بیچاره ام، درمانده ام، دل بیقرارم
خیره شدم به پشت در، چشم انتظارم
آمد محرم، باز هم یارم نیامد
عمریست دارم هجر او را می شمارم
هر صبح، سنگش را زدم بر روی سینه
رد میشود یک صبح از سنگ مزارم
وقتی که کار هر دو عالم دست آقاست
من هم دو دستم را به دستش می سپارم
هرچند بی تابم ببینم روی او را
اما برای کرببلا بی اختیارم
شغلی ندارم این دهه جز گریه کردن
گرم است بازار من از داد و هوارم
مادر لباس مشکی من را تنم کرد
پس حاجتی جز نوکری کردن ندارم
من مطمئنم روزی ام دست حسین است
با روضه ها چرخیده چرخ روزگارم
لطف کمش هم از سر عالم زیاد است
در زیر پرچم بیمه اند ایل و تبارم
پشتم همیشه قرص بوده به اباالفضل
هرجا کم آوردم خودش آمد کنارم
مسلم سر دارالعماره بی سر افتاد
فرمود: من شرمنده ی آن شیرخوارم
شمشیر خوردم، تیر خوردم، نیزه خوردم
گودال را دیدم به چشم اشکبارم
#مناجات_امام_زمان_عج
#حضرت_مسلم_ع
#محرم
@reza_dinparvar101
دریای غرق عصیان، گوهر نیاز دارد
این مرغ پرشکسته، به پر نیاز دارد
جرم و خطای من را دیدی و باز گفتی
حداقل به صدها، دفتر نیاز دارد
شد غیبتی که کردم، منجر به غیبت تو
رفتار زشت من به کیفر نیاز دارد
محتاج خانه ی تو جز در زدن بلد نیست
اینجا گدا به نان نه! به در نیاز دارد
آقا شدی بگیری دستان خالیم را
آقا وگر نه کِی به نوکر نیاز دارد
این طفل گریه کن را، فوراً بخر ضررکن
من را برای روضه مادر نیاز دارد
جز آه، در بساطم چیزی ندارم اصلاً
سینه همین گهر را محشر نیاز دارد
حاجت زیاد دارم، اما مُهم حسین است
نوکر همیشه حال مضطر نیاز دارد
قاسم غم حسن را، احلی من العسل کرد
با خویش گفت عمویم لشکر نیاز دارد
جای زره کفن داشت، جای کلاه، عمامه
هم شکل مجتبی شد، منبر نیاز دارد
او را زدند اما، در تیررسْ حسن بود
در زیر نعل تازه سنگر نیاز دارد
او کاکل خودش را در دست دشمنش داد
تا که نبیند عمه، معجر نیاز دارد
#مناجات_امام_زمان_عج
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
#محرم
@reza_dinparvar101
مهر تو بجز سینه ی ما جا شدنی نیست
سنگینی هجران تو حاشا شدنی نیست
طفلی که بزرگی بغلش کرده بزرگ است
هر قطره ی ناچیز که دریا شدنی نیست
بگذار که با طعنه بخندند به اشکم
رسوای غم عشق تو رسوا شدنی نیست
حاجات مرا دور بریزید همینجا
وقتی گره ی کرببلا وا شدنی نیست
در روضه نشستن، همه ی زندگی ماست
هرکس که دلش سنگ شد احیا شدنی نیست
من مَحرم زهرا شدم از بعد مُحرّم
این از کرمش بوده وَ اِلاّ ... شدنی نیست
چون بین شریعه جگر آل علی سوخت
بر گریه کنان آب، گوارا شدنی نیست
جانم بفدای لب خشکیده ی اکبر!
رفع عطشش جز لب بابا، شدنی نیست
چه دیده که بالاسرش ارباب زمین خورد
آیینه ی صد تکه تماشا شدنی نیست
پهلوی علی را نوک سرنیزه دریده
این زخم جگر خورده، مداوا شدنی نیست
عمه وسط لشکریان بود، وگر نه
بر زانوی بابا رمق پا شدنی نیست
#مناجات_امام_زمان_عج
#حضرت_علی_اکبر_ع
#محرم
@reza_dinparvar101
خورشید من که صبحدم بالا می آیی
بی طاقتم! امروز یا فردا می آیی؟
هر جا نشستی بین روضه یاد ما باش
هر جا نیایی، روضه ی سقا می آیی
از اول ماه عزا چشم انتظارم
چون مطمئنم روز تاسوعا می آیی
امروز آقاجان شما بر عکس عباس
صد بار رفتی علقمه ... اما می آیی
از داغ مشک پاره پاره غصه خوردی
با تشنگی از بین خیمه ها می آیی
محض تسلای دل ام البنینش
امروز را با مادرت زهرا می آیی
ارباب او فرمود که ای ماه تشنه...
خوشحال بودم دیدم از دریا می آیی
دستت قلم شد در قنوتی که گرفتی
با فرق خون از کوفه ی مولا می آیی
جای مژه چشمت پُر از تیر است اما
به چشم تارم باز هم زیبا می آیی
برخیز علمدارم علی در خیمه غش کرد
به مادرش گفتم همین حالا می آیی
باشد نیا ... وقتی که زینب معجرش رفت
بر نی کنار زینب کبرا می آیی ...
#مناجات_امام_زمان_عج
#حضرت_عباس_ع
#تاسوعا
#محرم
@reza_dinparvar101
ابر چشمان من پر از نم شد
خانه ام باز، خانه ی غم شد
به خودم آمدم ولی افسوس
دهه ی سوم محرم شد
جان زینب بیا که پیر شدیم
در فراق تو عمر ما کم شد
ما گنهکارها پشیمانیم
این خجالت غمی مکرم شد
با همان یاحسینِ اول ما
آنهمه عهد سست، محکم شد
فاطمه گریه کرد و تا دم صبح
با دمش چای روضه ها دم شد
خوش بحالش که در عزای حسین
هرکه نااهل بود، آدم شد
کربلای مرا درستش کن
حال و روزم خراب و درهم شد
من فدای سری که بر روی نی
سنگ ها خورد و نامنظم شد
دست زینب به نیزه ها نرسید
گرچه خیلی به سمت سر، خم شد
گفت رفتی اذیتم کردند
معجرم چند تکه پرچم شد
من به محمل ... تو بین دیر و تنور
دیدی آخر همان که گفتم شد!
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم
#کوفه
@reza_dinparvar101
می رسد از سوی تو لطف زیاد فاطمه
رزق و روزی مرا دست تو داده فاطمه
سود دنیا را نمی خواهم، دعایم کن فقط
ریخته در سفره من استفاده فاطمه
نوکری آلوده دامن، دست بر دامان توست
باز می بخشد مرا آسان و ساده فاطمه
بی سر و پایم ولی در روضه ها پای توام
پای شیعه ماندنم ازپا فتاده فاطمه
انتظار از من نداری که دلت را بشکنم
چون نمیخواهد غلام پُر اِفاده فاطمه
امر و نهی ام کن بفهمم لااقل بعد گناه
آبرو داده به من در خانواده فاطمه
در بلایا، بیشتر عرض ارادت واجب است
چونکه می خواهد گدای بااراده فاطمه
زحمت ما سینه زن ها را کشیده مادرت
از نجف تا کربلا رفته پیاده فاطمه
ما بدیم اما برای گریه بین روضه اش
روز محشر هم کند ما را اعاده فاطمه
کربلایم دیر شد، هجران ما را وصل کن
با ضریحش می رسد دستم به باده فاطمه
*
تا علمدار حسین افتاد، با سرعت رسید
از فراز عرش، از آن سوی جاده فاطمه
باهمان پهلوی مجروح و قدی که خم شده
روبروی مشک پاره ایستاده فاطمه
#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه
#حضرت_عباس_ع
@reza_dinparvar101
هر بار نفس می کشم آهی گذرا را
سر می کشم انگار، کمی جام بلا را
من غافلم از شاخص آلودگی نَفْس
از فرط گنه کرده ام آلوده هوا را
سرگرم همه بودن ما جرم کمی نیست
معدوم کن این برگه ی محکومی ما را
این سُرب، کجا؟ سُرب مذابی که شنیدیم!
هر روز کنم با نَفَس تنگ، مدارا
دلْ، تنگ ... نَفَس، تنگ ... جهان، تنگ تر از تنگ
وا کن روی بیمار حرم، پنجره ها را
یک تازه نفس کاش می آورْد سحرگاه
با گرد و غبارش، طرفم کرببلا را
مادر نفسش در نمی آمد ولی انگار
تا حبس شدم باز، فرستاد دعا را
دیشب تب هجران علی بستری ام کرد
بردند نجف، عاشق ایوانِ طلا را
آخر علیِ عرش نشین، خانه نشین شد
دیدند تن دختر او رخت عزا را
نفرین به در و سیلی و میخی که گرفتند
آن دلخوشی پنج تن آل عبا را
گفتند علی آمده شب بین مدینه
با هفت نفر دفن کند آن قد تا را
بیهوده سرش نیست روی تربت زهرا
بی فاطمه دارد علی از صبح، کجا را؟
#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه
@reza_dinparvar101
اگرچه دوست، ندیده گرفته اعمالم
همان گدای خطاکار و غرق اِشکالم
وصال یار چه دارد که در فراقش نیست؟
کجاست حالِ خوش من؟ ... هنوز بدحالم
گلایه از قفسِ نفس می کنم تا صبح
نمی برد به هوایش مرا دو تا بالم
به دام حیله ی خناس ها گرفتارم
کشیده مکر شروران، مرا به چنگالم
کسی به تاجرِ خسران زده نمی خندد
گناه کردم و آتش زدم به اموالم
اگرچه غربت من را کسی نفهمیده ...
اگرچه نیست کسی یار من در این عالم ...
سلام من به همه نوکران آقایم
که وقت روضه می آیند باز دنبالم
یکی کمک بکند، مادری زمین خورده
زمان ذکر مصیبت که می رسد، لالم
برای دست ورم کرده اش، دلم خون است
بیاد درد قنوتش هنوز می نالم
لباس یاس، تن لاله را نمی پوشاند
بیاد بسترِ خونی، مریضْ احوالم
چهل نفر به زنی باردار، لطمه زدند
نگفته بی خبر از آن هجوم و جنجالم
صدای میخ در آمد، صدای زهرا نه!
کنار شعله ی آن در، به فکر گودالم
فدای آنکه فرو رفت نیزه در دهنش
برای پیرهنی، پاره پاره شد بدنش
#فاطمیه
#مناجات_امام_زمان_عج
@reza_dinparvar101
این صدای های و هوی نوکری دلواپس است
دست خالی ام ولی حقاً تو را دارم بس است
چه از این بهتر که تقدیرم گره خورده به تو
اول وقت آمدن، کار گدای بی کس است
حال ما بیچاره ها را اشک می فهمد فقط
دلشکسته که بدون گریه شد، بی مونس است
بهترین جایی که دارد روضه ها آغوش توست
باقی دنیا فقط چیزی شبیه محبس است
گمشده هایم همه پیدا شدند الّا خودم
در بیابان های نفسم، ناله ام یا فارِس است
از طلا بودن پشیمانم مرا خاکم کنید
بهترین سرمایه ی سائل همین ظرف مس است
سرخودم، اما سرم گرم نوازشهای توست
باغبان، دنبال رشد میوه های نارس است
زحمت روزی رعیت را کریمان می کِشند
گوهر دریا نصیب بوته ی خار و خَس است
پشت در ماندم، بیاید یک نفر در واکند
چه کسی اینقدر مثل من، فقیر و مفلس است
داغدار مادرم ... باید بسوزم پشت در
هر زمان خاکسترم هم دود شد آتش بَس است
تا شب آخر به حیدر حرفی از پهلو نزد
خانمی که صحبت عادی او با خِس خِس است
موی دختر که پریشان شد، همه آشفته اند
فاطمه دق میکند حالا که دستش بی حِس است
جان بقربان حسن، باید ببیند بعد از این
غاصب باغ فدک، بالانشین مجلس است
صحبت از بالانشین مجلس است و این وسط
روضه ام کاخ بلا شد، حال زینب را فقط!
#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه
@reza_dinparvar101
اگرچه عمر کوتاه و میسر نیست دیدارت
شدم این آخر عمری، پریشان حال و بیمارت
خبر داری که خیلی از گناهانم پشیمانم؟
منم آن نوکری که آمدم اینجا به اصرارت
نمی دانی چقدر این روزها بی تو گرفتارم
رهایم کن ز غفلت تا فقط باشم گرفتارت
میان خادمان خیمه ی تو گشتم و دیدم
کسی اینجا شبیه من نبود اینقدر سربارت
از این کوچه به آن کوچه، از این هیئت به آن هیئت
فدای عاشقی که می گذارد سر به دیوارت
من از پشتِ در میخانه بودن خیرها دیدم
اگرچه سائلت بودم، مرا بردی به دربارت
سحرهای رجب را از گدایی علی دارم
مرا که تشنه ی وصلم، دعا کن وقت افطارت
تو آن ماهی که پشت ابر اگر مخفی شوی هرشب
می افتد گوشه ی صحن نجف آخر سر و کارت
نوای نوحه های تو دلم را سامرا برده
فدای چشم گریان و دل زار و عزادارت
اگر آنروز هادی را به کاخ ظلم می بردند
تو را انداخت آن ظالم بیاد کوچه بازارت
اگرچه بر امام ما جسارت شد، اهانت شد
کسی از خاندان او نشد در کوچه ها غارت
میان شام، ناموس علی ای کاش معجر داشت
سر ارباب بر نی بود و زینب، دست بر سر داشت
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_هادی_ع
@reza_dinparvar101
گرچه شب تا سحرم بر سر سجاده هنوز
نشدم ثانیه ای عاشق و دلداده هنوز
من بجایی نرسیدم، همه ی عمرم رفت
مانده بر روی تنم خستگی جاده هنوز
گرچه خوبان به وصال تو رسیدند اما
این منم از صف وصلت عقب افتاده هنوز
آرزوهای دراز، آبروی من را بُرد
قسمتم نیست ز تو، یک نظر ساده هنوز
باغبان! رنجِ زمستانِ مرا کمتر کن
برگ، بی اذن تو از شاخه نیفتاده هنوز
کاش قبل از رمضان، نوکر خود را بخری
رفت شعبان، چکنم! نیستم آماده هنوز
چاره ی کار، مِی نابِ ضریح علی اَست
بگذارید بنوشم ز همان باده هنوز
باز شرمنده شدم، با همه آلودگی ام ...
به منِ بی سر و پا، فاطمه جا داده هنوز
ای گرفتار! برای گره وا کردن تو
هیچکس مثل رقیه نشده زاده هنوز
گره ی کار سه ساله، گره افتادن موست
چنگ خورده تر از آن سر، همه ی صورت اوست
#مناجات_امام_زمان_عج
#حضرت_رقیه_س
@reza_dinparvar101
مست گنه بودم همیشه، مست تو نه
پابست این و آن شدم، پابست تو نه
شرمنده ام کاری برای تو نکردم
خسته شدم از دست خود، از دست تو نه
#مناجات_امام_زمان_عج
@reza_dinparvar101