eitaa logo
کانون فرهنگی محفل ذاکرین ریحانة النبی (س)
640 دنبال‌کننده
898 عکس
576 ویدیو
123 فایل
این محفل از سال 1396باجلسه مقتل در منزل ذاکر اهلبیت عبدالرضا اسماعیلی و با سخنرانی استادان عبدالرسول باقری، قائم فر، موسوی و... شروع و با جلسات مناسبتی هر ۱۵ روزیکبار همچنان ادامه دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
صدا صدای تپش‌های قلبِ باران است که مثل زمزمه‌ی قاریانِ قرآن است ستاره‌های فلک دانه‌های تسبیح‌اند دوباره خانه‌ی خورشید، ریسه‌بندان است کلیمِ آل عبا با خداست، هم‌صحبت کنار وادی گهواره‌ای غزل‌خوان است برای دختر خود «ان یکاد» می‌خواند کسی که روی لبش ذکر «فاطمه جان» است خدا دوباره به آل رسول، کوثر داد و برکتی که خدا می‌دهد فراوان است نشسته‌ام سر راهش؛ به زیر سایه‌ی نور سلام می‌دهم از دور، سمت آیه‌ی نور سلام خواهرِ خورشیدِ این دیار! سلام سلام حضرت گل! دخترِ بهار! سلام دوباره نوکری از نسل نوکران علی رسانده محضرت ای فاطمی‌تبار! سلام به قطره قطره‌ی آب وضوت، محتاجم به رود می‌دهم از سمت شوره‌زار، سلام نفس نفس به هوایت پریده مرغ دلم تپش تپش به تو داده‌ست، بی‌قرار، سلام به جبر هم که شده نوکرِ تو خواهم ماند مرا قبول کن ای صاحب‌اختیار! سلام گدای سر به هوا، سر به راه خانه‌ی توست برایم آخرِ پرواز، چاه خانه‌ی توست تو شاهزاده‌ای و من غلام‌زاده‌ی تو تویی ملیکه و من هم گدای ساده‌ی تو به دودمانِ گدایانِ دودمانِ شما همیشه خیر رسانده‌ست، خانواده‌ی تو دهانِ حاجتم از ذکرِ خواهشم خالی‌ست پر است دستِ من از داده و نداده‌ی تو نفس کشیدن من از کریمه بودن توست که زنده‌ام به هوای تو؛ با اراده‌ی تو مرا دوباره ببر سر به راهِ گنبد کن کبوترم؛ که زمین خورده‌ام به جاده‌ی تو بیا مرا ببر از خود، مسافرِ قم کن اگر صلاحِ من این است، در حرم گم کن دلم دو دل شده در شاهراه قم - مشهد که ماه، ماه جنون است، ماهِ قم - مشهد همیشه وقتِ بلا می‌شوم پناهنده به سایه‌سار شما؛ در پناهِ قم - مشهد کلاغ‌های شما هم سپید رو هستند منم کبوترِ چهره‌سیاهِ قم - مشهد به آسمانِ بخیلِ دیارِ ما هر روز رسیده ابر کَرم از نگاهِ قم - مشهد دلم اسیرِ مسیرِ تو و رضاست فقط که پرسه‌گاه من است ایستگاهِ قم - مشهد همیشه زائرِ جلدِ قم و خراسانم هزار شکر خدا را که اهل ایرانم 🔸شاعر: 🌹محفل ذاکرین ریحانةالنبی(س)🌹
صدا صدای تپش‌های قلبِ باران است که مثل زمزمه‌ی قاریانِ قرآن است ستاره‌های فلک دانه‌های تسبیح‌اند دوباره خانه‌ی خورشید، ریسه‌بندان است کلیمِ آل عبا با خداست، هم‌صحبت کنار وادی گهواره‌ای غزل‌خوان است برای دختر خود «ان یکاد» می‌خواند کسی که روی لبش ذکر «فاطمه جان» است خدا دوباره به آل رسول، کوثر داد و برکتی که خدا می‌دهد فراوان است نشسته‌ام سر راهش؛ به زیر سایه‌ی نور سلام می‌دهم از دور، سمت آیه‌ی نور سلام خواهرِ خورشیدِ این دیار! سلام سلام حضرت گل! دخترِ بهار! سلام دوباره نوکری از نسل نوکران علی رسانده محضرت ای فاطمی‌تبار! سلام به قطره قطره‌ی آب وضوت، محتاجم به رود می‌دهم از سمت شوره‌زار، سلام نفس نفس به هوایت پریده مرغ دلم تپش تپش به تو داده‌ست، بی‌قرار، سلام به جبر هم که شده نوکرِ تو خواهم ماند مرا قبول کن ای صاحب‌اختیار! سلام گدای سر به هوا، سر به راه خانه‌ی توست برایم آخرِ پرواز، چاه خانه‌ی توست تو شاهزاده‌ای و من غلام‌زاده‌ی تو تویی ملیکه و من هم گدای ساده‌ی تو به دودمانِ گدایانِ دودمانِ شما همیشه خیر رسانده‌ست، خانواده‌ی تو دهانِ حاجتم از ذکرِ خواهشم خالی‌ست پر است دستِ من از داده و نداده‌ی تو نفس کشیدن من از کریمه بودن توست که زنده‌ام به هوای تو؛ با اراده‌ی تو مرا دوباره ببر سر به راهِ گنبد کن کبوترم؛ که زمین خورده‌ام به جاده‌ی تو بیا مرا ببر از خود، مسافرِ قم کن اگر صلاحِ من این است، در حرم گم کن دلم دو دل شده در شاهراه قم - مشهد که ماه، ماه جنون است، ماهِ قم - مشهد همیشه وقتِ بلا می‌شوم پناهنده به سایه‌سار شما؛ در پناهِ قم - مشهد کلاغ‌های شما هم سپید رو هستند منم کبوترِ چهره‌سیاهِ قم - مشهد به آسمانِ بخیلِ دیارِ ما هر روز رسیده ابر کَرم از نگاهِ قم - مشهد دلم اسیرِ مسیرِ تو و رضاست فقط که پرسه‌گاه من است ایستگاهِ قم - مشهد همیشه زائرِ جلدِ قم و خراسانم هزار شکر خدا را که اهل ایرانم 🔸شاعر: 🌹محفل ذاکرین ریحانةالنبی(س)🌹
من فقط یک نوکرم، کار خودم را می‌کنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر می‌رسد دستم مقابل کس و ناکس دراز نیست تا روی پای نوکر‌ی‌ام ایستاده‌ام مداح و روضه‌خوان و سخنران و چای‌ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری‌ست در لباسِ نوکری، موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت می‌کنم من زنده‌ام به نوکری خانه‌ی شما! پس نوکری به کار نگیری به جای من! سرمایه‌ی من نوکریِ حضرت سلطان هر ثانیه‌اَش ناب‌ترین گنجِ زمان‌ست بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند بهترین آوازه‌ها در خادمیِ کوی توست شهرتِ خالی زشوقِ نوکری، شهرت نشد آبرودار شدن، ماحصل نوکری است هست، عزت همه‌اش تحت لوای حَسَنین تا غلامت شدیم فهمیدیم نوکری، احترام هم دارد آبروداری ما بی آبروها پای اوست تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست من مفتخر به نوکری حضرت توأم تو سفره‌دار هستی و من دعوت توأم حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین از حب قیمتیِ تو قیمت گرفته‌ایم با نوکری تو همه عزت گرفته‌ایم عشق تو شغل شریف انبیای عالم است در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین با نوکریِ آل علی زنده‌ام فقط عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست غلام خانه‌ی زهرا حسابمان کردند برای نوکری‌اش انتخابمان کردند در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت می‌کنم از نوکری توست به هرجا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست مادرم با نمک روضه بزرگم کرده من به این نوکری از کودکی‌ام منصوبم عمری به عشق نوکریِ تو دویده‌ام حالا که اوفتاده‌ام از پا نمی‌خری؟ ذره‌ای هم که آبرو داریم همه از نوکری او داریم نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند دلخوشی‌ام چیست به جز نوکری؟ حیدری‌ام حیدری‌ام حیدری از همان روز ولادت شده‌ام پابستت قِدمت نوکری‌ام از سَنَواتم پیداست مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا نوکریِ خانه‌ی زهرا به دردم می‌خورد خدمت‌گزار اهل خرابات اگر شدی ایام نوکریِ تو شاهانه بگذرد هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده‌ست به قول مُرشد ما، بسته‌ است بارش را با نوکری‌ات سینه‌زن شوکت گرفته هر چه گرفته از همین کِسوَت گرفته دم تو گرم و کرم‌خانه‌ی شما آباد که بین خانه‌ی تو گرم نوکری هستم 🌹محفل ذاکرین ریحانةالنبی(س)🌹
د‌وبیتی در شهر غریب ، از نفس افتادی در حجره ی تنهایی خود جان دادی مظلوم ترین غریبِ سامرّایی جانها به فدات ، یا امام هادی 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan محفل ذاکرین ریحانة النبی(س)
پس از احمد اگر نازل شود پیغمبری دیگر نمی‌آید شبیه همسرِ او همسری دیگر زنی از جنسِ «اَعطَیناک» بین نازَنان تنهاست که محشور است آنجا ابتری با ابتری دیگر کنار هم‌رکابش «یاعلی» گفت و به جنگ جهل نرفت از سنگرِ هم‌سنگرش در سنگری دیگر علی با ذوالفقارش زور بازوی پیمبر شد و این زن با وفا و مِکنتش شد حیدری دیگر به دور شمع پیغمبر نمی‌بینیم تا محشر به جز بال و پرِ پروانه‌اش خاکستری دیگر به جز دامانِ پاک او که رحلِ نور اعطیناست نجوشیده‌ست در عرش برین هم کوثری دیگر به غیر از دفترِ مدح طلاکوبش که قرآن است نخورده مُهرِ «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» بر دفتری دیگر اگر جا می‌شود دریا میان کاسه‌ای لب‌پَر بگو داریم غیر از اُمّ‌زهرا مادری دیگر زنی که می‌فروشد نور عقبی را به دنیایش نخواهد داشت جز شیطان و آلش مشتری دیگر زنی که جای «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» اُمُّ‌الحَسَد شد رفت نخواهد رفت بغض بچه‌هایش از سری دیگر 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan محفل ذاکرین ریحانة النبی(س)
وقتی بساطِ مستی‌مان جور می‌شود نامِ تو سبز می‌شود انگور می‌شود «حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت «سین»اش میان سفره‌ی ما سور می‌شود ما بی‌نوا و نان و نوا «نونِ» نام توست با گفتن از تو نان و نمک نور می‌شود نامت ستاره‌ای‌ست که با هر طلوعِ آن چشم حسودهای دمت کور می‌شود وقتی هجاهجا به تو نزدیک می‌شویم بیچارگی قدم‌به‌قدم دور می‌شود نام تو را ادامه‌ی کوثر نوشته‌اند از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشته‌اند شد آبروی دفترِ ما «حاوسین‌و‌نون» شعرآیه‌‌ای مُقَطّعه با «حاوسین‌و‌نون» سرمشق‌های دَم زده از «عین‌ولام‌ویا» راه سلوکِ ما شده تا حاوسین‌و‌نون خواندیم اسمِ اعظمِ پروردگار را با یا هجاهجای تو؛ «یا حاوسین‌و‌نون» دیدیم بر کلیدِ مفاتیحِ مستجاب منقوش بود جای دعا «حاوسین‌و‌نون» لکنت نوشته‌ایم، که با آن صدا زدیم شعرِ بلندِ نامِ تو را «حاوسین‌ونون»! گُنگیم در نوشتن از اوصافِ نامِ تو این شعرهای لال کجا و مقام تو! ما سائلانِ دست به دامان گرفته‌ایم سخت است زندگی؛ ولی آسان گرفته‌ایم ما خاکسارهای تو در هر تیمّمت کشکول، زیر نم‌نمِ باران گرفته‌ایم رزقت زیاد و ریزه‌خوری‌های ما کم است از نان‌خورانِ خانه‌ی تو نان گرفته‌ایم ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم معنا برای واژه‌ی درمان گرفته‌ایم وقتِ سلوک، از نفسِ ذاکران تو ذکرِ «حسین‌جان» و «حسن‌جان» گرفته‌ایم وقتی دو نعمت است دَمِ هر نفس زدن باید حسین دَم شود و بازدم حسن ای واژه‌ی سکوتِ پُر از حرف؛ امام صبر! ای آنکه ریختند به کام تو جام صبر! با پِی کننده‌ی شترستان چه کرده‌اند؟! ای ذوالفقارِ زخمی دامِ نیام صبر! وقتی نمازِ ذکر علی در قعود بود برپا نگاه‌داشتی‌اش با قیام صبر حافظ سکوتِ سرخِ تو را یک جگر گریست تا گفت: «سنگ، لعل شود در مقام صبر» باید نوشت مقتلی از روضه‌ی سکوت با نام گریه‌دارِ «امامی به نام صبر» ای صبرِ تو، تجلّی پیکارِ کربلا باید تو را نوشت جلودارِ کربلا ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan محفل ذاکرین ریحانة النبی(س)
روضه‌ات را قصه‌ می‌گفتم برای دخترم گریه کردم تا سحر با های‌های دخترم گفتم از آب و غذا افتادی از روز دَهم آنقدر کِز کرد، کم شد اشتهای دخترم نیمه‌شب‌ها می‌پَرم از خواب تا ویرانه‌ات با صدای گریه‌های بی‌صدای دخترم با عروسک‌های زیرِ خیمه‌ی چادرسیاه اشک می‌ریزیم پای روضه‌های دخترم تا زمین می‌خورد می‌دیدم شبیه قصّه‌ات اشک را در خنده‌های زخمِ پای دخترم هیچ دختربچه‌ای را زود بی‌بابا نکن گریه کردم بارها با این دعای دخترم اشک‌هایش ریخت روی گنبدِ نقاشی‌اش یک حرم زائر شدم در کربلای دخترم روضه‌ات جاری‌ست در دنیای دختردارها با تو حتماً دوستم دارد خدای دخترم ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)