#سیره_شهدا
#خاطره_ای_از_کرامت_شهدا
گاهی مزارش که میروم اتفاقهای عجیبی میافتد که زنده بودنش را حس میکنم، یک شب نزدیکیهای اذان صبح خواب دیدم که حمید گفت:
خانومم خیلی دلم برات تنگ شده پاشو بیا مزار
معمولا عصرها سر مزارش میرفتم ولی آن روز صبح از خواب که بیدار شدم راهی گلزار شدم از نزدیکترین مغازه به مزارش چندشاخه گل نرگس و یک جعبه خرما خریدم، میدانستم این شکلی راضیتر است
همیشه روی رعایت حق همسایگی تاکید داشت، سر مزار که میرم سعی میکنم از نزدیکترین مغازه به مزارش که همسایه گلزار شهداست🕊 خرید کنم.
همین که نشستم و گلها را روی سنگ مزار گذاشتم دختری آمد و با گریه من را بغل کرد، هق هق گریههایش امان نمیداد حرفی بزند، کمی که آرام شد
گفت: عکس شهیدتون رو توی خیابون دیدم، به شهید گفتم که من شنیدم شماها برای پول رفتید، حق نیستید
باهات یه قراری میزارم
فردا صبح میام سره مزارت، اگه همسرت را دیدم میفهمم که اشتباه کردم تو اگه به حق باشی از خودت به من یه نشون میدی، برایش خوابی را که دیده بودم تعریف کردم
گفتم: من معمولاً غروبها میام اینجا، ولی دیشب خودحمید خواست که من اول صبح بیام سرمزارش، از آن به بعد با اون خانوم دوست شدم، خیلی رویه زندگیاش عوض شد، تازه فهمیدم که دست حمید برای نشان دادن راه خیلی بازه.......
🌹#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
9.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اطلاعیه
🎥#تفحص_شهدا
🕊کشف پیکر مطهر یک شهید دوران دفاع مقدس در منطقه شرق دجله توسط جستجوگران نور
سوم آذر ماه ۹۹
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۴آذرماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_الیاس_چگینی گرامی باد . 🥀
ولادت : ۱۳۵۳/۶/۳۰ بوئین زهرا ، قزوین
شهادت : ۱۳۹۴/۹/۴ حلب ، سوریه
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔰تازه پاسدار شده بود که به من گفت: زن میخواهد، وقتی از الیاس پرسیدیم که چه کسی را میخواهی در جواب بیستسؤالی راه انداخت! به ما میگفت بگردید گزینهای را که میخواهم پیدایش کنید.
🔰دو دایره سفید و سیاه جلوی او گذاشته بودیم که اگر جوابش بله بود روی سفید و اگر نه بود روی دایره سیاه انگشت بگذارد! ما هم سؤال میپرسیدیم و او با گذاشتن انگشت روی دایرها جواب میداد، از روستا و محله و آشنا و فامیل پرسیدیم تا در نهایت روی گزینهای توقف کرد و ما متوجه شدیم که خواهان دختر دخترخاله ناتنی من است.
🔰آن روزها دختران در روستا در سنین پایین ازدواج میکردند و عروس من هم 16سال سن داشت. اینگونه شد که برای الیاس به خواستگاری رفتیم و بعد از بیست سؤالی به دختر موردعلاقه او رسیدیم!
🔰یک روز قبل از رفتنش مثل همیشه غروب به خانه ما آمد و کمکم زمزمه رفتنش را به سوریه شنیدم، وقتی گفت که فردا عازم است حرفی از نرفتنش نزدمچون راهی را رفت که نمیشد گفت نرو! فردا صبح که برای خداحافظی آخر آمد، خودم از زیر قرآن او را رد کردم، رفت و دیگر نیامد.
🔰بیشترین زمانی که احساس دلتنگی به اوج خود میرسد غروبهاست، چون هر غروب الیاس به سراغ من میآمد و همدیگر را میدیدیم و به من میگفت: اگر کاری دارم بگویم تا انجام دهد، اگر هم نمیآمد حتماً زنگ میزد و جویای حالم میشد.
🔰 اما بعد از شهادتش غروبها چشمم به در خانه خشک میشود شاید الیاسم بیاید و من یکبار دیگر روی ماهش را ببینم.
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_الیاس_چگینی🌷
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
🔸در یک روستا زندگی می کردیم و نسبت دور فامیلی با هم داشتیم. ایشان با برادر بزرگ من دوست بود، من هم او را دیده بودم. خودش من را به خانوادهاش معرفی کردوبه خواستگاری ام آمدند.
🔹در طول خواستگاری صحبت خاصی باهم نکردیم چون یکدیگر را از قبل می شناختیم. ملاک من تدین خودش و خانواده اش بود ضمن اینکه در سپاه پاسداران کار می کرد و به شغلش علاقه داشتم.
🔸جشن نامزدی گرفتیم و عقد کردیم، یکی دو هفته قبلش صیغه محرمیت خواندیم بعد از هفت ماه جشن عروسی گرفتیم، نزدیک سه سال خانه مادر همسرم زندگی کردیم چون پدر و مادر پیری داشت.
🔹ایشان آخرین فرزند خانه بود و میبایست از آنها نگهداری می کرد. بعد از چند سال یک خانه جدا در روستا گرفتیم و مستقل شدیم. حسرت دفاع مقدس را داشتم، دلم می خواست سهمی در جهاد داشته باشم.
🔸گفت: ما چون نظامی هستیم هرجا که بگویند باید برویم من هم قبول کرده بودم و می دانستم اختیارش دست خودش نیست و اگر دستور جهاد بدهند باید حضور داشته باشد، البته من هم شغلش را دوست داشتم و مشکلی با آن نداشتم.
🔹اول ازدواج به یک دوره شش ماهه در کرج رفت. سه ماهش را در تابستان رفته بود و 10 روز بعد از عروسی به ادامه دوره رفت و فقط پنجشنبه و جمعه ها می آمد. مدتی هم به ماموریت سردشت رفت، در همان ماموریت خیلی از شهادت صحبت می کرد و می گفت دعا کنید شهید شوم.
🔸همیشه در دعاهای نمازش از خدا می خواست مرگش را شهادت قرار دهد. تا زمانی که در خانه کنار هم بودیم متوجه نبود حضورش نمی شدم اما به محض اینکه پایش را از خانه بیرون می گذاشت دلتنگی هایم شروع می شد. دلم می خواست بیشتر در منزل باشد اما چون راهش را دوست داشتم حرفی نمی زدم.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_الیاس_چگینی🌷
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📋 #اطلاع_نگاشت
💠سالروز شهادت
🌷 شهید مدافع حرم #الیاس_چگینی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۴آذرماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_زکریا_شیری گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_زکریا_شیری
این شهید 🗓اول آذرماه سال ۱۳۶۵ در روستای گرماب خدابنده به دنیا آمد، پدرش شعبانعلی و مادرش رقیه آقائی نام داشت.
#شهید_شیری که تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی در رشته مدیریت دفاعی ادامه داد📚، در 🗓تاریخ ۱۱ فروردین سال ۱۳۸۷ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند پسر و دختر شد.👶👧
این شهید والامقام که پاسدار بود، توسط سپاه صاحبالامر "عج" قزوین و به عنوان فرمانده دسته و مدافع حرم در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت و 🗓چهارم آذر سال ۱۳۹۴ در سوریه، بر اثر انفجار💣 تله انفجاری و اصابت ترکش و جراحات وارده شهید شد و تا پنج سال اثری از پیکرش به دست نیامد تا اینکه در هفته های اخیر پیکرشون برگشت...
#شهید_شیری در درگیریهای سال ۹۴ در منطقه #العیص استان حلب به همراه ۲ رزمنده دیگر قزوینی در عملیات #قبه_الخضرا به شهادت رسیدند که پیکر پاک وی به تازگی به همراه هفت تن از شهدای #خانطومان به وطن بازگشته است که مهر ماه سال جاری همزمان با شهادت امام رضا"؏" با حضور حداقلی مردم به دلیل شیوع کرونا🦠 در شهر اقبالیه تشییع میشود.
پیکر مطهر #شهید_شیری بعد از ورود به میهن🇮🇷 با حضور خادمان آستان قدس رضوی🕌 و چند تن از خانوادههای شهدای مدافع حرم، در حرم مطهر امام رضا"؏" نیز طواف شدند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
●مادر شهید می گوید:
همیشه درسلام کردن به کوچک وبزرگ سبقت می گرفت وهمه ی خانواده شیفته این اخلاق اوبودند، خوش خنده بودوتبسم ازلبانش محونمی شد هرزمانی که ازخواب بیدارش می کردم تاچشمانش رابازمی کرد لبخندی به من می زدوسلام می داد،هیچ وقت عصبانی نمی شد.
●ازکودکی تازمانی که ازدواج کرد سعی می کردازلحاظ مالی خانواده اش رادرک کند، مثلااگردوست داشت اردوی مشهدبرودوماهزینه اش رانداشتیم اعتراضی نمی کردوبادوستانش همراه نمی شد، درهمه شرایط احترام من وپدرش راحفظ می کرد.
همسرشهید،محمدصدرا7ماهه راباردار بودن ویک دختربنام فاطمه خانم داشتندوشهیدشیری فرزندپسرخودراندید.
#شهید_زکریا_شیری
#سالروز_شهادت 🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📝| بخشی از #وصیتنامه
#شهید_زکریا_شیری
دفاع از حریم اهلبیت"؏" و عمل به سفارش
پیامبراکرم"ﷺ" که فرمودند:
"من در میان شما دو امانت گرانبها می گذار که همانا عترت و اهل بیت"؏" یکی از آن دو امانت است"، مقابله با گروه تروریستی داعش که فرزند شوم و حاصل اهداف پلید شیاطین کاخ سفید و صهیونیست نژادپرست می باشد در واقع لبیک به ندای هل من ناصر ولیفقیه و حسین زمان، رهبر عزیزم میباشد ...❤️✊
خطاب به برادران و خواهرانم و تمام عزیزان و مردم سرزمینم🇮🇷 عرض میکنم که پیرو ولایت باشید و تا زمانی که پشت ولیفقیه و رهبر فرزانه، امام خامنهای باشید هیچ قدرتی با هر تجهیزاتی که باشد، توان مقابله با شما را نخواهد داشت.😌
چون سلاح شما وحدت و ایمان است که در سایه ولایتمداری حاصل میگردد. دشمن زبون ایمان و اعتقاد شما را نشانه گرفته است، پس نگذارید بین شما و اهلبیت"؏" و قرآن فاصله ایجاد نمایند.
در پایان از خواهران سرزمینم🇮🇷، ایران اسلامی میخواهم که با حفظ حجاب، امانتدار خون شهدا باشند.♡
همانطور که در 📝وصیتنامه شهدای دفاع مقدس این جمله را خوانده ایم که:
«خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت به امانت دادهام».
حلالم کنید....
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📋 #اطلاع_نگاشت
💠سالروز شهادت
🌷 شهید مدافع حرم #زکریا_شیری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani