eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
440 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷نام پدر: عزیزاله 🌷محل تولد:قصر شیرین 🌷تاریخ تولد: ۱۳۳۶_ کرمانشاه 🌷محل خدمت: بیمارستان ۵۲۰ کرمانشاه 🌷مسئولیت: امدادگر 🌷محل شهادت: کرمانشاه🌷🕊 🌷تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۶ 🕊🌷ـــــ 💐چند شب قبل از شهادتش نیمه های شب از خواب بیدار می شود ورو به همسرش می کند و می گوید مطمئن هستم به زودی من با فرزندانم به آرزویم که همان است میرسم🌹 💐در تاریخ ۲۶/ ۱۲/۱۳۶۶ مصادف با روز بعثت حضرت رسول اکرم (ص) شهیده همراه همسر وفرزندانش ومادر همسرش ساعت ۸ صبح به پناهگاه پارک شیرین میروند وراس ساعت یک بعدازظهر سید عباس حسینی (همسر شهیده ) همراه با دو فرزند پسرش به دنبال جستجوی منزل اقوام از پناهگاه خارج می شوند وراهی شهرستان ماهیدشت می شوند در ساعت سه بعد از ظهر شهیده سلطنت خانم علیخانی همراه دو فرزندش به نامهای سیده مریم السادات حسینی و سید حسام الدین حسینی ومادر همسرش ملک خانم ناصری در اثر اصابت موشک به پناهگاه پارک شیرین به خیل شهدای این آب و خاک پیوستند🌹 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۶ اسفندماه ، گرامی باد . 🥀 🌷نام پدر: عزیزاله 🌷محل تولد:قصر شیرین 🌷تاریخ تولد: ۱۳۳۶_ کرمانشاه 🌷محل خدمت: بیمارستان ۵۲۰ کرمانشاه 🌷مسئولیت: امدادگر 🌷محل شهادت: کرمانشاه🌷🕊 🌷تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۶ : 💐چند شب قبل از شهادتش نیمه های شب از خواب بیدار می شود ورو به همسرش می کند و می گوید مطمئن هستم به زودی من با فرزندانم به آرزویم که همان است میرسم🌹 💐در تاریخ ۲۶/ ۱۲/۱۳۶۶ مصادف با روز بعثت حضرت رسول اکرم (ص) شهیده همراه همسر وفرزندانش ومادر همسرش ساعت ۸ صبح به پناهگاه پارک شیرین میروند وراس ساعت یک بعدازظهر سید عباس حسینی (همسر شهیده ) همراه با دو فرزند پسرش به دنبال جستجوی منزل اقوام از پناهگاه خارج می شوند وراهی شهرستان ماهیدشت می شوند در ساعت سه بعد از ظهر شهیده سلطنت خانم علیخانی همراه دو فرزندش به نامهای سیده مریم السادات حسینی و سید حسام الدین حسینی ومادر همسرش ملک خانم ناصری در اثر اصابت موشک به پناهگاه پارک شیرین به خیل شهدای این آب و خاک پیوستند🌹 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
♦️«شهادت مشکوک» باعث شعله‌ور شدن مبارزات انقلابی شد و مراسم چهلم آن زنجیره‌ای از اعتراضات را رقم زد که به انقلاب بهمن ۱۳۵۷ انجامید. ♦️در سال ۱۳۵۶ بحرانی گریبان سلطنت پهلوی را گرفت که پی‌آمد‌های آن پایان عمر رژیم را حتمی کرد. و آن بحرانی بود که با شهادت آیت‌الله سید مصطفی خمینی آغاز شد. ایشان در واپسین ساعات روز ۱۳۵۶/۰۷/۳۰ در منزل خود در شهر نجف اشرف به شیوه‌ای نامعلوم به شهادت رسید. ♦️شهید مصطفی خمینی از بدو شروع نهضت اسلامی همراه حضرت امام خمینی بود. ایشان اول بار در سال ۱۳۴۲ و پس از شروع نهضت دستگیر شد و پس از مدتی حبس، به ترکیه تبعید شد. پس از تغییر تبعید‌گاه حضرت امام خمینی ایشان نیز در سال ۱۳۴۴ از ترکیه به عراق رفت و در شهر نجف ساکن شد. آیت‌الله سید‌مصطفی خمینی حدود ۱۳ سال در حوزه علمیه نجف اشرف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب علوم دینی مشغول بود و در کنار فعالیتهای علمی خود با انقلابیون مسلمان مرتبط بود و گاه تدارک آنان از ناحیه ایشان صورت می‌گرفت. ♦️روحیه انقلابی وی، مشوق بسیاری از مبارزان برای فراگیری فنون نظامی و چریکی بود. بیشتر این فعالیتها نمی‌توانست از نظر جاسوسان رژیم شاه به دور باشد. به همین دلیل اگر هم درگذشت این روحانی مبارز را رویدادی طبیعی بدانیم، شخصیت مبارزاتی او انعکاسی جز شهادت، آن هم به دست رژیم شاه در اذهان مردم متبادر نمی‌کرد. ♦️خانم معصومه حائری یزدی، همسر شهید حاج‌آقا مصطفی در این باره چنین می‌گوید: «همان شب که حاج آقا مصطفی این طور شد، قرار بود که ساعت ۱۲ به منزل ما میهمان بیاید. من سخت مریض بودم. از طرف دیگر آقا مصطفی شبها مطالعه داشتند. آن شب ایشان گفته بود اگر میهمان آمد، من در را باز می‌کنم، شما بخوابید. ♦️ما دیگر نفهمیدیم که میهمانان چه موقع آمدند و کی رفتند و چه شد. صبح زود وقتی برای ایشان صبحانه می‌برند می‌بینند آقا مصطفی نشسته ولی سرش به پایین خم شده است. فوراً رفتم بالا. دیدم دستهای آقا مصطفی سبز است و تکه‌های سبز را روی سینه‌اش هم دیدم. آقا مصطفی را بلافاصله به بیمارستان انتقال دادیم. وقتی خواستند از جسد او کالبد شکافی کنند، امام اجازه این کار را نداد و فرمودند عده‌ای بی‌گناه دستگیر می‌شوند و دستگیری اینها دیگر برای ما آقا مصطفی نمی‌شود. از طرف دولت بعث عراق نیز از اعلام نظر پزشکان جلوگیری شد و نگذاشتند پزشکان نظر خود را اعلام کنند. چون صد در صد مسمومیت بود، حتی پزشکان را تهدید کردند.» ♦️آیت الله سید مصطفی خمینی (آذر ۱۳۰۹-آبان ۱۳۵۶) با نام شناسنامه‌ای سید مصطفی مصطفوی فرزند بزرگ حضرت امام خمینی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در ۴۷ سالگی به شهادت رسید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
▪️ روایت حاج سيد احمد خمینی از شهادت برادرش حاج آقا مصطفی ♦️صبح زود حدود ساعت پنج صبح با تکان هایی که به پایم داده می شد، چشم هایم را باز کرده و امام را دیدم که می گویند: «بلند شود و برو خانه مصطفی، گفته اند بروی آنجا، فکر می کنم معصومه(معصومه حائری، همسر شهید مصطفی خمینی) خانم ناراحت است» چون ایشان مریض بوده و شب قبل هم دکتر رفته بودند. من با عجله به آنجا رفتم. دیدم یک تاکسی مقابل خانه ایشان است. وقتی به داخل منزل رفتم، آقای دعایی و یک برادر افغانی که در آنجا درس می خواند و آقای دیگری را دیدم، وقتی به قسمت بالای منزل رفتم، دیدم زیر بغل و پاهای برادرم را گرفته اند و از پله پایین می آورند. دستم را بر پیشانی ایشان گذاشتم و گرمایی احساس کردم. او را در تاکسی گذاشتیم، ولی انگار کسی در همان لحظه به من گفت که او مرده است. ♦️بعد از معاینه دکتر در بیمارستان و خبر فوت ایشان، من به خانه برگشتم و نمی دانستم که به امام چه بگویم ولی باید طوری قضیه را به امام می گفتم. به قسمت بیرونی بیت امام جایی که مراجعه کنندگان عمومی می آمدند رفتم و دو نفر را خدمت ایشان فرستادم که بگویند حال حاج آقا مصطفی بد شده است و ایشان را به بیمارستان برده اند. بعد از چند لحظه، امام گفتند: «بگویید احمد بیاید» من خدمت ایشان رفتم و گفتند: «من می خواهم به بیمارستان بروم و مصطفی را ببینم». با ناراحتی زیاد بیرون آمدم و به آقای رضوانی گفتم که ایشان چنین مطلبی گفته اند، خوب است به ایشان بگوییم، دکتر ملاقات با حاج آقا مصطفی را ممنوع کرده است که حتی المقدور امام دیر از جریان مطلع شوند. قرار شد این طور مطلب را بگویند در حالی که آنها هم از طرح این قضیه وحشت داشتند. در طبقه بالا از پنجره ای که در آنجا بود امام مرا دید و صدا زد و گفت: احمد. من خدمت ایشان رفتم. گفتند: «مصطفی فوت کرده؟». ♦️من هم بسیار ناراحت شدم و در حال گریه چیزی نگفتم. ایشان همان طور که نشسته بود و دستهایشان روی زانو قرار داشت، چند بار انگشتانشان را تکان دادند و سه بار گفتند: «انا لله و انا الیه راجعون» تنها عکس العلمشان همین بود، هیچ واکنش دیگری نشان ندادن و بلافاصله آمدن افراد برای تسلیت به امام شروع شد 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۶ اسفندماه ، گرامی باد . 🥀 🌷نام پدر: عزیزاله 🌷محل تولد:قصر شیرین 🌷تاریخ تولد: ۱۳۳۶_ کرمانشاه 🌷محل خدمت: بیمارستان ۵۲۰ کرمانشاه 🌷مسئولیت: امدادگر 🌷محل شهادت: کرمانشاه🌷🕊 🌷تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۶ : 💐چند شب قبل از شهادتش نیمه های شب از خواب بیدار می شود ورو به همسرش می کند و می گوید مطمئن هستم به زودی من با فرزندانم به آرزویم که همان است میرسم🌹 💐در تاریخ ۲۶/ ۱۲/۱۳۶۶ مصادف با روز بعثت حضرت رسول اکرم (ص) شهیده همراه همسر وفرزندانش ومادر همسرش ساعت ۸ صبح به پناهگاه پارک شیرین میروند وراس ساعت یک بعدازظهر سید عباس حسینی (همسر شهیده ) همراه با دو فرزند پسرش به دنبال جستجوی منزل اقوام از پناهگاه خارج می شوند وراهی شهرستان ماهیدشت می شوند در ساعت سه بعد از ظهر شهیده سلطنت خانم علیخانی همراه دو فرزندش به نامهای سیده مریم السادات حسینی و سید حسام الدین حسینی ومادر همسرش ملک خانم ناصری در اثر اصابت موشک به پناهگاه پارک شیرین به خیل شهدای این آب و خاک پیوستند🌹 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani