eitaa logo
تکمله
81 دنبال‌کننده
123 عکس
34 ویدیو
18 فایل
بستری برای آزمودن و رصد تاریخ اندیشیدن خود، نه اقناع غیر رضا محمدآبادی @tamaddon7496
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 "پیشرفت ما و سقوط حکومت سوریه" 1️⃣ انقلاب اسلامی چه در دوران نهضت و چه پس از تشکیل نظام، همواره بین نگاه به مسائل داخلی و مسائل بیرونی جمع کرده است، چرا که هدفِ انقلاب اسلامی نه یک هدف صرفا داخلی بلکه ارتقای وجدان بشری و زمینه‌سازی برای منجی بشری بوده است. اما پیش‌برد و نفوذ و حضور جهانی خود را نه با لشکرکشی و حرکات استعماری بلکه با صدور فرهنگِ انسانی-اسلامی خود دنبال کرده است و اساسا وجه دشمنیِ دشمنان نیز به همین مسئله باز می‌گردد. پس از تشکیل نظامِ اسلامی و تثبیت نظام با گذران سالهای اول انقلاب و بعد جنگ تحمیلی، جمهوری اسلامی در سطح افکار عمومی جهان و خصوصا دنیای اسلام طرح گردید و اثر گذاشت. همین، سببِ افزون شدن دشمنی دشمنان با او گردید. از آن هنگام تا کنون، شاید بتوان مهمترین چالش جمهوری اسلامی را، حضور در یک کارزار مبارزه بین‌المللی دانست که در آن از سویی باید به پیشرفت خود ادامه دهد و الگوی دیگری از زندگی اجتماعی، مبتنی بر شعارها و آرمان‌های خود، در عمل محقق کند اما از سویی دیگر مواجه است با انگیزه‌های جدی‌‌ای که برای به سرانجام نرسیدن این الگو وجود دارد. علت این انگیزه‌های دشمنی هم آن است که نظامِ اسلامی، نظمِ سلطه را که متشکل از سلطه‌گران و سلطه‌پذیران است به هم زده است و تلاش دارد هم در نظم باشد و هم علیه آن انقلاب مستمر خود را پیش ببرد. به همین دلیل می‌توان گفت اساسا معادله پیشرفت در جمهوری اسلامی با معادله توسعه‌ی مدرن متفاوت است. معادله پیشرفت در جمهوری اسلامی، توسعه مقاومت در درگیری با نظام سلطه و پیشرفت و سازندگی در درون بوده است. هر چقدر که جمهوری اسلامی، در برابر نظم سلطه و دشمنی‌های او مقاومت کرده است، امکان بیشتری برایش در سازندگی درون فراهم شده است و هر جا بی‌اعتنا به تهدیدات و وسوسه‌های دشمن، مبتنی بر ایده خود سازندگی در درون داشته است، اقتدار بیشتر و نیز جذابیت بیشتر و امیدآفرینی بیشتری در افکار عمومی متاثر از خود داشته است و بدین ترتیب عمق راهبردی خود را به عنوان حقیقی‌ترین قطبِ درگیر با نظم سلطه افزون کرده است. 🆔 @rezatakmele
🔰 "پیشرفت ما و سقوط حکومت سوریه" 2⃣ پس از سقوط حکومت سوریه، درباب چرایی آن بحثهای زیادی شده است، اما به نظر نگارنده میتوان ماجرا را از منظر فوق نیز روایت کرد. فارغ از علل داخلی‌ای که در این ماجرا نقش ایفا کرده است(همچون از بین رفتن روح ایستادگی در ارتش سوریه یا غفلت و اعتماد به دشمن و موارد دیگری که گفته شده است) اما صرفا نباید مسئله را در این مقیاس تحلیل نمود. سقوط رژیم در سوریه را در میانه نزاع و موازنه قدرت میان قطب اسلام و استکبار باید دید و فهمید. برخی با نگاهی فلسفه تاریخی معتقدند پس از طوفان الاقصی، جبهه مقاومت در افقی فراتر از گذشته گام نهاده بود و «آن چه در میدان نیروهای قدرت، دولت اسد را از چارچوب مقاومت خارج نمود، تمام شدن انرژی او در دوندگی پابه پای مقاومت در دوران جدید بود». این منظر ضمن آن‌که از منظری کلان به ماجرا نگریسته است و با تحلیل خود درصدد توضیح امکان‌های نهفته در این ماجراست و نیز ما را از یأس خارج می‌نماید، اما نکته‌ای را توضیح نمی‌دهد و آن این‌که احیانا آیا خلئی در حرکت جمهوری اسلامی وجود نداشته است که در سوریه، طرح آمریکایی-صهیونیستی-ترکی محقق می‌گردد و نافذ می‌شود؟ نویسنده علم سیاست و یا ژئوپلوتیک و... ندارد و درصدد تحلیل ماجرا از این جهت نیست. اما به نظر می‌رسد «عقب ماندگی» در ساخت «دولت انقلابی(اسلامی)» بمثابه مرحله سوم پیشرفتِ انقلاب به سمت اهداف، تأثیر خود را در عمق راهبردی جمهوری اسلامی نیز نهاده است. ما در سازندگی درونی کماکان خلأهایی همچون اقتصاد قوی ملی داریم و نتوانسته‌ایم ذیل ایده جمهوری اسلامی، الگوی متمایز خود را در اداره و پیشرفت اقتصاد عملی نماییم. با این‌که رهبری از دهه ۸۰ با طرح سیاستهای کلی اصل ۴۴ و بعد سیاستهای اقتصاد مقاومتی و نیز طرح تولید ملی به دنبال بنای این اقتصاد در کشور بوده‌اند، اما همچنان این طرح، اثر خود را در سفره مردم نگذاشته است و کام آنان را شیرین نکرده است. ما در سیاست خارجه کماکان مبتلا به پیگیران طرح سازش با غرب هستیم و دیپلماسیِ انقلابی‌ای که از بن دندان متوجه اهداف انقلاب باشد و بنای نظم خود را در فضای بین‌المللی دنبال نماید تثبیت نکرده‌ایم. هرچند که در دوره شهید امیرعبداللهیان طعمی از آن را چشیدیم. ما در سیاست داخلی، «دولت مردمی» و «دولت خدمت» را کماکان تثبیت نکرده‌ایم، هرچند در دوره شهید جمهور طعم آن را چشیدیم؛ چشیدیم که میتوان منافع عمومی و حقوق عامه را در تصمیم‌گیری لحاظ کرد. و.... بله، جمهوری اسلامی با به میان آوردن فکر و نرم‌افزار مقاومت در صحنه‌ی جهانی، بیداری‌ای برای ملت‌ها رقم زده است و این بیداری علاوه بر بازگشت ناپذیر بودن، توسعه یاب نیز هست چرا که رابطه معکوسی با جنایت دشمن دارد. اما، سرعت و میزان نظم سازی این نرم‌افزار و این فکر در سطح منطقه‌ای و جهانی، مرتبط با پیشرفت این ایده در قالب یک نظام در درون کشور است، همان امری که هم از بیرون دشمنانی دارد و هم از درون برخی ناآگاهانه و برخی خائنانه مانعی در مقابل آن هستند. با این توضیح، شاید بشود گفت سقوط حکومت سوریه، تقدیری متناسب با ظرفیت کنونی اراده ما نیز هست. از این جهت ماجرا نیازمند عبرت‌گیری خواهد بود. 🆔 @rezatakmele
هدایت شده از تشکل طلبگی ربیون
⭕️ چگونه در جمهوری اسلامی امکان تحقق دوگانه "دیکتاتوری_آنارشیسم" پدید می‌آید؟ 1⃣ رهبری انقلاب در دیدار با بسیجیان(۵ آذر)، در سیاق نکات خود درباب تقویت بسیج یکی از موارد را تقویت سیاسی شمردند و فرمودند: که بسیج باید در زمینه سیاسی تقویت گردد "بسیج بداند که قواره‌ی مطلوب آمریکا برای کشورهای این منطقه یک دوگانه است: یا «استبداد» یا «هرج‌ومرج»؛ به تعبیر فرنگی: یا دیکتاتوری یا آنارشیسم. آمریکا برای این منطقه این دوگانه را در نظر دارد. یک کشوری که مورد نظر آنها است، یا اینکه بایستی یک قدرت مستبدّی در رأس باشد که بتوانند با او ببندند، هر کاری میخواهند با او قرار بگذارند و او تسلیم آنها بشود؛ یا اگر این نشد، باید [آن] کشور هرج‌ومرج پیدا کند، زندگی بر مردم دشوار بشود. بسیج با هر دوی اینها باید مقابله کند؛ هم با ایجاد دیکتاتوری و استبداد، هم با ایجاد هرج‌ومرج و اغتشاش؛ هر کدام از این دو در کشور پیش بیاید، دست دشمن در کار است و [بسیج] باید در مقابلش بِایستد" به نظر می‌رسد، طرح این مطلب در این زمان توسط ایشان، تحذیر از امری است که شرایط داخلی و خارجی تحقق آن را نزدیک و یا اقلا ممکن کرده است. ایشان پیش از این هم در مواردی دیگر از این دوگانه صحبت کرده‌اند؛ این‌که دشمن طمع دارد با ایجاد هرج و مرج و آشفتگی در داخل کشور، زمینه‌ی فراهم آوردن دیکتاتوری را فراهم آورد؛ این که گاهی آنقدر هرج و مرج شکل می‌گیرد که مردم تشنه استبداد می‌گردند؛ این که دیکتاتوری را ممکن است در شکل‌های جدید و نو بیاورند. اما با این وجود به نظر می‌رسد ادبیات رهبری در این سخن متفاوت از سایر کلمات ایشان در این باره است. ولی به نظر، مهم‌تر از این مطلب آن است که چه زمینه‌های داخلی‌ای در جمهوری اسلامی می‌تواند تحقق این طرح دشمن را که متشکل از یک دوگانه است نزدیک گرداند و طبعا چگونه این طرح شکست خواهد خورد؟ 💠 تشکل طلبگی ربیون 🌐 @rebbiion
هدایت شده از تشکل طلبگی ربیون
⭕️ چگونه در جمهوری اسلامی امکان تحقق دوگانِ "دیکتاتوری_آنارشیسم" پدید می‌آید؟ 2⃣ با نظر به بیانات ایشان در باب این دوگانه، نکات مهمی قابل احصاء است که پاسخ این پرسش نیز محسوب می‌گردد. ۱_ اولا جمهوری اسلامی، خود نظامی در مقابل تمام نظام‌های اقتدارگرا و دیکتاتوری در صور مختلف خود است: دیکتاتوری های فردی پادشاهان، دیکتاتوری‌های چپ تک حزبی و نیز دیکتاتوری‌های سرمایه داران در نظام لیبرال دموکراسی. جمهوری اسلامی به معنای اتکای همزمان به آراء مردم و شریعت الهی در مقابل این نظامهای طاغوتی قرار دارد.(1) ۲_ جمهوری اسلامی، خود فرصتی است که پس از یک دوره هرج و مرج و آشفتگی و نیز یک دوره دیکتاتوری خشن پدید آمده است. هرج و مرج ۱۵ ساله بعد از مشروطه و بعد دیکتاتوری خشن رضاخانی و سپس هرج و مرج ۱۳۲۰ و ساقط کردن یک دولت ملی و بعد دیکتاتوری خشن محمد رضا پهلوی.(2) ۳- فرصت جمهوری اسلامی در برابر آن دوگانه، به واسطه یک رهبر مقتدر یعنی امام خمینی پدید آمد و تثبیت شد.(3) اما این امکان وجود دارد و بلکه انگیزه‌هایی وجود دارد که مسیر انقلاب را برگردانند. ۴- با نظر به بیانات معظم له، مواردی زمینه‌ساز شکل‌گیری این دوگانه در داخل کشور هستند الف) قانون گریزی: از نظر ایشان قانون جلوی دیکتاتوری و خوی پادشاهی و استبدادی را می‌‌گیرد. به همین دلیل ایشان در ماجرای فتنه ۸۸ به نمایندگان مجلس این تذکر را می‌دهند که نقطه مقابل قانون گرایی و انقیاد در مقابل قانون، دیکتاتوری است و در جوامع همین‌گونه دیکتاتوری پدید می‌آید. و به همین دلیل ایشان رفتار خود در ماجرای ۸۸ به همین امر مستند می‌کنند که یک قدم از قانون فراتر نخواهند رفت و به هیچ قیمتی زیر بار زور نخواهند رفت. (4) ب) عدم رعایت ادبِ آزادی: از جمله مسائل دیگری که ایشان خصوصا در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ بدان اشاره می‌کنند، نسبت مسئله آزادی با این دوگانه است. پس از آن‌که آزادی را ضرورت یک جامعه پیشرو معرفی می‌کنند، اما می‌گویند اگر ادب و فرهنگ آزادی شناخته نشود، با استفاده غلط و بد از آزادی و به وسیله بازی غیرمتعهّدانه با افکار، احساسات، ایمان و دلبستگیهای مردم و نیازهای جامعه هرج و مرج و اغتشاش و بی‌انضباطی پدید می‌آورند و کار به آن‌جا می‌رسد که مردم آرزو می‌کنند کاش آدم مستبد و قلدری بیاید و نظم را برقرار کند.(5) ج) مقابه و سخت گیری بر مردم: مقابله حکومت با مردم چه به صورت علنی و چه در پشت پرده دموکراسی با اتکاء به ثروت و منافع طبقه‌ای خاص، نشان حکومت‌های دیکتاتوری است. (6) سخت‌گیری به مردم، از نشانه‌های دیکتاتوری است.(7) در حالی که در نظام اسلامی حکومت عامل، نماینده، خادم و کارگزار مردم است و مردم صاحب حقند. د) عدم اهمیت آگاهی مردم: برای نظام‌ مردمی بر خلاف نظام دیکتاتوری، آگاهی، معرفت و تحلیل مردم اهمیت دارد؛ بر خلاف دیکتاتوری در صور مختلفش که برای او اهمیتی ندارد مردم بفهمند یا نفهمند.(8) به همین دلیل است که جهاد تبیین در نظام مردمی اهمیت می‌یابد و امام خمینی با همین جهاد تبیین بساط یک نظام دیکتاتوری را جمع کرد. (9) ه) عدم حضور و مشارکت مردم در انتخابات: از کلمات صریح رهبری در مدت اخیر آن است که: « اگر انتخابات در کشور نباشد، یا دیکتاتوری است یا هرج‌ومرج و ناامنی است. آن چیزی که جلوی بُروز دیکتاتوری را در کشور میگیرد انتخابات است؛ آن چیزی که جلوی هرج‌ومرج و اغتشاش و ناامنی را میگیرد انتخابات است.»(10) و) احساس تحقیر، رعب و بیکاره بودن مردم: قدرتهای استعمارگر برای تسلط بر یک ملت ابتدا او را تحقیر و مرعوب می‌کنند. همین امر که از اواخر دوره قاجار شکل گرفت، سبب شد که در برابر آمدن رضاشاه مردم تماشاگر شدند و این گونه زمینه بنا شدن دیکتاتوری ۵۰ ساله بر ملت ایران شد. (11) ۵_ هر اندازه ایده جمهوری اسلامی در عمل محقق شده باشد، مانع از تحقق دیکتاتوری‌_هرج و مرج می‌شود. اساسا نو بودن ایده جمهوری اسلامی بدین خاطر است که این دوگانِ غلط را در عمل به هم می‌زند. با توجه به نکات فوق چرا در جمهوری اسلامی، طرح این دوگانه دشمن، امکان عملیاتی شدن یافته است؟ شاید در یادداشت دیگری به این پرسش پاسخ بدهیم. 💠 تشکل طلبگی ربیون 🌐 @rebbiion
💢 ضعف(چالش)گفتمان اصلاحات، بسترِ اجتماعی تحقق طرح دوگانه دشمن (دیکتاتوری_هرج و مرج) در ایران 💢 رهبری انقلاب در دیدار با مداحان بار دیگر از دوگانه «دیکتاتوری-هرج و مرج» سخن گفتند. درباب این موضوع از منظرها و ورودی‌های مختلف می‌توان گفت‌وگو کرد. اما یکی از پرسش‌های قابل طرح آن است که چرا در دوره حاکمیت یافتن جریان موسوم به «اصلاحات» این دوگانه به تحقق نزدیکتر می‌گردد؟ رهبر انقلاب، در اواخر دهه ۷۰ و نیز در نیمه اول دهه ۸۰، در دوره اصلاحات، چند بار از این طرح دوگانه دشمن سخن گفته‌اند. فارغ از آن‌که همواره این طرح دشمن برای کشورهای منطقه ما بوده است، اما این‌که چرا در یک دوره این طرح به تحقق نزدیکتر می‌شود جای تأمل دارد. به نظر نگارنده، این اقتضای «گفتمان اصلاحات» است که بستر و زیرساخت اجتماعی تحقق دوگانه «دیکتاتوری_هرج و مرج» را در ایران فراهم می‌کند. نه این‌که حامیان این جریان را منافق بدانیم که چنین چیزی در کلیت خود هم غلط است و هم در شرایط عادی به درستی قابل تشخیص نیست، بلکه مسئله طرح گفتمانی این جریان است که وقتی در جامعه قدرتی می‌یابد، با ایجاد چالش‌های هویتی در جامعه ایرانی پسا انقلابی، به صورت منطقی زمینه این دوگانه را هم فراهم می‌کند. چه در نیمه اول دهه ۸۰، چه در سال ۸۸ و چه امروز ما با همین امر مواجهیم. برخی از عناصر گفتمان اصلاحات که موجب چنین امری می‌شود، عبارتند از: -تقریری از آزادی که اولا آزادی فردی را می‌بیند و تصویر درستی از قانونمندی و اعمال حاکمیت در آن ترسیم نمی‌کند ثانیا به آزادی یک ملت از تسلیم در برابر زورگویی‌ها توجه نمی‌کند؛ به عبارتی دیگر آزادی خواهی کم توجه به استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی -توسعه گراییِ غیر همراه با عدالت اسلامی و تقلیل عدالت به اعتدال، تعدیل و خروج از ناترازی که در نتیجه فشار و سخت‌گیری بر مردم را موجب می‌شود. -تمایل پیوستن به نظم جهانی، پیگیری تنش زدایی و مدیریت تنش با دشمنان از طریق دیپلماسی و کم‌توجهی به نظم‌سازی انقلابی امروز بار دیگر با حاکمیت گفتمان اصلاحات و نیروهای معتقد و متعلق به این گفتمان در دستگاه اجرایی کشور، نقاط ضعف این گفتمان بر دولت و جامعه ایرانی در حال پدیدار شدن است و این‌گونه امیدی در دشمنان برای به نتیجه رساندن طرحشان شکل داده است. فارغ از این‌که در ماه‌های آتی این طرح عملیاتی خواهد شد یا نه و با چه چیزی روبرو می‌شویم، به نظر می‌رسد راه مقابله با هر اتفاقی از این نوع، حرکتی از جنس انقلاب است: به میان آمدن مردم و داد زدن هویت خود و طرد هویت‌هایی که امروز قدرت همراه کردن مردم را مثل گذشته خود ندارد. 🆔️ @rezatakmele
🔰 حاج قاسم، کاربلد جمهوری اسلامی در مبارزه ترکیبی منطقه‌ای در برابر استکبار دیروز رهبر انقلاب ضمن بیان چند مورد از نقش‌آفرینی‌های حیاتی شهید سلیمانی(ره) در عراق، به ماجرای تغییر "برمر"، فرد سياسی ای که از سوی آمریکا بر عراق پس از حزب بعث حاکم شد اشاره کردند و فرمودند آن کسی که موجب این امر شد در نقطه اصلی خود شهید سلیمانی بود. او بود که رسیدن عراق به دست عراقی‌ها و انتخاب حاکمان توسط آنان را تسهیل کرد و با کارهایی که کرد یک جنگ ترکیبی (جنگ فرهنگی، جنگ نظامی، جنگ تبلیغاتی، جنگ سیاسی) راه انداخت تا این امر محقق گردید. از این ماجرایی که برای اولین بار از سوی رهبری بیان می‌شود مطالب مهمی می‌توان برداشت کرد که تنها به دو مورد از آن اکتفا می‌کنم. اول: وقتی نظام سلطه و استکبار جهانی در منطقه حضور جدی دارد و درصدد پیش برد منافع خود است، صِرف حرف درمانی‌های دیپلماتیک و خالی از روح انقلاب حرف نوی انقلاب و نظام را پیش نمی‌برد؛ ولو بارها تکرار کنیم که ما حامی مردم منطقه و حاکمیت رأی مردم هر کشور هستیم، ما به دنبال استقلال ملتها در منطقه هستیم، یا ما علیه هر ظلمی در منطقه هستیم و... جمهوری اسلامی برای پیش‌برد و نیز مستقر نمودن منطق خود که عبارت است از ساخت ملت‌هایی مقاوم و قوی در برابر استکبار و بیگانه، ساخت دولت‌هایی مستقل، برپا داشتن نظام‌هایی مردم‌سالار، طرد عقب‌ماندگی از منطقه و...، مبارزه‌ و جهادی ترکیبی از سوی مردان خود همچون شهید سلیمانی علیه دشمنان راه انداخته است که موفق شده است و این مسیر باید ادامه یابد. این‌که برخی به زبان‌های مختلف سعی دارند جمهوری اسلامی را در پشت مرزهای خود متوقف کنند، معنایی جز هضم در نظم ظالمانه جهان ندارد. البته واضح است که این حضور و مبارزه منطقه‌ای، تکلیف مدارانه است، مبتنی بر منطق سلطه نیست و اساسا رنگ و بوی انقلاب اسلامی را دارد! دوم: هر چه پیش می‌رویم، مبارزه با نظام سلطه پیچیده‌تر و نفس‌گیرتر می‌شود. درست است که پیشرفت ما، کار را به جایی رسانده که به تعبیر بیانیه گام دوم، آمریکا «برای مقابله‌ی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب میبیند»، اما تقابل با او هم سخت‌تر از گذشته است و نیازمند به روز رسانی ابزارها و توانایی‌هاست. این مسیر مردانی چون حاج قاسم(ره) می‌خواهد که کاربلدِ مبارزه ترکیبی با استکبار در بیرون از مرزها باشند؛ اگر دشمن به دنبال ساخت ائتلاف است، مانع از آن شوند و بلکه خود ائتلاف بسازند؛ اگر دشمن جنگ ترکیبی می‌کند، آنان هم توانایی جنگ ترکیبی داشته باشند. آری، مسیر آینده چنین اقتضایی دارد! 🆔 @rezatakmele
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|در همه‌ی این ماه «هزار مرتبه» بگوید: أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ مِنْ جَمِيعِ الذُّنُوبِ وَالْآثامِ.|
🔷 مغالطه "تنها مسیر زندگی"، ابزار نرم سلطه گران برای تسلیم ملت‌ها 🔶 از گره‌های اساسی فکر و دل مردم در ماجرای مبارزه با طواغیت از جمله آمریکا، آن است که متوجه شوند این بیش از یک وهم نیست که زندگی یعنی آن که سلطه‌گران میگویند و این که مسیر تامین هم منحصر است در تسلیم در مقابل آنان. اساسا اقتدار توهمی طواغیت به پشتوانه نصب چنین نرم‌افزاری در جان و ذهن مردم است و الا قدرت به صورت واقعی از آنان سلب می‌گردد. ‌اگر مردمی بفهمند که این برساخت قدرتهای مسلط است لحظه‌ای این سلطه را قبول نخواهند کرد و متکی بر فطرت خود علیه آنان قیام خواهند کرد. شاید تدبر در ایات ۵۱ تا ۵۴ زخرف کمک کند تا متوجه شویم چگونه استخفاف ملتها صورت می‌گیرد و طواغیت اطاعت مردم را به خود جلب می‌کنند! اساسی‌ترین مغالطه نظریات ترقی و توسعه مدرن که سبب شد ملتها را به دنبال خود بکشاند نیز به همین مسئله برمی‌گردد. این نظریات، در قالب کلان روایت‌های تاریخی، خود را مرحله پایانی و پیشرفته تاریخ و دیگران را گذشته ی تاریخ و عقب‌مانده معرفی کرد و بدین صورت "ضرورت"ی در ناحیه عمل برای ملت‌ها رقم زد که "زندگی" در گرو تسلیم شدن به سلطه آنان است. انقلاب اسلامی این "ضرورت" را تبدیل به "امکان" نمود و "امکان" نویی پیش روی بشریت گشود و آن "مغالطه عملی" را رسوا ساخت: "زندگی" در دو مسیر محقق می‌گردد و به انجام می‌رسد، نه یک مسیر! دشواری پیشرفتِ ایران انقلابی، از جمله در همین نکته نهفته است. برای مردم باید تبیین شود که ما در حال محقق نمودن یک "زندگی" هستیم. بله، ارزش‌هایش، مسیر و قاعده‌اش متفاوت است، ولی به سویِ "تحققِ کاملتر یک زندگی" است. این‌جاست که دشمن و سلطه گر می‌ترساند، وعده فقر و بدبختی و عقب‌ماندگی می‌دهد تا مبادا آن "زندگی" محقق گردد و فرمان "زندگی" از دست او خارج شود. به عبارتی، در گام اول نباید گذاشت زندگی‌ای که غرب برای مردم ما می‌خواهد و آرزو می‌کند، نزد آنان "ضرورت" و "تنها مسیر" شود. در گام بعد با تکیه به تجارب ثابت نمود که آن "زندگی‌"ای که خواسته آنان است چه شکلی است! و اساسا نمی‌تواند خواسته و آرزوی ما باشد‌. پس باید برای ساخت و تحقق زندگیِ مطلوب خود مبارزه معقول کنیم و در این راه استقامت کنیم. باید امید و آرزو را با روایتِ نشانه‌های پیشرفت‌ زنده نگاه داشت. علاوه بر این، باید فهماند که موفقیت در گرو حرکت بر اساس منطقِ متمایز این مسیر است. 🆔 @rezatakmele
فارغ از اصل حرف و منظور روسای قوا، نتیجه وفاق زورکی و بی مبنا طبعا رادیکال شدن خواهد بود، چه چنین مقصودی را بخواهیم و چه نخواهیم.... راه درست ملاحظه معقولِ حساسیتها و درک جریان حزب‌اللّهی و انقلابی و تفاهم با آنهاست‌. "دولت جوان حزب‌اللّهی" آینده‌ای است که به راحتی حاصل نمی‌شود؛ مردان راستین جمهوری اسلامی را می‌خواهد که پختگی کنند و با صبر و عقلانیت زمینه مواجهه واقعی بدنه مؤمن کشور را با مسائل کشور بیش از پیش فراهم کنند. شهید رئیسی بدون سر و صدا و شعارهای توخالی، هم در پی وحدت کلمه بود تا جایی که به تعبیر رهبری جلوی یک دعوای بزرگ را با تحمل خودش گرفت(۱) و هم جریان حزب‌اللّهی را به صورت واقعی مواجه با مسائل کشور کرد و برای آنان فرصت ساخت. این آینده، لازمه حرکت ما به سوی آرمان‌های انقلابی است. یا از طریق فوق حاصل می‌شود یا طبعا با هزینه‌هایی اتفاق خواهد افتاد. این هزینه ها ممکن است ناشی از سوق دادن جریان حزب‌اللّهی به خلوص گرایی در ارزش‌ها بدون ملاحظه اقتضائات و واقعیتهای امر اداره و پیشرفت کشور باشد و همچنین ممکن است ناشی از هزینه‌های روی کار نیامدن جریان انقلابی و گرفتاری به هرج و مرج های برآمده از گفتمانها غیر اصیل و عمل‌های غیر مکتبی صورت گیرد‌. پانوشت:(۱) "ایشان در یک موردی یک اختلافی با یک جایی داشتند، من گفتم شما اصلاً عکس‌العمل نشان ندهید؛ خیلی سخت بود برایش، [امّا] اصلاً عکس‌العمل نشان نداد، یعنی واقعاً مدارا کرد؛ [در حالی] که اگر ایشان مثلاً این صبر و این تحمّل را نداشت، بنا بود یک دعوای بزرگی در کشور راه بیفتد. ایشان این‌جوری بود." 🆔 @rezatakmele
۲۵ بهمن ۱۴۰۳_جلسه ۵۲ بخش اول در ۵۲ امین جلسه از مباحثات "گفت‌وگو با طعم پیشرفت" نگاهی مجدد به مولفه هایی که رهبری در بیانات تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی مطرح کرده‌اند، صورت گرفت و از موارد ذیل بحث شد. ۱_مجددا این نکته مرور شد که مولفه‌هایی که رهبری می‌گویند همه رقیبی در دستگاه تصميم‌گيري متداول دارد. از مبارزه با فساد تا خودکفایی در اقلام راهبردی تا مردم محوری و... . ۲_مسئله "اصلاح الگوی مصرف" در نگاه رهبری، که با نظر به شعارهای ابتدای سال از سال ۷۱ چند بار با ادبیاتهای مختلف ابراز داشته‌اند و تطوراتی هم داشته، مسئله‌ی مهمی است که پاسخ مشکل ناترازی هاست. اصلاح الگوی مصرف ورای صرفه جویی است که باید در نگاه ایشان دنبال شود. [نکته: سال ۱۳۷۳: تأکید بر «صرفه‌جویی»/ ۱۳۷۵: تأکید بر «ضرورت پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومی کشور/۱۳۷۷: تأکید بر «صرفه‌جویی و پرهیز از اسراف، قناعت و پایداری بر مواضع اسلامی و انقلابی»/۱۳۸۸: اصلاح الگوی مصرف.] ۳_به تناسب، بحث از این شد که عدالت در کجای این مولفه ها بحث شده در حالی که مبارزه با فساد به عنوان یک مولفه مجزا مطرح شده است. پاسخ داده شد که در مورد اول ذیل بهبود شاخص‌های کلان به عنوان مهمترین شاخص شمرده شده است. علاوه بر این که مولفه "مردم محوری" و "استفاده از ظرفیتهای داخلی" مرتبط با این مطلب است.
۲۵ بهمن ۱۴۰۳_جلسه ۵۲ بخش دوم ۴_از این جا بحث به تناسب سخن از نسبت مبارزه با فساد و عدالتخواهی، به "خلأهای گفتمان عدالتخواهی" رسید و موارد ذیل گفته شد: _خلا در جانب فهم ارزش عدالت در کنار ارزش‌های دیگر مثل ولایت، معنویت، استقلال. _پررنگ بودن جنبه سلبی و خلأ در طرح های ایجابی و نهایتا گرفتاری به ادبیات چپ و بعضا حتی راست _خلأ در درک عدالت در کنار پیشرفت(که پیش از این در جلسات به این اشاره شده بود) و نیز خلأ در نگاه فرایندی: مثلا فسادهای پدید آمده در فرایند اجرای اصل ۴۴ بعضا سبب شده است که رویکرد عدالتخواهی ماجرا را به عقب و دولتی بودن برگرداند در حالی که در فرایند، نفسِ خصوصی سازی، رویه کنونی را رو به اصلاح می‌برد ولو این که اجرای نادرست آن چالش ایجاد کرده است و همزمان باید جلوی آن گرفته شود‌. (نکته: این جا بحثی ناتمام درباره مطلق بودن ارزش عدالت انجام شد. از جمله این که معنای عدالت باید روشن شود و خود عدالت مقید به ارزش معنویت است و به بیانی درست تر تنها ارزش مطلق توحید است) _خلأ در ناحیه عدالت‌خواهی جهانی در کنار عدالت‌خواهی داخلی _متاثر بودن از بحثهای الهیاتی مشهد از جمله نگاه های تنزیهی _فقدان واقع نگری ضروری که مثلا در مواجهه با سیره ائمه میتوانیم درک کنیم. _نقص در درک درست از نسبت عدالت و مقاومت؛ این که چطور عدالتخواهی سرریز در توسعه مقاومت شود(این نکته اشاره وار از سوی یکی از دوستان طرح بحث شد که باید تکمیل کنند) ۵_نهایتا بحثی درباب واقعیت عدالت در جمهوری اسلامی و احساس عدالت شد: اولا گفته شد که در روایتِ واقعیت و مسیر طی شده تا کنون، باید شاخص را همراهی دوگانه‌هایی که حرف نو جمهوری اسلامی است قرار دهیم و این ادراک را در ذهنیت عمومی ایجاد کنیم. مثلا عدالت و رفاه، استقلال و رفاه و... ثانیا گفته شد که مردم ایران به سبب روح عدالتخواهی برامده از انقلاب، با وجود آن که رفاه بیشتری برایشان پدید آمده، اما فقدان عدالت در الگوهای تولید و مصرف را می‌بینند و این سبب میشود مستمرا احساس نارضایتی داشته باشند. ثالثا این درک و احساس از عدالت، ریشه در توهمی است که ناشی از لوازم بوروکراسی و دیوان سالاری موجود است. تفاوت محل زندگی مسئولین و نزدیک و در دسترس نبودن آنان برای مردم از جمله این موارد است. رابعا بلاخره باز هم در واقع فساد دیده می‌شود و شاید این فسادها جدی هم باشد. در این‌جا توضیح این نکته که اساسا دولتهای پس از انقلاب چه نقشی در عدم پیشبرد طرح اقتصادی جمهوری اسلامی داشته اند مطلبی است که باید بدان پرداخت.