eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
157 دنبال‌کننده
153 عکس
56 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
برای من سه بعد از ابعاد زندگی مهم و تأمل برانگیز است: یکی شخصیت معنوی و لطیف اوست که در نوشته ها، نقاشی و برخی خاطرات او ظهور کرده است. دیگری زندگی سیاسی اجتماعی اوست که ایران و آمریکا و لبنان و جنگ و وزارت و و در آن نقش جدی دارند. سومی زندگی شخصی و جدایی از همسر آمریکایی و فرزندانش و ازدواج با همسر لبنانی اش است. زندگی علمی او کمترین اهمیت را برایم دارد. در اولی را تقریبا نادیده می گیرد و دومی را بر اساس دیدگاه خود تفسیر می کند و سومی را به چالش می کشد و بلکه به نوعی را به خاطر آن محاکمه می کند! به نظرم چمران کاملا شناخته شده نیست و همچنان نیاز به تأمل و مطالعه دارد #۳۱_خرداد سالگرد شهادتش گرامی باد
چندسال پیش وقتی #چ را در استان فیلمبرداری کرد در یک مراسم حضار از او خواستند تا فیلمی هم از بسازد اما او جواب داد که سفارشی نمی سازد. بعدها به کرمانشاه آمد و فیلم این رویداد مهم را ساخت. او اکنون یکی از مهم ترین کارگردانان ژانر در ایران است. بیشتر ما را با آشنا می کند به ویژه با قاب عکس آیت الله و (دو چهره مهم‌در تحلیل مجاهدین) که به ما لبخند می زنند! (البته لبخند منتظری بیشتر است!) در این فیلم دوربین بیشتر به این موجودات عجیب نزدیک می شود؛ کلاس آنها را نمایش می دهد در حالی که مغزشویی می شوند. سخنرانی رجوی و پشت صحنه اش را پخش می کند و نماز آنها در جنگ را نشان می دهد در حالی که به خون آغشته اند! اینجاست که پسرم با دیدن این صحنه تعجب می کند: اینها که نماز می خوانند!! نقد کرمانشاهی‌ها به ماجرای نیمروز تصویر ناقص و غیرمنصفانه از رزمندگان کرمانشاه بود. نقد دیگر نگاه همدلانه به سازمان بود. اما شاید با خوش‌بینی این همدلی را واقع‌بینی بدانیم چون مرصاد اوج یک تراژدی بزرگ بود؛ داستان اینکه چگونه هم زبانان و هم دینان با هم جنگیدند. در این فیلم هم ‌تراژدی دنبال می شود؛ وقتی رزمنده انقلابی که در نیمروز اول یکی از سردسته های منافقین را کشته اکنون خواهرش به همان سازمان پیوسته است! پس برای حفظ آبرو دست به مخفی کاری می زند. اینجاست که معتقدم ایده یک رابطه عاطفی در دل مبارزه نظامی امنیتی فقط برای جذاب کردن فیلم نیست بلکه با اساس داستان رابطه تنگاتنگی دارد و حتی کارگردان از ظرفیت احساسی این داستان چندان هم بهره برداری نمی کند! تراژدی دیگر فیلم هم این است که مدام دایره انقلابیون بدون چالش تنگ تر می شود، بعضی از شخصیتهای قسمت اول شهید شده اند و بعضی دیگر در این قسمت شهید می شوند. بعضی دیگر هم درگیر مشکلات خود می شوند... تا جایی که در نمای پایانی دو‌نفر دیگر سلاح خود را تحویل می دهند و از بالا تنها یک مرد را می بینیم که تنها روی نیمکت کنار اسلحه ها نشسته است.
در مورد حمله شیمیایی ظالمانه در جنگ ایران و عراق نیست بلکه در مورد ظلم به کردهاست و مهم‌ترین مصداق این ظلم بمباران شیمیایی و است پس فیلم با شروع می شود و با آنان تمام می شود! با این هدف است که لازم نمی بیند مانند در فیلم غرب را در‌سرزمین خودشان به خاطر کمک شیمیایی به صدام محاکمه کند! این فیلم طوری ساخته شده است تا مردم جهان بیشتر بدانند چه بر سر آمده است.  فارغ از برخی ابهامات فیلمنامه و بازی ضعیف کار اثرگذار و حرفه ای است و رنج و غم فیلم همیشه خشن و عریان نیست‌ و  گاهی لطیف و سوزناک و بدون ضعف و ذلت است. مقاومت و محکم بودن مرد کرد هم مانند جنس چوب درخت گردو خوب به تصویر کشیده شده است. اما مضمون فیلم جنجالی شده است. این فیلم همدردی با قوم‌کرد است اما لازم‌نیست قومیت گرایانه یا ضدملی تفسیر شود خصوصا اینکه تهرانی ها و ترک ها ظالم‌ قصه نیستند بلکه در بسیاری موارد همدردی و‌همراهی آنها روایت می شود. حتی می توانیم مخفی ماندن دختر کرد در میان دختران ایرانی را نمادی از پیوند کرد و ایران بدانیم. پس  اگر می شنویم که کردها مظلوم بوده اند به دلیل بافت  فیلم و سابقه فکری کارگردان می توان به جای تفسیر استقلال طلبانه آن را همدردی و اعتراض اجتماعی تفسیر کرد و اگر می شنویم خلبان بمب شیمیایی هم خانواده دارد همدردی با او یا دلسوزی نیست، طعنه ای تلخ است که چرا به خاطر خانواده خودت جان خانواده دیگران را گرفتی؟! از همان ابتدای دانشجویی با آشنا شده و کتاب را خوانده است. شروع خوب او بارقه های امید را در ‌دل بعضی دوستداران سینمای انقلاب اسلامی زنده کرد اما نباید توقع زیادی داشت. هنوز آن سینماگر مطلوب اندیشه آوینی ظهور نکرده است و مهدویان این بار‌ بیشتر از فیلمهای قبلی دغدغه شخصی اش را پیگیری کرده است. او فیلمسازی است که یکی از موضوعات مورد علاقه اش تاریخ انقلاب است اما اعتقادات دیگری هم دارد که همیشه امکان ظهور دارند. او را باید در جای خود ببینیم و البته آثارش را بر موج‌ فیلمهای سکولار و روشنفکرانه و نیهیلیستی ترجیح بدهیم.
یک‌اصطلاح مشهور در عرف تاریخ اسلام است و کسانی بودند که علیه هر نظم مشروع شورش کردند. اما امام حسین ع هم خارجی نامیده شد ولی فرمود من از سر غرور و سرمستی و فساد و ظلم خروج نکردم... در هم یک به قیام بنی اسرائیل علیه فرعون می پردازد و فیلمی هم با همین نام توسط ساخته شده است که اصطلاح انگلیسی آن در پوستر فیلم حاتمی کیا درج شده است. خروج‌ حاتمی کیا به چه معناست؟ در صحنه مشهور ابتدای فیلم ‌وقتی رحمت بخشی می گوید من رئیس ندارم و می شنود رئیس جمهور رئیس تو هم‌هست... دیگر او ادامه نمی دهد و حتی سعی می کند مهمان نواز باشد. آیا آن اندازه که اصطلاح خروج اقتضا می کند فیلم هم‌ شورش گرانه است؟ همیشه معترض بوده و بعد از این دومین اثر اجتماعی معترضانه او بر اساس یک داستان واقعی است هرچند ضعفهای آن فیلم مانند آشفتگی معترضان و پایان مبهم را ندارد. در هر دو اثر توانایی طنز کارگردان ملموس است ولی این بار لطافت هم با اعتراض در هم آمیخته شده است؛ طوری که همین ترکیب، اعتراض را از اغتشاش تفکیک می کند ولی آن را  شعاری و بی خاصیت نمی کند.  در ابتدا اعتراض جوانان به اغتشاش کشیده می شود و در ادامه ریش سفیدان دست به کار می شوند. ابتدا تراکتور درب مکان دولتی تخریب می کند ولی بعدا فقط صدا‌ و ‌نماد اعتراض می شود و مقابل درب دولت توقف می کند.  گویا حاتمی کیا معتقد است هنوز بلد نیستیم اعتراض کنیم. شاید همین راز سکوت او در برابر سؤال خبرنگاران از باشد. او نه با اعتراض مخالف است نه با موافق است و ترجیح می دهد با فیلمش موضع گیری کند نه با پست های اینستاگرامی و نطق های مطبوعاتی، و‌حتی موافقم که بهتر است خشمش را فقط با زبان سینما بیان کند نه با سخنرانی و مصاحبه. برخی ابهامات در زبان فیلم مانند سیگار و سگ بخشی  وجود دارد و نام فیلم قابل نقد است، همچنین‌ از ظرفیتهای برای سلوک شخصیتها کمتر بهره می برد ولی با اغماض از اندکی صحنه های اضافی و مستقیم گویی های بی مورد، این اثر ترکیب تازه و مؤثری داشت. خروج‌ مانند روستاییان ساده  و همچون مزرعه و‌جاده باشکوه و مانند ‌پنبه ‌لطیف و همچون تراکتور آهسته و‌ محکم و همچون قریبیان یک روستایی باوقار‌ است. این خروج نشان می دهد عدل و رحمت باید در کنار هم باشند‌ و‌ پیگیری عدالت لزوما خشن و غلیظ نیست. وجود طنز ملموس و مکرر در یک فیلم اعتراضی عجیب می نماید و حتی می تواند آن را مفتضح کند ولی این ترکیب هدف خاصی دارد؛ قیام ‌نرم ولی پرقوت که نه به نام قانون سرکوب می شود و نه به کمتر از رئیس جمهور قانع می شود. شاید بعضی در طول فیلم انتظار هیجان بیشتر و شور بالاتر و‌ پایان حماسی داشتند اما  این فیلم‌ قیام ریش سفیدان و فیلم ادب اعتراض است و درمانی برای درد اختلاط اعتراض و اغتشاش. حتی دولت انقلابی باید ممنون باشد که یک‌ هنرمند مطالبه‌گری را اینگونه به مردم یاد می دهد! رئیس جمهور روحانی بود ولی فقط روحانی نبود و ‌معتقدم خروج تاریخ مصرف ندارد و نباید آن را در یک مصداق خاص منحصر کرد و بحث بر سر مشاور رئیس جمهور نباید بیش از حد بزرگ شود و اصل سخن را بپوشاند.‌  برخلاف نظر برخی منتقدین، خروج،  خروج از سینما نیست و‌ با این حمله منتقدان مخالفم که «دهه ت گذشته مربی»! بلکه این تجربه جدید توانایی او بر اجرای فرم های تازه را نشان می دهد. انتظار ندارم این فرم تازه و دنیای نو و قهرمان نوین فورا پرمخاطب باشد اما از دیدن آن لذت بردم و تجربه ای تازه را از سر گذراندم.