eitaa logo
انقلاب ۱۹۷۹ | یوسف زارع پور
902 دنبال‌کننده
370 عکس
123 ویدیو
5 فایل
روستا زاده ای که مبتلا به شهر شده ... ♡ زاده‌ی نصیرآباد_فسا 📍امپراطوری قم ✍🏻 نوشته‌جاتِ : یوسف زارع پور تخلص:محمدابراهیم Khamenei.ir🧠 از تمام عناوین جهان طلبگی‌ات ما را بس. راههای ارتباطی (شناس و ناشناس)👇 https://zil.ink/yusofzarepour.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سیدهاشم الحیدری دبیر کل جنبش عهد الله مقاومت عراق: دشمنان مقاومت القا می‌کنند فقط در ایران گرانی است اما در همه دنیا گرانی هست، وضع معیشتی مردم ایران به مراتب بهتر از اروپا و آمریکاست/ ما در وسط جنگیم الان وقت نقد و انتقاد نیست 🔹دبیرکل جنبش عهدالله عراق در گردهمایی سراسری مسئولین بسیج دانشجویی و طلاب بسیجی: 🔹ما امروز در جنگیم و در زمان جنگ وقت نقد و انتقاد نیست. 🔹گرانی و مشکلات اقتصادی در کل دنیا هست، بدانید من از خارج عرض می‌کنم دشمنان القا می‌کنند فقط در ایران گرانی هست و مشکلات اقتصادی هست اما وضع معیشتی مردم ایران به نسبت به مردم اروپا و امریکا الان بهتر است. 🔹در زمان جنگ، نقد آشکار به نظام شاید حتی مشکل شرعی داشته باشد، الان وقت حمایت آشکار است و نقد می تواند پنهان باشد. یعنی یک صدای واحد از فعالان انقلاب و اهل منبر و مداحان باید به گوش ملت های مقاومت از داخل ایران برسد. | ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 📚با ما همراه باشید... Rubika: https://rubika.ir/revolution_1979 Eitaa: @revolution_1979
ساعت از نیمه شب گذشته است وارد جمعه شده‌ایم.... همه جا سکوت عجیبی فرا گرفته است. من،در یکی از سالن های قطار روی تخت با یک گوشی و تاریکی چشم گیری دراز کشیده‌ام... می‌دانم که برای نوشتن،حضور قلب میخواهم اما شاید،صدای قطار خودش باعث حضور قلب بشود. دیروز رهبری سخنرانی نموده اند و من مضطرب که کی باید دقیق صحبت های آقا رو گوش بدهم! آقا،فرمانده‌ی ماست و ما سرباز او... وقتی فرمانده،سخنرانی می‌کنند هر جا که باشیم،باید سریع خود را آماده گوش دادن به سخنان و بعد هم عمل کردن،بکنیم! سفر من برای تبلیغ،سخنرانی و صدها کار دیگر است.اما میدان جنگ،یکی از بهترین مکان‌های است که می توان به خودسازی دست یافت... شاید جهاد تبیین،از هر چیزی بالا تر باشد،میدان تبیین جای اندیشه سازی‌ست.اگر اندیشه ساخته شود،جلوی هزاران چیز دیگر گرفته می‌شود. اول از هر چیز،باید خود را اصلاح کنیم و اصلا برای اصلاح و تربیت خودمان بکوشیم. مولانا سخنی زیبا می گوید اول ای جان دفع شر موش کن وانگهان در جمع گندم جوش کن مقدمه و بلکه اساس کار قبل از انذار، تزکیه خودمان است،اول باید دفع شر موش کنیم،بعد در جمع.... خون گرمی مردم جنوب و خاصه کرمان یکی از زبان زده‌ ترین نکات است که هر فردی را به اقرار وا می‌دارد. مردمی که بزرگانی چون شهید باهنر،حاج قاسم،گوشواره قلبی و کاپشن صورتی و....را تقدیم جامعه کرده‌اند و در دامن خود پرورش دادند. کرمان را می‌توان یکی از استان‌های متوسط روبه پایین دانست که اوضاع اقتصادی و ... مناسبی ندارند،تازه شاید بتوان جزء محروم ترین‌ها تلقی‌ کرد... جایی که من میروم،تقریباً از خیلی چیز‌ها تهی‌ست از اقتصاد گرفته تا .... قرار است با مردم خوب کرمان چند روزی باشم تا خاطرات خوبی رقم بزنیم،چند نکته‌ای از آنها بیاموزم و چند نکته‌ی هم مانند رادیو برایشان بگوییم.... تا چند ساعتی دیگر بندرعباس هستیم و بعد هم روانه کرمان می‌شویم! ساعت به وقت شیرمردی از همین مرز و بوم است،کرمانِ خون گرم.... یعنی 1:20دقیقه....💔
بندرعباس،گرما،کولرگازی😳 ایرانِ چهار فصل.... #تبلیغ
جایزه ها را برای بردن به مساجد،مدارس و سطح روستاها آماده کردیم. گشتی هم در این مکان دل‌انگیز زدیم.... #تبلیغ
نزدیک های ظهر به بندر عباس رسیدیم... ماشین ها بیرون منتظر بودند،از قضا راننده ما هم آدمی خوش مشرب و با صفا بود، کلی خوش و بش کردیم... از جاده های پیچ در پیچ و تنگ و باریک به سمت کرمان، شهرستان قلعه گنج روانه شدیم چه صحنه‌های زیبای بود،کوه‌های بزرگ که اگر نوک قله را نگاه می‌کردیم از پشت می افتادیم... یک پل جذاب هم در مسیر بود،پلی که دو کوه را به هم وصل کرده بود،تازه پل هم پیچ داشت، که باید روی پل می پیچیدی... بعد به یک تونل رسیدیم،علت اینکه سرعت از ۲۰ تا بیشتر نمی‌شد، شاید یک طرفه‌ بودن جاده بود... در همین یک طرفه بودن جاده،ماشین های که به اصطلاح شوتی می‌گویند:میگ میگ کنان می گذشتند. که برخی هایشان واقعا با جون خودشان بازی می‌کردند..... اکثر این ها کسانی هستند که ادعایشان می شود وطن دوستند! آقای وطن دوست،ذخایر مملکت را خارج کردند،ضد وطن نیست؟! آخرین تابلوی که در میسر یادم هست نوشته بود قلعه گنج ۱۵۵تا... خلاصه ما به روستای چاه‌رضا رسیدم اینجا قصد مانده زیادی نداشتیم،ناهاری خوردیم و جایزه ها و غیر را ترتیب دادیم. این جا عجیب دلگیر است! نمی‌دانم،چرا؟! شاید با مردم که حرف می‌زنم دلگیری‌ام بیشتر می‌شود... نور،فقط جایی که هستی وجود دارد نه این طرف و نه حتی اون طرف تر... حتی یک تیر برق هم در روستا ندارد،مگر اینکه خودشون برقی وصل کرده باشند... واقعا مردمی باصفا و ساده‌ای دارد آرام،آرام و مظلوم.... اما بی بضاعت... بنظرتون الان مشغول چه هستیم؟! پیدا کردن ذره‌ای اینترنت تا با دیگران ارتباط برقرار کنیم. رفتن به مدارس برای من از رفت به مسجد شاید مهم تر باشد! نمی‌دانم،حس درستی است یا نه؟!ولی به هر حال فعلا که این حس را دارم.... کم کم آماده می شویم تا این روستا را هم ترک کنیم....!
در بین این کارها وقتی سری به نوشته های افراد میزنم،نوشته‌جاتی عجیب میبینم! داداشی های گلم،این که شما میگی شکست، دبیر کل حزب الله میگه پیروزی،میفهمید چی میگید؟!؟!👇 دبیرکل حزب الله لبنان شیخ نعیم قاسم: "ما پیروزی بزرگی به دست آوردیم که فراتر از پیروزی است که در سال 2006(جنگ 33 روزه) به دست آمد."
فقر یا مالی‌ست یا مغزی.... _دلم می‌خواست امشب باران ببارد، اما آسمان دستِ من نیست. #خدمت_جهادی #بیاد‌شهید‌بهشتی‌ورئیسی
لطفاً به جای شایعه علیه محور مقاومت،توصیه رهبر انقلاب«؛» قرائت سوره فتح، دعای ۱۴ صحیفه سجادیه و دعای توسل برای پیروزی جبهه مقاومت را توصیه و تأکید بکنیم.
یکی از قضات آینده پیامی فرستاد، جواب من را ببینید...🍂🌿
به روستای اصغرآباد، کمی پایین تر از چاه رضا رسیدیم علت نام گذاری اینجا به اصغرآباد، این است که اصغر نامی اینجا را آباد کرده است،دقیقا همین که الان کنارم نشسته،همان اصغر است، خودش ساکن اینجاست،به کشاورزی،دام داری و ... مشغول هستند همین طور که می‌گذشتیم ماجرای نام گذاری هر روستا را با فرزندش برایم تعریف می‌کردند، می گفتند:اینجا چاه داد خداست به این علت،اینجا بن چاه است به این علت و تا آخر.... به ورودی روستا که رسیدیم زنانی را که مشغول یونجه چینی و مردانی که ماشین آلات خود را روانه صحرا می‌کردند دیدم،شترها و گاو ها، در کنار جاده مشغول میل کردند میان وعده بودند. با آقا اصغر وارد این روستا شدیم. وسایل را به داخل خانه بردیم.این‌ روستا را من از پارسال می‌شناختم،سریع با دوستان مشغول گشتن در روستا شدیم، که چشممان به چند بچه‌ی کوچک افتاد،صدا زدند:حاج آقا،حاج آقا! خودمان را به آن ها رساندیم،سلامِ بچه‌گانه‌ای کردیم و بعد هم مقداری شکلات به آن ها دادیم،اسم یکی از بچه‌ها ماهور بود...😁 چندتا عکس زیبا در دل این صحنه‌‌های دل‌ انگیز و با اصالت گرفتیم و دوباره داخل خانه شدیم،راننده زنگ‌ زد و گفت: تا چند دقیقه دیگه میرسم! خیلی سریع رسید و ما به سمت صولان به راه افتادیم،در مسیر یک دانش آموز کلاس ۱۲ انسانی هم با او بود، تا گفت ۱۲هم هستم، گفتم:پس کنکور داری؟! خندید و گفت: مدرسه ما هم بیاید،گفتم: اصلا برای همین آمدم ، حتما می آیم! ما استرس اینترنت از هر چیز برایمان بیشتر است.(آخه چگونه با دنیا ارتباط برقرار کنیم، از احوال لبنان،سوریه و...) دیشب هوس اینترنت کرده بودیم.وقتی جا هایمان را جابه‌جا میکردیم،ماری دیدیم که شاید یک متر بود....خدا رحم کرد! -گفتیم اونجا که میریم اینترنت داره که ان شا الله ؟! +گفت:اوکی،اوکی در دلم گفتم:«وا،انگلیسی؛دلت میاد در این مکان های قدیمی، از کلمات فرنگی استفاده کنی!مومن! نکن!» +حاج آقا دوتا دکل ما داریم!دقیقا داخل خود روستا،یکی همراه اول،یکی ایرانسل... -به به ،خبر خوبی بود... راننده که داشت تند می‌رفت، یهویی‌ گفت:حاج آقا نترس! دو سال شوتی بودم! یک شوتی سوار، بلده چطور بره😂الان دیگه شوتی نیستم، زدم ت کار کشاورزی.. کشاورزی داشت،مقداری درباره کشاورزی حرف زدیم.از محصولات و نوع برداشت پرسیدم یا برخی محصولات را از دور حدس میزدم مثلا می‌گفتم اینا هندونه اند، این فلانه.... خوشش اومده بود که از این چیزها بلدم،ولی نمی‌دونست ما هم بچه کشاورزیم،گفتم: ما خودمون هم ی چیزای داریم...! الان ساعتی می‌شه که به اینجا رسیدیم،اینجا صُولان است،تقسیم می شود به توریگ ۱و۲و۳... الان توریگ دو هستیم ، قراره همه توریگ ها بریم،تازه قراره با بچه هاشون چشمه بریم ، اینجا چشمه‌ی آب سرخ داره با تپه‌های از ماسه که دور تا دور روستا رو مانند سیل بند ماسه گرفته است....😉 به غیر از چشمه،تیر چراغ برق هم داره،چون اینجا نزدیک به نیروگاه برقه،حالا باید ببینیم شب تاریکه یا ن؟! (یه خونه های باحالی هم دارند که عکسش رو گذاشتم) نشستیم و مشغول خوش و بش شدیم،به آقای راننده گفتم:اسم شما چی بود؟! +چنگیزم،چنگیز.... -تحصیلات تا کجا رفتی؟!من دانشگاه جیرفت قبول شدم روزانه، ولی بخاطر شرایط مالی، یک‌ ترم بیشتر نرفتم.... چندتا نکته هم درباره انتخابات،مشکلات و اینکه یک معدن مس همین نزدیکه هست گفت،که الان مجال نوشتن درباره اش نیست! گفت:فقط موقع رأی گیری میان این طرفا حاجی جان❗️😔 +عجب -دانشجو هم دارید؟! +دانشجو داریم،معلم‌ داریم،پاسدار هم داریم و... +آهان... اون پسر کلاس دوازدهمی هم یک فیلم بهم نشون داد که داخل همین روستا بود! دوربین مخفی درست کرده بودن😂 مدرسه ابتدایی،راهنمایی و دبیرستان هم دارن،که ان شا الله از فردا شروع می‌کنیم....۱۰/آذر
مسئولین دیر شده، دیگر آمدنت هیچ‌چیز را درست نمی‌کند؛ نیاید:)) #مدرسه #جنوب_کرمان
بچه که بودیم همیشه پشت مدرسه محل قرار بود مدرسه اینجا پشت ندارد.
زمین فوتبال شون با خیلی جاها فرق می‌کنه! مگه نه؟!
📍اینجا جزء استان کرمان است.به بندرعباس نزدیک تر از خود کرمان،به بلوچستان هم از بندرعباس نزدیک تر است. قبلا هم جز بلوچستان بوده ولی چرا الان جزء کرمان شده نمی‌دونم 😂😄
«..... انسان باید خورد بشه تا به خدا برسه!.....» شاعر می‌فرماد: تا کم نشوی و کم تر از کم نشوی در حلقه عاشقان تو محرم نشوی
❖ داستان‌هایی از زندگى حضرت فاطمه عليها‌السلام 🏷 اوّل همسایه، بعد اهل خانه ● امام حسن عليه‌السلام گويد: يک شب جمعه مادرم را ديدم كه در محراب عبادت ايستاد و همواره نماز مى‌گذارد و در ركوع و سجود بود تا شب به صبح رسيد و شنيدم كه براى زنان و مردان مؤمن با ذكر نام آنها دعا مى‌كند و هر چه بيشتر براى آنها از خداوند درخواست مى‌كند اما براى خود دعا نمى‌كند. ● عرض كردم: مادر! چرا براى خود دعا نمى‌كنى همان‌گونه كه براى ديگران دعا مى‌كنى؟ فرمود: «فرزندم! اوّل همسايه بعد اهل خانه». 📚 علل الشرايع؛ ج ۱ باب ۱۴۵ | ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 📚با ما همراه باشید... Rubika: https://rubika.ir/revolution_1979 Eitaa: @revolution_1979
اما بعد از این.... فرزند زهرا در میان شعله ها...❤️
✍کاش‌روزی‌درمجلس‌شورای‌اسلامی‌باشم،قانونی تصویب کنم که هر کس خواست در ایران مسئول بشود یا کاندید، باید سه روز و سه شب در محروم ترین نقطه ایران برود که بفهمند چه می‌کشند و چه می خواهند.... بعد سراغ بقیه شرایط عمومی و اختصاصی رفت... خادم ملت یعنی/با مردمت باشی تا پای جان صبح باشی تهران و غروب کرمان....
«هنوز هستند مدرسه‌های که با گچ می نویسند» مرا برد به سال ها پیش،مدرسه ابتدایی،کلاس سوم،خانوم یوسفی... آری؛ اگر هست را قدر ندانی میشود بود...
انقلاب ۱۹۷۹ | یوسف زارع پور
«هنوز هستند مدرسه‌های که با گچ می نویسند» مرا برد به سال ها پیش،مدرسه ابتدایی،کلاس سوم،خانوم یوسفی..
«بالاترین خدمت به جامعه انسان ها و محکم ترین و استوارترین پایه برای زندگی کردن انسان ها این است که اندیشیدن را به آنها بیاموزیم.» شهید بهشتی (رضوان الله تعالی علیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱| قانون اساسی مبنای وفاق و وحدت روز قانون اساسی است،شما صدای شهید بهشتی را می شنوید!
✍امروز با یکی صحبت میکردم، با اون لهجه محلی‌ش گفت:حاج آقا ۱ میلیارد خرج کردم برای محصول امسال،مثل کاشت هندوانه و ... اگه جنگ بشه اینا ممکنه فروش نره چون ممکنه مرز بسته بشه،اگه مرزها بسته شد این یک میلیارد چی میشه؟! پ.ن حالا شتاب زده عمل کنیم یا تعلل کنیم؟!‌نظرتون چیه نه شتاب زده نه تعلل کنیم؟!‌تمام جوانب امر رو بسنجیم بعد بزنیم بهتر نیست ؟!