هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
داستانذبح اسماعیل عجیب و تأمل برانگیز است و به ویژه عقل مدرن آن را تعجب برانگیزتر می داند.
#کیرکگارد کتاب ترس و لرز را در شرح این ماجرا نوشت.
به نظرم راه فهم صحیح این ماجرا فهم عبودیت و «تسلیم» است. کلمه اسلما (ابراهیم و اسماعیل تسلیم شدند) کلمه کلیدی این داستان در قرآن است.
به مناسبت عید قربان یادداشتم در نقد قرائت روشنفکرانه از ماجرای ذبح اسماعیل را بازنشر می کنم.
http://r1001.blog.ir/1394/07/07
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
اگر #سیزده_رجب روز میلاد مولود کعبه را #روز_پدر نامیده اند روز غدیر قطعا #روز_برادر است. نبی و ولی نسبتهای مختلفی داشتند: استاد و شاگرد، پیامبر وپیرو، مولا و بنده... اما روز غدیر نبی گفت علی برادر من و جان من است؛ و چه زیباست که در این روز عقد اخوت بسته می شود. و شاید تأکید بر اطعام مؤمنین تأکید بر همین برادری باشد.
#تاریخ_برادری از آغاز خلقت بسیار پرفراز و نشیب است و سرشار از عاشقانه ها و #برادرکشی ها است و برادری همیشه طعم شیرینی نداشته است. تاریخ انبیاء به یک معنا تاریخ برادری است. #برادری_در_قرآن موضوعی بسیار مهم و کاربردی برای زندگی ماست.
در این باره گفتنی بسیار است...
بیایید همگی در #سوره_حجرات تدبر کنیم.
#عید_غدیر بر همه برادران و خواهران مبارک
دارالشفاء.pdf
3.98M
سیری تحلیلی انتقادی در کتاب دارالشفاء
کتاب دارالشفاء نوشته حجت الاسلام محمدحسن وکیلی نقد و بررسی های نظری درباره رفتارهای ستاد کرونا درباره حرم های مطهر است. موضوع این کتاب مهم، مفید، حساس و بحث برانگیز است ولی نه توسط رسانه های داخلی و نه توسط پژوهشگران الهیات کرونا، آنچنانکه شایسته است، پیگیری نشده است.
مباحث مطرح شده در دو بخش کلی آمده تا بیان کند نه کرونا تهدیدی بر شفای معنوی است و نه بر فرض تهدید سلامت در این تزاحم، اولویت بر ترک این دارالشفاء است.
تلاش این کتاب برای احیای مسئله شفابخشی دین و نیز مزاحم نبودن تهدیدهایی از جنس ویروس کرونا برای توسل ستایش برانگیز است. استدلالها و استنادات با افراد متحجری که به صورت احساسی و شعاری علیه تدابیر بهداشتی موضوع گرفتند بسیار فاصله دارد. با خواندن این کتاب بسیاری از روحانیون و الهیات دانان متوجه می شوند که این مسئله به سادگی با گفتن عقل با دین منافاتی ندارد حل نمی شود.
بر این کتاب نقدهای مهمی وارد است...
متن روزنامه فرهیختگان
http://farhikhtegandaily.com/newspaper/4009/15/&page=182242
متن اختصاصی اینجانب:
http://r1001.blog.ir/post/395
میراث فرهنگی و #موزه #تاریخ_مرده است یعنی گذشته اکنون #حضور ندارد و فقط یک مورد مطالعاتی و منظره گردشگری است. این کاری است که #مستشرقین با شرق کردند و آن را به #ابژه پژوهشی تبدیل کردند؛ اکنون گردشگر وقتی وارد میراث فرهنگی می شود نهایتاً به یاد گذشته است و احساس حضور ندارد. خصوصا اینکه بسیاری از میراث ما با جهان معاصر پیوندی ندارند. در این میان جایی مثل #تکیه_معاون_الملک_کرمانشاه یک وضعیت برزخی دارد. هنوز در این مکان مراسمات عمومی عزاداری مخصوصا در #محرم برگزار می شود و چه بسا در این مراسمات انسانها با حال بانیو ساکنین اصیل آن شریک باشند ولی در حالت عادی دختران وپسران بدون توجه به روح این مکان با تزئین خود و با دوربین های حرفه ای عکس می گیرند و آلبوم و پروفایل خود را تکمیل می کنند. این مثل این است که در یک مسجد تاریخی بدون رعایت احوال و آداب آن قدم بزنیم و لذت ببریم اما متذکر این معنا نباشیم که در کجا هستیم. چیزی که کارکرد این میراث را تغییر داده تغییر نگرش انسان به تاریخ و سنت است. تاریخ زنده گذشته ای است که در اکنون حیات خود را ادامه داده است. مثل حرم های ائمه اطهار و بقاع متبرکه که هیچ وقت #میراث_فرهنگی نشدند و برای ورود به آن بلیط نمی گیرند و فقط دل آدمی است که باید اذن ورود بگیرد.
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
مهم ترین ارجاع قرآنی در زیارت عاشورا درباره مصیبت است که آیات سوره بقره را تداعی می کند:
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ [155] الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ [156] أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ [157]
در فرازی از زیارت عاشورا بدون اشاره عینی به آیات، همانند نتیجه گیری قرآن می خواهیم تا در ازای صبر در مصیبت صلوات و رحمت (و مغفرت) دریافت کنیم:
وَاَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکمْ عِنْدَهُ اَنْ يعْطِينى بِمُصابى بِکمْ اَفْضَلَ ما يعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ مُصيبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِيتَها فِى الْإِسْلامِ، وَفى جَميعِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ، اَللّهُمَ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا، مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْک صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ
امام حسین ع انواع مصیبتهای آیه155 را دید و با گفتن «رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک» به آیه 156 عمل کرد و به فیض آیه 157 رسید. ما هم بادعا در زیارت عاشورا می خواهیم همین مسیر را طی کنیم و به واسطه مصیبت زدگی امام در این فیض شریک شویم.
متن یادداشت تأملاتی درباره امام حسین ع:
http://r1001.blog.ir/1392/09/25
هدایت شده از فکرت
📚#نقد کتاب
🔻#کرونا، شفای #معنوی و آزمون مضاعف
🔸کتاب دارالشفاء نوشته حجتالاسلام محمدحسن وکیلی، مباحثه علمی (و نه مخالفت عملی) و نقد و بررسیهای نظری ایشان درباره رفتارهای ستاد کرونا پیرامون حرمهای مطهر است.
🔸به عقیده نویسنده مرجع این تصمیمگیری فقط متخصصان بهداشت و سلامت نیستند، بلکه این تصمیم،کاری میانرشتهای است و حضور متخصصانی در #مدیریت شهری، #اقتصاد، #جامعهشناسی، #مهندسی_فرهنگی و… در تشخیص موضوع ضروری است
🔸در نهایت حکمکننده در این باب باید #فقیه باشد تا با تشخیص ضریب اهمیت شرعی، حکم به اولویت نماید.
✍️نویسنده: رضاکریمی- محمد علیبیگی
🔻ادامه مطلب در لینک زیر:
🌐http://fekrat.net/2058
📌آدرس کانال؛
🆔@fekrat_net
هدایت شده از فکرت
📚#نقد کتاب
🔻#کرونا، شفای #معنوی و آزمون مضاعف
🔸مسالهای که در این کتاب بهنحو اجمالی و سربسته مطرح شده این است که چرا رهبر انقلاب خود را تابع ستاد کرونا دانستند؟
🔸 باید متوجه بود که تدبیر رهبر پذیرش نظرات ستاد کرونا و وزارت بهداشت درکنار توصیه به توسل و حتی -در یکی از بیانات- طرف مشورت قرار دادن افرادی بود که شأن و اثر #دعا و #توسل و… را میشناسند.
🔸این تدبیر نه رد شفابخشی معنوی است و نه مخالفت با مشهورات معاصر، بلکه بر اثر رعایت مراتب عقول پدید آمده است.
🔸 در عصر سیطره #پوزیتیویسم تلاش اهل دیانت برای بهره بردن از شفای معنوی باید با رعایت این نکته باشد.
🔸تمام حیثیات در «استنباط صرف از منابع» ملحوظ نیست و شرایط زمان و مکان نیز باید مدنظر باشد.
🔸البته نویسنده در جایی از کتاب اذعان دارد #جامعهشناسی و… نیز باید در این استنباط مداخلت داشته باشند و خود او نیز ضمن پرهیز از مخالفت عملی با ستاد کرونا، دعوت میکند تا در این زمینه فرهنگسازی شود و پیداست که خود او هم در این زمینه پیشقدم شده است.
🔸ولی بههرحال از لوازم فرهنگسازی در مساله شفای معنوی این است که موانع فهم و باور جامعه بیشتر مدنظر قرار گیرد و از لوازم آن، این است که در دعوت مردم به شفای معنوی همه حقایق مدنظر باشد.
✍️نویسنده: رضاکریمی- محمد علیبیگی
🔻ادامه مطلب در لینک زیر:
🌐http://fekrat.net/2058
📌آدرس کانال؛
🆔@fekrat_net
fathe khoon.MP3
18.07M
معرفی و تحلیل کتاب #فتح_خون
در جلسه موکب جهادی خیریه آل محمدص
#هر_هیئتی_یک_کتاب
هفتم محرم ۱۴۴۲
@rezakarimi
یادداشت منتشره در روزنامه فرهیختگان 12شهریور 1399
http://farhikhtegandaily.com/newspaper/4024/15/&page=183377
#فتح_خون
#شهید_آوینی
@rezakarimi
خدا ودیگرهیچ
یادداشت منتشره در روزنامه فرهیختگان 12شهریور 1399 http://farhikhtegandaily.com/newspaper/4024/15/&pa
گفتگویی مکتوب با یکی از اساتید درباره یادداشت تحلیل کتاب #فتح_خون
- پرسش هم نشانه جهل است و هم نشان جستوجوگری. آوینی هنوز به همه وجوه آگاه نبود، ولی عطش او برای فهمیدن جذاب و راهگشاست.
سلام
در جمله بالا باهات موافقم نیستم. سوال نشانه جهل نیست. گاهی خود سوال در حال القای مطلبی است کنایهوار. که الکنایة ابلغ من التصریح
- ممنون که مطالعه کردید
بله موافقم. پرسش گاهی یک آرایه ادبی است
ولی در برخی پرسش های این کتاب واقعا آوینی به دنبال پاسخ است.
- و شاید به دنبال ایجاد سوال برای خواننده.
به نظر من آوینی با کشف و وصول سوال لاینحلی نداشته. خصوصا در مورد کربلا و عاشورا
سوالات فتح خون به شیوهای ادبی مخاطب را به تفکر و احیانا تحقیق وادار خواهد کرد.
و این به معنی جهل نویسنده نسبت به جواب آن سوال نیست.
- مثلا این جای کتاب :
«آیا تو میدانی که از چه امام آیاتی که در شأن هجرت نخستین موسی است فرامیخواند؟ عقل محجوب من که راه به جایی ندارد... ای رازداران خزاین غیب، سکوت حجاب را بشکنید و مهر از لب فروبسته اسرار برگیرید و با ما سخن بگویید. آه از این دلسنگی که ما را صُمُّ بُکم میخواهد... آه از این دلسنگی!»
یعنی منظور شهید آوینی از عقل محجوب من و شکوه از دلسنگی و صم و بکم بودن، غیر از خودش است؟
- به نظرم این جمله دقیقا مصداق حرف منه
- دقیقا؟!
- دقیقا
#شهید_علیخانی در زمانی از دوران کاری خودش را به بسیج دانشجویی منتقل کرد و به این واسطه با دانشجویان بیشتر مرتبط شد. همه جا هم حضور داشت: گفتگوهای دونفره تا جلسات و همایشها و اردوهای دانشجویی.
در یکی از اردوها در اتوبوس کنار هم نشسته بودیم و مثل همیشه بحث را شروع کرد؛ موضوع بیشتر گفتگوهای ما درباره عرفان یا غرب شناسی فردیدی بود. گفت: میخواستم یک حلقه بحث درباره یک کتاب با عنوان #تمهیدالقواعد شروع کنم.
گفتم: چه جالب تا حالا برنامه رسمی معرفتی از شما ندیدم!
گفت: ولی منصرف شدم.
تعجب کردم.
گفت: به خاطر احتمال مخالفت بعضی آقایان بود!
از همینجا بحث ما گرم شد...
تا جایی که گفت من یک نظری دارم که میخوام بهت بگم...
معمولا چون در اتوبوس رفت و آمد و شلوغی و هیجان دانشجویان زیاد بود، برای چند لحظه نگاهم به طرف دیگری رفت و او هم ساکت شد.
دوباره که برگشتم گفتم: خب می گفتید...
اما گفت نه دیگه نمیگم...!
گفتم: این بار حواسم را جمع می کنم.
گفت نه دیگه پشیمان شدم.
گفتم ببخشید...!
گفت: دیگه گذشت.
اصرار من بی فایده بود. هر دو ساکت روی صندلی به جاده خیره شدیم.
البته اصرارزیادی نکردم. چون در عین تشنگی و بی قراری فکر می کردم باید رزق علمی قسمت من باشد و از نشانههای ظرفیت و استعداد فهم یک موضوع توجه و غفلت نکردن است.
اوبه این نتیجه رسیده بود که نباید بگوید. من هم که همیشه تشنه فهمیدن بودم حالا ناراحت و دلگیر از خودم شدم که چرا لحظه ای غفلت کردم!
برای رسیدن به بعضی معارف باید هوشیار بود و هر گفتار و رفتار نسنجیده ممکن است حجاب راه شود.
از او نکته های زیادی یاد گرفتم ولی گاه فرصت ها مثل ابر می گذرند...
هنوز هم ممکن است با اندکی غفلت فرصت دیگری را از دست بدهیم.
۱۵ شهریور سالگرد شهادت #شهید_محمد_حسین_علیخانی گرامی باد
@rezakarimi
هدایت شده از استنطاق
کتاب ملاقات موسی و خضر نکاتی در رابطه با باطن این قصه ارائه میکند و بیش از همه سعی می کند از قصه برای رابطه با امام نتیجه گیری کند و حتی حدود یک سوم مطالب کتاب به موضوع نبوت و امامت ربط دارند نه قصه اصلی. او نهایتا خضر را یک صفت می داند نه یک اسم و آن را بر امیرالمؤمنین ع منطبق می کند.
در این کتاب با یک ذهن خلاق و نکته بین روبرو هستیم که تأویل ولایی خوبی از قرآن ارائه می دهد هر چند کمتر ارجاع مفید می بینیم و مؤلف بر ذهن و پرسشگری خود تکیه دارد و چند بار جملاتی با مضمون «اکثر مفسرین اشتباه گفته اند» بیان می شود. در جایی هم می گوید «به بنده اعتراض نکنید چرا گفته ام، به آنها (مفسرین) بگوییدچرا نگفته اند».
در اینکه قران دریایی عمیق است شکی نیست اما به نظر می رسد برای نوشتن تفسیر صحیح بر قرآن نباید نظرات بزرگان را در حاشیه قرار داد. احساس جدایی با جریان تفسیر در این کتاب موجب بی دقتی وبی بهره شدن از دانش گذشتگان می شود.
در این کتاب تلاش شده تا با بیان نواقص انبیاء ضمن اذعان به ستایش انبیاء در قرآن تفاوت آنان با امام روشن شود. در حالی که تحلیل چگونگی سهو و ترک اولی نزد انبیاء نیازمند دقت بیشتری است و نباید لحن کلام مقام انبیاء را تخفیف دهد.
به طور کلی قصه موسی و خضر علیهماالسلام قصه ای چند لایه است که در همیشه تاریخ برای ما درس داشته است و این کتاب هم ما را با گوشه ای دیگر از ظرائف این قصه شگفت آشنا می کند ولی همچنان گفتگو در اینمورد لازماست.
متن کامل:
mehrnews.com/xSHdv
@estentagh
@rezakarimi