eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
479 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷سلام بر ابراهیم🌷 نرم افزار #اندروید کتاب سلام بر #ابراهیم به سه زبان (انگلیسی،فارسی و عربی) دارای بخش #تصاویر گرافیکی پس زمینه بهمراه بخش #صدای ماندگار 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
4_5981153945827935788.apk
حجم: 9.08M
#دانلود نرم افزار سلام بر #ابراهیم 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
✨﷽✨ #برگے_از_خاطراٺ 🔴《 #نیمه_شعبان 》 🍃عصر روز نیمه شعبان #ابراهیم وارد مقر شد، همان روز بچه‌ها دور هم جمع شدیم؛ از هر موضوعی صحبت به میان آمد تا این که یکی از ابراهیم پرسید: بهترین فرماندهان در جبهه را چه کسانی می‌دانی و چرا؟! 🍃ابراهیم کمی فکر کرد و گفت: تو بچه‌های سپاه هیچکس را مثل #محمد_بروجردی نمی‌دانم‌ , محمد کاری کرد که تقریبا هیچ کس فکرش را نمی‌کرد، در #کردستان با وجود آن همه مشکلات توانست گروههای #پیش_مرگ کُرد #مسلمان را راه‌اندازی کند و از این طریق کردستان را آرام کند. 🍃در فرماندهان #ارتش هم هیچکس مثل سرگرد #علی_صیاد_شیرازی نیست، ایشان از بچه‌های #داوطلب ساده‌تر است، آقای صیاد قبل از نظامی بودن یک جوان #حزب_اللهی و #مؤمن است. 🍃از نیروهای #هوانیروز ، هرچه بگردی بهتر از #سروان_شیرودی پیدا نمی‌کنی، شیرودی در #سرپل_ذهاب با هلی‌کوپتر خودش جلوی چندین #پاتک عراق را گرفت. با این که فرمانده پایگاه هوایی شده آنقدر ساده زندگی می‌کند که تعجب می‌کنید! ... 🍃همان روز صحبت به اینجا رسید که آرزوی خودمان را بگوئیم...؛ هرکسی چیزی گفت، همه منتظر آرزوی ابراهیم بودند. ابراهیم مکثی کرد و گفت: آرزوی من شهادت هست ولی حالا نه! من دوست دارم در #نبرد_با_اسرائیل شهید شوم! #راوی 👈 جمعی از دوستان ❣#شهیــد_ابراهیـــــم_هـــــادی🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
#شهید_داوود_عابدی 👈شهیدی که هم صورت و هم سیرتش شبیه #ابراهیم_هادی بود. ❣شادی روحش #صلوات 🇮🇷 کانا
🔻☜شهیدی که هم صورت و هم سیرتش شبیه بود👇👇 🌷 💠 الگویی بنام ابراهیم: 💟مرحوم سعید مجلسی خاطرات زیبایی از یک در واحد اطلاعات برای ما نقل میکرد.می گفت: آن رزمنده، یک حرفه ای، خوش صدا و سیما و یک در کار اطلاعاتی است و .... 💟آن مرد بزرگ بود که خیلی از فرماندهان ما از مردانگی و او برای ما حرف می زدند. بعد از مقدماتی بود که مرحوم مجلسی تصویر ابراهیم را برای ما آورد. 💟وقتی تصویر ابراهیم را دیدیم، شگفت زده شدیم انگار بود! خود داوود هم با تعجب به تصویر شد.... مجذوب چهره و جمال او بودیم که سعید مجلسی گفت: ابراهیم در ، همراه با برادر داوود (شهید حمید عابدی) حضور داشته و مفقود شده، خلاصه خیلی حال ما گرفته شد. 💟داوود او را خودش قرار داد. و دلش می خواست راه و ابراهیم را ادامه دهد. اواخر سال 1361 بود که با داوود بودیم. سعید مجلسی خبر داد که امروز مراسمی برای ابراهیم در مسجد محمدی در خیابان زیبا برقراره، من هم به داوود زنگ زدم و گفتم اگه می تونی با بیا دنبال من با هم بریم مراسم شهید ابراهیم هادی. 💟عصر بود که داوود اومد و با موتور رفتیم خیابان زیبا. همین که وارد شدیم، تمام نگاه ها به سوی ما برگشت. از کنار هر کسی رد شدیم با تعجب گفت: !! یکی از دوستان ابراهیم جلو اومد و در حالی که با چشمان گرد شده از به داوود نگاه میکرد، گفت آقا شما کی هستی؟انگار خود اومده! 💟داوود هم با خودش گفت: نه آقا جون چی میگی؟ ما کجا، آقا ابراهیم کجا، ما کل ابرامم نمیشیم. 💟 بعد جلسه همه با داوود کلی یادگاری گرفتند وقتی سوار شدیم برگردیم، داوود گفت : تو منو آوردی اینجا که داغ اینا رو کنی؟؟؟ من کجا، کل ابرام کجا؟؟؟ دیگه چیزی نگفت ولی تا روزای آخر تو با ابراهیم داشت.... 🌷 شادی روحش 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani