پنجره هایی که باز شده!
🔹برای برخی از سیاستهای حساس فرهنگی بهترین زمان وقتی است که پنجره های سیاستی باز شود. وقتی پنجره سیاستی باز شود نیاز چندانی به اقناع جامعه نیست؛ چراکه جامعه خود به این نتیجه رسیده است وگرنه پنجره سیاستی باز نمی شد. باز شدن پنجره سیاستی به یک عامل اساسی وابسته است و آن شرایط اجتماعی و سیاسی است که جامعه و نخبگان و بیشتر نیروهای اجتماعی را به این نتیجه می رساند که یک سیاست باید ایجاد، اعمال و اجرا شود.
🔹اتفاقات اخیر در کشور از یک جهت بسیار اهمیت داشت و آن روشن کردن ضعف های جمهوری اسلامی در حوزه های مختلف از جمله مسائل فرهنگی کشور بود اما این فرصت را فراهم کرد، رگولاتوری برخی از مسائل که هزینه زیادی در بر داشت کم هزینه کند؛ چراکه هزینه آن را در اتفاقات پرداخته کرده بود. از این پرداخت اجباری هزینه باید بیشترین منفعت را برد و آن رگولاتوری در حوزه هایی است که قبلا توان نزدیک شدن به آنها را نداشت (پیدا کردن مصدادیق متعدد با خواننده). به عنوان مثال رگولاتوری در حوزه سلبریتیسم و پروتکل های اطلاع رسانی از جمله این موارد است.
🔸با اینکه رگولاتوری کمترین و نازلترین شکل سیاستگذاری دینی است اما همین تنظیم گری حداقلی را ساختار هوشمندی مدیریت نمی کند. دو دستگاه متولی این کار مرکز پژوهش های مجلس و دولت است که هردو فعلا توانی از خود برای بهره مندی از این پنجره های گشوده شده نشان نمی دهند.
#ساخت_فرهنگ_انقلابی
#سیاست_گذاری
موضوع دانش سیاست گذاری
در کتاب متون کلاسیک سیاست عمومی نوشته شفریتز در بخش دوم 4 مقاله با عنوان متون کلاسیک در سیاست گذاری عمومی آمده است. مقاله اول از لیندبلوم است که با عنوان علم درهم و برهم کردن؛ مقاله دوم از اتزیونی است با عنوان پویش ترکیبی: رویکرد سوم در تصمیم گیری؛ مقاله سوم نوشته لیپسکی است با عنوان بروکرات های خیابانی به مثابه سیاست گذاران و مقاله چهارم از استون است با عنوان پاردوکس سیاست: هنر تصمیم گیری سیاسی. وجه اشتراک همه این مقالات که بنای علم سیاست گذاری را گذاشتند، سخن گفتن از چگونگی تصمیم گیری دولت درباره مسائل عمومی است. بنابراین همه این افراد اتفاق نظر دارند که می توان درباره تصمیم گیری دولت در مسائل به صورت مستقل سخن گفت.
در همین دوره لاسول تلاش می کند با عمق نظری بیشتر، سیاست گذاری را به مثابه یک علم معرفی کند. بعد از لاسول بسیاری از دانشمندانی که به این علم پرداخته اند برای او جایگاه ویژه ای در این علم قائل شده اند. البته ناگفته نماند برخلاف لاسول، برخی مانند موران و دیگران معتقدند که سیاست گذاری اساساً علم نیست به این دلیل که از انسجام کافی برخوردار نیست. بااین حال دقت در تعریف لاسول راه را روشن می گرداند. لاسول علوم سیاست گذاری را چنین تعریف می کند:
علوم سیاست گذاری به دانش «موجود در» و دانش «مربوط به» فرایندهای تصمیم گیری عمومی و مدنی مربوط است.
#موضوع_دانش_سیاست_گذاری
#سیاست_گذاری
@RevolutionaryIdea
دو سنخ سیاست گذاری در اندیشه کانت
کانت در نقد دو (عقل عملی) از دو سنخ سیاست گذاری سخن می گوید. سنخ اول Bestimmung است و سنخ دوم Determination.
در حالت مصدری اولی را به متعین شدن و دومی را به موجَب شدن ترجمه می کنند. اما تفاوت میان این دو سنخ سیاست گذاری چیست؟
در سنخ دوم، سیاست گذار تابع شرایطی است که به وی تحمیل شده است او در موجبیت هایی قرار می گیرد که ناچار است بی آنکه نسبت به شرایط درک درستی داشته باشد برای کنترل آن قانون وضع کند و اراده اجتماعی را شکل می دهد. به عنوان مثال وقتی عده زیادی از افراد جامعه تمایل به همجنس بازی نشان می دهند و دولت را با انواع تبلیغات تحت این القا قرار می دهند که تحت ظلم هستند و احساسات اجتماعی را به حمایت از خود جلب می کنند دولت را تحت فشار تصویب قانون به رسمیت شناختن همنجس بازی قرار می دهند.
اما در سنخ اول، سیاست گذار با در نظر گرفتن آنچه که مصلحت است بدون تحت تاثیر احساسات اجتماعی واقع شدن و درک درست مسئله سعی در متعین سازی اراده اجتماعی به واسطه قانون گذاری می نماید. این سنخ اول از سیاست گذاری اگرچه مانند سنخ دوم اراده اجتماعی را شکل می دهد اما این شکل یافتگی مبتنی بر احساسات نیست بلکه به پشتوانه عقلانیتی پیشین است که فارغ از هر موجبیت عینی توانسته به یک قانون عام دست پیدا کند.
#سیاست_گذاری
#کانت
@RevolutionaryIdea