السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
************
دل من با غمِ عشقت شده درگیر ،حسین /
داده دنیای مرا عشقِ تو تغییر ،حسین /
مادرم نذرِ تو کرده است جوانیِ مرا /
تا که یک روز به پای تو شوم پیر، حسین /
مثلِ اصحابِ تو قطعا به سعادت برسم/
بسپارم به تو گر رشته ی تقدیر ،حسین /
یک نگاهِ تو چه ها کرد به احوالِ زُهِیر/
عجبا ، یک نگه و این همه تاثیر، حسین/
رحمتِ واسعه بودن صفتی در خورِ توست/
که شده عشقِ تو این قدر جهان گیر، حسین/
خالصم کن که شوم عابسِ دیوانه ی تو /
کمکم کن بِدَرم جامه ی تزویر، حسین/
گریه در بزمِ عزای تو کند پاک مرا /
قطره ای اشک شده مایه ی تطهیر ،حسین/
قتلگاه و تل و یک خواهر و شمر و سر تو/
زده آتش به دلم این دو سه تصویر، حسین/
بس که انوارِ خدا از تن تو می تابید /
سجده کردند به تو نیزه و شمشیر ، حسین/
وقتِ غارت شد و انگشتر تو رفت که رفت/
زینب آمد به سراغِ تو ولی دیر ، حسین /
آمد و دید که قرآن به زمین افتاده /
سوره فجر چگونه شده تفسیر ، حسین!/
خواهرت بعد تو با رنجِ اسارت چه کند ؟/
زینبت بی تو شد از دارِ جهان سیر، حسین/
**************
#رضا_یزدی_اصل
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل_مرثیه
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b
غزل مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
****************
ای سربلندِ من که چنین با سر آمدی
با سر برای دیدنِ این دختر آمدی
قدری شکسته ای تو ولی سرشکسته نه!
ای سر ، تو بر سران دو عالم سرآمدی
با نورِ تو قدم به قدم راه رفته ام
خورشیدِ من ، کِی از نوکِ نیزه در آمدی؟
ای نازنین کبوترِ من ناز کرده ای
در آشیانه از چه بدونِ پر آمدی
ای غرقِ نور ، از چه تنوری است صورتت؟
وای از دلم که از دلِ خاکستر آمدی
لبریز از غمم ، که لبت خیزرانی است
از طشت زر ، زیارتِ این گوهر آمدی
راحت بخواب خسته ی راهی عزیز من
امشب خیال کن بغلِ مادر آمدی
با اشکِ دانه دانه به تو آب می دهم
ای تشنه لب به چشمه ای از کوثر آمدی
حتی به روی نیزه دم از حق زدی پدر
بابا چه خوب از پسِ دشمن بر آمدی
*********************
#رضا_یزدی_اصل
#غزل_مرثیه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b
هدایت شده از ابوتراب ( اشعار رضا یزدی اصل)
غزل مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
****************
ای سربلندِ من که چنین با سر آمدی
با سر برای دیدنِ این دختر آمدی
قدری شکسته ای تو ولی سرشکسته نه!
ای سر ، تو بر سران دو عالم سرآمدی
با نورِ تو قدم به قدم راه رفته ام
خورشیدِ من ، کِی از نوکِ نیزه در آمدی؟
ای نازنین کبوترِ من ناز کرده ای
در آشیانه از چه بدونِ پر آمدی
ای غرقِ نور ، از چه تنوری است صورتت؟
وای از دلم که از دلِ خاکستر آمدی
لبریز از غمم ، که لبت خیزرانی است
از طشت زر ، زیارتِ این گوهر آمدی
راحت بخواب خسته ی راهی عزیز من
امشب خیال کن بغلِ مادر آمدی
با اشکِ دانه دانه به تو آب می دهم
ای تشنه لب به چشمه ای از کوثر آمدی
حتی به روی نیزه دم از حق زدی پدر
بابا چه خوب از پسِ دشمن بر آمدی
*********************
#رضا_یزدی_اصل
#غزل_مرثیه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b
تقدیم به امام حسن عسکری علیه السلام
**************
ای دومین حسن که دلت از جهان گرفت
با پرکشیدنِ تو دلِ آسمان گرفت
مانندِ مجتبی ، به کرم می شناسمت
کم نیست سائلی که فقط از تو نان گرفت
گرچه گرفته از تو امان دشمنت ولی
هفت آسمان به لطف وجودت امان گرفت
شد" سُرَّ مَن رَءا " حرمِ سامرای تو
غم از دلم نگاه بر این آستان گرفت
ای حج نرفته ای که زمین در طوافِ توست
با هر نماز خواندنِ تو ، کعبه جان گرفت
تو وارثِ مصائبِ موسی بن جعفری
آن رهبری که گوشه ی زندان، مکان گرفت
شد خانه ات اسیرِ نگاهِ غریبه ها
ای عسکری لقب ، دلت از پادِگان گرفت
چون مادرت به فصلِ جوانی خزان شدی
گلچین روزگار ، تو را هم جوان گرفت
زهرِ جفا به جان تو افتاد ای غریب
از پیکر نحیفِ تو تاب و توان گرفت
فرزندِ پنج ساله ی تو داغدارِ توست
فصلِ بهارِ کودکی اش را خزان گرفت
با رفتن تو بی کس و تنها شد این پسر
کون و مکان از این غمِ صاحب زمان گرفت
لب تشنه بودی و به تو دادند ظرف آب
با یادِ کربلا لبِ خشکت زبان گرفت
گریان شدی به یاد سری که به طشت زر
گلبوسه از لبش ، لبه ی خیزران گرفت
امشب به یادِ مهدیِ صاحب زمان ، دلم
بزمِ عزا برای تو در جمکران گرفت
***************
#رضا_یزدی_اصل
#غزل_مرثیه
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#امام_زمان_علیه_السلام
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b
هدیه به ساحت مقدسه ی حضرت زهرا سلام الله علیها ( شام شهادت)
***************
جاری شده خون از نگاه آسمان امشب
دارد نگاه قدسیان اشک روان امشب
باغ ولایت با گل یاسش بهاری بود
پرپر شد آن یاس و بهارش شد خزان امشب
دلسوزِ عالم بود و دنیا را دعا می کرد
با رفتنش آغاز شد درد جهان امشب
خورشید رخسارش برون شد از پس معجر
شد آفتاب خانه ی حیدر عیان امشب
بعد از گذشت چند ماهی ، دیده ی مولا...
افتاد بر رخساره ی یار جوان امشب
چشمش به زهرا بود و با بغض گلو می گفت
اسماء بر این پیکر بریز آب روان امشب
ضجه زدن در داغ مادر حق فرزند است
آهسته می گریند از چه کودکان امشب!
فصل امانت داری حیدر به سر آمد
شرمنده می گردد خدایا باغبان امشب
کردند در آغوش خاک آن یاس پرپر را
مانند زهرا شد قد حیدر کمان امشب
تنها نه بر سادات عالم بلکه باید گفت
بی مادری آغاز شد بر شیعیان امشب
در مجلس ترحیم مادر هست فرزندش
می آید اینجا مهدی صاحب زمان امشب
***************
رضا یزدی اصل
#غزل_مرثیه
#ایام_فاطمیه_سلام_الله_علیها
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b
غزل مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
************
ای سربلندِ من که چنین با سر آمدی
با سر برای دیدنِ این دختر آمدی
قدری شکسته ای تو ولی سرشکسته نه!
ای سر ، تو بر سران دو عالم سرآمدی
با نورِ تو قدم به قدم راه رفته ام
خورشیدِ من ، کِی از نوکِ نیزه در آمدی؟
ای نازنین کبوترِ من ناز کرده ای
در آشیانه از چه بدونِ پر آمدی
ای غرقِ نور ، از چه تنوری است صورتت؟
وای از دلم که از دلِ خاکستر آمدی
لبریز از غمم ، که لبت خیزرانی است
از طشت زر ، زیارتِ این گوهر آمدی
راحت بخواب خسته ی راهی عزیز من
امشب خیال کن بغلِ مادر آمدی
با اشکِ دانه دانه به تو آب می دهم
ای تشنه لب به چشمه ای از کوثر آمدی
حتی به روی نیزه دم از حق زدی پدر
بابا چه خوب از پسِ دشمن بر آمدی
*****************
#رضا_یزدی_اصل
#غزل_مرثیه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b
غزل مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
************
ای سربلندِ من که چنین با سر آمدی
با سر برای دیدنِ این دختر آمدی
قدری شکسته ای تو ولی سرشکسته نه!
ای سر ، تو بر سران دو عالم سرآمدی
با نورِ تو قدم به قدم راه رفته ام
خورشیدِ من ، کِی از نوکِ نیزه در آمدی؟
ای نازنین کبوترِ من ناز کرده ای
در آشیانه از چه بدونِ پر آمدی
ای غرقِ نور ، از چه تنوری است صورتت؟
وای از دلم که از دلِ خاکستر آمدی
لبریز از غمم ، که لبت خیزرانی است
از طشت زر ، زیارتِ این گوهر آمدی
راحت بخواب خسته ی راهی عزیز من
امشب خیال کن بغلِ مادر آمدی
با اشکِ دانه دانه به تو آب می دهم
ای تشنه لب به چشمه ای از کوثر آمدی
حتی به روی نیزه دم از حق زدی پدر
بابا چه خوب از پسِ دشمن بر آمدی
*****************
#رضا_یزدی_اصل
#غزل_مرثیه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b