eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
442 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
دست نوشته بسیجی شهیـــد محمدحسین حدادیان که هر بار که میخواند به نیابت از یک شهید ثبت و تاریخ گذاری می‌کرد. دوست شهید: محمدحسین زندگی اش وقف اهل بیت (ع)  و خدمتگزاری به مردم بوده است و بسیجی‌وار و بدون منت آنچه که در توانش بود برای دیگران کار می‌کرد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
هر روز صبح قبل از هر ڪارے زیارت عاشورا میخواند همین شهیدش ڪرد 📝راوے:دوست شهید 24ساله 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
روزه ی ماه رجب سعید رو حاجت روا کرد ! صبح روز 2 دی ماه سال 74 بود. بچه ها خوانده و آماده شدند و رفتیم پای کار. محلی که می خواستیم کار کنیم، اطراف ارتفاع 112 بود. کانالی بود که کسی نتوانسته بود آن جا برود. از تجهیزاتی که اطراف کانال ریخته شده بود معلوم بود شهدای زیادی باید آن جا باشد. در اطراف کانال 16-15 پیدا کرده بودیم. اطراف کانال پر بود از میدان مین و علف های بلند که روی آن ها را پوشانده بود. همراه و رفتیم تا انتهای راه کار منتهی به کانال. سعید و محمود را نسبت به میدان مین توجیه کردم و به آن ها گفتم که این جا مین والمری و ضد خودرو دارد؛ دقایقی نگذشته بود و ساعت 9:30 صبح بود که با صدای انفجار همه به آن طرف کشیده شدیم و دیدیم که سعید و محمود هر کدام به یک طرف پرت شده اند. از سعید اصلاً حرف نمی زد. بدن محمود به طوری از بین رفته بود که پاهایش متلاشی شده بودند. با علی یزدانی که بالای سرش رفتیم، نمی دانستیم کجای بدنش را ببندیم؛ از بس بدنش مورد اصابت ترکش مین والمری قرار گرفته بود. چفیه را دور یکی از پاهایش بستیم. محمود چشمانش را با زور باز کرد؛ نگاهی انداخت به ما و با سعی زیاد گفت: «من دیگه کارم تمومه ... برید سراغ سعید» رفتیم بالای سر سعید ترکش به سینه و بالاتنه اش خورده بود؛ گلویش سوراخ شده بود. دستش هم از بین رفته بود. محمود که حرف می زد، یک « یا زهرا » گفت و تمام کرد ولی سعید هیچ حرفی نزد. آن روز صبح سعید گفت: «ماه رجب آمد و رفت و ما روزه نبودیم» خیلی تأسف می خورد؛ سرانجام آن روز را روزه گرفت. همان روز با زبان روزه به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد. منبع: کتاب تفحص، صفحه:160 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔹دستمال کوچیک جیبی داشت که تو همه مراسم #عزاداری ائمه، گریه هاشو😭 با اون پاک میکرد و میگفت: این اشکها و این دستمال روز قیامت برام #شهادت میدن. 🔸ارادت خاصی به اربابش #امام_حسین (علیه السلام) و حضرت عبا( علیه السلام)♥️ داشت. تاکید بسیار زیادی بر خوندن "زیارت عاشورا" با ذکر صد لعن وسلام داشت. 🔹میگفت امکان نداره شما با اخلاص👌 کامل #زیارت_عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه. 🔰 #حفظ_قرآن 🌷شهید عباس آسمیه تاکید بسیار زیاد بر #حفظ و قرائت قرآن "بامعنی" و همچنین احادیث نبوی داشت و واین در حالی بود که خود نیز احادیث را بصورت کتبی یادداشت و همچنین بصورت صوتی و با صدای خودش ضبط📻 میکرد #شهید_عباس_آسمیه🌷 #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۱۰ دی ماه #سالروز شهادت #شهید_علی_شاهسنایی ⚘ ایشان متولد ۱۳۶۴ از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام بود که به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله‌ بنی هاشم عازم #سوریه شد و در تاریخ دهم دیماه سال ۱۳۹۴ به شهادت رسید. وی نهمین شهید مدافع حرم از خطه شهید پرور اصفهان است که در دفاع از حرم حضرت زینب (س) آسمانی شد. وصیت نامه این شهید گرانقدر سندی برگرفته از عمق #اخلاص و #معرفت اوست چرا که پس از #شهادت به وحدانیت خدا، با پروردگار خویش عهد بست که در این دنیا جز به فرمان او نباشد. شهید شاه سنایی در وصیت نامه خود، بعد از سفارش به #نماز_اول_وقت ، پیروی از #ولایت_فقیه و احترام به والدین، دوستانش را به خواندن #زیارت_عاشورا سفارش کرد، عملی معنوی که شهید در هر صبح و شام به آن مبادرت می ورزید.و این چنین بود که شهادت آخرین حلقه عهد علی با خدا و قرائت هر روزه زیارت عاشورای اباعبدالله الحسین است. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
. هر وقت اتفاقی پیش می آمد که من از حرف یا رفتار کسی ناراحت می شدیم حمید متوجه دلخوری من می شد ولی اصراری نداشت که برایش کل ماجرا را تعریف کنم، اعتقاد داشت اگر یک طرفه تعریف کنم محسوب می شود چون طرف مقابل نیست که از خودش کند، برای اینکه مرا ازین فضا دور کند با هم به می رفتیم. کنار نشستیم، کمی گریه کردم تا آرام بشوم، بدون اینکه من را سوال پیچ کند کنارم نشست، گفت: "تو رو به دعوت نمی کنم، بلکه به دعوتت می کنم ، نمیشه که کسی رو اذیت نکنه، اگر هم توی این ناراحتی حق با خودته سعی کن از ته دل و بی منت ببخشی تا نگاهت نسبت به اشخاص عوض نشه و احساس بدی بهشون نداشته باشی، اگه تونستی این مدلی ببخشی، این باعث میشه رشد کنی." بعد هم با همان صدای دلنشینش شروع کرد به خواندن ... . . به روایت 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
1_25946822.mp3
3.59M
📢 ▪️ 🔹با ندای شهیدِ عارف در جبهه های دفاع مقدس 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌹شهید محمد طحان : خواندن و به را به شما توصیه می‌کنم . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
💠همسر بزرگوار شهید : 🌷به ایشان گفتم دوری شما برای من سخت است و نمی توانم تحمل کنم. پرسیدم چرا میخواهید بروید سوریه؟ با اشاره به فرازی از بـِاَبي اَنْتَ وَ اُمـــّي گفتند: که این فراز را برایم معنا میکنی؟ گفتم : معنایش که مشخص است یعنی پدر و مادرم به فدایتان 🌷گفت : به خاطر همین! و چادرم را در دست گرفت و گفت : به خاطر این چادرت می روم تا این چادر محکم تر بر سرتان بماند و دست بیگانه و ظالم نیفتد تا از سرتان بکِشند!! 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📅تاریخ تولد : ٢٨ بهمن ۱٣۵٢ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ فروردین ۱٣٩۵ ‍ 🍃شهید محسن الهی در خرداد ماهه سال ۱۳۵۱ با قدم مبارکش خانواده را جانی تازه بخشید. در خانه پدری ب دنیا آمد و تا دوسالگی با خانواده زندگی کرد، بعد که عموی بزرگوارش صاحب فرزند نشد ، محسن را به ایشان سپردند تا در دامان پر مهرشان پر ورش یابد. 🍃پس از عموی بزرگوارش آن خانه را ترک نکرد و خواست تا با خاطرات ایشان زندگی کند. شهادت آرزوی دیرینه اش از زمان کودکی بود، همیشه بعد از بجا آوردن نماز صبح و عصر و خواندن و دعای ندبه ک با پایبندی میخواند و تاکید زیادی ب خواندن آن داشت با دلی پر از اخلاص و چشمانی بارانی شهادتش را طلب میکرد. 🍃از کودکی زود گرم می گرفت و صمیمی میشد، اخلاق خوب و معرفتی که داشت در میان همه زبانزد بود و همیشه همه از کوچک گرفته تا بزرگ از او راضی بودند. 🍃خانه دومش مسجد بود به به خواندن تاکید بسیاری داشت، همیشه قبل از اذان ب مسجد می آمد و صدای دلنشین اذانش در محله طنین انداز میشد‌. 🍃همسرشان در موردشان میگویند : اگر بخواهم ایشان را وصف کنم شاید در هزاران نگنجد ، فقط میتوانم یک تیم بهترین و بزرگ ترین مرد بود. 🍃سرانجام بعد از آخرین زیارتشان در حرم صبری زینبی برای همسرشان خواستند و برای شهادت خود بسیار دعا کردند و فردای همان روز بعد از جانفشانی های بسیار به آروزی دیرینه خود رسیدند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
#شهید_سعید_مسافر پس از بازگشت از ماموریت ، در تاریخ ۹۴/۰۱/۲۱ عقد ساده ای گرفت و در تاریخ ۹۴/۰۵/۰۸ ج
💠همسر بزرگوار شهید : 🌷به ایشان گفتم دوری شما برای من سخت است و نمی توانم تحمل کنم. پرسیدم چرا میخواهید بروید سوریه؟ با اشاره به فرازی از بـِاَبي اَنْتَ وَ اُمـــّي گفتند: که این فراز را برایم معنا میکنی؟ گفتم : معنایش که مشخص است یعنی پدر و مادرم به فدایتان 🌷گفت : به خاطر همین! و چادرم را در دست گرفت و گفت : به خاطر این چادرت می روم تا این چادر محکم تر بر سرتان بماند و دست بیگانه و ظالم نیفتد تا از سرتان بکِشند!! 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani