eitaa logo
ریحان و قلم
530 دنبال‌کننده
326 عکس
179 ویدیو
6 فایل
ریحان🪴 نماد زن است و قلم🖋️ نماد تفکر. 💌کارشناس ارشد حقوق انرژی از UofC (کانادا) 😇مامان علی‌اکبر(۹۳)، مهدی(۹۵)، فاطمه(۹۶)، حسین(۹۸) 😊خانه‌دار هستم، خانه‌نشین...اصلا ارتباط با من: @zrs_sheikh ممنون میشم مطالب رو فقط با لینک کانال منتشر کنید‌😊
مشاهده در ایتا
دانلود
شماره ۱: یکی از دغدغه‌ها و دلشوره‌های اصلی من، از همون روز اول مادری، این بود که در این زمانه‌ی وانفسا، چطور بچه‌های ما در مقابل وسوسه‌ها و هجمه‌های شیطان دوام بیارند؟ وقتی که رسیدن به گناه، بیشتر از چند کلیک از آدمها وقت نمی‌گیره. پردارشگر مغزم یه بند روی این مسئله کار می‌کرد. حرف‌ها و نظریه های مختلف رو می‌شنیدم و سبک و سنگین می‌کردم. نهایتا به این نتیجه رسیدم که تنها راه حل، یا حداقل یکی از اصلی‌ترین راه‌حل‌ها، «تقوای درونی»ه . تقوای درونی به معنی همون نیروی نگه‌دارنده و کنترل کننده‌ی درونی فرده. همون حالت کنترل‌کنندگی شخصی، که ریشه در درون فرد داره و از داخل وجودش می‌جوشه. حتی اگر هیچ عامل بیرونی مزاحم انجام گناه نباشه. حتی اگر هیچ ترسی از برملا شدندش نداشته باشه. به نظر من اگر این عاملِ کنترل‌کننده‌یِ درونی نباشه، هیچ عامل بیرونی، برای کنترل بچه‌های ما کافی نخواهد بود. البته وجود عوامل کنترل کننده‌ی بیرونی هم به کمک انگیزه‌های درونی می‌آیند، خیلی هم خوب و لازمه که وجود داشته باشند. اما اصل و ریشه‌ی اون تقوا باید در قلب انسان باشه. مگر ما به عنوان والد چقدر می تونیم مراقب و کنار بچه‌هامون باشیم؟ بالاخره اونها باید یک زمانی، مستقل از ما، زندگی‌شون رو مدیریت کنند. خب. این جواب، من رو یه قدم جلو برد. تقوای درونی اون چیزی بود که میخواستم در بچه‌های من تقویت بشه و رشد پیدا کنه. اما حالا سوال بعدیم این بود که چطور این تقوای درونی رو باید در بچه‌های خودم استوار، کارآمد و متعالی کنم. 🪴ریحان و قلم🖋 https://eitaa.com/joinchat/579404027Ceec5575434 ریحان نماد زن و قلم نماد تفکر: جایی برای تعمیق اندیشه‌ها، بیان تجربه‌های کمی تا قسمتی به درد بخور و رمزخوانی روزمرگی‌ها...
شماره ۲: خب، جواب این سوال هم راحت نبود. شاید هنوز هم به جواب کامل نرسیده باشم. اما اجمالا به راه حل‌ها و اصولی در این مورد رسیدم. اول از همه اینو پسِ ذهنتون داشته باشید که این تقوای درونی، الحمد لله در همه‌ی انسانها کم و بیش موجوده. همون فطرت پاک، همون وجدان... پس الحمدلله ما چندین قدم جلو هستیم و مجبور نیستیم یک مفهوم جدید رو از نو برای بچه ها ایجاد کنیم. وظیفه ی ما به عنوان والد، در نتیجه، این میشه که لطف کنیم و این تقوای درونی رو نابود نکنیم. بچه رو به جای اتکا به درون خودش، به بیرون متکی نکنیم. و درضمن، به عنوان والد، باید بستر رو برای تقویت و استوار کردن این تقوای درونی محیا کنیم. خب...خیلی از والدین دچار یک خطای بزرگ هستند و فرزند رو از عالم درون خودش غافل می کنند و تماما به خارج متکی‌اش می‌کنند. چطور؟ وقتی ما در نظام تشویق و تنبیهِ بیرونی، بیش از حد و غیر ضروری عمل کنیم، برای هر کار بچه، یک تشویق یا یک تنبیه قابل توجه در نظر بگیریم، بچه کم کم به جای اینکه بعد از انجام هر کاری به درون خودش مراجعه کنه و اون حس خوب یا بد رو در درون خودش پیدا کنه، با تشویق و تنبیه خارجی پدر و مادر، حواسش از درون خودش پرت می شه و قلب و اندیشه‌ی خودش رو فراموش می کنه. این کار اگر ادامه پیدا کنه،اون حس تقوا و اون قاضی درونی بچه هم ار کار افتاده و بی‌خاصیت میشه. مثل ماهیچه ای که اگر ازش استفاده نکنی تحلیل می ره یا مثل وسیله‌ی برقی که اگر ازش استفاده نکنی به مرور از کار افتاده و خراب میشه. می‌مونه چندتا مثال و راهکار عملی که ان شاء‌الله می‌نویسم و می‌فرستم. 🪴ریحان و قلم🖋 https://eitaa.com/joinchat/579404027Ceec5575434 ریحان نماد زن و قلم نماد تفکر: جایی برای تعمیق اندیشه‌ها، بیان تجربه‌های کمی تا قسمتی به درد بخور و رمزخوانی روزمرگی‌ها...
شماره 3. ادامه مباحث چند راهکار و پیشنهاد عملی: قبل از شروع دو تا نکته عرض کنم: 🍊اول، بحث تقویت درونی، به نظر من حاصل یک نوع سبک زندگیه. یک قرص نیست که بالا بندازی و مشکل حل بشه. نیاز به زمان داره، به تدریج حاصل می‌شه و انسان باید سبک زندگیش رو تنظیم کنه. 🍊 دوم اینکه مطالبی که می‌گم، حاصل تجربه و افکار یه مامانِ دغدغه‌منده. من نه مشاورم، نه متخصص تربیت کودک. اما به نظرم این پیشنهادات، خواهرانه، قابل تامله. 🍓 تشویق‌های متعدد و چشم‌گیر، آفت تقوای درونی: اگر بچه رو عادت دادی که برای هر کار ریز و درشتی که می‌کنه، باید منتظر یک جایزه‌ی بزرگ و چشم‌گیر باشه، بدونیم که در حق بچه لطفی نکردیم. این جایزه‌ها و تشویق‌های متعدد، حواس فرزند ما رو از درون خودش پرت می‌کنه. بچه دیگه وقت نمی‌کنه بعد از انجام یک کار مثبت، به درون خودش توجه کنه و از اون حس خوبی که در قلبش ایجاد شده لذت ببره. اون آرامش درونی رو درک نمی‌کنه. به جز اون حس درونی، اغلب کارهای مثبت، نتایج طبیعی مثبتی هم دارند. اجازه بدیم بچه اون نتایج مثبت کار خودش رو ببینه، اونا رو تحلیل کنه و از اونها لذت ببره. اجازه بدیم همون نتایج مثبت و حس رضایت درونی براش انگیزه کار بشه. اینجا نقش ما به عنوان والد، می تونه یادآوری کننده باشه. مثلا نتایج مثبت کار فرزندمون رو براش بازگو کنیم تا بتونه یک تصویر کامل از کاری که کرده به دست بیاره. کم کم با بالا رفتن سن بچه ها، میشه در مورد پاداش اخروی و رضای خدا هم صحبت کرد و به این دو تا انگیزه‌ی حس خوب درونی و نتایج مثبت طبیعی اضافه کرد. این می‌تونه تا جایی ادامه پیدا کنه که فرزند ما اولین و حتی تنها انگیزه‌اش بشه رضای خدا. این همون انگیزه‌ای هست که محسن حججی‌ها و قاسم سلیمانی‌ها داشتند😍 (اللهم ارزقنا) 🪴ریحان و قلم🖋 https://eitaa.com/joinchat/579404027Ceec5575434 ریحان نماد زن و قلم نماد تفکر: جایی برای تعمیق اندیشه‌ها، بیان تجربه‌های کمی تا قسمتی به درد بخور و رمزخوانی روزمرگی‌ها...
شماره ۴. ادامه از 🍓 تشویق زبانی: موثر و جمع و جور😊 تو خونه‌ی ما اغلب تشویق ها زبانی هست (تشکر زبانی، ذوق و شوق نشون دادن، بوسیدن و در آغوش گرفتن، تعریف و تمجید کردن...) با تشویق زبانی، هم به فرزندمون نشون دادیم که کارش مورد تقدیر و توجه ما هست، در عین حال انقدر هم شلوغش نکردیم که بچه رو کلا از حال و هوای درون خودش و دیدن و لذت بردن از نتایج کار خودش محروم کنیم. مثلا بچه ها که اتاقشون رو تمیز و مرتب می‌کنند، من ازشون تشکر می‌کنم. بهشون می‌گم بچه ها اتاقتون رو نگاه کنید چه منظمه، آدم از دیدن این تمیزی لذذذذذت می‌بره🤩(حس مثبت درونی). یا وقتی یه چیزی می خوان و راحت پیداش می‌کنند، بهشون این توجه رو می‌دم که این نتیجه ی تمیز و مرتب کردن اتاقتونه (نتایج مثبت طبیعی). یا فرض کنید، دو سال علی‌اکبر و مهدی رو بردم کلاس ژیمناستیک توی یک مسجد. ۲۰ دقیقه پیاده می‌رفتیم تا به کلاس برسیم و ۲۰ دقیقه هم پیاده برگشت. توی این مدت بچه‌ها ممکنه خسته و کم انگیزه می‌شدند، اما من هیچ وقت با جایزه نکشوندمشون. همیشه می‌گفتم میریم که سالم باشیم و سربازهای قوی و سالمی برای امام زمان باشیم. این مدت از خاطرات ورزش شهدایی مثل حاج قاسم و شهید ابراهیم هادی هم براشون می‌گفتم. این کلاس ورزش، باعث شده بود بچه‌ها، تو مدرسه هم از نظر ورزشی از بقیه بهتر باشند. خودشون این رو‌ فهمیده بودند، من هم بهشون یادآوری میکردم که: این به خاطر اون زحماتیه که کشیدی و رفتی کلاس ورزش، حالا داری نتیجه‌اش رو میبینی. یا حالا که اومدند کلاس کاراته، باز هم از بقیه بهترند، باز هم بهشون یادآوری میکنم این ثمره‌ی اون دو سال زحمته. اینا خیلی برای بچه ها موثره، وقتی نتایج طبیعی کار مثبتشون رو‌می‌بینند، لذت میبرند و انگیزه برای ادامه پیدا می‌کنند. ❌در مقابل برای بعضی از کارها اصلا زیر بار هدیه دادن یا حتی تشویق زبانی آنچنانی هم نمی رم. مثلا یکی از بچه های من کم غذاست. یعنی ما روزی سه بار داستان داریم که غذای کمی رو که براش می کشیم، کامل بخوره😩. چند باری شد که این فرزندم به من گفت مامان اگه می‌خوای غذامو کامل بخورم باید برایم یه جایزه بخری، یا حالا که غذامو خوردم بهم جایزه بده. من هم در جواب گفتم: «عزیز دلم بزرگترین جایزه غذا خوردن اینه که هر کس غذاشو کامل بخوره، سالم و قوی میشه. حالا که غذاتو کامل خوردی، جایزه‌ی تو سلامتی و قوی شدنته.» به همین راحتی. به نظرم برخی مواردی که نیازهای اساسی بدن هست، یا نیازهای اساسی روحی، باید صرفا با احساس نیاز خود فرد و انگیزه‌های درونی‌اش انجام بشه. خیلی مفسده داره اگر بچه یاد بگیره سر نیازهای اساسی روحی و جسمی اش می‌تونه از پدر و مادر باج بگیره.📛 🪴ریحان و قلم🖋 https://eitaa.com/joinchat/579404027Ceec5575434 ریحان نماد زن و قلم نماد تفکر: جایی برای تعمیق اندیشه‌ها، بیان تجربه‌های کمی تا قسمتی به درد بخور و رمزخوانی روزمرگی‌ها...
شماره ۵. ادامه از 🍓 جایزه بده، اما شرطیش نکن گفته بودم یکی از عوامل تقویت تقوای درونی، اینه که فرزند برای انجام کار مثبت، یا انجام ندادن کار منفی، بیشتر به انگیزه‌های درونی خودش متکی باشه تا عوامل بیرونی. اما همه می‌دونیم که انقدر هم خشک و خالی نمی‌شه و گاهی هم جایزه لازمه. اما معمولا از قبل خبر جایزه رو‌ نمی‌دم، تا بچه‌ها شرطی نشن. منظورم از شرطی شدن اینه که بچه فقط به خاطر جایزه کار خوب رو انجام بده. برای این کار، اجازه می دم بچه ها خودشون با انگیزه های درونی خودشون (حتی اگر این انگیزه گوش دادن به حرف مامان باشه و خودشون به شخصه خیلی مشتاق انجام اون کار نباشند) کار رو انجام بدن، بعد از تمام شدن کار، بهشون می‌گم این کار جایزه داشته و جایزه رو میدم. مثلا چند روز پیش منزل یکی از دوستان پسرم هیئت بود. همه ی همکلاسی هاشون جمع بودند به همراه مامانها و خواهر و برادراشون. همون روز اتفاقا روز شهرآورد استقلال و پرسپولیس بود. بعد از سینه زنی، بقیه‌ی بچه‌ها رفتند سراغ تلویزیون و فوتبال دیدن، خلاصه ساختمان رو گذاشته بودند روی سرشون(ما خودمون خیلی فوتبالی نیستیم). خب، اذان هم شد و وقت نماز بود. من به بچه های خودم پیشنهاد دادم نماز اول وقتشون رو بخونند. علی‌اکبر و مهدی و حسین ایستادند به نماز و چند تا از بچه‌های دیگه هم که این رو دیدند اومدند و مشغول نماز شدند. این اتفاق برای من خیلی مایه‌ی خوشحالی و افتخار بود😍. از اینکه بچه‌هام با رضایت خودشون یک کار مثبتی مثل نماز رو به دیدن فوتبال و بودن در جمع پرهیاهوی بچه‌ها ترحیج داده بودند، واقعا لذت بردم. اونجا تشکر زبانی کردم و قبول باشه بهشون گفتم. بعد که خدا حافظی کردیم و اومدیم طرف منزل، یک مغازه بزرگ پلاستیک فروشی سر راهمون بود(از اینا هر چی می خری ۲۰ - ۲۵ تومنه). قبلا اونجا رفته بودم و می دونستم اسباب بازی‌های ساده‌ای هم داره. به بچه‌ها گفتم، بچه ها اینکه شما نمازتون رو اول وقت خوندید و حرف خدا براتون از همه چی مهم‌تر بود، خیلی منو خوشحال کرد و بهتون افتخار کردم. حالا به خاطر این کار خوبتون بریم تو این مغازه و هر کدوم یه اسباب بازی که دوست دارید انتخاب کنید. انقدر این بچه ها خوشحال شدند که خدا می‌دونه. رفتیم و پسرها هر کدام یه تفنگ برداشتند(اتفاقا برخلاف قیمت ارزونش خیلی تفنگهای خوبی از آب درومد) فاطمه هم سشوار و برس و آینه ی اسباب بازی. این داستان رو برای پدربزرگها و مادربزرگهاشون هم تعریف کردم و اونا هم بچه ها رو تحسین و تشویق کردند. این رو هم بگم که معمولا جایزه هایی که می‌خرم، کوچک هستند: آب نبات چوبی، پاک کن، ماژیک، یه کتاب، یا اسباب بازی های کوچک و ساده و ... این یک مثال کوچک بود از جایزه دادن، بدون شرطی کردن. جایزه وقتی خوشمزه و دلچسبه که انقدری زیاد نباشه که همینجوری تو دست و پا ریخته باشه😉 🪴ریحان و قلم🖋 https://eitaa.com/joinchat/579404027Ceec5575434 ریحان نماد زن و قلم نماد تفکر: جایی برای تعمیق اندیشه‌ها، بیان تجربه‌های کمی تا قسمتی به درد بخور و رمزخوانی روزمرگی‌ها...
ریحان و قلم
شماره ۵. ادامه از #تقوای_درونی 🍓 جایزه بده، اما شرطیش نکن گفته بودم یکی از عوامل تقویت تقوای درونی
شماره ۶. ادامه از 🍓تحمل کمی سختی، لازمه‌ی تقویت تقوای درونی قبلا عرض کردم که تقویت قاضی و نگهبان درونی، نیازمند یک سبک زندگیه. تقوای درونی آمپول و قرص نیست که یک دفعه و از ناکجا اتفاق بیفته. انسانی که نازپرورده و بی‌طاقت بزرگ شده باشه، قاعدتا طاقت صبر بر گناه رو هم نداره. برای انجام اوامر خدا، گاهی آدم باید به خودش نه بگه، گاهی به یک دوست بد، گاهی به جامعه و... آدم تیتیش مامانی که تا حالا دمبل یک کیلویی هم نزده باشه، نمی تونه یک دفعه دمبل ده کیلویی بزنه. مخصوصا تو این دوره زمانه‌ی آپارتمان‌نشینی و پله‌برقی و ماشین‌ظرفشویی و غذاهای نیمه‌آماده، همه چیز دست به دست هم داده که آدم تنبل و کم طاقت بار بیاد. حداقل خودمون متوجه این باشیم و بذاریم بچه‌ها (و حتی خودمون) مقداری از سختی‌های طبیعی و عادی زندگی رو بچشند. باور کنید اعتماد به نفسشون خیلی بالا میره و به مرور می‌بینید از هم سن و سالان خودشون یه سر و گردن بالاترند. بذارید با مثال بگم: از کلاس ورزش بچه‌ها گفته بودم. ما دو ساله و خرده‌ایه که این مسیر رو پیاده می‌ریم و برمی‌گردیم (هر مسیر با سرعت تند، 20 دقیقه پیاده‌روی داره). تو سرما و گرما، خسته یا سرحال. (چقدر از همین اتفاق کوچک براتون حرف دارم که بزنم.) همین چالش به ظاهر ساده، برای بچه‌ها خیلی سازنده است. علی اکبر و مهدی به خاطر همین مسئله واهمه‌ای از پیاده روی‌های طولانی ندارند و خیلی توانمند شدند در این مورد. البته گاهی هم نق می‌زنند که مامان امروز خسته‌ام. خب من چی جواب میدم؟ "الهی برات بمییییرم بچه‌ام خسته شده. همینجا صبر کن بذار تاکسی بگیریم برگردیم." . . . باورتون که نشد من همچین جوابی داده باشم؟🤨😲 معلومه که جواب من این نیست🤭😜 می‌خواستم امتحانتون کنم ببینم منو تا حالا شناختید یا نه😅 بگذریم... جواب من اینه:" آره مامان می‌دونم، امروز تو مدرسه هم ورزش داشتید، حتما الان خیلی خسته‌ای. اما عوضش با تحمل این سختی، قوی‌تر می‌شی. هم جسمت قوی می‌شه، هم روحت قوی میشه." (من با پسرهام یه جوری حرف می زنم که لوسشون نکنم خیلی، اگر دخترم باشه، از ادبیات متفاوتی استفاده می‌کنم و شاید گاهی هم کمی باهاش راه بیام، ولی اصل قضیه که تحمل مقداری سختی باشه رو به تناسب هر کدام، رعایت می‌کنم). گاهی هم یه قصه، یا توضیحاتی در مورد قوی شدن روح، یا حتی قوی شدن ماهیچه‌ها (که واقعا با درد همراهه) چاشنی حرفم می کنم. ادامه در پست بعد: 🪴ریحان و قلم🖋 https://eitaa.com/joinchat/579404027Ceec5575434 ریحان نماد زن و قلم نماد تفکر: جایی برای تعمیق اندیشه‌ها، بیان تجربه‌های کمی تا قسمتی به درد بخور و رمزخوانی روزمرگی‌ها...
شماره 7. ادامه از چند نمونه دیگه از تحمل سختی: ادامه از خاطرات باشگاه رفتن: آماده کردن و آوردن بطری آب هر کس به عهده‌ی خودشه... قطعا برای من کاری نداره یه کیسه بردارم و بطری بچه‌ها رو براشون بیارم، اما به نظرم سازندگیِ اینکه خودشون مسوولیت بپذیرند، بیشتره. 🥶گاهی زمستون که میشه دستشون یخ می‌کنه. یه دستشون رو می‌کنند توی جیب کاپشنشون تا گرم بشه، بعد که این گرم شد، بطری رو می‌دن به این دست و اون یکی دست رو می‌کنند تو جیب کاپشن؛ یه چالش کوچک که بچه یاد بگیره چطور حل مسئله کنه. یه خاطره دیگه در مورد بطری ها: یک دفعه، چندباری به بچه ها یادآوری کردم که بطری آب یادتون نره. آخرش هم بطری‌ها رو روی جاکفشی جا گذاشتند.😩 اتفاقا من فهمیدم، ولی دیگه انقدر حرصم گرفته بود (از همون که ما مامانها اسمش رو میذاریم گیج بازی) که دیگه بهشون یادآوری نکردم. متاسفانه،تابستان بود هوا بسیاااار گرم. بچه‌ها بعد از ورزش خیلی تشنه شده بودند، یه جورایی هلاک بودند🥵. از شانس بدشون آبسردکنِ سرِ راه هم خراب شده بود. از شانس بدترشون، من هم زیر بار نرفتم که آب معدنی براشون بخرم😶😦. بهشون گفتم: "من که بارها بهتون یادآوری کردم، حالا یه کم هم تشنگی تحمل کنید چیزی نمیشه، هم طاقتتون بالا میره، هم دفعه بعد یادتون می‌مونه که بطری رو حتما بیارید." بعد از چند دقیقه که بچه‌ها فهمیدند راهی به جز تحمل ندارند، دیگه نق و ناله رو گذاشتند کنار. بعدش گفتم: " بچه ها، حالا که دارید تشنگی رو تحمل می‌کنید، نیت کنید به یاد امام حسین (ع) این تشنگی رو تحمل کنید که کلی ثواب داره و حتما امام حسین بهتون نگاه می‌کنه." پسرها هم زیر لب تکرار کردند. بعد که نزدیک خونه رسیدیم و دیدم بچه‌ها به خوبی از پس این چالش براومدند، خیلی لذت بردم. یک دفعه به دلم افتاد و گفتم: "بچه‌ها شما به خوبی تشنگی رو به خاطر امام حسین (ع) تحمل کردید. چون می‌دونم امام حسین خیلی دوستتون داره و حتما تا حالا ثواب نیتتون رو بردید، حالا براتون دو تا آب میوه خنک می‌خرم." و بچه‌ها رو مهمان دو تا آب میوه خنک کردم. بچه ها انقدر این آب میوه‌ها رو با لذت و خوشحالی خوردند که حساب نداره🤩😋. حالا اگر من همون اول، دست و پامو گم می‌کردم و زود دو تا آب معدنی می‌خریدم، بچه‌هامو از این رشد و تجربه شیرین محروم کرده بودم. ناگفته نمونه که واقعا از اون به بعد خیلی در مورد آماده کردن آب حواس جمع شدند و تقریبا دیگه نیازی به یادآوری من نیست. خودشون به هم یادآوری می‌کنند. 🪴ریحان و قلم🖋 https://eitaa.com/joinchat/579404027Ceec5575434 ریحان نماد زن و قلم نماد تفکر: جایی برای تعمیق اندیشه‌ها، بیان تجربه‌های کمی تا قسمتی به درد بخور و رمزخوانی روزمرگی‌ها...
1.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کوه‌پیمایی یا به قول کانادایی‌ها، یک‌ هایک سبک و خانوادگی. سلامتی، تمرین استقامت. برای خودمون و بچه‌ها. علی اکبر و مهدی که ورزشکارند، هیچ نق نمیزنند، به تحمل کمی سختی هم کاملا عادت دارند. فاطمه و حسین که کوچکترند، گاها غر میزنند، اما بغلشون نمیکنیم. ممکنه دستشون رو بگیریم، کمی سرعت رو کم کنیم، اما نهایتا خودشون تمام مسیر رو با ما بالا و پایین میان. سعی می‌کنیم به این سختی عادت کنند. همین باعث میشه آستانه تحملشون بالا بره و اعتماد بنفس پیدا کنند. 🪴ریحان و قلم🖋 https://eitaa.com/joinchat/579404027Ceec5575434 ریحان نماد زن و قلم نماد تفکر: جایی برای تعمیق اندیشه‌ها، بیان تجربه‌های کمی تا قسمتی به درد بخور و رمزخوانی روزمرگی‌ها...