eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
252 ویدیو
24 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
امام هادی علیه السلام: 1⃣ الدّنیا سُوقٌ... دنیا بازار است... حالا با این نگاه به دنیا توجه کنیم!!! ما در بازار هستیم بازاری به نام دنیا فروشنده زیاد، جنس زیاد،خریدار زیاد سرمایه چی هست! چی میدیم چی میگیریم... 2⃣اُذكُرْ مَصرَعَكَ بينَ يَدَي أهلِكَ؛ و لا طَبيبَ يَمنَعُكَ، و لا حَبيبَ يَنفَعُكَ. به يادآور آن هنگامى را كه پيش روى خانواده ات در بستر مرگ افتاده اى و نه طبيبى مى تواند جلو مردنت را بگيرد و نه دوستى به كارت مى آيد.
سه پیام مهم امام هادی علیه السلام: 1⃣الْحَسَدُ مَاحِقُ الْحَسَنَاتِ حسد محو کننده ی حسنات و نیکی ها است. 2⃣ وَ الزَّهْوُ جَالِبُ الْمَقْتِ. خودبرتر بینی و اینکه فرد خودش را از دیگران بالاتر بداند سبب خشم مردم می شود زیرا مردم این تحقیر را نمی پذیرند و قبول نمی کنند که زیر دست کسی باشند. 3⃣مَن رَضِيَ عَن نَفسِهِ كَثُرَ السّاخِطونَ عَلَيهِ ؛ آن كه از خودش راضى شود ، ناراضيان از او فراوان شوند
مقایسه دو لشگر 🔹متوکل همیشه دنبال بهانه ای بود که قدرتش را به رخ امام هادی علیه السلام بکشد بلکه به خیال خویش آن حجت حق را بترساند. با همین خیال خام، متوکل خواست صحنه ای را که از پیش تدارک دیده بود در منظر امام علیه السلام به نمایش گذاشته باشد، 🔹روزی که امام علیه السلام را احضار کرده و در صحرای وسیعی در کنارش با هم قدم می زدند، دستور نمایش صحنه را داد و به سربازانش که رقم آنها را نود هزار سواره نوشته اند امر کرد که هر یک توبره ی اسبش را از گل و خاک پر کرده، در وسط میدان روی هم بریزند، چنان که در اندک زمانی تلی بزرگ و بلند ترتیب یافت و خلیفه با تکبر و غرور در بالای تل قرار گرفته و امام هادی علیه السلام را نیز به پیش خویش خواند و به سربازان و سپاهیانش که همگی غرق در سلاحهای گوناگون و مدرن آن روز بودند دستور داد که از مقابلش رژه روند، پس از آنکه خلیفه از سپاهش سان دید، رو به حضرت امام هادی علیه السلام کرده و گفت: تو را به اینجا خواندم که لشکریان و سپاهیان مرا تماشا کرده باشی!! 🔹متوکل با این کار می خواست امام را بترساند که مبادا اقدام به قیامی کند چرا که خلیفه ستمگر و خونخوار عباسی، بیش از هر کس از امام هادی می ترسید و نیز نیک می دانست که دلهای پاک مردم مسلمان در گروه محبت آن امام به حق است و بس. 🔹 امام هادی همانجا در بالای تل، روی به متوکل کرده فرمود: آیا می خواهی ما نیز سپاه خویش را به تو نشان داده باشیم؟! خلیفه با شگفتی تمام خواهی نخواهی جواب داد که بلی. 🔹 امام دست به دعا بلند کرد و تا نام خدای را به زبان آورد، زمین و زمان در چشم متوکل تار و تنگ شد و دید که شش جهت، از زمین تا آسمان پر است از فرشتگانی که سلاح در دست منتظر فرمان امام می باشند. پاهایش سست شد و به زمین افتاد و بیهوش شد و پس از مدتی که چشمانش را باز کرد خود را به کلی باخته بود.و با تمام وجود از حضرت عذر خواهی کرد.‌ روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید @revayathavahekayatha1
پیام ها و هشدارهای امام هادی علیه السلام : 1⃣مَنْ هانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ فَلا تَأمَنْ شَرَّهُ؛● هر کس خودش در نظرش بی مقدار باشد، از شرّ او ایمن مباش. 2⃣مَن تَواضَعَ فِِی الدُّنیا لِاخوانِهِ فَهُوَ عِندَ اللهِ مِنَ الصِّدّیقینَ وَ مِن شیعَةِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طالبٍ حَقّاً کسی که در معاشرت با برادران دینی خود، تواضع کند، به راستی چنین کسی نزد خدا از صدّیقین و از شیعیان علی بن ابی طالب خواهد بود. (احتجاج، ج. ۱، ص. ۴۶۰) 3⃣المِراءُ يُفسِدُ الصَّداقَةَ القَديمَةَ ، و يَحلُلُ العُقدَةَ الوَثيقَةَ ، و أقلُّ ما فيهِ أن تَكونَ فيهِ المُغالَبةُ ، و المُغالَبةُ اُسُّ أسبابِ القَطيعَةِ" مجادله و بگو مگو کردن، دوستى ديرين را از بين مى برد و پيوند استوار را از هم مى گسلد و كمترين چيزى كه در مجادله هست، چيره جويى است و چيره جويى، خود عامل اصلى قطع رابطه مى باشد. 4⃣لَا تُخَيِّبْ رَاجيكَ فَيَمْقُتَكَ اللّهُ وَ يُعاديكَ. كسي كه به تو اميد بسته است نااميدش مگردان، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهي گرفت. ------- مشکن دلی که چشم امیدش به دست توست خواهد بر او گذشت ولیکن شکست توست.
ابو هاشم جعفرى گفت بمن تنگى سخنى رسيد و نزد ابى الحسن على بن محمد (عليه السّلام) رفتم و بمن اجازه ورود داد و چون نشستم فرمود اى ابو هاشم ميخواهى شكر كدام نعمت خدا را بكنى‌؟ گويد روى در هم كشيدم و ندانستم چه گويم آن حضرت آغاز سخن كرد و فرمود ايمان بتو روزى كرد و به وسيله آن تنت بر آتش حرام كرد و تندرستيت داد و بر طاعت بتو كمك كرد، قناعت بتو داد و از آبرو فروشى حفظت كرد اى ابو هاشم من تو را بدين آغاز نمودم براى آنكه ميخواستى بمن از كسى كه بتو چنين كرده شكايت كنى و دستور دادم صد اشرفى بتو بدهند آن‌ها را دريافت كن. أَصَابَتْنِي ضِيقَةٌ شَدِيدَةٌ فَصِرْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَذِنَ لِي فَلَمَّا جَلَسْتُ قَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ أَيُّ نِعَمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ تُرِيدُ أَنْ تُؤَدِّيَ شُكْرَهَا قَالَ أَبُو هَاشِمٍ فَوَجَمْتُ فَلَمْ أَدْرِ مَا أَقُولُ لَهُ فَابْتَدَأَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ رَزَقَكَ اَلْإِيمَانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَكَ عَلَى اَلنَّارِ. وَ رَزَقَكَ اَلْعَافِيَةَ فَأَعَانَتْكَ عَلَى اَلطَّاعَةِ. وَ رَزَقَكَ اَلْقُنُوعَ فَصَانَكَ عَنِ اَلتَّبَذُّلِ. يَا أَبَا هَاشِمٍ إِنَّمَا اِبْتَدَأْتُكَ بِهَذَا لِأَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُرِيدُ أَنْ تَشْكُوَ إِلَيَّ مَنْ فَعَلَ بِكَ هَذَا وَ قَدْ أَمَرْتُ لَكَ بِمِائَةِ دِينَارٍ فَخُذْهَا‌. روایت داستانی