مدام از جلوش رد میشدم. میومدم برم سمتش گفتم این غرفه که همون آبسردکنهای نیدار هست که خیلی جاها دیدم. دوش و شیر آب پدالی رو هم دیدم؛ پس چیزی نداره...
اتفاقی موقع بازدید یه جمعی روایتش رو شنیدم:
از روستای دهنو بود. گفت چن سال پیش از تلویزیون شنیدم جنگ آینده برسر آب هست؛ همین تلنگری شد که ورود کنم به بحث آب و صرفهجویی، اونم برای شهری مثل یزد.
خلاصه که شروع کردم با آبسردکنهای نیدار و... گلایهاش از یه چیز بود. میگفت مسئولین میان کارو میبینن و بعد تشکر میکنن میرن!! 🙄
گفت بهشون پیشنهاد دادم حمایت کنید تضمینی همه خونههای یزد رو اینها کار بذارم، ۴۰درصد مصرف آب کاهش پیدا میکنه!!! این هزینهاش برمیگرده توی جیب مردم و بحران آب هم کنترل میشه! و چندتا پیشنهاد دیگه. خودش هم میگفت نمیدونم چرا کسی پای کار نمیاد.
اما نکته قشنگ ماجرا این بود که گفت وقتی میخواستم کار رو گسترش بدم و کارخونه بزنم، به جای شهر یزد، رفتم روستای خودمون دهنو زدم و بچای روستا الآن اونجا مشغول به کارن...
#روایت_پیشرفت
#روایت_امید
#روایت_آب
@revayatnevis