💠 گفتگویی با آیت الله اراکی
#قسمت_اول
#مجری: در تاریخ اسلام با دو شخصیت در شیعه مواجه هستیم که هر دو از ۵ تن هستند امام حسن (ع) و امام حسین (ع) که هر یک در برهههای تاریخی دو حرکت متفاوت در ظاهر از خود نشان میدهند یکی صلح میکند و دیگری قیام خونین دارد. برای درک تفاوت این دو رویکرد و مبانی اینتفاوت باید از کدام نقطه شروع شود؟
#آیت_الله_اراکی: اینتفاوت تنها در موضعگیری امام حسن مجتبی (ع) و سیدالشهدا (ع) دیده نمیشود. بلکه اینتفاوت در موضع گیری یک امام دیگر، ولی در دو برهه تاریخی نیز دیده میشود.
🔻حضرت علی (ع) در دوره خلافت به یک شکلی و در دوره پیش از خلافت نیز به شکل دیگری عمل کردند. سید الشهدا (ع) ۲۰ سال بعد از شهادت حضرت علی (ع) به یک شیوه و در جریان کربلا به شیوه دیگری عمل کرده است.
🔻عجیبتر از این شیوه، حرکت امام صادق (ع) است که ازیک سو درباره قیام زید و قیام علویین جملات رسایی را دارند و زمانی پشتیبانی از خروج و قیام زید میکنند، ولی از سوی دیگر همان امام نزدیکان خود را نهی میکند که به زید بپیوندند. معلوم میشود جریانی در کار است.
🔻نمیتوان از سنتهای حاکم بر تاریخ در بررسی رفتار و سیره ائمه اطهار صرف نظر کرد مخصوصا سیره سیاسی آنها. زمانی هم که میخواهیم سیره سیاسی آنها را در بستر سنتهای حاکم بر تاریخ نگاه کنیم باید از نگاهی که قرآن به فلسفه تاریخ و سنتهای حاکم بر تاریخ مینگرد، دیده شود.
@rezvan_marefat
💠 گفتگویی با آیت الله اراکی
#قسمت_دوم
#مجری: پس ما تا اینجا دو مبنا داریم یکی اینکه تاریخ، سنتهایی دارد که این سنتها حاکم بر تاریخ هستند و دو اینکه تحلیلگر شیعه باید این سنتها را از تحلیلی که از سنتهای قرآنی به دست میآورد، درک کند.
#آیت_الله_اراکی: ما نمیتوانیم به عنوان مثال با نگاه کمونیستها در تحلیل تاریخ؛ رفتار امام حسن و امام حسین را تحلیل کنیم یا اینکه از نگاه برخی از تاریخ دانان غربی که به یک شکل خاصی به تاریخ نگاه میکنند، رفتار یک رهبر دینی اسلامی را تحلیل کنیم. چون خواستگاه رفتار اینرهبر، خواستگاه همین نگاه دینی است.
🔻قرآن کریم سنتهایی را تبیین میکند که اینسنتها در سنت معصومین تشریح و تبیین شده است. ما نمیتوانیم به همه سنتها اشاره کنیم، اما به یکی از سنتها اشاره میکنم که بستر بسیاری از موضعهای ائمه را تشکیل میدهد و آن سنت عدل و فرصت عدل است. اینها سنتهای مکمل هم هستند.
🔻به طور کلی سنت مهمی در جهان آفرینش حاکم است. جهان هستی بر اصول عدل و حقانیت برپاست. همین اصل در آفرینش جامعه بشری و سنتهای حاکم بر آن نیز وجود دارد.
🔻جامعه بشری از نظر سنتهای الهی، یا باید جامعه عدلی باشد که در آن عقل گسترش یافته و عدل به طور فعلی در آن جامعه جریان دارد و محقق شده باشد. اگر چنین نیست باید طوری باشد که بتواند زمینه پیدایش جامعه عدل را در آینده فراهم کند. این را میگوییم فرصت عدل. این جامعه باید جامعهای باشد که بتواند در مسیر تحقق عدل جامعه حرکت کند. این برای همه جوامع بشری است.
ادامه دارد...
#بازنشر
@rezvan_marefat
#مجری: چرا اگر امام حسن وارد جنگ میشد، فرصت عدل از میان میرفت؟
#آیت_الله_اراکی: چون به عنوان مثال معاویه تظاهر به تبعیت از اسلام میکرد و هر کاری انجام میداد سعی داشت با مسائل دینی توجیه کند و مردم عامی هم نمیتوانستند فرق آنها را درک کنند.
🔻اگر در چنین شرایطی امام حسن کشته میشد، تمام این جامعه خردی که باید فرصت عدل را زنده نگه میداشتند نیز از بین میرفتند و دیگر چیزی به نام اسلام رسول اکرم باقی نمیماند.
🔻در زمان حضرت علی (ع) خیلیها از ارکان جامعه خِرد شهید شدند. مانند مالک اشتر. شهادت امیر المومنین ضربه کاری بود. اصلا او با هیچ شخصیتی بعد از پیامبر قابل قیاس نیست. شیعیان علی همان مومنان پاک پایبند به سنت رسول هستند.
🔻امام حسن نوه پیامبر بوده است، اما جایگاه امیرالمومنین جایگاه دیگری بود. چون او شریک پیامبر در تاسیس اسلام بوده است. این شریک قدرتمند حذف شده بود. پس از اینکه امام حسن خلافت ظاهری را بر عهده گرفت از همان اول همه میگفتند که امام حسن نمیخواهد بجنگد. شرایط جوری بود که جز با صلح نمیشد جامعه را نگه داشت.
@rezvan_marefat
#مجری: چند سال بعد از صلح امام حسن، قیام امام حسین (ع) را دیدیم. چگونه سیدالشهدا با قیام خونین باز هم توانست فرصت عدل را نگه دارد؟
#آیت_الله_اراکی: وقتی امام حسن تلاش کرد که صلح را برقرار کند. در مدت ۲۰ سال بعد از شهادت حضرت علی و حکومت معاویه، بسیاری از روایاتی که نمیشد بیان کرد؛ را بیان کردند. فضای کوفه و مدینه برای شیعیان باز شد. روایاتی که در دورههای قبل ممنوع بود بیان میشد.
🔻به عنوان مثال روایتی هست که میگویند در لشکر عمروعاص مردی سوالاتی درباره تفسیر قرآن میکرد. خلیفه گفت که سریع او را نزد من بیاورید و شلاق بزنید. وقتی تاولهای بدنش بهتر میشد باز هم شلاق میزدند. او گفت اگر میخواهید مرا بکشید بکشید چرا زجرکش میکنید.
دیگران گفتند که توبه کرده دیگر درباره تفسیر قرآن نمیپرسد. دستور دادند که کسی با او مراودهای نداشته باشد. ابوموسی اشعری که در کوفه بود به خلیفه نامه نوشت که توبه او صادق است. فکر میکنید این چه تفسیر قرآنی بود که خلیفه دوم انقدر حساسیت نسبت به آن داشت؟ تفسیر آیاتی بود که مربوط به خلافت میشد.
🔻در فرصت بعد از شهادت این شرایط به وجود آمد که احادیث از مدینه و کوفه و مکه بیرون برود و مردم توانستند بین معاویه و خلفای دیگر قیاس کنند. جامعه میتوانست بفهمد که حق با چه کسی است.
🔻کسانی که با سید الشهدا جنگیدند این منطق را میدانستند که حق با اوست نه یزید. این مطلب در دوران امام مجتبی نبود. چون معاویه متظاهر بود؛ بنابراین اگر امام حسین (ع) قیام نمیکرد، فرصت عدل برای همیشه از میان میرفت.
🔻در دوران قبل از سیدالشهدا حاکم ولو معاویه، مرجع دینی مردم بود. ولی امام حسین این روند را شکست. بعد از سیدالشهدا مردم به سراغ فقها و خانه علی ابن حسین میرفتند یا فقهایی که اهل فقه بودند.
🔻اگر بخواهیم سیره ائمه را بشناسیم و رفتار آنان را در مقاطع تاریخی خوب تشخیص دهیم باید با سنت الهی و اجتماعی و سنت رهبران دینی نگاه کنیم.
#بازنشر
#فلسفه_قیام_حسینی
@rezvan_marefat
#مجری: مهمترین محورها و اهداف حرکت امام حسین علیهالسلام بهسمت کوفه مبتنی بر بیانات رهبر انقلاب چیست؟
#حجه_الاسلام_حامدکاشانی: یکی از نکات خیلی حساس و مهمی که حضرت آقا هم روی آن تأکید دارند، اتفاقاتی است که بعد از رحلت رسولاللّه در جامعه میافتد و مسیر به آن شکلی که اگر خود پیغمبر یا امیرالمؤمنین علیهالسلام تشریف داشتند و افسار کار دستشان بود، به پیش نمیرود.
🔻یک تغییراتی رخ میدهد که این تغییرات ابتدای کار کُند است، ولی بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام و واگذاری حکومت به معاویه (امضاء آتشبس با امام حسن سلاماللّهعلیه) روندش تند میشود؛ امّا این روند بهگونهای تند نیست که کسانی که خیلی از مسائل عمیق اسلامی سر در نمیآورند از اتفاقات زود باخبر شوند.
🔻وقتی معاویه یزید را بهعنوان ولیعهد انتخاب میکند، فقط چند نفر اعتراض میکنند. منتها اعتراضات آنها از سنخ اعتراض سیدالشهداء نیست. در واقع وقتی ولیعهد انتخاب میشود، اکثریت با او بیعت میکنند و فقط چند نفرند که با او بیعت نمیکنند که از آنها عبدالرحمنبنابیبکر است.
مثلاً، میگوید این انتخاب مثل امپراتوری روم شد و اگر اینجوری باشد نوبت پسر اوّل من است. یا پسر خالدبنولید میگوید کارآمدی من بیشتر است. سطح بحثها اینگونه بود؛ امّا سیدالشهداء نمیپذیرد تا روزی که خبر مرگ معاویه و شروع حکومت یزید همه جا میپیچد.
🔻ببینید در مدینه پُر از صحابی و تابعی بود، ولی هیچکس مانند حضرت نمیفرماید: «وَ عَلَی الإسلام السَّلامُ إذْ بُلِیتِ الأُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزید»؛ حالا که گرفتار این حاکم شدیم، باید با اسلام خداحافظی کرد. در مدینه صحابی، تابعی و سابقهدار کمنبوده و بسیاری از آنها عصر پیغمبر را دیده بودند. چه بسا از یزید هم خوششان نمیآمد، ولی به امام حسین علیهالسلام میگفتند آقا حالا کاری است که شده!
🔻یکی از تلخترین نقاط تاریخ این است که مدینه شهر پیغمبر، پُر از صحابی و تابعین، نهتنها سیدالشهدا را همراهی نمیکنند، بلکه به هر نحوی مانع از نرفتن حضرت میشوند.
🔻یکی میگوید اینجا دفتر مرجعیتی داشته باش، یکی میگوید اینجا کنار قبر پیغمبر شما احترام داری، یکی میگوید آقا زن و بچهات اینجا هستند و بالاخره میگذرد و معلوم نیست یزید چند سال زنده بماند.
🔻اصلاً معاویه میگفت من افضلم و بعد از من هم پسرم افضل است و با صراحت به امام حسین علیهالسلام میگوید که یزید از تو برای الجاء حکومت برتر است.
ادامه دارد...
#فلسفه_قیام_حسینی
@rezvan_marefat
#مجری: مدت امامت حضرت ده سال بود. آیا در آن مدت از زندگی سیدالشهدا هیچ اعتراضی به حکومت نبوده است؟
#حجه_الاسلام_حامدکاشانی: حدود نوزده سال مجموع دورهی امامت امام حسن و امام حسین علیهمالسلام است. تقریباً شش ماه ماجرای آتشبس است و شش ماهی هم درگیری سیدالشهداء با یزید است.
🔻این نوزده سال خیلی شبیه به همدیگر است؛ یعنی مورخ اگر حواسش به تیتر کتاب تاریخ نباشد، متوجه نمیشود که امام عوضشده؛ چون رفتار دو امام بهشدت شبیه همدیگر است و همان تغییرات حکومت بهسمت زدن ریشهی وجود اهل بیت در جامعه هم در این سالها هست. مردم مخصوصاً مردم مدینه هم اهل بیت را بهعنوان مرجع اجتماعی، سیاسی و علمی قبول و باور نداشتند.
🔻مردم به امام حسن و امام حسین علیهمالسلام فقط بهعنوان پسران و عزیزان و فامیل پیغمبر نگاه میکردند. پیامبر فامیل زیاد داشت. وقتی میشنیدند فامیل پیامبرند، قیمت و اعتبار اجتماعیشان بهشدت میشکست. لذا، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام در آن نوزده سال عمدهی تلاششان این بود که با بخششکردن به فقرا در خانهی اهل بیت گم نشود و یک خاطرهی خوشی از خانهی ائمه بماند.
🔻روایات زیادی که از بخششهای عجیبغریب امام حسن و امام حسین علیهمالسلام داریم فقط بهخاطر همین است که در این خانه بسته نشود. البته در آن دوره گاهی سختگیریها بهگونهای بود که اگر کسی محبّ این دو بزرگوار بود بهشدت جانش به خطر میافتاد.
#مجری: یعنی در این نوزده سال هیچ اقدامی نشد؟
#حجه_الاسلام_حامدکاشانی: حکومت بههیچوجه اقدام گسترده را اجازه نمیداد، چراکه بهشدت فضای امنیتی و برخوردهای شدید جدی بود. حالا دو سه تایش را مثال میزنم:
🔻زمانی که امام حسن علیهالسلام شهید شد، عدهای به امام حسین علیهالسلام نامه نوشتند که آقا الآن شما امام هستید. حضرت زمان معاویه شرایط را جوری میدید که اگر میخواست اقدامی کند، ادارهی رسانهی فرهنگی مسئله بهگونهای بود که برای مردم روشن نمیشد که قیام برای تنافس در قدرت است یا اصلاح امت. لذا، حضرت در آن آتشبسی که امضاء شده بود و معاویه به آن پایبند نبود، آرام بود.
🔻البته گاهی اعتراضاتی مثل ماجرای ولایتعهدی، قتل حجربنعدی و یا جسارت به امیرالمؤمنین علیهالسلام روی منبر از جانب امام حسین علیهالسلام صورت میگرفت، ولی آن اعتراضات آنقدری نبود که بهسمت براندازی برود؛ چون جامعه از نظر فرهنگی نمیتوانست تشخیص بدهد که امام حسین علیهالسلام دنبال چیست.
#سیری_در_تاریخ
#فلسفه_قیام_حسینی
@rezvan_marefat
#مجری: چه شد که با آمدن یزید، امام اعتراض را علنی کردند؟
#حجه_الاسلام_حامدکاشانی: یزید که آمد حضرت اوّل کار دید اگر بخواهد حکومت یزید را بپذیرد، یک اتفاقی در جامعه میافتد که تا امروز دیگر هر مبارزهای نامشروع قلمداد میشود.
🔻ببینید یک فکری که امروز در میان برادران غیرشیعه هست و هنوز بسیاری به آن معتقدند اینکه میگویند هر کسی که حاکم مسلمین شد، (حالا با شورا، با انتخاب فرد قبلی، با تعداد کمی از خبرگان امت یا ولایتعهدی یا کودتا بالاخره به قدرت رسید) اگر رسماً نگوید من کافرم و بگوید من مسلمانم ولو فاسدترین فرد و قاتل اولیاء خدا باشد، اطاعت از او واجب است و کسی حق قیام علیه او را ندارد.
🔻این فکر بهمرور آرامآرام در جامعه شکل گرفت و بعد در فلسفهی سیاسی و فقه سیاسی سعی کردند به آن بار بدهند و کمکم مسئلهی جاافتادهای شد.
🔻در قرن ششم ادعا شد: «وَ أمّا الْخُروجُ عَلَیْهِمْ وَ قِتالُهُمْ فَحَرامٌ بِإجْماعِ الْمُسْلِمینَ وَ إنْ کانوا فَسَقَةً ظالِمین»؛ خروج علیه حاکم جامعهی اسلامی به اجماع حرام است، حتی فاسق باشد و آدمها را بکشد و اموال مردم را بالا بکشد؛ یعنی جریانی دنبال این بود که مبارزه با ظلم را منفی، حرام و مرگ جاهلی تلقی کند. تا زمان حکومت معاویه فضای فرهنگی اجازهی این مبارزه را نمیداد که خط روشن بشود.
ادامه دارد...
#فلسفه_قیام_حسینی
@rezvan_marefat
#مجری: حرکت حضرت برای قیام از کجا شروع شد و چه مراحلی داشت؟
#حجه_الاسلام_حامدکاشانی: پس از اینکه حضرت ظلم بیّنی را دید، با آن مقابله کرد. حالا این مقابله به پیروزی و حکومت بیانجامد یا نیانجامد، حضرت در مدینه به آن کاری نداشت.
🔻در شروع کار هم به حضرت خیلی اعتراض شد، حتی بعضی از زنان، شاگردان، اصحاب و طلبههای تازه درسخوانده به حضرت نامه نوشتند و ایشان را نهی از منکر کردند؛ امّا حضرت حرکت را از مدینه شروع کرد.
🔻یک حرکت تبلیغی که نشان بدهد روح اسلام آسیبخورده، بنیان اسلام درهمشکسته و شما اصلاً متوجه نشدید. جالب اینکه شهر پُر از صحابی است، ولی به آقا اعتراض میکنند که چه کار داری میکنی!
🔻اینجا حضرت دنبال این است که حرفش به گوش آدمهای بیشتری برسد؛ یعنی فعلاً تبلیغی است و بهترین جا برای این تبلیغ هم مراسم حج بود. اینجا مرحلهای است که زائران بیتاللّهالحرام با حضرت همراهاند.
🔻ببینید اگر حضرت دنبال این بود که صرفاً یک حکومت موقت تشکیل بدهد، میتوانست در مکه این کار را بکند؛ چرا؟ چون تاریخ نشانداده که مکه جمعیت بومی کم و زوّار بیتاللّه زیادی دارد و آدمهایی که دورترند، تهمتهای زده شده به سیدالشهدا را کمتر شنیدند و پسر پیغمبربودن برایشان مهم است.
🔻بنابراین، حضرت بهراحتی میتوانست در مکه حکومت تشکیل بدهد، امّا حضرت نمیخواست صرفاً حکومت تشکیل بدهد و آن را از یزید بگیرد و هر کاری بکند. حکومت برای سیدالشهداء و ائمه ابزار احقاق حق است.
🔻حضرت چند ماه در مکه بود و در این فرصت شروع به روشنگری میکند و دو نکته را متذکر میشود:
۱. جایگاه اهل بیت را برای جامعه توضیح میدهند؛ یعنی اگر میخواهید گمراه نشوید، حدیث ثقلین داریم.
۲. این جریانی که آمده به اسم اسلام دارد آیات قرآن را با خودش تطبیق میکند، اصل اسلام را نابود خواهد کرد.
#سیری_در_تاریخ
#فلسفه_قیام_حسینی
@rezvan_marefat
#مجری: از اینجا به بعد امام دنبال چه بودند؟
#حجه_الاسلام_حامدکاشانی: وقتی امام بهسمت کوفه حرکت میکند دنبال این است که اگر فرصت پیش بیاید و شرایط اجازه بدهد، بخشی از حکومت بنیامیه را اسقاط کند و حکومت اسلامی را تشکیل بدهد.
🔻به این جهت بهسمت کوفه میرود. بعد هم به جناب مسلمبنعقیل نامه مینویسد که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت قابل ملاحظهای در شهر کوفه همراهاند. البته در طرفدار اهل بیت بودن مردم مختصر بگویم که معاویه سال ۴۴، چهل پنجاه هزار نفر از شام را در کوفه ساکن کرده بود و چهل پنجاه هزار نفر را از کوفه به خراسان فرستاده بود و ترکیب جمعیت را بههمریخته بود.
🔻همواره ناصبیان رأس حکومت کوفه بودند، ولی از نظر کمیتی اکثراً طرفدار اهل بیتاند. البته نه بهمعنای شیعیان امروز، ولی امیرالمؤمنین و اهل بیت را به بنیامیه ترجیح میدادند.
🔻ببینید کوفه در تاریخ خیلی تخریب شده است. علتش هم طرفداری از اهل بیت بود. برخیشان سستی کردند، ولی همراه بودند. وقتی که حضرت بهسمت کوفه حرکت میکند و خبر شهادت مسلم به ایشان میرسد، اینجا اگر میخواست صرفاً نظریهی سکولارها که نظریهی فرار است را در نظر بگیرد، باید قایم میشد، ولی این کار را نکرد؛ چون میخواست به مبارزه ادامه دهد.
🔻از طرفی هم میدانست که اوضاع کوفه بههمخورده و عبیداللّه آمده، ولی تنها جایی که عدهای طرفدار حضرتاند، همان کوفه بود. لذا، امام مسیر را ادامه میدهد تا اینکه به سپاه حر میرسد. سپاه حر جلوی حضرت را میبندد.
🔻حضرت به حر فرمود نمیخواهید، برمیگردم؛ یعنی من نمیخواهم شروعکننده باشم. حضرت نفرمود بیعت میکنم، بلکه فرمود وظیفهی من تبلیغ است که حق را روشن کنم، امّا حالا که جلوی من را گرفتید، نمیخواهید برمیگردم.
امّا سپاه حر امام را محاصره کرده بود و کار بهجایی رسید که یا باید تسلیم یا کشته میشد. اینجا حضرت فرمود بین شمشیر و ذلت هیهاتمنالذله؛ امام از اوّل نفرمود هیهاتمنالذله و همینطور میرویم کشته شویم.
🔻ما نظریهی شهادت را به این معنا که امام برای کشتهشدن رفت، نمیپذیریم. اگر حضرت برمیگشت هم بیعت نمیکرد. شاید آن وقت مسیر دیگری را انتخاب میکرد، ولی اجازه انتخاب مسیر دیگری را هم به امام ندادند.
🔻اگر آخرش را بخواهم بگویم، همهی سخنرانیهای حضرت در کربلا، سخنرانی حضرت زینالعابدین و زینب کبری در شام همین مسیری است که گفتم.
🔻در خطبهی امام سجاد علیهالسلام اصلاً یک کلمه نیامده که ما چرا قیام کردیم؛ چون این حرف خیلی سنگینی در دربار یزید بود. اگر امام میفرمود که ما علیه طاغوت قیام کردیم، خب درجا امام را میکشتند.
🔻قرار هم نبود که امام بعدی بیجهت کشته شود، امّا در آن فضایی که لعن علنی امیرالمؤمنین علیهالسلام عالمگیر است، عمدهی خطبهی سیدالساجدین این است که میفرمایند من پسر پیغمبرم، من پسر علیبنابیطالبم، من پسر فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها هستم، من پسر آن کسی هستم که خونش روی ریگهای بیابان ریخت.
یعنی در همان مسیری که سیدالشهدا آغاز کرده بود، باید جایگاه اهل بیت معلوم شود. حضرت نمیفرمایند ما علیه ظلم قیام کردیم. قیام علیه ظلم فرع آن مسئلهی اهل بیت است.
🔻در واقع، امام سجاد علیهالسلام بحث را به نقطه سر خط آن قیام تبلیغی برگرداند. تا وقتی معلوم نشود که اهل بیت مرجعاند و مقابل طاغوتاند، گرفتن حکومت فایدهای ندارد.
پایان نشست صمیمانه با
#حجه_الاسلام_حامدکاشانی
#فلسفه_قیام_حسینی
@rezvan_marefat