراب این را داشتند که بعد از فراغت از تحصیل کجا و در چه سمتی مشغول شده و به چه پست و مقامی خواهند رسید.
💠حمید بر خلاف تفکر آن ها با وجود اینکه درسش را به خوبی می خواند و اصرار هم داشت که باید تا دکترا ادامه دهیم؛ اما قسم
می خورم که هیچ وقت به فکر تصدی پست و مقام یا نگران آینده ی شغلی اش نبود.
می گفت: 🔻
💥فعلا وظیفه ی ما اینه که درس بخونیم و تلاش کنیم تا بعدها بتونیم یه خدمتی انجام بدیم،
بقیه اش دیگه با خداست؛ هر چی خدا بخواد...
💢حمید با صراحت به این افراد انتقاد می کرد و نسبت به حضور این گونه افراد و این نوع تفکر در دانشگاه؛ نگران بود.
🌀علاوه بر اینکه با خودشان بحث می کرد؛ برای خط دهی به دانشجویان جدید نیز در حد توان تلاش می کرد و بخشی از وقت و انرژی خود را به جذب و هدایت دانشجویان جدید اختصاص می داد.
▪️هر وقت او را می دیدم، ده؛ پانزده نفر از بچه ها دورش حلقه زده بودند و با هم صحبت می کردند.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: آقای رحمان موذن نژاد( هم اتاق در دانشگاه)
#پست_و_مقام
#خدمت
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قدمی برداریم
🎙 #استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍یکی از خصوصیات حاج عظیم این بود که وقتی کاری انجام می داد، دوست نداشت کسی بفهمد که این کار را انجام داده است.
💥حاج عظیم در بخش کارگزینی و به عنوان یکی از مسئولین گزینش بود.
💬آن زمان وقتی می خواستند کسی را گزینش کنند هر جایی رسم بود که سوالات مختلفی می کردند ولی حاج عظیم با آن دید بازی که داشت مثلا کسی را که می خواست گزینش کند می گفت که چند تا صلوات بفرست، بعد می گفت قبولی.
♻️ادم تنگ نظری نبوده و دید بازی داشته است.
💢اهل سخت گیری نسبت به دیگران نبود.
راوی: احمد افشار، همکار
عنوان کتاب: #حاج_عظیم
#شهید_حاج_عظیم_محمدی_زاده
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍ زیاد شدن انسان و رشد انسان؛ یعنی جهت دادن به خویشتن و رهبری کردن خویش...
#استاد_صفایی_حائری
📚 #مسئولیت_و_سازندگی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🌀احترام به سادات را بسیار رعایت می کرد.
💢هزینه سفر بچه هایی که به مرخصی می رفتند یا به زیارت مشهد مشرف می شدند را از جیب خود می پرداخت.
💥هر وقت به شهر می رفت شرکت در نماز جمعه را مقید بود.
💬بسیار از شهرت و مشهور شدن پرهیز داشت.
♻️تبعیت از امام خمینی و دستورات آن حضرت همیشه برای او یک اصل مسلم بود.
💠حضور در جلسات دعای کمیل و دعای توسل و زیارت عاشورا کار همیشگی او بود.
عنوان کتاب: #کوکب_هدایت
#شهید_حاج_عظیم_محمدی_زاده
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فرار از تکالیف یا برنامهریزی؟
🎙 #استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍وقتی از دانشگاه برگشت.
گفت:🔻
چون عقب افتاده بودم و فرصتم خیلی کم بود؛ در این مدت روزی بیست ساعت درس می خوندم.
با تعجب گفتم: 🔻
شبانه روز 24 ساعته؛ اون وقت تو میگی روزی بیست ساعت درس خوندی؟ مگه میشه؟!
♻️گفت: آره.
🌀سه ساعت وقت گذاشته بودم برای خواب؛ یک ساعت هم برای نماز و سه وعده غذا...
💢و روزی بیست ساعت فیکس! درس می خوندم.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: آقای سید مجتبی علوی نسب( همرزم)
#فرصت_کم
#بیست_ساعت_درس
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🌀دین یعنی...
#استاد_صفایی_حائری
📚 #بهار_رویش
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🗯دوران تحصیل ما در دانشگاه؛ با جنگ تحمیلی مصادف شده بود.
💢تشخیص اینکه الان تکلیف ما چیست؟
💠باید درس بخوانیم یا به جبهه برویم، خیلی آسان نبود.
▪️از یک طرف با تعریف و تمجیدهای مسئولین دانشگاه؛ افرادی مثل بنده باورشان شده بود که آینده ی انقلاب به آن ها نیاز دارد و باید جان خود را حفظ کنند و از طرف دیگر؛ کشور و انقلاب ما درگیر جنگی سرنوشت ساز شده بود که در صورت شکست؛ آینده ای نمی ماند که بخواهیم در آن مفید باشیم.
💥در این دوگانگی مانده بودیم.
🔹گاهی که فصل امتحانات بود یا فشار درسی زیاد بود؛ مشغول تحصیل در دانشگاه می شدیم و جبهه نمی رفتیم؛ ولی وجدانمان آرام نبود.
🔸دغدغه ی حضور در جبهه و ضرورت آن را داشتیم و دچار عذاب وجدان بودیم که چرا در این برهه ی زمانی حساس؛ به جای جبهه؛ در دانشگاه مانده ایم و شاید همین دغدغه و عذاب وجدان؛ باعث
می شد که درسمان را نیز با رغبت و آن طور که باید نمی خواندیم.
💠وقتی هم که در جبهه بودیم؛ با تعریف و تمجیدهایی که شنیده بودیم و حتی تکلیفی که بر گردن ما انداخته بودند؛ احساس می کردیم که وظیفه داریم حفظ جان کنیم.
🌀لذا شاید نه رزمنده ای جان بر کف و از جان گذشته بودیم و نه دانشجویی کوشا و ممتاز؛ اما حمید خوب توانسته بود خودش را از این برزخ رها کند.
♨️تا وقتی که دانشگاه بود؛ دانشجویی ممتاز بود و با روحیه ای جهادی درس می خواند؛ هر وقت هم که عملیاتی در پیش بود و او را فرا می خواندند؛ در هر شرایط درسی که بودیم؛ بدون لحظه ای درنگ و تردید؛ ساکش را می بست و می رفت و در جبهه نیز فرمانده ای از جان گذشته و پیشتاز بود.
♻️وقتی که از جبهه بر می گشت؛ با اینکه از درس ها عقب افتاده بود ولی با آرامش خاطر و با همان روحیه ی جهادی اش جبران می کرد و خودش را می رساند.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: آقای رحمان موذن نژاد( هم دوره در دانشگاه و هم رزم)
#درس
#جبهه
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 خجالت نمیکشیم؟!
🎙 #استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍بنی صدر رئیس جمهور بود و هنوز خبری از عزل او نبود.
حسین گفت:🔻
💥من از این رئیس جمهور اصلا خوشم نمیاد.
🌀گفتم: چطور مگه؟
💢گفت: بنی صدر شیطانه.
▫️تعجب کردم.
▪️حسین نه اهل سیاست بود
🔸 و نه اهل حرف سیاسی زدن
🔹و نه این که پشت سر کسی بد بگوید.
💬برایم علامت سوالی شد که چرا حسین درباره بنی صدر چنین نظری دارد.
حیرت زده پرسیدم: 🔻
💥چطور مگه؟
💢چرا این حرف رو می زنی؟
گفت: 🔻
🌀امام خمینی گفته: من، من کردن از شیطان است.
▫️و هر کس گفت من، شیطان است.
▪️در یکی از سخنرانی های بنی صدر شمردم بیست و هفت بار گفت
💢من چه کردم... من چه کردم...
راوی: امیر حسن زاده
عنوان کتاب: #آسمان_خبری_دارد
#شهید_عبدالحسین_خبری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 از امام چه بخواهیم
🎙 #استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🎁واَِسَِتَِون سَِوَِپَِرَِاَِیَزَِ בَِاَِرَِیمَِ בَِوَِسَِتَِان
✍کارگاه آموزش نویسندگی و جشن امضا با حضور نویسنده کشوری
انجمن نویسندگان و دوستداران کتاب صبرا با همکاری مرکز کتاب وارثین تقدیم میکنند:🔻
🌸دوره فشرده آموزش نویسندگی
با تدریس سرکار خانم "سارا عرفانی"(با ظرفیت محدود ویژه خواهران و برادران)
📣📣ویژه:🔻
مراسم جشن امضای با حضور نویسنده خانم سارا عرفانی در سالن مرکز دفاع مقدس
📱☎️راههای ارتباطی جهت ثبتنام و هماهنگی:
@sabra_admin راه ارتباطی
☎️شماره تماس:
09944712886
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍خصوصیتی که در عمق وجود عبدالامیر دیدم و مرا ربود، عمل در سکوت بود.
💥این خصوصیت، ویژگی بسیار زیبایی است که در کم تر کسی یافت می شود.
💢ما گاهی اوقات پیش از اینکه کاری بکنیم کارمان را فریاد
می کشیم در حالی که هنوز کاری نکرده ایم.
🌀گاهی هم در حین انجام کاری آن را مرتبا طرح می کنیم و
می گوییم که فلان کار را داریم انجام می دهیم.
راوی: محمد رضا سنگری
عنوان کتاب: #امیر_فیاضیه
#شهید_عبدالامیر_بزاز_زاده
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
💥دنیا، عشرتکده نیست...
📚 #نامه_های_بلوغ
#استاد_صفایی_حائری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea