شیخ قسام در مساجد در میان نمازهای پنجگانه،جلسات درس برگزار می کرد.وی از این فرصت استفاده می کرد و مبارزان را برای نبرد آماده می کرد.او در برنامه های خود همواره کیفیت را بر کمیت ترجیح می داد. هنگامی که تهدیدات حمله نیروهای انگلیسی به فلسطین افزایش یافت،قسام جمعیت جوانان مسلمان را تأسیس کرد و در آن،جوانان مسلمان را پرورش داد و آنان را از قید و بند انحراف و خودباختگی ناشی از اوضاع دشوار اقتصادی و سیاسی آن زمان آزاد کرد و به کار و تلاش برای حمایت از میهن دعوت کرد.وی با رهبران شهرهای مختلف فلسطین در تماس بود و از این راه توانست عدۀ زیادی از جوانان را به سازمان جهادی خود جذب کند.
قسام در سال1930مدتی در دفتر ازداوج و طلاق دادگاه حیفا فعالیت کرد و از راه آن موفق شد تا با قشرهای مختلف جامعه،از جوانان گرفته تا سالخوردگان،کشاروزان،کارگران،دانشجویان و کارمندان ارتباط برقرار کند.این مسئله نقش بسزایی در گسترش و توسعۀ دامنۀ سازمان جهادی او داشت.فعالیتهای جهادی عملیات مبارزان قسامی،تنها در حمله به شهرکهای اشغالی صهیونیستها خلاصه نمی شد،و همان طور که استاد امیل الغوری در کتاب خود با عنوان«فلسطین در گذر شصت سال» مطرح کرده است،این عملیاتها همچنین شامل تعقیب و شکنجۀ کسانی می شد که علیه ملت و مصالح آن خیانت می کردند؛نظیر همکاری با رژیم صهیونیستی،جاسوسی برای سازمان اطلاعات انگلیس یا فروش اراضی به یهودیان و دلالی برای آنان.مبارزه با گشتیهای ارتش و پلیس، بستن راهها و حمله به قرارگاههای ارتش و مراکز پلیس،حمله به نگهبانان شهرک های یهودی نشین و بمب گذاری،از اقدامات دیگر مبارزان قسامی شمار می آمد.هنگامی که عملیات قسام بسان روحی تازه در کالبد فلسطینیان دمیده شد و آنان را به تکاپو واداشت،دولت انگلیس اعلام کرد که هر کس دربارۀ مجریان این عملیات اطلاعاتی ارائه دهد، پاداش خوبی دریافت خواهد کرد.
این عملیات در واقع در دل و جان یهودیان رعب و وحشت افکنده بود.یهودیان نخستین بار بود که عملیات نظامی رابرعلیه خود می دیدند. دولت انگلیس و یهود از ترس این عملیاتها، جاسوسهای خود را در مناطق مختلف مستقر کردند و با کمترین شک نسبت به کسی، او را بازداشت می کردند.بدین ترتیب تحرکات و فعالیتهای گروه قسام با مشکلات متعددی مواجه گردید.پلیس انگلیس توانست دربارۀ نیرو و تجهیزات نظامی و مکان عملیات این گروه اطلاعاتی جمع آوری کند. شهادت شیخ عز الدین قسام دکتر مصطفی کبها، پژوهشگر فلسطینی در خصوص نحوۀ به شهادت رسیدن شیخ قسام می گوید:«نیروهای قسام در روز دوم یا سوم نوامبر سال1935از حیفا خارج شدند و به طرف کوههای کرمل در نزدیک روستاهای حیفا و جنین رفتند».وی می افزاید که گروهی متشکل از 14مبارز به دو یگان تقسیم شدند. یگان نخست تحت فرماندهی قسام و یگان دیگر تحت فرماندهی شیخ فرحان سعدی معاون قسام قرار داشت.
وی مسائل امنیتی را عامل این تقسیم بندی اعلام کرد و هرگونه اختلاف میان قسام و معاون خود را که به تسریع در اعلان جنگ انجامیده بود، رد کرد. اوضاع بر وفق مراد شیخ قسام پیش نرفت،روزی یکی از هواداران شیخ، به یک دستگاه خودروی گشتی انگلیس تیراندازی کرد و بدین ترتیب عملیات نیروهای شیخ،پیش از انجام نخستین مرحلۀ نقشه لو رفت؛ به عبارت دیگر زمان نبرد مسلحانه را تسریع بخشید.سپس نیروهای پلیس انگلیس، مبارزان قسام را در جنگلهای شیخ زید واقع در نزدیکی یعبد دستگیر کردند.این پژوهشگر فلسطینی همچنین می افزاید که با لو رفتن مخفیگاه گروه قسام و رسیدن نیروهای پلیس به آن،عده ای مزدور عرب از شیخ و طرفدارانش خواستند تا تسلیم شوند،اما شیخ هرگز تسلیم نشد و از یاران خود خواست تا افتخار شهادت را بر خواری ترجیح دهند و چنین نیز شد.از عز الدین قسام تا احمد یاسین عونی فرسخ یکی از نویسندگان عرب می گوید: شهادت قسام بازتاب وسیعی در میان فلسطینیان داشت و آثار آن در تشییع باشکوه پیکر پاک این شهید در حیفا کاملا نمایان بود.
پیکرهای پاک #شهید_قسام، شهید یوسف عبد الله زیباری و سعید عطیه المصری (از یاران نزدیک قسام)مسافت پنج کیلومتر بر دوش فلسطینیان حمل شدند،و در خلال آن تشییع کنندگان بدون توجه به تیراندازی نیروهای پلیس و نظامیان انگلیسی،با آنان درگیرشدند و بر اثر این درگیری عده ای شهید وتعدادی زخمی شدند.
شیخ احمد یاسین شبتای تیبیت از تاریخ نگاران صهیونیستی در کتاب خود بن گوریون و عرب ها می نویسد: بن گوریون بابت مرگ شیخ قسام شدیدا متأثر شد. وی بر این باور بود که هر یک از رهبران عرب، ملت خود را قربانی مصالح شخصی خویش می کند، اما این نخستین باری است که یک رهبر عربی جان خود را برای حفظ آرمان و اصول خود فدا می کند؛ لذا این مسئله به عربها قدرت بسیاری می بخشد. بن گوریون به خوبی می دانست که از این به بعد چنین شهادتهایی از پی هم خواهد آمد و صدها و هزاران نفر همچون قسام آماده می شوند که جان خود را فدای آرمان های خویش کنند».