eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم این است: 🔹هر جا به غرب اعتماد کردید شکست خوردید 🔻 رهبر انقلاب: مطلقاً نبایستی برنامه‌های داخلی را به همراهی غرب موکول کرد،‌ چون قطعاً شکست میخورَد. شماها هم هر جایی که کارهایتان را منوط کردید به [همراهی] غرب، ناموّفق ماندید؛ هر جایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان حرکت کردید موفّق شدید. نگاه کنید کار را؛ کارکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم این‌ جوری است. ۱۴۰۰/۵/۶ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ مردادماه ، گرامی باد . 🥀 خلاصه گزارش عملیات : نام عمليات : نصر 6 زمان اجرا : 10/5/1366 رمز عملیات : يا اباعبدالله الحسین (ع) مكان اجرا : منطقه عملیاتی بلندیهای میمک - محور میانی جنگ تلفات دشمن (کشته ، اسیر و زخمی) : 2620 ارگان هاي عمل كننده : نیروهای ارتش جمهوری اسلامی اهداف عمليات : انهدام و بیرون راندن نیروهای عراقی باقیمانده دشمن از منطقه عمومی میمک در محور میانی جبهه نبرد 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
۱۰ مردادماه ، #سالروز_عملیات #نصر_6 گرامی باد . 🥀 خلاصه گزارش عملیات : نام عمليات : نصر 6 زمان اجر
عمليات نصر 6 در تاريخ دهم مرداد 1366 با رمز مبارك يا اباعبداللَّه الحسين(ع)، به منظور پاسخگويي به شرارت‏هاي آمريكا در خليج فارس و همسويي با آمادگي مدافعان خليج فارس و با هدف انهدام نيروهاي دشمن و بيرون راندن بقاياي آنها از منطقه عملياتي ميمك، توسط رزمندگان نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران اجرا شد. نيروي زميني، در مرحله پاياني پاكسازي غرب كشور از وجود نيروهاي بعثي، با عبور از ميدان‏هاي مين، تله‏هاي انفجاري و...، ارتفاعات بسيار حساس ميمك رامورد تهاجم خود قرار داده و آن ارتفاعات را به تصرف خود درآوردند. در اين عمليات 2 فروند هواپيما، 17 دستگاه تانك و نفربر، 6 فروند هلي‏كوپتر و صدها دستگاه خودرو دشمن منهدم و 2500 نفر كشته و 120 نفر از قواي بعث به اسارت گرفته شدند. در اين ميان موقعيت رزمندگان اسلام، پس از دفع پاتك‏هاي دشمن كه چند روز به طول مي‏انجامد، با مقاومت تمام، حفظ و تثبيت مي‏شود و اين عمليات با دستاورد مطلوب خود، پاسخ مناسبي بر جنايت‏هاي استكبار و سرسپردگان آنها مي‏گردد. عمليات نصر6 با رمز يا عبدالله الحسين (ع)از سوي نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران با موفقيت انجام شد . هدف از اجراي اين عمليات انهدام نيروهاي دشمن و بيرون راندن بقاياي آنان از منطقه عملياتي ميمك بود . تجهيزات و يگانهاي منهدم شده در اين عمليات دو فروند هواپيما ، 17 دستگاه تانك و نفر بر ، شش فروند بال گردان ، چندين قبضه توپ و هم چنين انهدام تيپ هاي 36پياده ، 700زرهي ، 17مكانيزه و تيپ كماندويي سپاه چهارم را شامل مي‏شد . یکی از سلسله عملیات‌های نصر که بیشتر در محور‌های جبهه شمالی و میانی انجام می‌شد، عملیات «نصر 6» در محور «میمک» بود. نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با توجه به حضور و تسلط قابل توجه خود در جبهه میانی جنگ، کار طرح و اجرای آن را به انجام رساند. در یورش نیروهای ارتش به مواضع دشمن در بلندی‌های میمک، تیپ‌های 36 پیاده، و تیپ کماندویی سپاه چهارم ارتش عراق متلاشی شد. و تعداد 2620 نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی و اسیر شدند. همچنین در پی این حمله محدود، نیروهای ارتش ایران 2 فروند هواپیما، 17 دستگاه تانک و نفربر زرهی، چندین عراده توپ، 6 فروند بالگرد، صدها دستگاه خودرو و شماری سلاح سبک و نیمه سنگین دشمن را منهدم کردند. دستاوردها: در اين عمليات2 فروند هواپيما،17 دستگاه تانك و نفربر،6 فروند هلي‌كوپتر و صدها دستگاه خودرو دشمن منهدم و2500 نفر كشته و120نفر از قواي بعث به اسارت گرفته شدند. در اين ميان موقعيت رزمندگان اسلام، پس از دفع پاتك‌هاي دشمن كه چند روز به طول مي‌انجامد، با مقاومت تمام، حفظ و تثبيت مي‌شود و اين عمليات با دستاورد مطلوب خود، پاسخ مناسبي بر جنايت‌هاي استكبار و سرسپردگان آنها مي‌گردد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📄 🔷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴شهادت مرجع مجاهد بصیر آیةالله‌شیخ فضل‌الله نوری 💠رهبرانقلاب : واقعاً به شیخ فضل‌الله خیلی ظلم شده است. اوایل انقلاب، یک وقت من در نماز جمعه راجع به مشروطیت و مرحوم شیخ فضل‌الله صحبت کردم؛ بعد یکی از دوستان نزدیک ما به من اعتراض کرد! من دیدم حتی در محافل روحانی و نزدیک به خود ما هم همین تفکرات وجود دارد که چرا از شیخ فضل الله صحبت میشود؛ شیخ فضل‌الله مخالف مشروطه بود! در حالی که او بلاشک مخالف مشروطه نبود؛ خودش در حقیقت جزو مؤسسین مشروطه بود؛ حتی به من گفته شد که امام هم از شیخ فضل‌الله خوششان نمیآید! بعد من تفحص کردم، دیدم نخیر، کاملاً بعکس است؛ امام نسبت به مرحوم شیخ فضل‌الله خیلی تبجیل و احترام دارند و بخاطر همان تصلب و شجاعت و دین گرایی کاملش، بدون اغماض آن بزرگوار را تعظیم و تجلیل هم میکنند؛ که این در بیانات خود امام هم آمده است! ۸۲/۵/۱۳ شیخ فضل الله را به جرم اینکه با جریان انگلیسی و غربگرای مشروطیت، همراهی نکرد، او را ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزنهای ما و گوینده ها و نویسنده های ما، همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار میکنند و تکرار میکنند! ۸۴/۸/۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱مرداد ماه ، گرامی باد . 🥀 زادروز : ۲ ذی‌الحجه ۱۲۵۹ق. زادگاه : کجور درگذشت : ۱۳ رجب ۱۳۲۷ق. آرامگاه : قم، حرم حضرت معصومه(س) محل زندگی : سامرا، تهران استادان : شیخ راضی آل خضر، میرزا حبیب الله رشتی و سید محمدحسن شیرازی شاگردان : علامه محمد قزوینی، ملاعلی مدرس 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔲◾️▪️مقام بالای علمی واعلمیت مرجع شهید، حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه) از منظر برخی دوستان و دشمنان ▪️ از میان دوستانش محمدعلی مدرس خیابانی شیخ را «از اکابر علما و مجتهدین و اجلای فقها و محدثین امامیه در اوایل قرن ۱۴ هجری» می‌شمرد، ▪️ سید حسن مدرس ایشان را اعلم علمای زمان می دانست ▪️ضیاء الدین دری اصفهانی مدرس فلسفه و علوم عقلی در تهران، که با شیخ کراراً دیدار داشته، می‌نویسد: «مراتب علمی شیخ را هیچ‌کس از دوست و دشمن، منکر نبود. ولکن گمان می‌کردند که فقط معلومات او منحصر به همان فقه و اصول است. نگارنده در چند جلسه فهمیدم، قطع نظر از جنبه عظیم فقاهت، در بقیه علوم هم سرآمد هستند. از جمله، علم تاریخ و جغرافیا که اغلب فقها از این دو علم بی بهره می‌باشند. حتی در این اواخر مشغول تحصیل علم نجوم و اسطرلاب بود. من عرض کردم: حضرت آقا، در این آخر عمر برای چه علم نجوم تحصیل می‌کنید؟ فرمود: من اهل علمم، بمیرم و این علم را بدانم، بهتر است یا بمیرم و ندانم؟...ضمنا" ایشان به زبانهای عربی و فرانسه نیز تسلط داشتند. ▪️از میان استادانش میرزا حبیب‌الله رشتی که خود از اکابر و مراجع بزرگ نجف بود و عمدتاً در اعطای اجازه اجتهاد به دیگران اکراه داشته؛ مؤمنین را به تقلید از ایشان دعوت نموده و در تقریظ خود بر رسالة «قاعدة ضمان الید»شیخ، مقام علمی و تحقیقی شیخ را به نحوی شگفت و کم‌نظیر ستوده است. او می‌نویسد: «هان ای کسی که این اوراق را دریافته و بر آنها وقوف می‌یابی، چنانچه در اعماق دریاها فرو روی و سوار بر اُشتر، بیابانهای خشک و لم‌یزرع را شتابان درنوردی، همانا از حیث تحقیق و تدقیق، بهتر از آنچه که در این دفتر آمده، نخواهی یافت. ضروری است که در مجالس عمومی، به فضل و کمال صاحب این رساله، ندا دردهند و سوارگان دیار به سوی او تشویق گردند. من در این رساله نظر افکنده و آن را زیبا و دلنشین یافته‌ام. چه بسیار دُرهای گرانبها و مرواریدهای بدیع و دست ناخورده که در آنها به امانت نهاده شده است. سزاوار است که مضامین آن را نه با خامه بر صحیفة اوراق، که با ذرّات طلا بر مردم دیدگان بنگارد. آفرینِ خدای بر مؤلف آن باد و اوست عالم پرسوز و گداز، فروغ دیده و نور چشمم شیخ فضل الله ... همانا او در تحصیل قواعد علمی و اصول اجتهادی ـ که مدار اجتهاد و ملاک صحت اعمال عباد بر آنها و وابسته بدانهاست ـ خود را به رنج افکنده و روزگاری دراز و به قدر کفایت را نزد من و اساتید عظام حاضر شده است تا به حمدالله به آرزوی خود دست یافته و عالمی ربانی و رهنمایی راستین و حقانی و مجتهدی متبحّر و کامل و جامع و معقول و منقول گردیده است. رواست که بندگان مؤمن خدا وی را در امور دینی مرجع خود قرار دهند...» ▪️و استاد اصلی ایشان، میرزا محمد حسن شیرازی، علاقه داشته تا وی زعامت را پس از ایشان در عتبات عالیات، عهده دار شود. ▪️یکی از ثمرات علمی او، شاگردش، شیخ عبدالکریم حائری یزدی بود که توانست حوزه علمیه قم را تأسیس نماید ▪️ یکی دیگر از شاگردانش، علامه محمد قزوینی، بزرگترین غرب شناس زمان بود که در وصف استادش گفت، من خانگی و خانه زاد استادم بودم 🔴اعترافات و تعابیر گوناگون برخی مخالفین و دشمنانش در مورد دانش و مقام بالای علمی او: ♦️از میان مخالفین، دکتر محمد اسماعیل رضوانی «مرحوم شیخ فضل الله نوری ... در نردبان علم، بر پلکانهای آخر جای داشت» (انقلاب مشروطیت ایران، دکتر رضوانی، ص ۷۲) ♦️و ناظم الاسلام می‌نویسد: «نگارنده روزی که مشارٌ‌الیه (شیخ فضل الله) در خانه آقای طباطبایی بود، در مجلس در ضمن مذاکره گفت ملاّی سیصد سال قبل به کار امروز نمی‌خورد. شیخ در جواب گفت: خیلی دور رفتی بلکه ملای سی سال قبل به درد امروز نمی‌خورد. ملای امروز باید عالِم به مقتضیات وقت باشد، باید مناسبات دول را نیز بداند.» ♦️ادوارد براون، محقق و تاریخ نویس نامدار می‌نویسد: «شیخ فضل الله از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف و فقیه جامع و کامل ... مجتهد سرشناس و عالمی متبحّر ... و از لحاظ اجتهاد برتر از دیگران بود ...» ♦️مهدیقلی هدایت چنین گفته است: «مقام علمی اش بالاتر از (دو سید) مسند نشین (طباطبایی و بهبهانی) است. طلاب و بیشتر اهل منبر دور او را دارند.» ♦️ابوالحسن علوی می‌گوید: «شیخ فضل الله از شاگردهای نمره اول میرزای شیرازی بود. ♦️فریدون آدمیت نوشته است: «متفکر مشروطیت مشروعه شیخ فضل الله نوری بود. از علمای طراز اوّل که پایه‌اش را در اجتهاد اسلامی برتر از طباطبایی و بهبهانی و غیره شناخته‌اند.» ♦️احمد کسروی می‌نویسد: «حاجی شیخ فضل الله نوری ... از مجتهدان بنام و باشکوه تهران شمرده می شد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓چه شد که به دار آویخته شد؟ 🔸 به مناسبت شهادت .الله_نوری 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🏴دستگیری شیخ فضل اللّه نوری و محاکمه ▪️بعد از فتح تهران، مخالفان شیخ فرصت را غنیمت شمرده، واهمه خود از روشنگری های شیخ را در میان سردمداران حاکم مطرح ساختند. ▪️در منزل سپهدار تصمیم به اعدام شیخ گرفته شد. یپرم خان بر جنایت اصرار داشت و سپهدار راضی بود و سردار اسعد هم سکوت کرد. روز یازدهم رجب ١٣٢٧ ق هشتاد نفر از مجاهدان مسلح ارمنی به منزل شیخ هجوم بردند و خانه را محاصره کرده، پشت بام ها را اشغال کردند. ⚫شهادت ▪️نادعلی، پیشکار مخصوص شیخ، می گوید: در میان شیون و زاری و ناله اهل خانه، یوسف خان ارمنی دست شیخ را گرفته، کشان کشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. سواران مجاهد دور درشکه را گرفته و یکسره شیخ را به اداره نظمیه در میدان توپخانه بردند و در ضلع شرقی عمارت نظمیه زندانی کردند. ▪️بعد ازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم زنجانی شروع به محاکمه کرد. ▪️جالب اینجاست كه وقتی محاكمه صورت می گرفت، در بیرون مشغول آماده سازی جایگاه اعدام وی بودند. هنگامی كه می خواستند او را برای اعدام ببرند، اجازه ی خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی كردند. وقتی به در نظیمه رسید رو به آسمان كرد و گفت: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعبادو حدود یك ساعت و نیم به غروب روز سیزده رجب ١٣٢٧ قمری بود. وقتی به پایه ی دار نزدیك شد، برگشت و مستخدم خود را صدا زد و مهرهای خود را به او داد تا خرد كند، مبادا بعد از او به دست دشمنانش بیفتد و برای او پرونده سازی كنند. پس از آن عصا و عبایش را به میان جمعیت انداخت و روی چهارپایه رفت و قریب ده دقیقه برای مردم صحبت كرد و فرمود: ▪️خدایا، تو خودت شاهد باش كه من آنچه را كه باید بگویم به این مردم گفتم خدایا تو خودت شاهد باش كه من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد كردم، گفتند قوطی سیگارش بود. ▪️خدایا تو خودت شاهد باش كه در این دم آخر باز هم به این مردم می گویم كه مؤسس این اساس لامذهبین هستند كه مردم را فریب داده اند این اساس مخالف اسلام است. محاكمه ی من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله(ص). آن گاه عمامه  را از سر برداشته و فرمود: از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه بر خواهند داشت. ▪️در آستانه ی اعدام یكی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد كه شما این مشروطه را امضا كنید و خود را از كشتن برهانید و او در جواب فرمود: ▪️دیشب رسول خدا را در خواب دیدم، فرمودند:  فردا شب مهمان منی. من چنین امضایی نخواهم كرد. ▪️طناب دار به گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیكر بی جان وی برفراز دار باقی مانده بود. دسته موزیك شروع به نواختن كرد و مردم از جمله پسر شیخ كف می زدند و شادی می كردند و چه بی احترامی هایی كه به جنازه ی شیخ نكردند. پس از این که آقا، جان تسلیم کرد، دسته موزیک نظمیه پای دار آمد و همان جا وسط حلقه شروع کرد به زدن. مجاهدین با تفنگهایشان همین طور می رقصیدند. شنیدم که بعضی ها می گفتند: "شیخ فضله به درک رفت!" از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: "همچنین دست بزنید که صدایش توی سفارت به گوشش برسه!" یعنی به گوش محمدعلی شاه. ▪️در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد! ▪️جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه-همه می خواستند خود را به جنازه برسانند؛ دور نعش را گرفتند؛ آن قدر با قنداقه تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هرچه در دست داشت می زد؛ آنهایی که دستشان به نعش نمی رسید، تف می انداختند. ▪️سپس یک مردی با لباس مشکی وارد شد، عصا به دست، مقابل سر آقا ایستاد؛ با عصا چادر نماز را از روی آقا پس زد و همین طور که تماشا می کرد فحش نثار آقا می کرد. این شخص شارژدافر سفارت عثمانی بود؛ ... ▪️انتقال مخفیانه جنازه شهید به قم  خانواده ی وی، جنازه ی شیخ را مخفیانه به منزل بردند و در اتاقی در حالی كه غسل و كفن شده بود گذاشتند و آن را تیغه كردند و برای این كه كسی بویی نبرد مراسمی ظاهری گرفتند و جنازه ای غیر واقعی را در قبرستان دفن كردند و صورت قبری برای آن ساختند. پس از هیجده ماه كه مردم كم كم با خبر شده بودند، می آمدند و پشت دیوار فاتحه می خواندندو می رفتند. احتمال خطر از هر سو می رفت،دختر شيخ فضل الله نقل مي كند: دیشب مرحوم آقا را خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من در همان عالم خواب گریه می کردم، آقا به من گفت: "گریه نکن، همان بلاهایی را که سر سید الشهدا آوردند، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا دربیاورند تا درنیاورده اند زود آن را به قم بفرست." ▪️جنازه ی مطهر شیخ را بعد از ١٨ ماه بدون آن كه كم ترین آسیبی دیده باشد از آن اتاق در آورده و مخفیانه به قم انتقال دادند.
۲۲ ذی الحجه، شهید (میثم بن یحیی تمار اسدی ملقب به ابوسالم و ابوصالح) صحابه پیامبر اکرم (صلوات الله علیه ) ، یار امیرالمؤمنین امام علی ، همراه امام حسن مجتبی و یاور امام حسین (علیهم السلام)؛ به دست عوامل حکومت اموی و به دستور عبیدالله ابن زیاد (لعنت الله علیه) در کوفه، ۱۸ روز قبل از وقوع حادثه کربلا (۶۰ ه.ق.). 👈 السَّلامُ عَلیکَ أیُّها العَبدُ الصالِحُ یا میثمَ بنَ یحیی التّمار المطیعُ لِله ولِرسوله و لأمیرالمؤمنین (علیهما السلام) 🌺 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
۲۲ ذی الحجه، #سالروز_شهادت شهید #میثم_تمار (میثم بن یحیی تمار اسدی ملقب به ابوسالم و ابوصالح) صحابه
💠امام خمینی : 🔷پیروان علی و فاطمه و اولاد روحانی و جسمانی آن بزرگواران همواره با حکام جائر مقابله کردند. عماریاسر، عمر مبارک خود را در مقابله گذراند تا سرانجام در سن نود سالگی به دست «فئۀ باغیه» به شهادت رسید. میثم تمار، این زبان گویای اسلام تا آنجا گفت و گفت که جلادان معاویه علیه اللعنه زبانش را بریدند، دستهایش را قطع کردند و بدترین شکنجه‌ها را به او دادند. ۴۱/۱۲/۲۹ 💠رهبرانقلاب : 🔷درصدر اسلام، آن کسانیکه ممدوح واقع شدند، بیش از آنچه که بخاطر نماز و عبادتشان ممدوح واقع شوند، بخاطر مواضع سیاسی و مجاهدتشان ممدوح واقع شدند. ما ابیذر و عمار و مقداد و میثم تمار و مالک اشتر را کمتر به عبادتشان مدح میکنیم. تاریخ، اینها را به آن مواضع، تعیین کننده میشناسد؛ خیلی از بزرگان که مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر و بی‌نمازی مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجائی که حضورشان لازم بود، مذمت شدند. تاریخ، اینجوری ثبت کرده؛ نگاه کنید، ببینید! ۸۹/۱/۱۶ 🔷وقتیکه به کارنامه معاویه مراجعه میکنیم، غیر از ظلمها، غیر از کشتن حجر بن عدی‌ها و جنایت به میثم تمارها، معاویه یک جنایت دارد که جز چشمهای دقیق، آن جنایت را نمیفهمند. آن جنایت اینستکه معاویه باید جامعە اسلامی را لااقل ۲۰سال جلو میُبرد، اما ۲۰۰سال هم عقب برد. ازچه لحاظی عقب برد؟ پولشان کم شد؟ قلمروشان تجزیه شد؟ ای کاش این کارها میشد؛ ازلحاظ فکر، ازلحاظ بینش، ازلحاظ اخلاق، مردم را عقب برد. این جنایتی بود که به هیچ صورت بخشودنی نبود و نیست. ۵۳/۷/۱ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📗 عنوان کتاب : 🔸 موضوع کتاب داستان زندگی شهید 👈 از کودکی تا شهادت 🖌 نویسنده : آقای مسلم ناصری 📚 ناشر : کتاب جمکران ✅ توضیح کتاب باغ طوبی زندگی شهید میثم تمار را در قالب رمان ارائه می کند که خواننده پس از مطالعه این رمان از زندگی پرماجرا، جذاب، پرشور و شیدایی میثم تمار، شگفت زده می شود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
4261548815.pdf
2.02M
📗 عنوان کتاب : 🔸 موضوع کتاب : زندگینامه و شخصیت شهید 👈 از آشنایی میثم با امام علی (علیه السلام) 🌷 تا شهادت در رکاب امام حسین (علیه السلام) 🌷 🖌 نویسنده : آقای احمد صادقی اردستانی 📚 ناشر : نشر مشعر ✅ عناوين اصلی كتاب : ديباچه؛ مقدمه؛ فصل اول: آشنايى ميثم تمار با امام على (علیه السلام)؛ فصل دوم: ميثم و آموزه هاى امام على (علیه السلام)؛ فصل سوم: همراه با امام على (علیه السلام)؛ فصل چهارم: با رازگويان؛ فصل پنجم: ميثم، و برائت؛ فصل ششم: شهد شهادت؛ فصل هفتم: بارگاه ميثم تمار؛ كتابنامه 👈 ناشر دیجیتالی (الکترونیک) مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۱۱مرداد ماه ، گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
مهدي در 11مرداد 1392، در حومه حلب سوريه به شهادت رسيد. او به همراه گروهي كه براي شناسايي شهر رفته بودند، به كمين تروريست هاي داعش برخوردند و به شهادت رسيدند. 💌 ء شهید: کنار يكي از كتاب هايش نوشته است: قصه حور و بهشت و غصه دوزخ يكي است پرده برداريد اين دل آرزومند است شهدا خيلي زرنگ بودندكه جانشان را با خدا معامله كردند و در اين معامله برد با آنها بود. 🌷شادی روح شهدا صلوات🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔺12 سال قبل از شهادتش یکبار که مهدی به همراه تعدادی از دوستانش به دیدن آیت الله حق شناس رفته بودن که آیت الله از بین دوستانش ، فقط به مهدی یک دستمال داده و گفته بود اشک هایی که برای امام حسین می ریزی را با این دستمال پاک کن و نگهش دار تا داخل کفنت بزارن . 🔺به دوستای مهدی هم گفته بود که احترام این آقا را خیلی داشته باشید.بار بعدی که به دیدن ایشان رفته بود ، آیت الله به محض این که مهدی را میبینن گریه میکنه . هیچکس نفهمید علت گریه ی آقا چه بود تا اینکه ماجرای دفاع از حرم بی بی شروع شد . 🔺اون اوایل بحث حضور ایرانی ها بصورت رسانه ای مطرح نبود و سعی در مخفی نگه داشتن این موضوع بود . به همین خاطر دشمن خیلی سعی داشت تا از بچه های ایرانی اسیر بگیره تا هم جو رسانه ای درست کنه و هم باج خواهی . 🔺 شبی که مهدی درگیر شد تروریست ها متوجه ایرانی بودن مهدی میشن . به همین خاطر خیلی سعی میکنند که زنده بگیرنش. شروع میکنند به پاهاش شلیک کردن . مهدی به حدی مقاومت از خودش نشون میده و از اون ها تلفات میگیره که مجبور به کشتن مهدی میشن . 🔺بچه ها وقتی اومدن بالای سرش دیدن دور تا دور مهدی پر از جنازه ی تروریست هایی که مهدی به درک فرستادتشون و خود مهدی هم از پا تا به سرش جای گلوله است . اون لحظه بالای سر جنازش حکمت گریه 12 سال پیش آیت الله حق شناس رو فهمیدن . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
❤️علاقه و خصوصیات اخلاقی: 📿مادر شهید:  از بچگی فردی خاص بود و هیچ وقت گریه نمی‌کرد، طوری بود که من گمان کردم مشکلی دارد که گریه نمی‌کند اما دیدم نه، او فقط لبخند می‌زند. خیلی زود راه افتاد و اولین کلامی که به زبان آورد «شهیدم کن» بود طوری که مادربزرگش تعجب می‌کرد که زبانش با این کلمه باز شده است. بسیار ولایتی به تمام معنا بود در زمان فتنه 88 بود که 10 روز بود او را ندیده بودیم و بعد از 10 روز که آمد دیدیم که 10 کیلو لاغر شده به منزل آمد و با عجله حضرت آقا را برداشت و گفت: این عکس‌ها را به موتورم می‌چسبانم تا ببینم چه کسی جرات می‌کند به حضرت آقا حرف بزند. یک عکس تمام قد از حضرت آقا را در خانه چسبانده بود هر صبح که بیدار می‌شد اول به امام زمان سلام می‌کرد و بعد به حضرت آقا سلام می‌داد. عشق به ولایت او  به گونه‌ای بود که اگر از تلویزیون بیانات حضرت آقا پخش می‌شد همان موقع بلند می‌شد و می‌ایستاد.  از پولش چیزی برای خود پس‌انداز نمی‌کرد و همیشه آن را به دیگران کمک می‌کرد و  با شهید هادی ارتباط عاطفی زیادی داشت.هر كسي با هر منش و رفتاري اگر با او ارتباط برقرار مي كرد، با او رفيق مي شد. مهدي مي گفت كه شايد اين رفتار و اين اخلاق من تأثير خودش را بگذارد و از راه اشتباهي كه انتخاب كرده اند برگردند. مهدي در عمل جذب حداكثري داشت. در جلسات قرائت و روخوانی قرآن شرکت می‌کرد و به جز تلاوت قرآن عامل به آیات الهی بود، همواره به ما توصیه می‌کرد حرمت قرآن را با عمل به دستورات آن حفظ کنید. البته به حرمت ظاهری قرآن هم اهمیت می‌داد و هیچگاه قرآن را روی زمین نمی‌‌گذاشت. پاي ثابت مكتب آيت‌الله ‌حق‌شناس بود. در يكي از جلسات كه با دوستانش در محضر استاد حضور پيدا كرده بود، آيت‌الله ‌حق‌شناس به ايشان يك دستمال اشك داده بود. مهدي هم آن دستمال را همراه داشت تا هر موقع براي اهل‌بيت(ع) گريه كرد اشك‌هايش را با آن پاك‌كند. مادر مي‌گويد مهدي دستمال اشك را نگه داشته بود تا در كفنش بگذارند و ادامه مي‌دهد: «در يك جلسه كه مهدي در محضر استاد مي‌رود، آيت‌الله ‌حق‌شناس تا او را مي‌بيند به گريه مي‌افتد. دوستانش تعجب مي‌كنند كه چرا استاد گريه مي‌كند و چه رازي بين او و مهدي وجود دارد؟ و هيچ‌كسي نمي‌دانست كه مرد خدا در چهره آفتاب سوخته شاگردش، نور شهادت را مي‌بيند. مهدي همه راز و نيازش با امام حسين(ع) بود.» به گفته مادر اين شهيد بزرگوار به جز روزهاي عيد هميشه لباس مشكي به تن داشت. معتقد بود بعد از مصيبت حضرت زينب(س) بايد هميشه عزادار بود.  🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۱۱مردادماه ، گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهید رضا کارگربرزی در یکم مرداد سال ۱۳۵۸ شمسی مصادف با ۲۷ شعبان سال ۱۳۹۹ قمری در یک خانواده مذهبی و ولایتمدار در شهرستان نظرآباد دیده به جهان گشود. پدر شهید یک کارگر زحمت کشی است که مهمترین دغدغه زندگی اش روزی حلال می باشد. شهید تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه‌ی خود را در مـحـل زادگـاهش به پـایان رسانـد. شهید رضا کارگر برزی در دوران تحصیلات ابتدائی ، راهنمایی و دبیرستان همواره جزو دانش آموزان ممتاز بود . وی اولین اولویت زندگی اش حتی در ابتدایی ترین سالهای تحصیل ، درس بود . ایشان دانشجوی ورودی سال ۷۶ در مقطع کارشناسی رشته مهندسی برق و الکترونیک از دانشگاه آزاد واحد کرج می باشد. شهید رضادر سال ۸۰ فارغ التحصیل رشته مهندسی برق و الکترونیک در مقطع کارشناسی بود . به گونه ای که شهید رضا علاوه بر تلاشهای علمی و فنی در سطح دانشگاه ، بلکه به موازات ایام تحصیل دانشجویی انجام پروژه های علمی ، تدریس در هنرستان ها ، آموزش خصوصی ، ساخت و ابداع دستگاه های الکترونیکی را نیز در برنامه های خود داشت. تا حدی که وی توانسته بود با استفاده از تجارب ایام تحصیل ، پشتکار و ذهن خلاقش در سالهای پاسداری اش بعنوان یه نیرو نخبه ، مخترع و پای کار ظاهر شود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهید رضا عاشق مطالعه بود حتی مطالعه غیر مرتبط با کار و تحصیلاتش، فاصله شهید با مطالعه را میتوان به اندازه یک بند انگشت دانست و جدا کردن وی از مطالعه و علم آموزی کاری بس نشدنی بود. خانواده و دوستان این شهید والا مقام معتقدند که اوقات فراغت وی را در دو حالت مطالعه يا عبادت میتوان دید. شهیدرضاکارگربرزی نمونه بارز در ساده زیستی بودند . دور از تشریفات و تجملات . دور از اصراف و زیاده روی . ایشان در مظلومیت ، ساده زیستی و ولایتمداری شهره دوستان و آشنایان بود، ایشان هرگز زمان و عمرش را به بطالت نگذرانده و همیشه در مسیر یادگیری دین و علم قدم بر می داشت. ایشان مقید بودن به حلال و حرام را در اساس زندگی خویش قرارداده بود و جزو مهمترین های زندگی اش بود . برای ایشان رعایت این نوع مسائل مهمتر از رضایت اطرافیانش بود. اقامه نماز اول وقت برای شهید خیلی مهم بود تاجایی که حتی توی جاده هم برای اقامه نماز اول وقت ، توقف می کرد. ایشان هیچگاه نماز شبش ترک نشد حتی در زمان دفاع از حریم زینبی ، هم خانواده شهید و همرزمان شهید از نماز شبهای زیبای او یاد می کنن. شهید رضا نظر کرده حضرت زینب (س) بود و از اتفاقات مهم زندگی شهید ، که میتوان مهر شهادتش را به آن روزها متصل کرد ، همان بیماری اش بود که شهید در ۱۵ سالگی به طور ناگهانی فلج شد و بعد از بسیاری درمان و مراقبت توسط پزشکان جواب شد و به خانه برگشت. پدر شهید رضا از آنروزها اینگونه تعریف می کند:" وقتی همه ی درها را بسته می دیدم ، هیچ پزشکی امید به بهبودی نمی داد ، گاهاً به گونه ای صحبت می کردند که ما باید بنشینیم تا بی حسی به قلب رسیده و مرگ رضا هم فرا برسد ، هیچ خانه ای را جز خانه حضرت زینب (س) ندیدم و با توکل به خدا و توسل به حضرت زینب (س) بین خودم و خدا گفتم : حضرت زینب(س) از همه بیشتر مصیبت دیده اند ، ایشان میدانند من چه میکشم . رضا را نذر حضرت زینب (س) کردم." شهید رضا کارگربرزی در رشته های ورزشی ، مخصوصاً رشته های رزمی فعالیت داشت ، ایشان در دوره نوجوانی بطور جدّی در رشته کونگفو و در زمان پاسداری در رشته جودو ورزش می نمود. وقتی پای صحبت دوستان شهید در زمان نوجوانی و جوانی بنشینید بر این موضوع اذعان خواهند داشت که شهید رضا یک انسان مقید به دین و مذهب بود و پرتلاش در کسب علم و دانش . او هم در عرصه های علمی و فنی بسیجی بود و هم در عرصه های نظامی. شهید رضا ایام نوجوانی و جوانی بعنوان بسیجی فعال پایگاه مسجد غدیریه نظرآباد و نیز در ایام تحصیلات دانشگاهی بعنوان یک دانشجوی مقید و متعهد بسیجی در دانشگاه محل تحصیلش بود. پشتکار ، همت و تلاش شهید آنقدر منظم و مثال زدنی بود که در حین تحصیل به هنر نیز عشق می ورزید و در عرصه های مختلف هنری منجمله در زمینه خوشنویسی و خطاطی توانایی بسیاری را داشت که زبان زد خاص و عام بود. ایشان بعنوان یک خطاط تراز اول در میان انجمن خوشنویسان شهرستان نظرآباد فعالیت می نمود. مسیر کسب علم ، سطح افزایش علم و دانش و حضور در فضای علمی برای رضا تمام شدنی نبود. او منظم و در یک برنامه هدفمند به کسب علم و مدارج علمی مشغول بود. به گونه ای که وی علاوه بر کارشناسی مهندسی برق و الکترونیک ، دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات عرب ، مدرک کارشناسی زبان انگلیسی ، مدرک کارشناسی ارشد اطلاعات امنیت و فارغ التحصیل دانشگاه امام علی(ع) و نیز بعنوان استاد دانشگاه امام حسین (ع) حاکی از آن است که شهید رضا کارگربرزی در راه علم و دانش لحظه ای را غفلت نکرده است. شهید رضا بعنوان رتبه ممتاز ورودی دانشگاه امام حسین (ع) در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شده بود. معدل و نمرات تحصیلی ایشان با توجه به شرایط سخت زمان و مکان حضور وی ، دفاع از حرم حضرت زینب (س) و نیز ماموریتهای متعدد برون مرزی در حد یک دانشجوی ممتاز بود. وی در مقطع کارشناسي ارشد با رتبه ممتاز در رشته اطلاعات امنيت فارغ التحصیل شد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
وقتی پدر شهید رضا کارگربرزی خاطره ای از سفر پدرش با پای پیاده از کرمان به کربلا را تعریف می کرد، ناگهان حاج قاسم با حالت تعجب از پدر شهید پرسید: مگر شما اهل کرمان هستید گفتند: بله حاج قاسم به فرمانده گفت: چرا به من نگفته بودید که رضا همشهری ماست فرمانده گفتند:رضا خودش خواسته بود که این موضوع هیچ جا مطرح نشه ومخصوصاً به حضرتعالی گفته نشود. 📸حاج قاسم و پدر شهید مدافع حرم رضا کارگر برزی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani