#خاطرات_شهدا
#روز_اول_دانشگاه
روز اول بود که همه ورودی های دانشگاه امام حسین(ع) دور هم جمع شده بودیم ، دوری از خانواده و محیط جدید باعث شده بود اضطراب و استرس تو چشمای اکثر بچه ها نمایان بشه.
نگاهم که به چشمای حسین افتاد یه آرامش خاصی دیدم. هیچ استرسی نداشت. از همون روز اول قدمشو محکم برداشته بود. بعد از اتمام مراسمات که لباس سبز پاسداری رو به همه دانشجوها تقدیم کردن ؛ حسین سریع سمت چپ لباس ، روی سینه اش پارچه ی کوچیکی نصب کرد ، روش نوشته بود (السلام علیک یا شبیب الخضیب). دائم ذکر میگفت ؛ آرامشی که داشت فراموش نشدنی بود....🍃
#شهید_حسین_معزغلامی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
هدایت شده از محتوای روایتگری راویان
#خاطرات_شهدا
#روز_اول_دانشگاه
روز اول بود که همه ورودی های دانشگاه امام حسین(ع) دور هم جمع شده بودیم ، دوری از خانواده و محیط جدید باعث شده بود اضطراب و استرس تو چشمای اکثر بچه ها نمایان بشه.
نگاهم که به چشمای حسین افتاد یه آرامش خاصی دیدم. هیچ استرسی نداشت. از همون روز اول قدمشو محکم برداشته بود. بعد از اتمام مراسمات که لباس سبز پاسداری رو به همه دانشجوها تقدیم کردن ؛ حسین سریع سمت چپ لباس ، روی سینه اش پارچه ی کوچیکی نصب کرد ، روش نوشته بود (السلام علیک یا شبیب الخضیب). دائم ذکر میگفت ؛ آرامشی که داشت فراموش نشدنی بود....🍃
#شهید_حسین_معزغلامی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani