eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
644 دنبال‌کننده
35 عکس
94 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
عجیب غرقه به خون کرده اند ماهِ مرا به روی نیزه نشاندند سرپناهِ مرا مسیر خیمه و گودال را کتک خوردم کسی نبود بگوید به من گناهِ مرا منی که سایه ام از چشم شهر مخفی بود شنید گوش حرامی، صدای آهِ مرا بساط بازی شان با سر تو من را کُشت سنان و شمر گرفتند هر دو راهِ مرا به نعل تازهء ده اسب، پیش مادرمان هزار تکّه نمودند تکیه گاهِ مرا سپاه کوفه زنان را اسیر خود کرده میان سلسله هاشان ببین سپاهِ مرا زمان آن شده نفرین کنم به نامردی که بُرده پوشیه و چادرِ سیاهِ مرا سوار ناقهء عریان شدم، بگو عباس... بپوشد از همهء چشم ها نگاهِ مرا @reza_dinparvar101
جان به ما داده ربنای حسین جان عالم فقط فدای حسین به خدا می رسیم با گریه سجده کردیم بر خدای حسین به بلای عظیم ممتحنیم چونکه هستیم مبتلای حسین پادشاهان اسیر ما همه اند چون گداییم ما گدای حسین مثل مجنون، اسیر لیلائیم عشق ما چیست، کربلای حسین دل ما خانهء شهیدان است مستحقیم بر دعای حسین نفس ما به روضه ها بند است پر کشیدیم در هوای حسین پای دین و عقیده می مانیم جان خود می دهیم پای حسین مادرش فاطمه برای خدا همه را می خرد برای حسین دم مغرب، دم اذان شده است اشهد ما حسین جان شده است قد غم دال بوده ساعتِ سه وقت جنجال بوده ساعتِ سه لشکر مست های کوفه نشین دور گودال بوده ساعتِ سه خواهری در پی برادر خود بی پر و بال بوده ساعتِ سه آنقدر که دویده در مقتل خسته، بی حال بوده ساعتِ سه دیده افتاده دست شمر، حسین دیده پامال بوده ساعتِ سه سختی هر دقیقه کشتن او قدر صد سال بوده ساعتِ سه ذوالجناح آمده بدون حسین خون، روی یال بوده ساعتِ سه چشم غارتگر سپاه یزید پی خلخال بوده ساعتِ سه گیسوی دخترش پریشان شد چونکه بی شال بوده ساعتِ سه آتش و خون نشسته در صحرا می خورد لطمه صورت زهرا سر که افتاد مادرش افتاد پیش او جدّ اطهرش افتاد حلق او از حروف قرآن، پُر جای نیزه به حنجرش افتاد کوفه تا شام را قیامت کرد سنگ میخورد و خواهرش افتاد سر میان تنور و دیر و درخت یاد غمهای دیگرش افتاد مثل گودال، زیر پاها رفت در مسیری که دخترش افتاد لگد زجر تا اسیرش کرد دردهایی به پیکرش افتاد خون تازه ز صورتش می ریخت خون به هر جای زیورش افتاد مثل زهرا که بین آتش سوخت شعله ها بر موی سرش افتاد خار در چشم دشمنش بود و خار در پای لاغرش افتاد کشتهء روزهای تنهایی است دختری که عجیب، بابایی است @reza_dinparvar101
عزای ماه محرم، عزای فاطمه است حسین گفتن ما، با نوای فاطمه است به خرج مُغرِض و دشمن نرفته و نرود که خرج روضه هرسال، پای فاطمه است اگرچه در ته گودال، دست و پا میزد بهای سرخی خونش، خدای فاطمه است حسین مثل حسن مادریست، گریه کنید حسین، عاشق اشک گدای فاطمه است اگر صدای علی را شنیدی از زینب فقط صدای رقیه صدای فاطمه است دلم به کرببلا و به اربعین خوش بود هوا هوای نجف یا هوای فاطمه است خدا قبول کُند از همه حسینی ها همیشه پشت سر ما دعای فاطمه است همیشه جمع شده روضه با سلیقه او همیشه گوشهء هر روضه جای فاطمه است به صورتی که زده بوسه مصطفی، در خورد شروع روضهء فضه بیای فاطمه است خلاصه پشت در خانه هیزم آوردند خلاصه بیت علی، کربلای فاطمه است لگد زدند به طوبا و میوه اش افتاد همین دلالتِ بر انحنای فاطمه است زنی که خورده زمین، مردِ خانهء علی است یلی که خورده زمین، مرتضای فاطمه است یکی نبود بگوید محله های شلوغ چه جای آمدن بچه های فاطمه است کجاست فاطمه در شام ازدحام شده عقیله وارد دروازه عوام شده @reza_dinparvar101
دنبال تو ما را به چشم تر می آورد آنکس که روی نیزه اش گوهر می آورد بالای تل دیدم سر بالانشینم... از زیر دست و پا ترا مادر می آورد ای پیکر جامانده روی خاک سوزان! دیدم کسی در کوفه انگشتر می آورد سر درد دارم بسکه خولی مست کرده بعد شبی که بین خورجین سر می آورد من زینبم بر ناقه عریان همانکه... روزی مرا با احترام اکبر می آورد با سر کسی روی زمین هرگز نمی خورد این ساربان ما را اگر بهتر می آورد ای کاش از بالای آن سرنیزهء تیز می آمدی و دخترت پر در می آورد من صبر از کف داده ام قرآن که خواندی خب صبر می کردی کسی منبر می آورد هی سنگ خوردم باتو از دست کسی که خرما و نان از سفره حیدر می آورد رد می شوم از کوچه و بازار کوفه ای کاش محرم داشتم معجر می آورد @reza_dinparvar101
گنهکارا مپنداری برای من ضرر داری خب عِصیان کن اگر از لحظه ی بعدت خبر داری زمانی مرگ می آید که غافل بوده ای از آن چرا وقت خطا کردن تو اینگونه جگر داری به امواتت بزن یک سر، کمی سر در گریبان کن چرا سرگرم دنیایی، سری پر شور و شر داری علیرغم شلوغی ها، کسی دورت نمی ماند اگر سنگ لحد آمد، تو دیگر دردسر داری برای قبر تاریکت چراغی را مهیّا کن پس از بیراهه رفتن ها، تو راهی پر خطر داری بجای اینهمه طغیان، کمی با خویش خلوت کن چقدر این وقت ها بنده! خدا را در نظر داری اگر دست تهی داری خریدارم، بزن در را گدا باش و تصور کن، علی را پشت در داری اگر که مطمئن هستی عقب ماندی ضرر کردی نباشی ناامید اصلاً، مُحرّم تا صفر داری توئی که باز هم اسم حسین آتش به جانت زد ..‌. برو آتش نمی بینی، اگر این یک نفر داری کنارش مادری با آه سوزان گفت عزیز من چرا می سوزی عطشانم! چرا درد کمر داری من از هُرمی که زخم سینه دارد سوختم ای شمر من اینجایم که پایت را ز روی سینه برداری حسینِ بین خورجین از تنوری سر در آورده روی آتش سیاه! آنجا لگدها زد به سرداری @reza_dinparvar101
عمریست خوبی ات را، با ناله می زنم جار تو دشمن گناهی، نه دشمن گنهکار! هرچه بلا کشیدم، از معصیت کشیدم پشتم شکسته از این، تکرار پشت تکرار به روی من نیاوردی که بی آبرویم من که کسی نبودم، تو بودی آبرودار بی عفتم! تو باید جرم مرا بپوشی بگذار اسم من را، ناپاک این نمکزار جان رقیه یکبار، گوش مرا بپیچان من زجر میکشم از، لطفت خدای غفار! وقتی حسین دارم، کاری به کس ندارم او بوده که گرفته، دستِ منِ گرفتار هر دیگ روضه دیگِ رحمت به جوش آورد خاموش میشود پس، با آتش غمش نار ای کاش زنده باشم تا اربعین امسال ارباب را ببینم در خیمه های زوار بالاترین سری که بر نیزه شد حسین است لبهای خشک قاری، با سنگ دیده آزار هنگام سنگ خوردن، صد دفعه بر زمین خورد این نیزه دار الهی، دستش بیفتد از کار ارباب ما بلاها به جان خود خریده تا خواهرش نباشد، بی پوشیه در انظار @reza_dinparvar101
با سلام و تحیت برای دسترسی بهتر به اشعار مناسبتی از هشتک های ذیر استفاده کنید.التماس دعا ✍ ماه های رجب، شعبان و رمضان ✍ محرم و صفر ✍ فاطمیه ✍ مراثی و مدایح اهل بیت علیهم السلام و .... ✍ بیداری اسلامی ✍ متفرقه @reza_dinparvar101
سلام بر سرِ به روی نیزه در سفر حسین سلام بر تنِ برهنهء بدون سر حسین شنیده ام وحوش بر تن تو گریه کرده اند شنیده ام که رفته ای تنور، بی خبر حسین به پیش چشم مادر تو اسب بر تنت دوید سراغ تو گرفتم از نسیم هر سحر حسین کدام قسمت از تن تو مانده که بغل کنم سی و سه نیزه خوردی از هجوم صد نفر حسین لباس پارهء تو هم به درد پیکرت نخورد زمان غارتش که شد، شدی کشیده تر حسین به روی ریگ داغ، رنگ پیکرت عوض شده نمانده بهر بوسه ام دو جای مختصر حسین مُقَطَّعی و بر حصیر پاره دفن میشوی تن مطهرت شده مسیر رهگذر حسین @reza_dinparvar101
"دودمه دروازه کوفه" آنکه پای قبله ی سر، بسته قامت زینب است با شهامت زینب است آنکه دارد روی این محمل امامت زینب است با شهامت زینب است @reza_dinparvar101
هم قطره را به وسعت دریا حساب کن هم کاسه های چشم مرا، پُر گلاب کن هرکس خراب عشق تو باشد خراب نیست من را بساز از نو و بعدش خراب کن در وصل، هجر دیدم و در هجر، وصل یار یک شب جواب من بده، یک شب جواب کن فرقی نمی کند بزنی یا بغل کنی تو صاحب اختیار منی ... انتخاب کن! شال سیاه روضه مرا روسفید کرد من را غبار سایه ی این آفتاب کن با آبروتر از تو ندارم، مرا بخر اینبار هم ترا به رقیه ثواب کن جان سری که بر در دروازه معطل است من را اسیر محمل زینب خطاب کن گفت ای حسین گرچه سرت را شکسته اند در کوفه یاد فرق سر بوتراب کن فکر مرا نکن که سرم سنگ میخورد ای سایه ی سرم، برو فکر حجاب کن ای نیزه دار! نیزه نچرخان مقابلم شرم از نگاه صاحب آن مشک آب کن گرچه بناست اشک مرا در بیاوری رحمی به حال زار و نزار رباب کن @reza_dinparvar101
سکّه ها را سَرِ بُردت دادند آب نه، نیزه به خوردت دادند حُرمت ریش سفید تو شکست دست هر کودک خُردت دادند @reza_dinparvar101
ابر چشمان من پر از نم شد خانه ام باز، خانه ی غم شد به خودم آمدم ولی افسوس دهه ی سوم محرم شد جان زینب بیا که پیر شدیم در فراق تو عمر ما کم شد ما گنهکارها پشیمانیم این خجالت غمی مکرم شد با همان یاحسینِ اول ما آنهمه عهد سست، محکم شد فاطمه گریه کرد و تا دم صبح با دمش چای روضه ها دم شد خوش بحالش که در عزای حسین هرکه نااهل بود، آدم شد کربلای مرا درستش کن حال و روزم خراب و درهم شد من فدای سری که بر روی نی سنگ ها خورد و نامنظم شد دست زینب به نیزه ها نرسید گرچه خیلی به سمت سر، خم شد گفت رفتی اذیتم کردند معجرم چند تکه پرچم شد من به محمل ... تو بین دیر و تنور دیدی آخر همان که گفتم شد! @reza_dinparvar101