🔘 خورشید سامراء 🔻وجود مقدس امام حسن عسکری عليه السلام از ائمه‌‌ای هستند [که تحت فشار بسيار بودند] چون هرچه که دوران ائمه [به دوره امام عصر عليه السلام‌‌‌‌‌] نزديکتر می‌شد کار بر آن‌ها سخت‌‌‌‌‌تر می‌گرديد. ايشان در سامرّا بودند که در آن وقت مرکز خلافت بود. از زمان «معتصِم» مرکز خلافت از بغداد به سامرّا منتقل شد. مدتی آنجا بود، دومرتبه برگشت. علتش هم اين بود که لشکريان معتصم خيلی به مردم ظلم می‌کردند و مردم شکايت کردند و ابتدا معتصم گوش نکرد ولی بالاخره هرطور بود راضی‌اش کردند و او برای اينکه سپاهيان از مردم دور باشند مرکز را به سامرّا منتقل کرد. 🔻امام عسکری و امام هادی عليهما السلام اجباراً در سامرّا به سر می‌بردند، در محلي که به نام «العسکر» يا «العسکري» ناميده مي‌‌‌‌‌شد، يعنی محلی که محل سپاهيان و درواقع پادگان بود؛ يعنی خانه‌‌‌‌‌ای که در آن زندگي می‌کردند برايشان انتخاب شده بود که مخصوصاً در پادگان باشند و تحت نظر. ايشان در بيست و هشت سالگي از دنيا رفتند (پدر بزرگوارشان هم در حدود چهل و دو ساله بودند که از دنيا رفتند) و دوره‌‌‌‌‌ امامتشان فقط شش سال طول کشيد. به نصّ تواريخ، تمام اين مدت شش سال يا در حبس بودند يا اگر هم آزاد بودند ممنوع المعاشرة و ممنوع الملاقات بودند. از نظر معاشرت آزادی نداشتند، اگر هم احيانا رفت وآمدهايی می‌شد يا گاهی حضرت را می‌خواستند، تحت نظر بودند، وضع عجيبی بود. 🔻می‌دانيد که هر يک از ائمه گویی يک خصلت خاص بيشتر در او ظهور داشته است که خواجه نصير در آن دوازده بند خودش هر يک از ائمه را با يک صفتی توصيف می‌کند که بيشتر در او ظهور داشته است. وجود مقدس امام عسکری عليه السلام به جلالت و هيبت و رُواء(حُسن منظر) به اصطلاح، ممتاز بودند يعنی اساساً عظمت و هيبت و جلالت در قيافه ايشان به نحوی بود که هرکس که ايشان را ملاقات می‌کرد تحت تأثير آن سيما قرار می‌گرفت قبل از اينکه سخن بگويند و او از علم ايشان چيزي بفهمد. وقتي که سخن مي‌‌‌‌‌گفتند و دريای موّاجی شروع می‌کرد به سخن گفتن، ديگر تکليفش روشن است. در بسياري از حکايات و روايات اين قضيه کاملًا مشخص و محرز است. حتي دشمنان با اينکه ايشان را سخت تحت تعقيب داشتند و گاهی به زندان مي‌‌‌‌‌بردند وقتي که با حضرت روبرو می‌شدند وضع عجيبی داشتند، نمی‌توانستند در مقابل ايشان خضوع نکنند. 🔻علت عمده اين که اينقدر امام شديد تحت نظر بود اين بود که اين مطلب شايع بود و می‌دانستند که مهدی امت از صُلب اين وجود مقدس ظهور می‌کند. همان کاری که فرعون با بنی اسرائيل می‌کرد که چون شنيده بود کسی از بنی اسرائيل متولد می‌شود که زوال مُلک فرعون و فرعونی‌ها به دست او خواهد بود پسرهای بنی اسرائيل را می‌کشت و فقط دخترها را زنده نگه می‌داشت و زنهايی را مأمور کرده بود بروند در خانه‌‌‌‌‌های بنی اسرائيل و ببينند کدام زن حامله است و هر زنی را که حامله بود تحت نظر بگيرند، عين اين کار را دستگاه خلافت با امام عسکري عليه السلام انجام مي‌‌‌‌‌داد. چه خوب می‌گويد مولوی: حمله بردی سوی در بندان غيب‌‌‌‌‌ تا ببندی راه بر مردان غيب‌‌‌‌‌ اين احمق فکر نمی‌کرد که اگر اين خبر راست است مگر تو می‌توانی جلوی امر الهی را بگيری؟! هرچند وقت يک بار می.فرستادند به خانه حضرت به تفتيش، مخصوصاً وقتی که امام از دنيا رفت، چون گاهی می‌شنيدند که حضرت مهدی متولد شده‌‌‌‌‌اند. 🔻راجع به ولادت ايشان هم داستان را همه شنيده‌‌‌‌‌ايد که خدای متعال ولادت اين وجود مقدس را مخفی کرد و در حين ولادت کمتر کسی متوجه شد. ايشان شش ساله بودند که پدر بزرگوارشان از دنيا رفتند. در دوران کودکی، شيعيان خاص از هرجا که می‌آمدند حضرت ايشان را به آنها ارائه می‌دادند، ولی عموم مردم اطلاع نداشتند، اما اين خبر بالاخره پيچيده بود که پسری برای حسن بن علی عسکری متولد شده است و او را مخفی می‌کنند. گاهی می‌فرستادند به خانه حضرت که اين بچه را به خيال خود پيدا کنند و بکشند و از بين ببرند، ولی کاری که خدا می.خواهد مگر بنده می‌تواند بر ضد آن عمل کند؟! يعنی وقتی قضای حتمی الهی در يک جا باشد ديگر بشر نمی‌تواند کاری در آنجا بکند. 📝 علامه شهید مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار علیهم‌السلام #میلاد_امام_حسن_عسکری #فرزند_انقلاب | لینک کانال 👇 @revolutionson