eitaa logo
دبستان ریحانه های بهشتی
113 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
200 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌤🌈 یقین دارم 🌱 به استجابتِ دعاهایی که ... شما واسطه اش شوید ♡ | ای شُهَدا 🥀 شنبه های شهدای
💌 خدا میگه اونی که مراقب کارای خودشه جاش پیش من امن و راحته... 📖 برگرفته از سوره زخرف آیه ۵۱ شهدا مراقب بودن☺️ شنبه های شهدای
😁🌱 پدر و مادر می‌گفتند بچه‌ای و نمی‌گذاشتند بروم جبهه. یک روز که شنیدم بسیج اعزام نیرو دارد، لباس‌های «صغری» خواهرم را روی لباس‌هایم پوشیدم و سطل آب را برداشتم و به بهانه‌ی آوردن آب از چشمه زدم بیرون، پدرم که گوسفندها را از صحرا می‌آورد داد زد: «صغرا کجا ؟» برای اینکه نفهمد سیف‌الله هستم سطل آب را بلند کردم که یعنی می‌روم آب بیاورم. خلاصه رفتم و از جبهه لباس‌ها را با یک نامه پست کردم. یک بار پدرم آمده بود و از شهر به پادگان تلفن کرد. از پشت تلفن به من گفت: «بنی صدر! وای به حالت! مگه دستم بهت نرسه😂😂😂 شنبه های شهدایی❤️
💢امام باقر(ع): ما كودكان خود را وقتى ساله اند، به امر مى كنيم؛ ولى شما كودكانتان را وقتى هفت ساله شدن به نماز کنید. 📚کافی ج ۳ ص ۳۰۹ ❤️التماس دعا❤️
💔🍃 پنجشنبـه ‌ها دلم "بهشتـے" را مے‌خواهد❤️ کہ ساکنانش "شهـدا" هستند گوشه اے کنارشان بنشینم و برای خود " فاتحه اے " بخوانم💔 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ‌رب‌ العالمین... 🌷🌷🌷🌷🌷 شنبه های شهدایی
🍃🌸 🚇تو مترو یا اتوبوس نشستے روے صندلے ...👇 🧕👱🏻‍♂یه خانم یا آقایے میاد روبه روے شما مے ایسته، شما بلند میشے و جاتو میدے بهش😊 🌸از این ڪار میتونے اهدافِ مختلفے داشته باشے. حالا یا مبارزه با هوای_نفس 👊یا خدمت به خلق‌ُالله☺️و خادمے عبادالله😉 🍀خانم یا آقایے ڪه جاتو دادے بهش از این لطفِ شما احساس شرمندگے میڪنن.😔 شرمنده میشن وقتے میبینن شما ایستادے و اون جاے شما نشسته. خودشو به شما مدیون میدونه و هے تشڪر میڪنه 🥰 ❌ ? 🤨 خیییلے وقته جاشونو دادن ڪه ما بشینیم😞 نههه . . . راستے جاشونو ندادن ما بشینیم !!!‼ جونشونو دادن تا ما بایستیم 😔💐 🤔اونوقت ما چیڪار میڪنیم؟ مگه خدا نگفته 🌟«ولا تحسبن الذین قتلوا فے سبیل الله امواتا بل أَحْيَاءٌ»🌟 ☝️یعنے: هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏ اند مُرده مپندار بلكه زنده‏ اند.🌍 😔 ڪه بجاے راهت «من راحتے را انتخاب ڪردم»😣 شنبه های شهدای
🌺🌺🌺 🌸شهید کانادایی مدافع حرم حضرت زینب (س) شهیدحمزه علی یاسین🌸 👈 (مونترآل)دومین شهر بزرگ «کانادا» پس از پایتخت این کشور است (واقع در شرق «کانادا» و جنوب غربِ استان «کبک»). 👈 این شهر به دلیل وجود تعداد قابل توجه مهاجر ایرانی و لبنانی، دارای شیعیان زیادی است. 💫 «حمزه علی یاسین» در ۲۷ ژانویه ۱۹۹۴ میلادی، در "مونترآل" به دنیا آمد. 👈 خانواده او اصالتا از اهالی روستای «عباسیه» واقع در جنوب لبنان هستند و از اقوام همسرِ دبیرکل حزب الله به شمار می‌روند. 👈 «حمزه» چند سال قبل به لبنان برگشت و به عضویت «حزب الله لبنان» درآمد. 💫 با آغاز جنگ علیه تروریست‌های وهابی در «سوریه»، «حمزه» جهت شرکت در جنگ برای دفاع از حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) عازم این کشور شد و در ۲۵ جولای ۲۰۱۴ میلادی، در این جهاد مقدس به شهادت رسید و در موطن پدری‌اش به خاک سپرده شد. شنبه های شهدایی
🌸حکایت‌های پندآموز🌸 🔹ما چقدر فقیر هستیم🔹 ✍روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟ پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست! 💥با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم. 📚 مجموعه شهر حکایت شنبه های شهدای
🍀🌸🍀 شهــدا صدایت زده اند دست دوستے دراز ڪرده‌اند بـہ سویتـــ...🌹 همراهے با شهـدا سخت نیستـــــ...🌹 یا علے ڪہ بگویـے خودشان دستتـــــ را میگیرند‌‌ تردیـد مڪن...🌹 ❤️شهید محسن حججی شنبه های شهد ای
برای فرزندان دخترشان احترام خاصی قائل بودند، در کارهای خانه هم به ما کمک می‌کردند یعنی ما از همان کودکی تا زمان شهادتشان شاهد محبت‌ها و خدمات ایشان به خانواده بودیم، پدرم همسر و فرزندانشان را خیلی دوست داشتند و اگر برای کسی مشکلی پیش می‌آمد سریع آن را حل می‌کردند. از زمانی که خودم را شناختم پدر همیشه از عشق به شهادت صحبت می‌کرد. ایشان از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس بود و سی سال هم در سپاه خدمت کردند به همین دلیل همیشه می‌گفت که" از قافله شهدا جا مانده‌ام. چه دسته‌گل‌هایی را از دست داده‌ایم". و ما همیشه می‌گفتیم "پدر، جنگ دیگر تمام شده" ولی ایشان در عشقی که به شهادت داشت مصمم بود. به روایت دختر شهید مدافع حرم 🌹مرتضی ترابی کمال🌹 شنبه های شهدایی
ما هنر شهادت را هم که نداشته باشیم هنر عمل به وصیت نامه شهدا را باید داشته باشیم. شنبه های شهدایی🌷