eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
643 دنبال‌کننده
35 عکس
94 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
گرچه شب تا سحرم بر سر سجاده هنوز نشدم ثانیه ای عاشق و دلداده هنوز من بجایی نرسیدم، همه ی عمرم رفت مانده بر روی تنم خستگی جاده هنوز گرچه خوبان به وصال تو رسیدند اما این منم از صف وصلت عقب افتاده هنوز آرزوهای دراز، آبروی من را بُرد قسمتم نیست ز تو، یک نظر ساده هنوز باغبان! رنجِ زمستانِ مرا کمتر کن برگ، بی اذن تو از شاخه نیفتاده هنوز کاش قبل از رمضان، نوکر خود را بخری رفت شعبان، چکنم! نیستم آماده هنوز چاره ی کار، مِی نابِ ضریح علی اَست بگذارید بنوشم ز همان باده هنوز باز شرمنده شدم، با همه آلودگی ام ... به منِ بی سر و پا، فاطمه جا داده هنوز ای گرفتار! برای گره وا کردن تو هیچکس مثل رقیه نشده زاده هنوز گره ی کار سه ساله، گره افتادن موست چنگ خورده تر از آن سر، همه ی صورت اوست @reza_dinparvar101
رواست از همه آلوده ها خبر بزنند دوباره نوبت بیچاره هاست، در بزنند صدای وا شدن میکده می آید باز حواله شد مِی ما را به چشم تر بزنند دلِ شکسته برای فقیرها گنج است گذاشتیم که مردم به ما ضرر بزنند یکی صدای مرا تا طبیب ها ببرد ثواب دارد اگر به مریض، سر بزنند اگرچه یک شبه، حاجات ما روا شده است من آرزو به دلم مانده یک تشر بزنند چه میشود که گداها همین شب اول دم ضریح علی ناله ی سحر بزنند همیشه آرزوی بچه های بد اینست یکی دو بوسه روی صورت پدر بزنند حرم ببر، نبری ... باز می رویم از دست چه میشود دَله ها پرسه دور و بر بزنند علاج درد مریض حسین، کرببلاست حسین گفته به جانهای ما شرر بزنند هزار و نهصد و پنجاه ضربه را میشد ... مگر به پیکرِ بی‌جانِ یک نفر بزنند؟ کنار فاطمه که دست، بر کمر دارد نشسته اند همه نیزه بر کمر بزنند به سنگ ها حرجی نیست، پیرمردان هم ... خمیده اند عصاهای بیشتر بزنند قرار بود که دور از حرم شهید شود نه اینکه خواهر او را همان قدر بزنند @reza_dinparvar101
باز شد در با نسیم آبرومندانه ات نیمه شب دلخسته ای شد وارد میخانه ات بنده ی پیمان شکن، پیمانه هایت را شکست سالها شد خرج عصیان آنهمه پیمانه ات آشنا و دوست که خیلی به درد من نخورد کاش میشد نامم عبدِ از همه بیگانه ات با ضررهایی که کردم باز هم مُفتی بخر من چه دارم که بگیری؟! ... این یقه، بیعانه ات جای رد کردن، کمی هم پیله کن امشب به من سوختن در قرب تو، شد حسرت پروانه ات من یکی که خیلی از مادر خجالت میکشم با گناهم آمدم تا خانه ی ریحانه ات کاش می شد زیر ایوانِ نجف گریه کنم کاش می شد، می شدم من واقعاً دیوانه ات یاعلی! بیخود نمی چسبد گدایت بر ضریح بسکه می چسبد به جان، انگور دانه دانه ات هرچه یادم رفته جز نام حسین بن علی خانه آباد است با او سائل ویرانه ات من فدای خواهرش، فرمود در گودال خون سعی کردم که نبیند چنگ را دردانه ات شمر خنجر را کنار انداخت، سر را ول نکرد خرد شد با چکمه هایش هم سرت، هم شانه ات @reza_dinparvar101
28.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا غافر الخطایا، با ما چکار داری با بنده ای فراری، اینجا قرار داری از روسیاه عالم، چه انتظار داری؟ راهم اگر ندادی، تو اختیار داری یکسال رفته بودم، دنبال اشتباهم حالا رسیده ام با، پرونده ی سیاهم به نفس حاج مجتبی رمضانی @reza_dinparvar101
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 با این‌همه رسوایی و روی سیاهم در که زدم دیدم رضا داده پناهم گفتم نمی‌بخشد مرا، دیدم که بخشید گرچه نباید می‌گذشت از اشتباهم به نفس کربلایی حمید عسکری @reza_dinparvar101
گرچه با اجبار، عصیان اختیارم را گرفت گریه های بی اراده چشم تارم را گرفت من که خیلی از محبت های او شرمنده ام از کریمی که خودش دنبال کارم را گرفت با گناهان گرچه عمری روزگارم شد سیاه نیمه ی شب دوده های روزگارم را گرفت من توقع داشتم در می زنم، ردّم کند جای دعوا کردنِ من، کوله بارم را گرفت دید که خسته شدم فوراً در آغوشم کشید او مجال آنهمه داد و هوارم را گرفت گرچه ناپاکم، علی کلب نجف را می خرد خاک نعلینش تمام شوره زارم را گرفت مادری خورده زمین تا من نیفتم بر زمین با غبار چادرش، گرد و غبارم را گرفت هرکسی بر یک نفر دلبسته من هم بر حسین او که مستی غمش باغ و بهارم را گرفت گفت مادر میخ خوردی، من سه شعبه خورده ام از کسی که با کمانش شیرخوارم را گرفت من فدای دست بر پهلو گرفتن های تو نیزه ای که خورد بر پهلو قرارم را گرفت پشت در تو یک لگد خوردی و من صدها لگد شمر با آن خنجرش راه فرارم را گرفت @reza_dinparvar101
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
رواست از همه آلوده ها خبر بزنند دوباره نوبت بیچاره هاست، در بزنند صدای وا شدن میکده می آید باز حوا
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات ضمن عذرخواهی و قدردانی از همه اساتید دلسوز و بزرگوار، کژتابی این شعر اصلاح شد. التماس دعای مخصوص از همه عزیزان
مست گنه بودم همیشه، مست تو نه پابست این و آن شدم، پابست تو نه شرمنده ام کاری برای تو نکردم خسته شدم از دست خود، از دست تو نه @reza_dinparvar101
بی جهت نیست زدم تکیه به در، محتاجم باز هم آبروی رفته بخر، محتاجم دل من را بشکن تا که فقط گریه کنم من گنهکارم و بر دیده ی تر محتاجم با شتاب آمدم اینجا که پناهم بدهی تو ببخشی و نبخشی به سحر محتاجم بار کج را سر منزل برسانم با چه؟ مفلسم کن که دوباره به ضرر محتاجم تو بگویی بروم می روم ... از اینجا نه من بجز تو به کسی باز مگر محتاجم؟ پدر من علی و مادر من فاطمه است تا دم مرگ، به مادر، به پدر محتاجم دل من سوخته ی عشق حسین و حسن است تا قیامت به عطای دو نفر محتاجم روضه ام روضه ی قاسم شده و حیرانم گاه به روضه ی سر، گاه جگر، محتاجم کاش مثل علی اکبر به تنش جوشن بود همه جای بدنش، کوفته با آهن بود @reza_dinparvar101
در کفر خودش زمانه تردید نداشت کعبه به نماز و قبله امیّد نداشت گر آنچه خدیجه زود بخشید نداشت ... ادیان پیمبرانه توحید نداشت او حق حجاز را بجا آورده ایمان به خدای مصطفی آورده با نم نم اشک خویش، بارانم کرد بر سفره ی وحی و نور، مهمانم کرد با ثروت پاک خود مسلمانم کرد شیعه شد و شیعه ی علی جانم کرد ایمان خدیجه از ازل محکم بود تصدیق علی و مصطفی با هم بود هم جلوه به نور شوهرش بخشیده هم مهریه بر پیمبرش بخشیده از عزت خود به نوکرش بخشیده ما را به علی و دخترش بخشیده هر آنچه که داشت خرج سائل کرده ایمان مرا خدیجه کامل کرده شد خرج خدا، خدا به او داد مقام آورد نبی برایش از عرش، پیام جبریل به او رسانده، بسیار سلام او را شب معراج دعا کرد به نام او روی زمین به آسمان غالب بود همپای علی بن ابی طالب بود سرمایه ی ما مهر همین شیر زن است معراج ندیده، همدم پنج تن است سوغاتی او مادر زهرا شدن است اسمش رجز لب حسین و حسن است هم، مونس زینب شده و فریادش هم، آمده در خطابه ی سجادش آزار کشید، زار و بیمار نشد در وقت وصیتش دل آزار نشد گریان غمی جز غم مسمار نشد اندازه ی یک عبا طلبکار نشد از عرش برای او کفن آوردند در روضه اش اذن سوختن آوردند آن داغ که او ندید را زهرا دید سیلی و قلاف و شعله را حورا دید تا خورد لگد، غم حسینش را دید بی سر، تن او را پس از عاشورا دید آن تشنه لبی که بر سرش جنجال است عریان شده، پیکرش ته گودال است @reza_dinparvar101
بینوا دستش نگیری بینواتر میشود این گدا را گر کنی طردش گداتر میشود های و هوهای خطاکار از سر بیچارگی است زود تحویلش نگیری بی حیاتر میشود آن جوانی که جوانی داده از دست آمده قامتم زیر گنه هر روز، تاتر میشود سائلی یک لاقبا پشت در این خانه است رد کنی او را اگر، یک لاقباتر میشود دست و پا گم کرده ام، چون دست و پاگیرت شدم گر نبخشی، بنده ات بی دست و پاتر میشود دست خالی مرا زهرا تصدّق می کند هرکه محتاجش شود، حاجت رواتر میشود با بدی هایم کنار آمد فقط شخصِ علی طفلِ شرمنده ز بابا دلرباتر میشود جانِ من بیتابِ وادی السلامِ حیدر است بین قبرم لطف مولا، برملاتر میشود سفره را با گریه می چینند خوبانت ولی سفره ات با روسیاهان باصفاتر میشود من به استقبال ماه توبه رفتم با حسین چون که با ارباب، آدم، باخداتر میشود روزه داران! شاه، عطشان و گرسنه کُشته شد پس بیادش نوکرِ او کم غذاتر میشود با نوک سرنیزه ها بر روی جسمش می روند آن لباس کهنه دارد نخ نماتر میشود پیش مادر، بسکه می تازند مرکب ها بر او استخوان سینه ی او جابجاتر میشود ساربان کمتر بکِشِ انگشترش را نیمه شب بند، بندِ دست او از هم جداتر میشود @reza_dinparvar101