تدبر
به فرماندهان جنگ؛
این سربازان خمینی کبیر
و خامنه ای عزیز
نگاه کن؛
کسانی چون همت ها و کاظمی ها و سلیمانی ها و دیگران
که از اولیاء خدا بودند
و درس شجاعت را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اموختند که یک فرمانده بایستی در صف و خط مقدم میدان نبرد باشد... و مشتاق شهادت و جهاد...
اکنون نیز نگاه کن و چنین فرماندهانی را در عرصه های گوناگون علمی، فرهنگی، اجتماعی و ... پیدا کن
و خود نیز تلاش کن در این مسیر حرکت کنی...
@rezayatazendegi
حکمت ۲۶۱ نهج البلاغه
وَقَالَ عیه السلام لَمّا بَلَغَهُ إغارَةُ أصْحابِ مُعاوِيَةَ عَلَى الاْنْبارِ، فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ ماشِياً حَتّى أَتَى النُّخَيْلَةَ فَأدْرَكَهُ النّاسُ، وَقالُوا: يا أَميرَالْمُؤمِنينَ نَحْنُ نَكْفيكَهُمْ، مَا تَكْفُونَني أَنْفُسَكُمْ، فَكَيْفَ تَكْفُونَني غَيْرَكُمْ؟ إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلي لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا، وَإِنَّني الْيَوْمَ لاََشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتي كَأَنَّني الْمَقُودُ وَهُمُ القَادَةُ، أَو الْمَوْزُوعُ وَهُمُ الْوَزَعَةُ!
اين سخن را هنگامى امام علیه السلام بيان فرمود كه خبر #حمله اصحاب معاويه به انبار (يكى از شهرهاى شمالى عراق) و غارت كردن آنجا را شنيد. امام علیه السلام شخصآ پياده به طرف نخيله (منزلگاهى نزديك كوفه كه محل اجتماع لشكر بود) حركت كرد. مردم خود را به امام علیه السلام رساندند و عرض كردند: اى اميرمؤمنان ما از عهده آنان برمى آييم (و آنها را سر جاى خود مى نشانيم). *امام علیه السلام فرمود : شما از عهده #مشكلات خود برنمى آييد چگونه مى توانيد #مشكل ديگران را از من دفع كنيد.* رعاياى پيش از من از #ستم فرمانروايانشان #شكايت داشتند؛ اما من امروز از ستم رعيتم شكايت دارم. گويى من پيروم و آنها پيشوا و من محكومم و آنها حاكم.
@rezayatazendegi
*شرح و تفسير گلايه شديد امام علیه السلام از #سُستى بعضى از يارانش*
همانگونه كه در بيان اسناد اين كلام شريف اشاره شد، اين سخن مربوط به خطبه ۲۷ نهج البلاغه است.
توضيح اينكه يكى از #شيطنت هاى معاويه اين بود كه براى #تضعيف روحيه مردم عراق و به خصوص سربازان اميرمؤمنان على علیه السلام گهگاهى عده اى را مى فرستاد تا حمله هاى غافلگيرانه و ناجوانمردانه اى به شهرهايى كه نزديك مرز شام بود انجام دهند؛ عده اى را به قتل برسانند، جمعى را مجروح كنند واموالى را به غارت ببرند.
اين همان روشى است كه در طول تاريخ جباران خودكامه از آن بهره گيرى مى كردند.
در يكى از اين حملات كه در شهر مرزى انبار (اين شهر اكنون نزديك مرزهاى سوريه و اردن است) به وسيله «سفيان بن اوس» انجام گرفت، هنگامى كه خبر به امام علیه السلام رسيد بسيار #ناراحت شد و پیاده به سمت نخیله (لشکرگاهی نزدیک کوفه) حرکت کرد و مردم به دنبال حضرت حرکت کردند، امام روی بلندی قرار گرفت و حمد و ثنای الهی را بر زبان جاری کرد و این خطبه را ایراد کرد...
نكته:
ياران بى وفا! از خطبه ها و كلمات مختلف اميرمؤمنان على علیه السلام استفاده مى شود كه *آن حضرت از سستى جمعى از اصحاب و ياران خود بسيار ناراحت بود* و معتقد بود اگر آنها مردان شجاع و اهل كارزار بودند هرگز معاويه و شاميان نمى توانستند كشور اسلام را به دو پاره تقسيم كنند و حكومتى خودكامه وبه سبك سلاطين جور در منطقه خود به وجود آورند؛ حكومتى كه بعدها نيز سرچشمه انواع مفاسد و مظالم در كشور اسلام شد و چهره تاريخ اسلام را مشوه ساخت و آثار پيامبر اسلام صلی الله علیه وآله را در مناطق مختلفى كمرنگ يا بى رنگ نمود
*و چقدر دردناك است براى فرماندهى كه از هر نظر آماده دفع دشمن باشد، هم برنامه داشته باشد و هم تدبير و هم قوت و قدرت؛ ولى نفرات او با وى هماهنگ نگردند تا آنجا كه افراد ناآگاه گمان برند اشكال در فرمانده و حاكمان است.*
سوز دل اميرمؤمنان على علیه السلام را از اين وضعيت، در خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار آن حضرت به خوبى مشاهده مى كنيم
برگرفته از شرح آیت الله مکارم شیرازی
@rezayatazendegi
ح ۲۶۲ نهج البلاغه
وَقِيلَ إنَّ الْحارِثَ بْنَ حُوطٍ أتاهُ فَقالَ: أَتَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟ يَا حَارِثُ، إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَلَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ! إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ، وَلَمْ تَعْرَفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فَقالَ الْحارِثُ: فَإِنّي أعْتَزِلُ مَعَ سَعيدِ بْنِ مالِکٍ وَعَبْدِاللهِ بْنِ عُمَرَ، فَقَالَ علیه السلام إِنَّ سَعِيداً وَعَبْدَاللهِ بْن عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَلَمْ يَخْذُلاَ البَاطِلَ.
شخصى به نام «حارث بن حوط» (كه از ياران آن حضرت علیه السلام محسوب مى شد؛ ولى راه خطا را مى پيمود) خدمت حضرت آمد وعرض كرد : شما فكر مى كنيد من هم لشكر جمل را گمراه مى دانم؟ (چنين نيست) امام علیه السلام فرمود : «اى حارث! تو به پايين نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران وسرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلی الله علیه وآله نگاه مى كردى در شناخت حق گرفتار #سرگردانى نمى شدى) *تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ #حق آمده اند بشناسى. باطل را نيز نشناخته اى تا كسانى را كه به سراغ #باطل رفته اند شناسايى كنى».* حارث (براى تبرئه خود) گفت: «من همراه سعيد بن مالك (سعد بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبدالله بن عمر كناره گيرى مى كنم (و بى طرف مى مانم)». امام علیه السلام فرمود: «سعيد (سعد) و عبدالله بن عمر حق را #يارى نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مى كنى؟)».
تدبر
در این فرمایش امام علیه السلام به روشنی
به ما یاد می دهند این تفکر که "من هیچ گروه و حزب و شخصی را قبول ندارم و رای نمی دهم" اشتباه است.
همچنین که برخی ها جملات صحیحی می گویند ولی از آنها اراده باطلی دارند مثلا همه را دعوت به وحدت می کنند و در واقع قصدشان این است که از خطاکاران و مجرمان حمایت کنند.
چنان که برخی ها می خواهند معتدل باشند، متاسفانه از جمعیت مومن و انقلابی فاصله می گیرند و در ادبیاتشان واژه افراطی و تندرو را استفاده می کنند. اینها محافظه کارانی هستند که اگر در زمان امام علیه السلام بودند همراه عبدالله بن عمر و سعد ابی وقاص بودند.
بنابراین حضرت به ما سفارش می کنند اول حق را بشناس تا بتوانی اهلش را بشناسی
اهل #تعصب قومی و حزبی و فردی و جناحی نباش.
و فرمودند برای فهم حق:
از کسانی کمک بگیر
و به کسانی نگاه کن
و در افکار و رفتار کسانی دقت کن که:
*از تو بالاترند:*
یعنی به #ولی خود امیرالمومنین علیه السلام و جمعیتی که یک عمر در راه دین و ایمان ثابت قدم بوده اند مانند مهاجرین و انصار.
*پس در این ها تامل کن
و گوش و چشم خود را به افراد پست
و بوقچی های دشمن
و افراد غیرعالم
و افراد خنثی و محافظه کار نسپار...*
@rezayatazendegi
خطبه ۲۶۳ نهج البلاغه
صَاحِبُ السُّلْطَانِ كَرَاكِبِ الاَْسَدِ: يُغْبَطُ بِمَوْقِعِهِ، وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَوْضِعِهِ.
امام علیه السلام فرمود : #همنشين سلطان مانند كسى است كه بر شير سوار است، ديگران به مقام او #غبطه مى خورند ولى او خود بهتر مى داند در چه وضع خطرناكى قرار گرفته است.
تدبر:
کسانی که مقام بالاتری در حکومت دارند اگر از نظر ظاهری و مادی وضعشان بهتر باشد؛
ولی کلام شان
موضع گیری ها
قضاوت ها
و اعمال
و رفتار آنها
مسئولیت فراوانی دارد
و حساس است.
و #سرزنش ها
یا #تشویق ها
نباید آنها را از اعتدال خارج کند.
@rezayatazendegi
حکمت ۲۶۴ نهج البلاغه
أَحْسِنُوا في عَقِبِ غَيْرِكُمْ تُحْفَظُوا فِي عَقِبِكُم.
امام علیه السلام فرمود : با بازماندگان ديگران خوشرفتارى كنيد تا با بازماندگان شما همين گونه رفتار كنند.
شرح آیت الله مکارم شیرازی
اين گفتار درخشان امام علیه السلام درواقع برگرفته از دو آيه نورانى قرآن مجيد است كه در سوره «نساء» آيه ۹ مىگويد: «(وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافآ خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلا سَدِيدآ)؛ كسانى كه اگر فرزندان ناتوانى از خود به يادگار بگذارند از آينده آنان مى ترسند، بايد (از ستم درباره يتيمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهيزند، و سخنى استوار بگويند».
همچنين در آيه ۸۲ سوره «كهف» مىخوانيم: «(وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلاَمَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِى الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحآ فَأَرَادَ رَبُّکَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّنْ رَّبِّکَ)؛ و اما آن ديوار، از آنِ دو نوجوان يتيم در آن شهر بود؛ و زير آن، گنجى متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحى بود، پس پروردگار تو مىخواست آنها به حدّ بلوغ برسند وگنجشان را استخراج كنند؛ اين رحمتى از پروردگارت بود».
در آيه نخست، به كسانى كه با يتيمان و فرزندان ناتوان و ضعيف مسلمان بدرفتارى مى كنند هشدار داده كه ممكن است با فرزندان خود آنها اين عمل انجام شود و در آيه دوم، صالح بودن پدران را رمز خدمت دو پيامبر به فرزندان آنها شمرده است.
اين حقيقت در روايات اسلامى نيز منعكس است؛ از جمله در روايتى از امام صادق علیه السلام مى خوانيم: «فِي كِتَابِ عَلِيٍّ علیه السلام إِنَّ آكِلَ مَالِ الْيَتِيمِ سَيُدْرِكُهُ وَبَالُ ذَلِکَ فِي عَقِبِهِ وَيَلْحَقُهُ وَبَالُ ذَلِکَ فِي الاْخِرَةِ؛ در كتاب على علیه السلام آمده است: كسى كه مال يتيم را به ناحق بخورد وبال آن، دامن فرزندان او را در دنيا و دامن خودش را در آخرت خواهد گرفت».
@rezayatazendegi
تدبر
اگر کسی دین هم نداشته باشد
و فقط بخواهد انسان باشد
و دلسوز فرزندانش؛
بنابراین باید از برخی کارها
اجتناب کند تا فرزندانش
در غیاب او
و پس از حیاتش
نیز در آرامش و رفاه باشند.
پس چنین انسانی
نباید به ضعیف ستم کند؛
بلکه بایستی به یتیم
احسان کند و به زیبایی رفتار کند.
و از تدبر در این حدیث می فهمیم که
حوادث دنیا
اتفاقی نیست
بلکه در باطن این عالم
اعمال ما در سرنوشت دیگران
از جمله نسل خود اثرگذار است.
و اگر شرح این حدیث را فقط منحصر به یتیم نکنیم، بلکه عقب و نسل مردم را به طور کلی در نظر بگیریم، بنابراین هر گونه احسان به بچه های مردم را شامل می شود
*پس هر چه برای بچه های مردم و نوجوانان و جوانان وقت بگذاریم و دغدغه تربیتشان و اصلاح امورشان را داشته باشیم؛ نسل ما نیز در حفظ خواهند بود...*
و اگر دید و فکر ما الهی باشد
چه معجزه هایی اتفاق خواهد افتاد
و چه زیبا امور ما #تدبیر خواهد شد...
@rezayatazendegi
حکمت ۲۶۵ نهج البلاغه
إِنَّ كَلاَمَ الْحُكَمَاءِ إِذَا كَانَ صَوَاباً كَانَ دَوَاءً، وَإِذَا كَانَ خَطَأً كَانَ دَاءً.
امام علیه السلام فرمود : گفتار #دانشمندان اگر صحيح و درست باشد دوا (داروى شفابخش) و اگر نادرست وخطا باشد درد و بيمارى است.
تدبر
حکیم نیز از اشتباه در امان نیست.
پس اگر #برهان و #بینه ای داشتی خلاف سخن یک حکیم،
از عمل کردن به سخن او خودداری کن؛
و #تعصب را کنار بگذار؛
و تمام امورت را به خدا واگذار.
پ.ن:
هود
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ
حضرت شعیب علیه السلام ﮔﻔﺖ: «ﺍﻱ ﻗﻮم! ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ، ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻣﻦ #ﺩﻟﻴﻞ ﺁﺷﻜﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ، ﻭ #ﺭﺯﻕ (ﻭ ﻣﻮﻫﺒﺖ) ﺧﻮﺑﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ، (ﺁﻳﺎ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻛﻨﻢ؟!) ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﻲ ﺩﺍﺭم، ﺧﻮﺩم ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﻮم! ﻣﻦ ﺟﺰ #ﺍﺻﻠﺎﺡ -ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺩﺍﺭم- ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ! ﻭ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﻣﻦ، ﺟﺰ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﺴﺖ! ﺑﺮ ﺍﻭ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﺮﺩم; ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﻣﻲ ﮔﺮﺩم! (٨٨)
@rezayatazendegi
حکمت ۲۶۶ نهج البلاغه
وَسَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ يُعَرِّفَهُ الإِيمانَ إِذَا كَانَ الْغَدُ فَأْتِني حَتَّى أُخْبِرَکَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ، فَإِنْ نَسِيْتَ مَقَالَتي حَفِظَهَا عَلَيْکَ غَيْرُکَ فَإِنَّ الْكَلاَمَ كَالشَّارِدَةِ يَثقفهَا هذَا وَيُخْطِئُهَا هذَا. (وَقَدْ ذَكَرنا ما أجابَهُ بِهِ فيما تَقَدَّمَ مِنْ هذَا الْبابِ وَهُوَ قَوْلُهُ: «الإِيمانُ عَلى أرْبَعِ شُعَبٍ»).
كسى از آن حضرت تقاضا كرد كه ايمان را برايش توصيف كند؛ امام علیه السلام فرمود : *فردا نزد من بيا تا در حضور جمع، تو را از آن آگاه سازم كه اگر گفته ام را فراموش كنى ديگرى آن را براى تو حفظ كند، زيرا سخن همچون شترِ فرارى است كه بعضى ممكن است آن را به خوبی بفهمند و بعضى اینگونه نیستند.*
مرحوم سيّد رضى به دنبال اين گفتار حكيمانه مى افزايد: آنچه را امام علیه السلام (فرداى آن روز) در پاسخ اين سؤال كننده بيان فرمود، همان است كه ما در همين باب كلمات قصار به عنوان «الاْيمانُ عَلى أرْبَعِ شُعَبٍ» (حكمت ۳۱) آورديم. (پيش از اين به عنوان «عَلى أرْبَعِ دَعائِم» آورده شده است).
شرح آیت الله مکارم
كلام هنگامى كه در جمع ايراد شود هم الفاظ آن به طور كامل حفظ مى شود و هم مفاهيم آن روشن مى گردد.
اين سخن امام علیه السلام مى تواند اشاره و تأكيدى بر حفظ احاديث و نقل كامل وكتابت آنها براى كسانى كه در مجلس امام علیه السلام حضور نداشتند و يا نسلهاى آينده باشد.
@rezayatazendegi
حکمت ۲۶۷ نهج البلاغه
يَابْنَ آدَمَ، لاَ تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِکَ الَّذِي لَمْ يَأْتِکَ عَلَى يَوْمِکَ الَّذِي قَدْ أَتَاکَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَکُ مِنْ عُمُرِک يَأْتِ اللّهُ فِيهِ بِرِزْقِکَ.
امام علیه السلام فرمود : اى فرزند آدم! غم و اندوهِ روزى كه نيامده را بر آن روز كه در آن هستى تحميل مكن، چراكه اگر آن روز، از عمرت باشد خداوند روزىِ تو را در آن روز مى رساند. (و اگر نباشد، اندوه چرا؟)».
تدبر
#ترس از آینده،
دست و پایت را می لرزاند
و از حرکت بازت می دارد
و امیدهایت بی فروغ
و #انگیزه هایت ضعیف می شوند
در حالی که :
آینده را با حرکت امروزت می سازی؛ و رزق امروز و فردای ما بر عهده خداست و این مطلب، بسیار واضح است ولی در عین حال نقطه ضعف اکثر مردم است به طوری که خداوند قسم یاد می کند:
الذاريات
وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ
ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ! (٢٢)
*فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ
ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﺨﻦ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻴﺪ! (٢٣)*
پس غصه های هر روز را برای همان روز بگذار و نگذار با جنگ های روانی فضای ذهن و دلت و فضای جامعه ات را مشوش و آلوده کنند؛ همان هایی که جز در آب گل آلود، منفعتی ندارند...
ولی تمامی این ها تدبیر و برنامه ریزی را نه تنها زیر سوال نمی برد بلکه بر آن تاکید می کند.
@rezayatazendegi
حکمت ۲۶۸ نهج البلاغه
أَحْبِبْ حَبِيبَکَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَکَ يَوْماً مَا، وَأَبْغِضْ بَغِيضَکَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَکَ يَوْماً ما.
امام علیه السلام فرمود : #دوست خود را در حد #اعتدال دوست بدار، چراكه ممكن است روزى دشمنت شود وبا دشمنت نيز در حد اعتدال دشمنى كن، زيرا ممكن است روزى دوست تو شود.
شرح ایت الله مکارم
هرگاه انسان در زمان دوستى، راه افراط در پيش گيرد و تمام #اسرار خويش را به دوستش بگويد و او را از تمام زواياى زندگى اش باخبر سازد، بسا روزى برسد كه براثر اصطكاك، اين #دوستى به #دشمنى تبديل گردد و آن دوست، تمام اسرار انسان را فاش كند و شايد ضربات شديدى از اين راه بر او وارد سازد.
اشاره به دوستى ودشمنى هاى مربوط به امور #شخصى است كه انسان اگر بر اساس وحدت منافع با كسى دوست مى شود حد دوستى را نگه دارد و اگر بر اساس اختلاف منافع با كسى عداوت مى ورزد حد آن را نيز حفظ كند، زيرا اين دوستى ها و دشمنى ها براثر تغيير مسير منافع، تغيير مى يابند؛ آنگاه وضع جديد براى انسان غير قابل تحمل خواهد بود.
پ.ن
«(لّاَ تَجِدُ قَوْمآ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِکَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الاِْيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِىَ اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِکَ حِزْبُ اللهِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)؛ هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمى يابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند؛ آنان كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه دلهايشان نوشته و با روحى از ناحيه خودش آنها را تقويت فرموده، وآنها را در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه نهرها از زير (درختانش) جارى است، جاودانه در آن مى مانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب الله» هستند؛ بدانيد «حزب الله» پيروزان و رستگارانند». مجادله/ ۲۲
@rezayatazendegi
تدبر
*جوزده شدن ممنوع است:
در دوستی ها
و دشمنی ها*
و قرآن کریم برای ما روشن می کند که
فصلت
وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻴﻜﻲ ﻭ ﺑﺪﻱ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ; ﺑﺪﻱ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﻜﻲ ﺩﻓﻊ ﻛﻦ، ﻧﺎﮔﺎﻩ (ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﻳﺪ) ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺍﺳﺖ، ﮔﻮﻳﻲ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﮔﺮم ﻭ ﺻﻤﻴﻤﻲ ﺍﺳﺖ! (٣٤)
ولی آیات دیگر را نیز باید دید که خدای متعال درباره حضرت ابرهیم علیه السلام می فرمایند:
الممتحنة
قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ
ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﻣﺸﻖ ﺧﻮﺑﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻗﻮم (ﻣﺸﺮﻙ) ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﻣﺎ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪ ﺑﻴﺰﺍﺭﻳﻢ; ﻣﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﺎﻓﺮﻳﻢ; ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺎ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻋﺪﺍﻭﺕ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ; ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ! -ﺟﺰ ﺁﻥ ﺳﺨﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﺵ ( ﻋﻤﻮﻳﺶ ﺁﺯﺭ) ﮔﻔﺖ (ﻭ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩ) ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻃﻠﺐ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ، ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﻣﺎﻟﻚ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺘﻢ (ﻭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﻱ ﻧﺪﺍﺭم)!- ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻣﺎ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻴﻢ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺟﺎﻣﻬﺎ ﺑﺴﻮﻱ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ! (٤)
پس #خودی و #غیرخودی
و دشمن و دوست را درست تشخیص دهیم
و با #مقیاس حضرت #ابراهیم علیه السلام حرکت کنیم.
@rezayatazendegi
حکمت ۲۶۹ نهج البلاغه
النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلاَنِ: عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَيَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ فَيُفْني عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ، وَعَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَل، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً، وَمَلَکَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللّهِ، لاَ يَسْأَلُ اللّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ.
امام علیه السلام فرمود : مردم در دنيا دو گروهند: گروهى تنها براى دنيا تلاش مى كنند و دنيايشان آنان را از آخرتشان بازداشته است. نسبت به بازماندگان خود از فقر وحشت دارند ولى از فقر خويش (براى جهان ديگر) خود را در امان مى دانند، از اينرو عمر خود را در منافع ديگران فانى مى سازند (و دست خالى به آخرت مى روند). گروه ديگر براى آنچه بعد از دنياست تلاش مى كنند؛ سهم آنان بدون نياز به كار و كوشش فراوان از دنيا به آنهامى رسد. چنين كسانى هردو سود را برده اند و هر دو سرا را با هم مالك شده اند. آنها در درگاه خدا آبرومندند و هرچه بخواهند خداوند از آنها دريغ نمى دارد.
تدبر
جهت گیری کارها بسیار مهم است؛
آن قدر اهمیت دارد که:
بهشتی بودن یا نبودنت،
آسان بودن زندگی یا نبودن
و اضطراب داشتن یا نداشتن را تعیین می کند.
آیا دوست نداری هر چه می خواهی مستجاب شود؟
روش زندگی آخرت مدار،
جامعه را ابرومند می کند
و نیازهایشان به آسانی و زیبایی برآورده می شود.
و ترس؛
این کلیدواژه ای که هر گاه می آید،
باید بدانی می خواهند مدیریت ات کنند
و برخی ها مصداق همزه لمزه
و جمع ماله و عدده می شوند
و افرادی هستند که اعتمادشان به خدا را از دست نمی دهند و روزی شان به آسانی می رسد.
پس این دعا را زبانا و عملا تکرار کن:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاكْفِنِي ما يَشْغَلُنِي الأِْهْتِمامُ بِهِ
خدايا درود فرست بر محمد و آلش و كفايت كن از من آنچه را اهتمام بدان مرا بخود مشغول كرده
وَاسْتَعْمِلْنِي بِما تَسْئَلُنِي غَداً عَنْهُ وَاسْتَفْرِغْ اَيَّامِي فيما خَلَقْتَنِي لَهُ
و بگمارم بدانچه فرداي قيامت مرا بدان بازخواست كني و روزهايم را تنها براي آنچه بخاطر آن خلقم كرده اي فارغ ساز
@rezayatazendegi
📌حکمت ۲۷۰ نهج البلاغه
روايت شده است كه در ايام خلافت عمر بن الخطاب، در حضور او از زيورهاى كعبه و كثرت آن سخن به ميان آمد. گروهى (به عمر) گفتند: اگر آنها را مى گرفتى (و مى فروختى) و با آن، لشكرهاى مسلمين را مجهز مى ساختى، اجر آن بيشتر بود. كعبه چه احتياجى به اين زيورها دارد؟ به دنبال آن، عمر تصميم به اين كار گرفت و از اميرمؤمنان علیه السلام دراين باره سؤال كرد. امام علیه السلام در پاسخ او فرمود : *اين قرآن بر #پيامبر صلی الله علیه و آله نازل شد در حالى كه چهار نوع مال وجود داشت:* اموال مسلمانان،كه آنهارا(طبق دستورقرآن)به عنوان ارث مطابق سهام خاص در ميان ورثه تقسيم فرمود، و «فىء» (غنائمى كه از طريق جنگ يا غير جنگ به دست آمده بود) كه آن را بر مستحقانش تقسيم كرد، و خمس، كه آن را در موارد خود قرار داد، وصدقات (زكوات)،كه آنرا درآنجا كه لازم بود مقرر داشت (ودر ميان مستحقانش تقسيم فرمود). و در آن زمان زيورهاى كعبه وجود داشت *و خدا آن را بر همان حال باقى گذاشت (و حكم خاصى براى تقسيم آن بيان نكرد) و اين امر نه از روى فراموشى بود و نه به دليل مخفى بودن مكان آن، بنابراين تو نيز آن را بر همان حال كه خدا و پيامبرش آن را قرار داده اند باقى بگذار* (و از تصرف در آن صرف نظر كن). عمر (هنگامى كه گفتار امام علیه السلام را شنيد) عرض كرد: اگر تو نبودى رسوا مى شديم. و زيورهاى كعبه را به حال خود واگذاشت.
🔰شرح آیت الله مکارم
...اين سؤال پيش مى آيد كه چرا امام علیه السلام به عمر فرمود زینت های كعبه را به حال خود واگذارد؟ در حالى كه به طور مداوم زيورآلات تازه اى به كعبه هديه مى كردند و انباشتن و نگهداشتن همه آنها وجهى نداشت.
پاسخ سؤال اين است كه دستور آن حضرت به ظاهر دستورى موقت بوده است و هدف اين بوده كه حتى الامكان آن زيورآلات حفظ شود تا اگر نيازى براى مرمت كعبه يا مسجدالحرام پيدا شود از آنها استفاده كنند؛ به خصوص اينكه كعبه و مسجد الحرام، پيوسته در معرض سيلهاى سنگين بود، بنابراين دستور امام علیه السلام دستورى هميشگى به شمار نمى آيد.
آنچه در ذيل اين حديث شريف آمده كه عمر پس از شنيدن اين كلام حكيمانه خطاب به على بن ابى طالب علیه السلام عرض كرد: «لَوْلاکَ فَافْتَضَحْنا؛ اگر تو نبودى رسوا مى شديم».
منحصر به اين مورد نيست، بلكه در طول خلافت خود بارها به مشكلات علمى و فقهى برخورد كه كسى جز اميرمؤمنان على علیه السلام آن را براى وى نگشود و اين اعتراف را به تعبيرات مختلف تكرار كرد كه مرحوم علامه امينى در جلد ششم الغدير در بحث «نوادر الاثر» آنها را با ذكر مدارك دقيق از كتب اهل سنت آورده است.
تعبيراتى همانند آنچه در ذيل مى آيد :
۱. «لَوْلا عَلِىٌّ لَضَلَّ عُمَرُ؛ اگر على نبود عمر گمراه مى شد».
۲. «اللّهُمَّ لا تَبْقِنى لِمُعْضِلَةٍ لَيْسَ لَهَا ابْنُ أبيطالِبٍ؛ خدايا! هرگاه مشكلى پيش آيد كه على براى حل آن حضور نداشته باشد مرا باقى مگذار».
۳. «لا أبْقانِىَ اللهُ بِأرْضٍ لَسْتَ فِيها يا أبَاالْحَسَنِ؛ خدا مرا در سرزمينى زنده ندارد كه تو در آن نباشى».
۴. «أعُوذُ بِاللهِ مِنْ مُعْضِلَةٍ لا عَلِىٌّ بِها؛ به خدا پناه مى برم از اينكه مشكلى پيش آيد و على براى حل آن حضور نداشته باشد».
۵. «عَجَزَتِ النِّساءُ أنْ تَلِدْنَ مِثْلَ عَلِىِّ بْنِ أبيطالِبٍ لَوْلا عَلِىٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ؛ مادران عاجزندازاينكه مثل على بن ابى طالب را بزايند اگر على نبود عمر هلاك مى شد».
۶. «يَابْنَ أبيطالبٍ ما زِلْتَ كاشِفُ كُلِّ شُبْهَةٍ وَمُوضِحُ كُلِّ حُكْمٍ؛ اى فرزند ابوطالب! تو همواره حل كننده شبهات و واضح كننده احكام بوده اى».
۷. «رُدُّوا قَوْلَ عُمَرِ إلى عَلِىٍّ.
لَوْلا عَلِىٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ؛ سخن عمر را به على بازگردانيد (و به وسيله او اصلاح كنيد) اگر على نبود عمر هلاك مى شد».
تعبيرات ديگرى نيز از اين قبيل هست كه همه با اسناد دقيق از كتب اهل سنت ذكر شده است».
@rezayatazendegi
تدبر
اگر در این گفتگو و پاسخ دقت کنی متوجه این نکات می شوی که:
۱. قرآن و سنت و سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، سند امام علی علیه السلام و مبنای استخراج حکم الهی است.
۲. خلفا علم و مبنای تشخیص حکم الهی نداشتند.
۳. در بسیاری موارد، خلفا بر خلاف علم حکم می کرده اند.
۴. مشاورین خلفا با انواع توجیهات مذهبی در اشتباهات اجرایی آنها موثر بوده اند.
۵. امام علیه السلام نزد دستگاه حکومت جایگاهی نداشته و در مواقع اضطرار به ایشان رجوع می شده.
۶. پاسخ امام علیه السلام منطقی، واضح و قانع کننده بوده.
۷. خلفا جهت حکومت بر مردم شایستگی نداشته اند.
@rezayatazendegi
حکمت ۲۷۱ نهج البلاغه
رُوِيَ أَنَّهُ علیه السلام رُفِعَ إِلَيْهِ رَجُلانِ سَرَقَا مِنْ مَالِ اللَّهِ أَحَدُهُمَا عَبْدٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ وَالاْخَرُ مِنْ عُرُوضِ النَّاسِ أمَّا هذَا فَهُوَ مِنْ مَالِ اللّهِ وَلاَ حَدَّ عَلَيْهِ، مَالُ اللّهِ أَكَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً؛ وَأَمَّا الاْخَرُ فَعَلَيْهِ الْحَدُّ الشَّدِيدُ فَقَطَعَ يَدَهُ.
دو نفر را خدمت امام علیه السلام آوردند كه هر دو از بيت المال #سرقت كرده بودند. يكى از آن دو، برده اى متعلق به بيت المال بود و ديگرى متعلق به بعضى از مردم. امام علیه السلام فرمود : «اما اين يكى (برده بيت المال) خودش مال خداست و حدى بر او نيست (چراكه) بخشى از مال خداوند، بخش ديگر را خورده! و اما آن ديگرى بايد حد شديد بر او جارى شود (منظور از حد شديد همان حدّ سرقت است. و به دنبال آن دستور داد) انگشتان دست او غیر از انگشت شست را قطع كردند.
@rezayatazendegi
🔰حکمت ۲۷۲ نهج البلاغه
لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَاىَ مِنْ هذِهِ الْمَدَاحِضِ لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ.
امام علیه السلام فرمود : اگر در برابر اين لغزشگاهها، گامهايم استوار شود امورى را تغيير خواهم داد.(و #بدعت هايى را كه گذاشته اند از ميان خواهم برد).
شرح آیت الله مکارم
«مَداحِضْ» جمع «مِدْحَض» به معناى لغزشگاه است و ريشه اصلى آن «دَحْض» و «دُحوض» به معناى لغزش است.
مىدانيم پس از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در زمان #خلفا انحرافى چه در مسائل عقيدتى وچه در احكام روى داد كه غالباً منشأ سياسى يا عدم آگاهى به تعليمات اسلام داشت و امام علیه السلام مترصد بود مسلمانان را از آن انحرافات بازگرداند و به اسلام خالص و راستين زمان پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله سوق دهد؛ ولى متأسفانه #جنگ هاى داخلى كه يكى پس از ديگرى واقع شد و بى وفايى كوفيان و فعاليت شديد #منافقان به آن حضرت مجال نمى داد.
ازاينرو فرمود كه اگر اين لغزشگاهها برطرف گردد و آرامش پيدا شود ـ كه متأسفانه تا آخر عمر مبارك آن حضرت حاصل نشد ـ امورى را تغيير خواهم داد.
شاهد اين سخن ما خطبه اى است كه حضرت ضمن آن مىفرمايد: «قَدْ عَمِلَتِ الْوُلاةُ قَبْلِي أَعْمَالاً خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مُتَعَمِّدِينَ لِخِلافِهِ نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ وَلَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَحَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَإِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِي؛
*زمامداران پيش از من كارهايى انجام دادند كه بر خلاف #سنت رسول خداصلی الله علیه و آله بود. عامدانه راه خلاف رفتند و نقض #عهد آن حضرت كردند و سنتش را تغيير دادند و اگر من مردم را وادار به ترك آنها كنم و آنها را به حال اول و به همان چيزى كه در عهد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود بازگردانم، لشكرم از اطراف من پراكنده مىشود تا آنجا كه تنهاى تنها مى مانم و يا كمى از شيعيان من با من مى مانند».*
@rezayatazendegi
اين بدعتها زياد بودند كه به بخشى از آنها اشاره مى شود :
۱. *#تبعيض ميان عرب و عجم* كه در زمان عمر واقع شد و بيت المال را ميان مسلمانان يكسان تقسيم نكرد.
۲ و ۳ *مخالفت با حج تمتع و ازدواج موقت* كه در عبارت معروف از او نقل شده است: «مُتْعَتانِ كانَتا في عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله وَأنا أنْهي وَأُعاقِبُ عَلَيْهِما» كه با تعبيرات متفاوتى در كتب زيادى نقل شده است.
۴. *خواندن نماز تراويح* (نمازهاى مستحب شب ماه رمضان كه بايد فرادى خوانده شود و او دستور داد به صورت جماعت بخوانند).
گفتن «الصَّلاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ» در اذان صبح كه به گفته ابن ابى شيبه در كتاب مصنف خود، عمر شنيد كه مؤذن او به هنگام اذان صبح مى گويد: «الصَّلاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ»، عمر از اين جمله خوشنود شد و به مؤذن خود گفت: «أقِرّها في أذانِکَ؛ آن را در اذان (صبحِ) خود همواره بگو».
۵. همچنين *حذف «حَىِّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» از اذان* به بهانه اينكه اگر مردم نماز را بهترين كار بشمرند ممكن است به جهاد اهميت ندهند.
در روايت معروفى آمده است كه عكرمه از ابن عباس سؤال كرد: چرا عمر «حَىِّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» را از اذان حذف كرد؟ ابن عباس گفت: «أرادَ عُمَرُ أنْ لا يَتَّكِلَ النّاسُ عَلَى الصَّلاةِ وَيَدَعُوا الْجِهادَ فَلِذلِکَ حَذَفَها مِنَ الاْذانِ».
شوكانى در نيل الاوطار از كتاب الاحكام نقل مى كند: «قَدْ صَحَّ لَنا أنَّ حَىِّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ كانَتْ عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله يُؤَذَّنُ بِها وَلَمْ تُطْرَحْ إلّا في زَمَنِ عُمَرِ؛ در روايت صحيح ثابت شده است كه «حَىِّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» در زمان پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله بود و آن را در اذان مى گفتند؛ ولى در زمان عمر آن را حذف كردند».
۶. سپس در زمان عثمان، بدعتهاى عجيب تر ديگرى گذاشته شد كه از آن جمله *تقسيم بيت المال و مقامهاى حساس #حكومت اسلامى در ميان خويشاوندان او و وابستگان به او* بود كه همين مطلب سبب شد داد و فرياد مردم به #اعتراض بلند شود؛ اعتراضى كه سرانجام منجر به قتل او شد.
@rezayatazendegi
🔰حکمت ۲۷۳ نهج البلاغه
#قناعت
#آرامش
#رضایت از زندگی
امام علیه السلام فرمود : *#يقين بدانيد خدا براى بنده اش ـ اگرچه بسيار چاره جو و سختكوش و در طرح نقشه ها قوى باشد ـ بيش از آنچه در كتاب الهى براى او (از روزى) مقدر شده قرار نداده است* و (به عكس) ـ هرچند بنده اش ناتوان و كم #تدبير باشد ـ ميان او و آنچه برايش در كتاب الهى مقرر گشته مانع نگرديده است
📌و كسى كه از اين حقيقت آگاه باشد و به آن عمل نمايد از همه مردم، #آسوده خاطرتر و پرمنفعت تر است و آنكس كه آن را ترك كند و در آن #شك و ترديد داشته باشد، از همه مردم، گرفتارتر و زيانكارتر است
📌و چه بسيارند افرادى كه مشمول #نعمت (الهى) هستند؛ اما اين #نعمت مقدمه بلاى #هلاكت ايشان محسوب مى شود
📌و چه بسيارند افرادى كه در #بلا و #سختى قرار دارند اما اين بلا وسيله اى براى #آزمايش و #تكامل آنهاست.
💡بنابراين اى كسى كه مى خواهى از اين گفتار بهره گيرى! بر #شكر خود بيفزا و از شتاب (براى به دست آوردن دنيا) بكاه وهنگامى كه به آخرين حد روزى خود مى رسى #قانع باش.
اعْلَموا عِلْماً يَقِيناً اِنَّ اللّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ ـ وَإِنْ عَظُمَتْ حِيلَتُهُ، وَاشْتَدَّتْ طِلْبَتُهُ، وَقَوِيَتْ مَكِيدَتُهُ ـ أَكْثَرَ مِمَّا سُمِّىَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ، وَلَمْ يَحُلْ بَيْنَ الْعَبْدِ فِي ضُعْفِهِ وَقِلَّةِ حِيلَتِهِ، وَبَيْنَ أَنْ يَبْلُغَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ. وَالْعَارِفُ لِهذَا الْعَامِلُ بِهِ، أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِي مَنْفَعَةٍ، وَالتَّارِکُ لَهُ الشَّاکُّ فِيهِ أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلاً فِي مَضَرَّةٍ، وَرُبَّ مُنْعَمٍ عَلَيْهِ مُسْتَدْرَجٌ بِالنُّعْمَى، وَرُبَّ مُبْتَلىً مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَى، فَزِدْ أَيُّهَا الْمُسْتَنفِعُ فِي شُكْرِکَ، وَقَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِکَ، وَقِفْ عِنْدَ مُنْتَهَى رِزْقِکَ.
@rezayatazendegi
هر کسی سهمی دارد از #روزی ها ؛
مادی و معنوی؛
علم و
همسر و
محل و شرایط زندگی و کار و
مال و
بیماری و سلامت و ...
و این ها بدون تقدیر الهی جاری و نازل نمی شود؛
و البته تلاش ها،
اخلاص ها،
توان ها،
مصلحت ها،
ظرفیت ها و
تربیت ها
در کاهش و افزایش آن نقش دارد؛
ولی به هر حال این ما هستیم و روزی ما؛
آیا راضی هستیم یا ناراضی؟
اکنون به این سوال جواب بده که اگر کسی امکانات جسمی و محیطی بیشتری داشت : وظیفه ما چیست؟
@rezayatazendegi
🔰حکمت ۲۷۴ نهج البلاغه
لاَ تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلاً، وَيَقِينَكُمْ شَكّاً، إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَإِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا.
امام علیه السلام فرمود : #علم خويشتن را جهل، و #يقين تان را #شك قرار ندهيد، آنگاه كه عالم و آگاه شديد عمل كنيد و زمانى كه يقين كرديد اقدام نماييد (تا علم و يقين شما پايدار بماند).
تدبر
هشدار می دهند که اگر به علم تان عمل نکردید این علوم پر می کشند و می روند و تو می مانی و حسرت هایی که فایده ای ندارند و رشدهایی که اتفاق نیفتاده است.
و اگر یقین کردی به درستی یک کار و وظیفه؛ نباید سستی کنی.
و پله های نردبان تقرب به خدا، اینها هستند
نه عرفان هایی که تو را می نشانند تا نشو و نمو نکنی
و نه آنهایی که به جای #نور قرآن و روایات، از ظلمات اطلاعات زیاد و غیرمفید تو را پر می کنند
و نه کسانی که اهل علم و یقین نیستند و می خواهند به گمان خود، تو را به علم برسانند.
پ.ن
۱. امام علی علیه السلام: من کسى نبودم که به نبرد تهديد شوم يا از شمشير و نيزه مرا بترسانند! چرا که من به پروردگار خويش يقين دارم و در دين و آئين خود، کمترين شکّ و ترديدى ندارم. خطبه ۲۲
۲. امام علی علیه السلام : آدم يقين خود را به شک و ترديد او فروخت و تصميم راسخ را با گفته سُست او مبادله کرد، و به خاطر همين موضوع، شادى خود را به ترس و وحشت مبدّل ساخت و فريب شيطانى براى او پشيمانى به بار آورد، سپس خداوند سبحان دامن توبه را براى او گسترد و کلمات رحمتش را به او القا نمود. خطبه ۱
*تمرین:*
اکنون تصمیم بگیر تا دیر نشده کارهایی که خوب و وظیفه ات می دانی انجام دهی و زشتی ها که می دانی را ترک کنی
و به وسوسه ها اعتنا نکن و برنامه ریزی هایت را بدون برهان تنظیم نکن و بدون برهان برهم نزن
و در همه اینها از ساحت مقدس امیرالمومنین علیه السلام و ائمه معثومین علیهم السلام یاری بخواه.
@rezayatazendegi
حکمت ۲۷۵ نهج البلاغه
امام علیه السلام فرمود : #طمع، (انسان را) به سرچشمه آب وارد مى كند و او را تشنه بازمى گرداند و ضامنى است كه هرگز #وفا نمى كند
و بسيار مى شود كه نوشنده آب پيش از آنكه سيراب شود گلوگيرش شده (و هلاك مى گردد)
و هر اندازه ارزش چيزى بيشتر باشد كه مورد رغبتِ اين و آن گردد، به همان اندازه مصيبت از دست رفتنش بيشتر است.
*آرزوها (ى دور و دراز) چشم #بصيرت را كور مى كند.*
و (چه بسا) #سود به سراغ كسى مى رود كه او به دنبالش نيست!
إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِرٍ، وَضَامِنٌ غَيْرُ وَفِيٍّ، وَرُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِيِّهِ؛ وَكُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّيْءِ الْمُتَنَافَسِ فِيهِ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ لِفَقْدِهِ وَالاَْمَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِرِ، وَالْحَظُّ يَأْتِي مَنْ لاَ يَأْتِيهِ.
تدبر
زیاده خواهی ها
ما را خسته می کند
و #نشاط معنوی مان را می گیرد
و بی بهره باز می گرداند ما را
و اگر نصیبی به ما در این صورت برسد گوارا نیست و برکت ندارد .
مگر ندیده ای که چگونه برنامه هایت مرتب به هم می ریزند با خواسته هایی که از جنس آرزوست و هموز بررسی نشده اند توسط عقلت و قلبت.
ولی چقدر زیباست که به اندازه نیازت و در راه خدا تلاش کنی و خواسته هایت را مهار کنی و از آمدن ها و نیامدن ها خوشخال و ناراحت نشوی، *مخصوصا اینکه می بینی کسانی که دنبال دنیا نیستند و دنیا دنبال آنها می رود.*
تمرین
به جای خواسته هایی که هر روز نو می شود و تمامی ندارد به فکر ایم باش که چگونه شاکر باشی؟
و بررسی کن چقدر منظم هستی؟
@rezayatazendegi