eitaa logo
کانون فرهنگی محفل ذاکرین ریحانة النبی (س)
640 دنبال‌کننده
898 عکس
576 ویدیو
123 فایل
این محفل از سال 1396باجلسه مقتل در منزل ذاکر اهلبیت عبدالرضا اسماعیلی و با سخنرانی استادان عبدالرسول باقری، قائم فر، موسوی و... شروع و با جلسات مناسبتی هر ۱۵ روزیکبار همچنان ادامه دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
من فقط یک نوکرم، کار خودم را می‌کنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر می‌رسد دستم مقابل کس و ناکس دراز نیست تا روی پای نوکر‌ی‌ام ایستاده‌ام مداح و روضه‌خوان و سخنران و چای‌ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری‌ست در لباسِ نوکری، موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت می‌کنم من زنده‌ام به نوکری خانه‌ی شما! پس نوکری به کار نگیری به جای من! سرمایه‌ی من نوکریِ حضرت سلطان هر ثانیه‌اَش ناب‌ترین گنجِ زمان‌ست بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند بهترین آوازه‌ها در خادمیِ کوی توست شهرتِ خالی زشوقِ نوکری، شهرت نشد آبرودار شدن، ماحصل نوکری است هست، عزت همه‌اش تحت لوای حَسَنین تا غلامت شدیم فهمیدیم نوکری، احترام هم دارد آبروداری ما بی آبروها پای اوست تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست من مفتخر به نوکری حضرت توأم تو سفره‌دار هستی و من دعوت توأم حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین از حب قیمتیِ تو قیمت گرفته‌ایم با نوکری تو همه عزت گرفته‌ایم عشق تو شغل شریف انبیای عالم است در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین با نوکریِ آل علی زنده‌ام فقط عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست غلام خانه‌ی زهرا حسابمان کردند برای نوکری‌اش انتخابمان کردند در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت می‌کنم از نوکری توست به هرجا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست مادرم با نمک روضه بزرگم کرده من به این نوکری از کودکی‌ام منصوبم عمری به عشق نوکریِ تو دویده‌ام حالا که اوفتاده‌ام از پا نمی‌خری؟ ذره‌ای هم که آبرو داریم همه از نوکری او داریم نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند دلخوشی‌ام چیست به جز نوکری؟ حیدری‌ام حیدری‌ام حیدری از همان روز ولادت شده‌ام پابستت قِدمت نوکری‌ام از سَنَواتم پیداست مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا نوکریِ خانه‌ی زهرا به دردم می‌خورد خدمت‌گزار اهل خرابات اگر شدی ایام نوکریِ تو شاهانه بگذرد هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده‌ست به قول مُرشد ما، بسته‌ است بارش را با نوکری‌ات سینه‌زن شوکت گرفته هر چه گرفته از همین کِسوَت گرفته دم تو گرم و کرم‌خانه‌ی شما آباد که بین خانه‌ی تو گرم نوکری هستم 🌹محفل ذاکرین ریحانةالنبی(س)🌹
هزار درد به دل ماند و نیست درمانی خبر به شهر رسیده دگر نمی‌مانی... نفس بگیر دوباره مرا صدا بزنی... بگو علی و نجاتم بده ز حیرانی... من از تو دست‌شکسته که نان نخواسته‌ام قرار بود که دستاس را نچرخانی... ببخش فاطمه من بودم و زدند تورا چه ضربه‌ها که نخورد آیه‌های قرآنی! ببخش لات محل بر سر تو داد کشید کشیده زد به تو نامردِ نامسلمانی خدا نکرده مگر قهر کرده‌ای با من مُیسّر است به این سمت سر بگردانی؟! بلند شو ز لباسم غبار را بتکان... سحر درست کن‌ از شامِ تارِ ظلمانی بخند همسر خوبم... شبیه قبل بخند... بخند و حال مرا خوب کن به آسانی * * به فکر یک کفن و قبر باش بهر علی اگر به زندگی‌ات نیست میل چندانی ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan محفل ذاکرین ریحانة النبی(س)
بر سر بام گرفتار به صد شیون و آه می‌فرستم چه سلامی به اباعبدلله دست بر سینه شدم‌ رو به بیابانم من تو کجای سفری حیف نمی‌دانم من این لب پاره فقط ذکر تو گفته‌ست زیاد من گرفتار توأم! کور شود ابن زیاد! کوفه شهر پدرت بود ولی حالا نیست غیر بغض علی از چهره‌شان پیدا نیست کوفیان روی مسافر همه در می‌بندند رسم دارند که خنجر به کمر می‌بندند غم نبینی! دوسه روز است فقط غم دیدم ظهر در دور و برم حرمله را هم دیدم کاش تا گودی گودال به زورم ببرند سر من را ببرند و به تنورم ببرند کاش پیراهن من غارت دشمن باشد خیزران جای لبت روی لب من باشد دور تا دور من زار غریبه مانده از محبین تو یک ام حبیبه مانده نیست جای گذر از کوچه و معبر اصلاً زن و بچه طرف کوفه نیاور اصلاً کاش در کوفه حمیده بشود قربانی تا کند از حرمت زود بلاگردانی... ✍️ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست... راه بستند روی قافله‌اش دشمن و دوست هرکجا هست خدایا به‌ سلامت دارش گره افتاده حسین بن علی در کارش دخترانی که به‌روی پَر قو خوابیدند... موقع دیدن لشکر چقدر ترسیدند ناگهان گفت ابالفضل به آوای جلی... کور باشند همه محضر ناموس علی! زینب از ناقه چه بی‌واهمه آمد پایین زینب آمد نه! بگو فاطمه آمد پایین گرد بر چادر بانو بنشیند هیهات قد او را کسی از دور ببیند هیهات آه زینب! به ملاقات خدا آمده‌ای کربلایی شده‌ای، کرببلا آمده‌ای تو که دور و بر خود چند برادر داری... پرده‌دار حرمی چون علی‌اکبر داری... چند روز دگر آزرده‌ی هجران هستی بی ابالفضل گرفتار بیابان هستی سخن آهسته بگویم که سفر خواهی کرد سخت از کوچه‌ی اوباش گذر خواهی کرد ✍ 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)