eitaa logo
عریضه(اشعار رضا دین پرور)
677 دنبال‌کننده
39 عکس
104 ویدیو
0 فایل
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) آدرس کانال تلگرام👇: @reza_dinparvar101
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدم خط روی خطا بکشم کبر خود را به زیر پا بکشم از خجالت، به سر عبا بکشم نیمه شب منتّ ترا بکشم آمدم مضطر و سر افکنده توبه هایم شکسته شرمنده! بی غم تو دوا ندارم که بزنم ادّعا ندارم که من کسی جز خدا ندارم که غیر اهل کسا ندارم که بد شدم آبروی زهرا ریخت ولی اسمش گناه من را ریخت از خودم سوی تو گریزانم زیر قولم زدم، پشیمانم باز میبخشی ام؟ نمیدانم! البته من گدای سلطانم یاد من کرده یادش افتادم دم باب الجوادش افتادم گم شدم، کوله بار راهم کو! نامهء بخشش گناهم کو! سفره ای که شده فراهم کو! به علی بی کسم، پناهم کو! من از این گریه ها هدف دارم هوس بادهء نجف دارم کمکت را به این گدا برسان برکت خانهء مرا برسان حسنش را به داد ما برسان پای ما را به کربلا برسان آه شش گوشه! از تو دلگیرم چون ترا در بغل نمیگیرم یاحسین ناز کن خریدارم زود ردّم نکن، گرفتارم جان عباس بی کس و کارم به اباالفضل دوستت دارم خسته ام یا مُسبّب الاسباب پیش ام البنین مرا دریاب زینب قد کمان قیامت کرد گریه از داغ بی نهایت کرد از سر روی نیزه صحبت کرد از نماز شبش روایت کرد از شبی که نشست و گفت اُمّاه؛ ریخت جسم حسین تو در راه قاسمم قد کشید و اکبر شد اکبرِ تکّه تکّه، اصغر شد اصغرم پشت خیمه بی سر شد وضع سقا به نیزه بدتر شد بزمشان بزم رقص و هلهله بود مشک سقا به دست حرمله بود دست نامرد، معجرم بود و... هر دو دستم روی سرم بود و... زیر چکمه برادرم بود و... چشم تارش سوی حرم بود و... دشمنش داد زد که بردارَش دم مغرب تمام شد کارش @reza_dinparvar101
درمانده ام و مانده دمی مختصر از من غیر از تو رفیقی نگرفته خبر از من ای چشمه! ببین کار من از غسل گذشته دریای کرم! نیست گِل آلوده تر از من اصلاً نشد عصیان مرا زود نبخشی شرمندهء تو نیست کسی بیشتر از من اهل سحر و مَرد مناجات نبودم گر نیمهء شب آه کشیدم بخر از من محتاج شدن برکت بازار گدایی است سرمایه و سودش ز تو باشد، ضرر از من من را به وصال خودت از نفس رها کن ای قبله من! مانده تنی محتضر از من تا آبرویم دست علی و حسنین است هرگز نکند فاطمه صرفنظر از من با اذن رضا، دست به دامان جوادم کافیست که راضی شود این یک نفر از من می گفت به اندازه کافی جگرم سوخت با کف زدن ای همسر من، جان نبر از من از پلّه کشیدند و شکستند سرم را بدجور شکستند کنیزان کمر از من یک مرتبه با تشنگی ام سنگ نخوردم یک چکمه در این شهر ندارد گذر از من ده اسب به روی بدن من ندویدند با رقص نَبُردند روی نیزه سر از من سه روز روی بامم و خورشید ندیدم پس روضه حسین است بپرسید اگر از من @reza_dinparvar101
دل این بندهء انگشت نما را نَشِکن با فراقت به سرم جام بلا را نَشِکن من اگر می روم از میکده ات، تو نگذار آخرین قفل که مانده روی پا را نَشِکن دور هم بودن ما لطف کریمانهء توست قُرُقِ نیمه شب اهل بکا را نَشِکن آبرویم برود، آبروی تو رفته... جلوی چشم همه ظرف گدا را نَشِکن دم شش گوشه فقط توبهء ما را بپذیر جان آقای خراسان دل ما را نَشِکن به همه گفته ام ارباب، خریدار من است حُرمت سینه زنِ کرببلا را نَشِکن مادرش گفت؛ که صد نیزه شکسته به تنش تو دگر بر بدنش، چوبِ عصا را نَشِکن طرف من بنشین و به رویم سنگ بزن سر من را بِشِکن، راس جدا را نَشِکن چکمه را از لب عطشان حسینم بردار استخوانِ دهنِ خون خدا را نَشِکن @reza_dinparvar101
کوله باری پر از جفا دارم دست خالی، سر و صدا دارم راستش با تو نیستم رو راست ناز من را نکش، ادا دارم اشتباهاً نیامدم به درت بیشتر از همه خطا دارم درد خود را نگفته ام به کسی به علی درد بی دوا دارم منکه جز تو شدم رفیق همه ... پس چرا بوده ای هوا دارم بی خیالم شدند، تنهایم بی خیال همه! ترا دارم بغلم کن تو را به جان حسن من مگر چند تا خدا دارم! آی همسایه! گفته ام به همه منِ بیچاره هم رضا دارم هرکه ام بر حسین مربوط است هرچه دارم ز کربلا دارم گفت مادر به میخ کج که فقط ترس از تیر و نیزه ها دارم به خدا پیش چکمه ها هیچ است ورمی که به دست و پا دارم وای اگر ناله ام شنیده شود پسرم تشنه سر بریده شود @reza_dinparvar101
ذکر استغفار هر وقتی مداوم میشود همنشینی خدا و بنده دائم میشود هول دنیا را نزن، هول قیامت را بزن وای از آن بیچاره که بر خویش ظالم میشود خُرده بر چشمم نگیر ای قبر وحشتناک من! دست من خالیست؛ آنجا گریه لازم میشود مرگ، نزدیک است یارب! بی پناهی آمده کوله بارش را ببندی زود عازم میشود با همین توبه شکستن دوستم داری هنوز خوش بحال آن گنهکاری که نادم میشود سائل درمانده غیر از پشت در، جائی نداشت در به رویش واکنی کمتر مزاحم میشود بندهء بی آبرو بین حرم حالش خوش است گرچه هر با آبرو در کعبه مُحرم میشود ضعف من را برطرف کن بین آغوش علی طفل اگر پیش پدر باشد مقاوم میشود خاک این میخانه را جارو کشیدم یاحسین خاکروبی از حرم کی سهم خادم میشود اصغرت را در عبا پیچیدی و گفتی علی که مگر این حنجر صدپاره سالم میشود پشت خیمه سر که روی نیزه بالا می رود سایه او سایهء روی محارم میشود مادرش میسوخت زیر آتش خورشید داغ با سری که زخمی از سنگ مهاجم میشود @reza_dinparvar101
بر دیده بارِ گریه کشیدن چه فایده! طعم وصال را نچشیدن چه فایده! پشت سر جنازه دویدن چه فایده! خود را اسیر مرگ ندیدن چه فایده! وقت عروج، بی پر و بالی من بد است این کوله های پاره و خالی من بد است کورم! عصاکِشَم شده هر کور دیگری دنیا فریب داده مرا جور دیگری سر در نیاوَرَد کسی از گور دیگری ای قبر تنگ! آمده مامور دیگری تا حکم شد که محکمه اش را بیاورید... اسم علی و فاطمه اش را بیاورید رب الکریم! درد گدا را چه می کنی؟ عبد فراری آمده، حالا چه می کنی؟ با آبروی ریختهء ما چه می کنی؟ باشد نبخش، با دل زهرا چه می کنی؟ مادر گرفته بار گناه مرا به دوش تا دیگ رحمتت بزند در خرابه جوش رحمی به اشک صورت این رو سیاه کن افتاده ام ز چشم همه، یک نگاه کن فکری برای سائل بی سرپناه کن یک شب مرا میان نجف سر به راه کن هرچند بندهء تو گنهکار آمده ما را بخر، علی سر بازار آمده دیگر علی خودت کم ما را درست کن این غصه های عالم ما را درست کن حال غریب و درهم ما را درست کن یک کربلا ببر، غم ما را درست کن بالاسر جنازه ام از کربلا بخوان از پیرهن که نیست و از بوریا بخوان بالاسر حسین، به جانش که ریختند... با چوب و سنگ روی دهانش که ریختند... با نیزه ها به صوت اذانش که ریختند... با چکمه روی قدّ کمانش که ریختند... خواهر به مادرش که رسید التماس کرد مادر رسید و شمر، پسر را خلاص کرد @reza_dinparvar101
بنده ای که بیشتر غرق خجالت می شود بیشتر مشمول احسان و محبت می شود بعد هر سبحانَ ربّی، اسم اعلای علی است پس خدا با سجده های او عبادت می شود خوش به حال ما که باب الله، شخص حیدر است چون اگر در می زنیم اینجا اجابت می شود روزی اهل بکا از زمزم چشم علی است گریهء ما از کنار چاه، قسمت می شود بعد استغفار، بابایم فقط خون گریه کرد چون گناهان، خار بین چشم حضرت می شود ای که ناز ما یتیمان را کشیدی نیمه شب کوله بارت را زمین بگذار! زحمت می شود مطمئنم گر نبخشد بنده هایش را خدا بیشتر از مرتضی، زهرا اذیت میشود جان به قربان علی که وقت گفتن از نجف پای لنگ نوکرش پای زیارت می شود وقتی اینجا آمدم با ذکر اربابم حسین غصه کمتر می خورم! حتماً عنایت می شود روزی ماه خدا هم دست زهرا و علی است هر کسی در خانهء مولاست، دعوت می شود من فدای آنکسی که پیش چشم مادرش آن لباس کهنه ای که داشت غارت می شود @reza_dinparvar101
گفتند خالق تو، دارد بنای عفوت با سر دویده ام چون دارم هوای عفوت از روسیاهِ بدکار یک بار، دل نکندی جرم مرا نوشتی، یک عمر پای عفوت حسّ غریبه ها را اصلاً ندارم اصلاً! تو عاشق گنهکار، من آشنای عفوت خواب از سرم پریده، از بسکه گریه کردم دنبال خود کشیده، من را صدای عفوت سربار بودم اما من را بغل گرفتی بار عذابم افتاد، بر شانه های عفوت خون مرا بریز و ترس مرا مریزان چون بیشتر می ارزد، خوف و رجای عفوت بی آبرویی ام را اهل کسا خریدند آخر مرا کشیدند، زیر عبای عفوت قبل از تو که ببخشی، دیدم حسین بخشید لطف حسین نگذاشت، جایی برای عفوت یارب گدای ارباب، دارد هوای ارباب با تذکره بگو که این هم بجای عفوت @reza_dinparvar101
اشک شرمندگی ام وقت سحر خوبتر است فقر محتاج اگر قرب ندارد ضرر است آمده طفل گریزان و فراری به سویت پس گنهکاری من را تو نیاور به رویت نگذاری که غلط های اضافی بکنم زود برگشته ام این خانه تلافی بکنم ناز کن ناز! که دارم به همین ناز، نیاز جنگ و دعوا که نداریم! بزرگی کن باز دستم از پشت، به دور سرم آویخته است آبرودار! ببین آبرویم ریخته است جنس ناجور، بدهکار شدن هم دارد مست عصیان شدنم، خوار شدن هم دارد با تمام بدی و با همهء کاستی ام این تو بودی که بجای همه میخواستی ام غیر زهرای تو امیّد ندارم به کسی کاشکی پیش حسینش به حسابم نرسی گریه بین حرمش برکت اوقات من است کربلایی نشدن جزء عقوبات من است جان به قربان کسی که همه جا گفت حسین مادری در وسط کرببلا گفت؛ "حسین... ته گودال نشستند سرت را بِبُرند نفس بی رمق و مختصرت را بِبُرند پسرم! شمر و سنان با تو خصومت دارند بدنت ریخت بهم، بسکه خباثت دارند ای برهنه که میان دگران کُشته شدی خیره ماندی به حرم، دل نگران کُشته شدی" 💠 @hossein_jaan
یا عبادی! شب و روز و سحرم گریه کنید در اگر بسته شده، پشت درم گریه کنید گاهی از شوق وصال، آتش سوزان بشوید گاهی از ترسِ عذاب و شررم گریه کنید سودِ فقری که به محتاج رسد بیشتر است پس چه بهتر که فقط با ضررم گریه کنید روسیاهی شما ربط ندارد به کسی دوست دارم که شما را بخرم، گریه کنید تا یکی توبه کنان سجده به تربت بکند از گناهان همه می گذرم، گریه کنید پرچم هیئتان بافتهء فاطمه است فاطمه گفته برای پسرم گریه کنید دلتان تنگِ غبارِ نجف و کرببلاست از غم و غصهء تان باخبرم، گریه کنید -آی زوّار! ضریحش که نشد قسمت ما کاش از جانب ما کنج حرم گریه کنید- دل ما گوشهء گودال بهم ریخت حسین گفتی از خیمه به احوال سرم گریه کنید وای از شمر! در آداب سرت ریز نشد به قفا ضربه زد و خنجر او تیز نشد @reza_dinparvar101
یارب خجالتم را، قبل از بیان خریدی درد و بلای من را، فوراً به جان خریدی بااینکه گریه کردم، شکر ترا نکردم ناشکری مرا هم، ای مهربان خریدی جای عذاب، فرصت دادی برای توبه هی من گناه کردم، هی تو زمان خریدی بدها میان خوبان، چون میوهء خرابند زود آن خراب ها را، یک در میان خریدی سرمایه دار عالم! بُنجل فروش شهرم کسری دخل من را، وقت زیان خریدی رفتار تو که با من، مثل غریبه ها نیست ناز مرا شبیه هر میهمان خریدی گفتی گداست اما، شاید به دردمان خورد من را برای زهرای قدکمان خریدی جان علی نجف را، در خواب روزی ام کن معلوم کن مرا هم، قبل از اذان خریدی در ازدحام روضه، دست مرا گرفتی گفتم حسین و من را با دیگران خریدی جانم فدای طفلی که گفت عمه زینب مهمان رسید و از من اشک روان خریدی سر را بغل گرفت و هی گفت با تعجب ِکی از تنور خولی، یک لقمه نان خریدی بابا ز بس خریدم درد تو را به پهلو تو نیز درد تازه از خیزران خریدی در خواب دیده بودم رفتی به روی نیزه حتماً برای اصغر، یک سایه بان خریدی @reza_dinparvar101
تشنه ام! آب در این مشک ندارم چه کنم آمدم گریه کنم اشک ندارم چه کنم طبل رسوایی من را سر بازار زدند آبروریزی من را همه جا، جار زدند جرم و عصیان مرا اینهمه باهم ننویس اعترافات مرا وقت گناهم ننویس زده از بار گناهان به سرم بی خوابی آمدم پیش علی تا که مرا دریابی منِ آلوده و بیچاره همینم که همین! تو بزرگی کن و در خانهء قلبم بنشین پای شیطان به دلم بود، قلم کردی باز سر تو داد کشیدم بغلم کردی باز به ابالفضل قسم کار خودت را بلدی کار این بچه زدن داشت، ولی تو نزدی وای اگر تلخی غم را نمکِ زخم کنی به حسابم برسی، پشت سرش اخم کنی گرچه بیمار شدم باز شفا می گیرم چادر سوختهء فاطمه را می گیرم مادری حرز علی داشت، ولی حال نداشت به خدا طاقت رفتن ته گودال نداشت فاطمه پیرهنی دوخت به چشمان ترش با همان چشم ترش دید به جسم پسرش کربلا با پسر فاطمه درگیر شدند همه بر پیرهن کهنه سرازیر شدند @reza_dinparvar101