eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
261 ویدیو
24 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
لولاک اگرنبود ،افلاک نبود از خاک،امیدباده وتاک نبود بی نام محمد وطنین صلوات در عا لم لفظ واژه ی پاک نبود. «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم»
اشکال بر المیزان! یکی از شاگردان مرحوم آیت الله نجفی کاشانی نقل می کند: بعد از فوت آیت الله نجفی کاشانی قرار شد ما لا به لای کتب ایشان را جستجو کرده تا اگر دست خطی از ایشان باقی مانده از آن استفاده کنیم، که ناگهان به دست خط علامه طباطبایی در وسط یکی از کتاب های ایشان برخوردیم. در ابتدا نمی دانستیم که این دست خط علامه است و بعد از مدت ها این را متوجه شدیم و ماجرا از این قرار بود که آیت الله نجفی به هفت قسمت از تفسیر المیزان علامه طباطبایی ایراد گرفته بودند. و علامه طباطبایی طی نامه ای به ایشان فرموده بودند: بنده تمامی این ایرادها را بررسی کرده و متوجه شدم که حق با شماست و خدا را شاکرم که در زمان حیاتم این ایرادها برطرف شد و برای شما که از من ایراد علمی گرفته ایم دو رکعت نماز در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) اقامه می کنم.
تا الان سه میلیون صد و پنجاه هزار تومان جمع شده . عزیزان یک یاعلی بگیم تا حداقل یکی از وسایل جهیزیه این دختر خانم بگیریم. خدا خیرتون بده....
۶۰۳۷۹۹۷۲۱۳۱۰۲۸۰۰
روی اعداد بزنید کپی میشود.
اول اندیشه: 🔸کلمه آفتاب را که می شنوی به یاد چه می افتی؟ به یاد آسمان ، مگه نه؟ به یاد خورشید؛ مگه نه؟ به یاد یک چشمه نور ، مگه نه؟ 🔸حالا اگر کسی به آخر همین کلمه آفتاب حرف "ه" اضاف کند، چه می شنوی ؟ چه می شود؟ آفتابه ، مگه نه؟ 🔸ببین ! گاهی یک حرف ، یک کلمه را از آسمان به کجا می کشد؟! 🔸دوست من! تو مثال همین آفتاب را داری؛ گاهی یک حرف که نباید بگویی تو را از آسمان به زمین می کشد. 🔸این کلام رسول خدا "ص"است که می فرمود: گاه فاصله یکی از شما تا بهشت به اندازه یک نیزه است ؛ یعنی دو قدم مانده تا بهشت ؛ اما حرفی را بر زبان می رانید که به اندازه صنعای یمن شما را دور می کند! 🔸پس حرف ها را نخست مزمزه کنیم. ☘ اول اندیشه وآنگهی گفتار...
کتاب هایی که دوست عزیزم از نجف گرفتند برا این حقیر❤️👆 منبرهای ایشون خیلی عالیه بنده صوت هاشو خیلی گوش دادم💪
نکاتی از شهید بهشتی (۱۳) حکایتی بسیار پند آموز و نکته ای در ذیل آن از شهید آیت الله بهشتی: مى گويند يك مرد صالحى از يك دكان قصابى در محل گوشت مى خريد. اين مرد در خانه اش يك گربه داشت. وقتى به دكان قصابى مى رفت تا گوشت بخرد، مرد قصاب كه آن آقا را دوست داشت، علاوه بر پنج سير گوشتى كه به او مى داد، كمى هم آشغال گوشت جمع مى كرد و مى گفت براى گربه آقا. يك روزى آن مرد آمد گوشت بخرد، ديد قصاب مرتكب يك خلاف شد. به حكم وظيفه لازم مى دانست كه با خلاف او مبارزه كند و به او تذكر بدهد. ناگهان ياد گربه اش افتاد. پيش خود گفت اگر من به قصاب بگويم اين كار را نكن حتماً اولاً گوشت خوب به من نمى دهد؛ در ثانى، اگر هم گوشت بدهد ديگر آن آشغال گوشت را براى گربه‌ام نمى دهد. او چون مرد خودساخته اى بود آن روز گوشت نخريد و به خانه رفت. گربه را از خانه بيرون كرد و خود را از اين تعهد آزاد كرد. برگشت و به دكان قصابى آمد و گفت پنج سير گوشت بده؛ در ضمن گفت، آقاى قصاب باشى، فلان كارى كه تو كردى درست نيست. قصاب ابرو در هم كشيد و گوشت را به آقا داد و گفت امروز از آن آشغال گوشتها كه هر روز مى دادم خبرى نيست؛ گربه ات از اين به بعد بى غذا مى ماند. مرد گفت اشتباه مى كنى بنده خدا! من اول به خانه رفتم و گربه را از خانه بيرون كردم، بعد آمدم به تو انتقاد و خرده گيرى كردم. آقاى من! من و تو بايد اقلاً گربه را از همان اول بيرون كنيم. 👈اگر قرار شد كه بتوانند من را با آداب و القاب و احترامات... اسیر کنند. وقتى من وارد شدم گفت صلوات ختم كنيد! يكى از دوستان هم چيزى به او گفت. من او را صدا كردم و گفتم بيا اينجا كوچولو جان ببينم! به او گفتم صلوات ختم كردن چيز خوبى است... آنچه به او گفتم اين بود كه صلوات براى احترام به پيغمبر و خاندان و پاكان از خاندان پيغمبر است، نه براى احترام به من. خواستيم اين احترام براى خود پيغمبر و خاندان و پاكان خاندانش محفوظ بماند. اگر قرار باشد كه بنده را بتوانند با يك صلوات ختم كردن، و نكردن، اسير كنند... اگر مطابق ميل رفتار كنم، هر جايى بروم برايم صلوات ختم مى كنند؛ ولى اگر يك خرده خلاف ميل، حقپايى كردم و مردم پايى نكردم، جيره صلواتم را قطع كنند، آن وقت ديگر من به درد كار نمى خورم.