خدا ودیگرهیچ
مراسم رونمایی از کتاب و تقدیر از یک نویسنده و هنرمند باسابقه
#شهید_آوینی وقتی درباره هنر تفکر می کرد و می نوشت دقت داشت تا تمایز و تفاوت بین هنر غربی و هنر دینی را بفهمد. برخی از هنرمندان ما به این تفاوت اهمیت نمی دهند و برخی هم آن را انکار می کنند.
او سالها پیش در مقاله #آیا_تئاتر_زنده_می_ماند؟ معتقد بود که «ریشه تئاتر در آیین های نمایشی است که تجربیات آسمانی و خاطرات ازلی را محاکات می کنند و راه عبور از زمان فانی به عوالم سرمدی را باز می گویند. تئاتر شرق می تواند با رجعت به سوابق تاریخی و ملی خویش زنده بماند و در این طریق، پیش از هر چیز باید عنان تقلید را از گردن باز کند و زنجیرهای رعب و شیفتگی به غرب را از دست و پای خویش بَر درد. معرفت نسبت به تئاتر غرب و سیر تحولی که پیموده است مقدمه خود آگاهی ماست، اما این معرفت باید از منظر تفکر مستقلّ ما حاصل آید نه از آن طریق که غربیان خود خویش را معرفی کرده اند».
آقای #امیر_کرم نمونه ای از تلاش برای ارائه سبک جدیدی از نمایش است. این جدید بودن فقط در محتوا نیست بلکه در فرم هم اتفاق می افتد که #سبک_مینیاتور و #مکتب_عاشورایی نمونه هایی از همین فرم های تازه است. آقای کرم وقتی سخنرانی می کند با زمانی که اثر هنری از او ظهور می کند متفاوت است. بسیاری از هنرمندان فقط با همنشینی کشف نمی شوند.
از این جهت فکر می کنم این نمایشنامه ها قابلیت تفسیر دارند و می شود در مورد آنها اندیشه کرد. به عنوان مثال نمایشنامه #ادیپ شهریار تلاش می کند پایان یک اسطوره مشهور یونانی که روانشناسان و فیلسوفان غربی در تحلیل شخصیت انسان از آن بهره برده اند ار تغییر بدهد و بگوید انسان فقط همان نیست که در منظر فلسفه غرب دیده می شود. مثال دیگر، در نمایشنامه «قفل، رمز، راه اندازی» اصطلاحات سیاسی فکری مثل ایده آلیست، رئالیته وسکولاریسم برای نقد برخی جریان های داخل کشور استفاده می شود. این استفاده در عین حال که سطح نمایشنامه را بالا می برد و البته سنگین می کند اما در قالب شناخت شخصیت ها و در بین دیالوگها بیان شده است.
#مراسم_رونمایی
#در_اندرون_غوغا