eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
647 دنبال‌کننده
35 عکس
94 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را خریدی و جز خیرت عطا نکردی عمریست خوب و بد را از هم صوا نکردی صدبار دیده ای که با دیگران نشستیم تو سفرهء خودت را از ما جدا نکردی گفتند افتضاح است پرونده ای که دارم از بس بزرگواری، تو اعتنا نکردی بی آبروتر از من در بین جمعیت نیست هرجا خجالتم را دیدی صدا نکردی نگذاشتی گناه من را کسی بفهمد گفتی بیا دوباره...خیلی خطا نکردی خوابم نبرده از بس شوق وصال دارم چون روسیاهی ام را هی برملا نکردی در لیله الرغائب، گفتم به یار غائب خوردم زمین خدایی هرجا دعا نکردی باد صبا به حیدر پیغام میفرستم؛ درد زیارتم را از چه دوا نکردی چونکه قدیم الاحسان ذکر حسین زهراست گفتم مرا ببخشید، چون و چرا نکردی والله که رقیه دست مرا گرفته خالی است دستم اما آنرا رها نکردی * بابا مگر نگفتم وقتی بیا که خوبم چیزی ندارم اینجا فکر مرا نکردی؟! از بسکه تشنه بودی بر نیزه سنگ خوردی کم با سری شکسته، حاجت، روا نکردی در چهره ای پر از خون! یک بوسه سهم من نیست چشمی دگر ندارم بابا حنا نکردی؟! بالانشین! خرابه جای سر شما نیست از چه برای این سر، تن، دست و پا نکردی کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم! حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی @reza_dinparvar101
من کیم اهل گناه و معصیت سرکش و آلوده و بی معرفت این گدا از بسکه بی غیرت شده سفره ات بدجور بی حرمت شده بین عصیان و گنه دارم شعف تیر شیطان میخورد هی بر هدف با عذاب خود گرفتارم نکن پیش چشم دشمنت خوارم نکن گوهر اشکم چه بی قیمت شده فاطمه غمگین و ناراحت شده گرچه هستم درخور محکومیت کم ندیدم لطف و جود و مغفرت من گنهکارم ولی کو کاتبش کی ضرر داده در اینجا کاسبش کاش میشد باز دلداری کنی آبرودار آبروداری کنی تو خودت مشتاق دیدارم شدی از همان اول خریدارم شدی من شنیدم می خری بی معطلی یا من ارجوه لکل خیر علی دُرّ ندارم دیگر اصلاً در صدف وای بر من بسته شد راه نجف آنکه شر کرده شدی خود راغبش بندهء بد بیخ ریش صاحبش یاعلی من را به بند خود ببر تاضریح دل پسند خود ببر ساقی خَمّار، ساغر را بده خوشهء انگور حیدر را بده آنچنانی که نباید میشود آبروریزی بی حد میشود باز کن پرونده ام را ریز ریز پیش زینب آبرویم را نریز گر نبخشی بیشتر بد میشود کربلایم دیر دارد میشود نیستم محروم از خیرحسین ناامیدم از همه غیرحسین روی خاک داغ دشت افتاده بود خنجری از پشت سر آماده بود با قد خم، مادرش را دید و بعد مو پریشان خواهرش را دید و بعد لشکری با نیزه روی لب زدند نعل های تازه بر مرکب زدند حال زار دخترش آشفته شد قطعه قطعه پیکرش آشفته شد @reza_dinparvar101
آمده در گذرش باز کسی آلوده عاشقی، در به دری، مستحقی فرسوده مرهانید مرا از در او بیهوده کار من بوده گدائیش فقط تابوده بی جهت نیست که شد خاطر من آسوده چونکه هاتف سحرِ روز ازل فرموده: بنشین بر سر این سفره اگر گمراهی راه گم کرده بیا،بر در باب اللهی دستمان از جگر نخل ثمر می چیند پر پرواز بده، عشق که پر می چیند نقشه های است که تقدیر سحر، می چیند پای مان را علی از کوی و گذر می چیند روزی سائل خود را دم در می چیند نان و خرما به سر سفره، پدر می چیند بنشین با پدر خاک،ندارد راهی راه گم کرده بیا،بر درباب اللهی منم و چشم وی و جام،بده دستم می  تا فراموش کنم غیر، به لب بستم می  با وجود تب شوقش نکند مستم می  کرده پاگیر شرابش، نه که پابستم می تا که ساقی است علی پای تو پا هستم می قابل التوبه خود اوست، مکن پستم می نذر کن بر در این میکده سالی ماهی راه گم کرده بیا،بر درباب اللهی شب این طایفه بی دوست،مگر سر شدنی است او جمیل است و نوشتند که اظهر شدنی است مالک خاک درش مالک اشتر شدنی است کاسهء پس زده اش بادهء کوثر شدنی است چون که میزان بود عصیان تو کمتر شدنی است چون صراط است، ورود تو به محشر، شدنی است سعی کن با مدد شاه،نمانده راهی راه گم کرده بیا،بر درباب اللهی فکر کن محشر کبراست،علی هست و بتول روضه برپا شده با رخصت چشمان رسول می کند شور مصیبت کمی از عُرف،عدول می کشد چند دقیقه، سپس این مرثیه طول اشکها می کند از روزنهء چشم، حلول تا شود روضهء برپا شده در عرش، قبول ای که تا صبح قیامت پی ثاراللهی راه گم کرده بیا،بر درباب اللهی بعد آن روز که شد،روضهء محرابی، سر عمرها می شود از غربت اربابی،سر می شود محفل این جمع،به بی تابی،سر می کند مادر تشنه به کفِ آبی ، سر می رسد بعد به سرنیزه،زِ هَر بابی، سر می شود وارد محشر تنی امّا، بی سر می کِشند آه ملائک پی زهرا آهی راه گم کرده بیا، بر باب اللهی صحنه ای باز مجسم شده است از گودال کاش می داد یکی بر تن ارباب، مجال پشت هم نیزه پران بود که می زد بر خال ضربه می خورد لبی تشنه و می رفت از حال خنجری سر به هوا خورد به سر از دنبال بعد شد بر سر انگشتر و کاکل جنجال مادرش گفت چه از پیرهنش می خواهی  راه گم کرده بیا،بر درباب اللهی @reza_dinparvar101
16.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من از امشب به علی راغب ترم خاک نعلینش شوم ... طالب ترم کاش گوهر می شدم بین صدف می نشستم زیر ایوان نجف @reza_dinparvar101
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انالله و انا الیه راجعون خبر فوت پدر گرامی سرور و استاد عزیزم حاج آقا جواد حیدری همه ما رو متاثر کرد. خداوند متعال به ایشون صبر و آن مرحوم رو قرین رحمت مولی الموالی علی (علیه السلام) قرار بدهد. @reza_dinparvar101
پیداست در متن دعا اوراقی از عرش دارد رجب در شهر خود عشاقی از عرش از بسکه می ریزد شراب باقی از عرش میخانه تب کرده؛ می آید ساقی از عرش ممسوس ذات الله روی دست کعبه است هویاعلی ذکر لب سرمست کعبه است او بی عصا هم قلب دریا می شکافد صدها هزاران راه بالا می شکافد تا عرش را با ذکر زهرا می شکافد رکن یمانی سینه اش را می شکافد دیگر زمان انتظارت سر رسیده یافاطمه بنت اسد! حیدر رسیده خورشید ساکت شد قمر بیرون بیاید سائل به در زد، کیسه زر بیرون بیاید اصرار کرد احمد خبر بیرون بیاید ابن الخلیلش با تبر بیرون بیاید این کودکی که صاحب لیل و نهار است در بین مُشتش قبضه ای از ذوالفقار است نوشیده ام با جان، مِی هر سالی اش را مزه کنم طعم شراب عالی اش را رعیت کشد بر شانه اسم والی اش را شیعه چرا پنهان کند خوشحالی اش را میثم اگر بی دار خود باشد کلافه است بر پیکر عشاق حیدر، سر اضافه است تاثیر ذکر یونسیّه بی علی هیچ دنیای بی او گرچه ارزنده ولی هیچ شعرم ندارد بی ولا جز معطلی هیچ هم سومی، هم دومی، هم اولی هیچ تصریح ذکر مرتضی، تصریح زهراست یا رادّ الشمسِ علی، تسبیح زهراست هرچند همبازی دست کودکان است تفریح حیدر خلقت کون و مکان است بغض علی را هر که دارد بی امان است حب علی هفت آسمان را نردبان است قنبر نشد باشیم، پشت در که هستیم گرد و غبار گیوهء حیدر که هستیم کار ملائک دست شاه لافتی بود در زیر پایش قاب قوسین خدا بود قدّش ستون محکم ارض و سما بود اما عبای شانهء او نخ نما بود برجاست تاج و تخت او این هم دلیلش؛ سهمی نبرد از سفرهء مردم عقیلش سهمی نبرد از گندمی که خود درو کرد مولا شکم را سیر، با یک نان جو کرد با نفس خود درگیر شد، یکیّ به دو کرد اشک دو چشمانش، نجف را باغ مُو کرد شیرخدا حتماً هدف را می شناسد حیدر گداهای نجف را می شناسد حیدر کسی بوده که مرحب شد شکارش حیدر گرفته مرحبا از کردگارش تکمیل کرده لافتی را ذوالفقارش در وقت غم، زهرا و پیغمبر کنارش بدر و اُحُد هم جنگ خیبر را پسندید رسم جوانمردی حیدر را پسندید مانده امیری همچنان حیدر بیاید حاشا که او باشد بلا و شر بیاید پیرزنی شاکی دم منبر بیاید خلخال زن های یهودی در بیاید میخ غمش را دشمن او زد به سینه ناموس حیدر کشته شد بین مدینه نامردها! رسم جوانمردی کجا رفت حیدر میان خانه، دنبال عبا رفت شیشه شکست و مادری دادش هوا رفت پیش علی افتاد و زیر دست و پا رفت دستی که شد مشکل گشا را بسته بودند ای کاش درب خانه را نشکسته بودند @reza_dinparvar101
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام وادی من! وادی السلام علی کجاست مسکنِ امنِ کسی که مسکین است کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است @reza_dinparvar101
چون کویرِ بدون باران بود سیلی صورتش نمایان بود همه موهای او پریشان بود بیقرار حسینِ عطشان بود کفنی پاره مانده در مُشتش درد شلاق و نیزه ها کُشتش! حال و روزی عجیب و درهم داشت در رجب غصهء مُحرّم داشت گرچه در زینبیه مَحرم داشت دم آخر، حسین را کم داشت حرز زهرا "وَ اِن یَکادَش" بود لحظه های وداع، یادش بود قلب زارش ز کار می افتاد یاد حلقوم یار می افتاد بین آن نیزه زار می افتاد پیش ده تا سوار می افتاد آنهمه شور و شین را کشتند زنده زنده حسین را کشتند یوسفش را که برنگرداند و پیکرش بین گرگ ها ماند و شب شد و عرش را که لرزاند و یا اُخیَّ اِلیَّ می خواند و زیر نیزه شکسته تب می کرد آب از خواهرش طلب می کرد بین هفت آسمان قمر می سوخت خیمه ها تا دم سحر می سوخت دل زهرای خونجگر می سوخت در میان تنور، سر می سوخت بعد آن بی حیایی دشمن مطبخ خانه اش نشد روشن تنِ بی سایه بان عوض شده بود نیّت ساربان عوض شده بود لحن زجر و سنان عوض شده بود سر و وضع زنان عوض شده بود گوش های بدون زیور، وای! دختران بدون معجر، وای! مُشت و سیلی ز پیش و پی خورده سنگ عُشاقِ مُلک ری خورده بعد هر گریه، کعب نی خورده پیش او یک سپاه، مِی خورده ناله هایش به آسمان رفته بین بازار شامیان رفته بی علمدار خود، کشیده عذاب رفته در کوچه ها بدون نقاب شده آب از غم و جنایت آب خواب گهواره دیده مثل رباب چون رباب ز جنگ، برگشته... صورتش بوده رنگ، برگشته رنج دیده میان دستهء خود خار دیده به پای خستهء خود زخم خورد از سرِ شکستهء خود مُشت خورد از دو دست بستهء خود دیده با چشم خواب آلوده قاری اش را شراب آلوده گذرش در خرابه ها افتاد دم دیوار، بی عصا افتاد سر که آمد، طبق جدا افتاد دختری از سر و صدا افتاد مثل بابا شکست حرمت او جای بوسه نداشت صورت او @reza_dinparvar101
13.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جان ما قابل ندارد در دفاعِ مرقدش تا قیامت جان شیعه در امان زینب است او نمازش را نشسته خواند ، اما خم نشد یاحسینِ سینه زنهایش اذان زینب است @reza_dinparvar101
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در کنار چاه ، با اشکش علی آب ، را از نهر کوثر می کشد چون یتیمانش به ما هم می رسد نیمه شب مولا به ما سر می کشد با همین آلودگی رفتم نجف ! مست ایوانم ، دلم پر می کشد هر شب جمعه علی هم کربلاست اشک هایش را به پیکر می کشد کربلا سرتاسرش بغض علی است هول کرده شمر ، لشکر می کشد @reza_dinparvar101