eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.1هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
468 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
در زمان #جنگ دوست صمیمی داشت به نام «مهران». مرخصی گرفته بود که چند روزی بیاید به خانه. قبل از آمدن به  او می­‌گوید اگر #شهید شدی مرا #شفاعت می­‌کنی😢؟ گفت: «بله حتما.» گفت: «نه! اینطور نمی­‌شود یک دست­‌نوشته به من بده که آن دنیا با خودم داشته باشم📝و آن دنیا به تو نشان بدهم که تو شفاعت من را کردی.» آن بنده­ خدا هم یک دست­‌نوشته به او داد🌹 #شهید_کابلی هم این دست‌نوشته و #تربت_امام_حسین و غبار حرم حضرت علی را به من(هنسر شهید) داد و گفت اگر روزی پیکرم را آوردند اینها را در قبر بگذارید روی پیکرم.✨🕊 #شهید_رحیم_کابلی🌹 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🗯 به روایت : همـسر شهـید ✨ یک سالی بود در خانه ما بیشتر صحبت از شهادت بود، یک روزی گفت: «خانم اگر من شهید شوم چه می­‌کنی؟» گفتم:« خدا را شکر می­‌کنم.» 🔘 گفت:«اگر جنازه من را بیاورند دست روی صورت من می­‌کشی؟» گفتم: «آقا شاید تو سر نداشته باشی.» گفت: «خدا را شکر پیش امام حسین شرمنده نمی­‌شوم.» 💠 گفت: «دستم چه؟» گفتم: «شاید دست هم نداشته باشی.» گفت: «آن زمان هم خدا را شکر می­‌کنم که شرمنده حضرت ابوالفضل نیستم.» بعد گفتم: «شاید تانک از روی شما رد شود و چیزی از تو باقی نماند.» گفت:« آن وقت پیش علی­‌اکبر شرمنده نیستم.» 🔸 بعد گفت: «اگر جنازه­‌ام برنگردد پیش خانم فاطمه­ الزهرا هستم. و به عروسم که از سادات است گفت: «شما از خانم فاطمه­ زهرا بخواهید اگر شهید شدم جنازه­‌ام برنگردد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🗯 به روایت : همـسر شهـید ✨ یک سالی بود در خانه ما بیشتر صحبت از شهادت بود، یک روزی گفت: «خانم اگر من شهید شوم چه می­‌کنی؟» گفتم:« خدا را شکر می­‌کنم.» 🔘 گفت:«اگر جنازه من را بیاورند دست روی صورت من می­‌کشی؟» گفتم: «آقا شاید تو سر نداشته باشی.» گفت: «خدا را شکر پیش امام حسین شرمنده نمی­‌شوم.» 💠 گفت: «دستم چه؟» گفتم: «شاید دست هم نداشته باشی.» گفت: «آن زمان هم خدا را شکر می­‌کنم که شرمنده حضرت ابوالفضل نیستم.» بعد گفتم: «شاید تانک از روی شما رد شود و چیزی از تو باقی نماند.» گفت:« آن وقت پیش علی­‌اکبر شرمنده نیستم.» 🔸 بعد گفت: «اگر جنازه­‌ام برنگردد پیش خانم فاطمه­ الزهرا هستم. و به عروسم که از سادات است گفت: «شما از خانم فاطمه­ زهرا بخواهید اگر شهید شدم جنازه­‌ام برنگردد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani