eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
644 دنبال‌کننده
35 عکس
94 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
واصل شدم از ملازمت ها آقا شدم از مداومت ها گفتم به رضا مزاحمم گفت؛ تا باشد از این مزاحمت ها در این شب بعثت پیمبر مست حرمم به عشق حیدر سنگین شده بارم از گناهان جرم از من و بخشش از بزرگان افتاده ام از جنون به مستی در پیچ و خم نجف - خراسان این میکده حال ناب دارد از جام علی شراب دارد دارندهء کوه سیئاتم شرمنده ام و پی مماتم با مُردن من علی می آید مرگ است که میدهد نجاتم ذکری که برای آن عدد نیست جز نغمهء یاعلی مدد نیست سلطان که کشیده ناز نوکر نوکر شده مستی اش مکرر یک مرتبه گفته "یا مَن اَرجُوه" صد مرتبه بُرده اسم حیدر البتّه که این دعای زهراست احیای همه به پای زهراست ممنون کرامت رضایم که روزی من شده بیایم من خسته شدم بجان عباس دلتنگ اذان کربلایم از دوری تو خرابم امشب شش گوشه بیا به خوابم امشب چشمان همه به ماه افتاد تا قافله ای به راه افتاد چون دید رباب و اصغرش را در سینهء زینب آه افتاد دارد بوی فاصله می آید تیر از سوی حرمله می آید ناموس خدا که گفته تنهاست عباس رکاب دار زن هاست افتاده حسین فکر معجر پس غصه خواهرش کفن هاست زینب چه کند ستاره اش را پیراهن پاره پاره اش را این زن که به صورتش نقاب است شش ماه دگر در التهاب است با گیسوی درهم و پریشان آواره و در پی حجاب است زنده است حسین روبرویش لشکر شده حمله ور به سویش @reza_dinparvar101
با سلام و تحیت برای دسترسی بهتر به اشعار مناسبتی از هشتک های ذیر استفاده کنید.التماس دعا ✍ ماه های رجب، شعبان و رمضان ✍ محرم و صفر ✍ فاطمیه ✍ مراثی و مدایح اهل بیت علیهم السلام و .... ✍ بیداری اسلامی ✍ متفرقه @reza_dinparvar101
دنبال تو ما را به چشم تر می آورد آنکس که روی نیزه اش گوهر می آورد بالای تل دیدم سر بالانشینم... از زیر دست و پا ترا مادر می آورد ای پیکر جامانده روی خاک سوزان! دیدم کسی در کوفه انگشتر می آورد سر درد دارم بسکه خولی مست کرده بعد شبی که بین خورجین سر می آورد من زینبم بر ناقه عریان همانکه... روزی مرا با احترام اکبر می آورد با سر کسی روی زمین هرگز نمی خورد این ساربان ما را اگر بهتر می آورد ای کاش از بالای آن سرنیزهء تیز می آمدی و دخترت پر در می آورد من صبر از کف داده ام قرآن که خواندی خب صبر می کردی کسی منبر می آورد هی سنگ خوردم باتو از دست کسی که خرما و نان از سفره حیدر می آورد رد می شوم از کوچه و بازار کوفه ای کاش محرم داشتم معجر می آورد @reza_dinparvar101
21.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز لنگم ... کربلایم دیر شد کاری بکن سائلم که پنج تن هستند بانی های من از مدینه قافله سالار بیرون می رود میل روضه کرده امشب خون فشانی های من هر شب جمعه به یاد مادرم ... آنجا که گفت: ای گلم آخر چه شد آن باغبانی های من @reza_dinparvar101
با سلام و تحیت برای دسترسی بهتر به اشعار مناسبتی از هشتک های ذیر استفاده کنید.التماس دعا ✍ ماه های رجب، شعبان و رمضان ✍ محرم و صفر ✍ فاطمیه ✍ مراثی و مدایح اهل بیت علیهم السلام و .... ✍ بیداری اسلامی ✍ متفرقه @reza_dinparvar101
بعد بسم الله گفتن، چشم ما تر میشود حال ما بیچاره ها با گریه بهتر میشود هر سحر از چاه چشمم، آب بیرون می کشم قطره قطره گریه در این نهر، کوثر میشود در تقرب باید از اظهار فضلم کم کنم هرکسی اینجا زمین خورده است، سرور میشود آبروی خویش را خرج ولایت می کنم یک برابر خرج من، صدها برابر می شود کام من با خاک تربت وا شد و آب فرات این شده که طفلِ طفلم نیز نوکر میشود دلبری که پیر شد از چشم می اُفتد ولی نوکری که پیر شد، بسیار دلبر می شود سائل گنبدْ طلا ... چیزی نمیخواهد جز او زائر او بی نیاز ... از معدن زر میشود هرچه داریم از گدایی حسین فاطمه است پشت این در خستگی ما فقط در میشود روسیاهان را خبر کن ... بال در می آورند صاحب جرم است فطرس، صاحب پر میشود حاجت صدها نفر افتاده دست یک نفر یک نفر که روح و ریحان پیمبر میشود سوم شعبان تجلی خدای کربلاست آن کسی که دومین فرزند حیدر میشود کار سلمانی او را دست سلمان می کند بعد مولا و حسن، او شاه قنبر میشود کف بزن! به کوری چشم حسودان حسن فاطمه بعد از حسن هم، باز مادر میشود هرکجا ابن الحسن دیدی بگو ابن الحسین زنده نسل مجتبی از این برادر میشود ما کجا و کشتی نوح نبی ... آقا که هست در میان موج غم، این اسم ... لنگر میشود کشتی ارباب در موج بلا افتاده است آنچه می ترسید از آن زینب، مقدر میشود کاروان راهی شد و اصغر ز خواب خوش پرید از همه غمگین تر این ایام، هاجر میشود دخترش با گوشواره گرچه زیباتر شده این دو تا زیور بلای جان دختر میشود گفت زینب ای برادر؛ این چه حج واجبی است که بجای موی سر، جسم تو بی سر میشود با همین انگشترت، دستی سر زینب بکش دستِ بی انگشترت، کابوس خواهر میشود فکر قحط آب بودی، مشک هم برداشتی چه کنم بعد تو تا قحطی معجر میشود @reza_dinparvar101
نخل ایمانم ثمر آورده است آسمان، قرص قمر آورده است همسر حیدر پسر آورده است هر گدایی بال، در آورده است حضرت ام البنین روح تو شاد فخر کن امشب به این باب المراد تا خداوندش غضب را آفرید شیر با اصل و نسب را آفرید در مدینه نور رب را آفرید با ابوفاضل ادب را آفرید ریسه بندان شد تمام علقمه آمده ذخرُ الحسینِ فاطمه ابرویش تیغ فضائل می کِشد با نگاهش ناز سائل می کِشد پرده را تا از شمایل می کِشد مادرش ام البنین کِل می کِشد دانه ی تسبیح او ماه شب است سایه ی قدّش حجاب زینب است نور چشمش، چشمه ای از نشئتین ریزه خوارِ خوان جودش عالمین می کند هر صبح، این نور دو عین ... دست بوسی حسن را با حسین از شروع انقلاب مجتبی بوده هرجا پا رکاب مجتبی او که بالا دست دستش، دست نیست عاقلان اصلاً نفهمیدند کیست مست و حیرانم بگو این اسم چیست او علمدار حسین بن علی است نوکرش هر کس که شد، آقای ماست پرچمش بالاتر از دنیای ماست وقت میدان رفتن از لشکر، سر است صفدر است و ذوالفقار لشکر است هر کجا پایش بیفتد حیدر است دست او آرام جان اصغر است گفتم اصغر، اشک ها راهی شدند کاروان با مشک ها راهی شدند دلهره افتاده بر جان همه از مدینه رفت عزیز فاطمه چه سکوتی! الامان از همهمه روضه بر پا می‌شود در علقمه وای اگر ساقی فقط مرداب دید مشک پاره پاره را بی آب دید دست و پا گم کرده ام در این سراب العطش گویان شده حالم خراب گفت از حالا به سقایش رباب؛ ایهاالعباس یابن بوتراب آفتابا کی به سایه می رسم چون برای اصغرم دلواپسم زیر چادر، گریه بهتر می کنم کام اصغر را چنین تر می کنم یاد بی حالی اصغر می کنم فکر تیر قوم کافر می کنم وای اگر گهواره اش خالی شود پیش من یک قبر، پامالی شود @reza_dinparvar101