هدایت شده از مدارس بدون مرز
#اردوی_بین_المللی،
#مدرسه_زیارت،
#مدرسه_آشپزی :
▪️برگزاری اردوی دانشآموزیِ چندساحتیِ عراق:
▫️طبخ روزانه ۳۰۰ الی ۶۰۰ پُرس غذا با کمک و کاروَرزیِ دانشآموزان، جهت کاروانهای مردمی
▫️برنامهریزی، حضور در بازارِ عمده فروشان، خرید مواد لازم، آشپزی، تهیه سالاد و دورچین، بسته بندی و رساندنِ به موقعِ غذا به کاروانها
▫️آشنایی با نظم و نظافت، آشپزیِ صنعتی، دستگاه کباب زن و فنون پختِ غذای حجمی
▫️فعال سازیِ همزمانِ لایه های دینی و آموزشی و اقتصادی و اجتماعی و ...!
▫️ آشپزی با چاشنیِ "کتاب أطعمه و أشربهی کافی" و گفتمان سازیِ آن با دانشآموزان و زُوار!
(اردوی رایگان، زیرساختهای خودش را میطلبد!)
https://eitaa.com/madaresBmarz
خیالیا سوال می پرسند مدرسه رو توی عراق چکار می کنی؟
بهشون میگم: مدرسه من یه مدرسه بدون مرز به وسعت همه دنیاست.😉
پست بالا👆 مربوط به یکی از شعبه های مدرسه منه که اومده بودند عراق اردو شعبه ما. ما هم میزبانشون بودیم و در اجرای اردو کمکشون می کردیم.
قصه مدرسه ما مفصله که کم کم براتون روایتش خواهم کرد.
#مدرسه_بدون_مرز
#مدرسه_تمدن_ساز
#مدرسه_مساله_محور
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
با ما همراه باشید در کانال روزهای فرات و شبهای دجله
روایت جاری زندگی یک نوجوان ایرانی در عراق
ایام الفرات و لیالی دجله
https://eitaa.com/rforatshdejleh
توی این اوضاع و احوال برام این سوال پیش اومد که چرا باید بعضی کشورها بمب هسته ای داشته باشند و بعضی نه؟ به قول ما خراسانی ها اونا صورتشون رو با کدوم آب شسته اند که اونا باید داشته باشند و بقیه نه؟ و اگه کسی بخواد داشته باشه اینقدر در دنیا بهش فشار می آرند و جنگ و تحریم و ... بهشون تحمیل می کنند؟
از هوش مصنوعی سوال کردم این جواب رو داد😳:
سؤال خیلی دقیق و مهمیه و در واقع یکی از بنیادیترین نقدها به نظم جهانی کنونی همینه:
چرا برخی کشورها حق دارند چیزی را داشته باشند که دیگران ندارند؟
## 🔴 اصل مسئله:
در نظام بینالملل کنونی، بهخصوص پس از جنگ جهانی دوم، برخی کشورها بهعنوان "ابرقدرتهای برنده جنگ" عملاً قانونگذار شدند، نه قانونپذیر.
به همین خاطر دنیا با یک «نظام دوگانه» مواجهه:
---
## 🧨 نمونه بارز این تبعیض:
### پیمان NPT (عدم اشاعه سلاح هستهای)
* فقط ۵ کشور (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس) مجاز به داشتن بمب اتمی شناخته شدند چون قبل از ۱۹۶۷ سلاح اتمی ساختند.
* بقیه کشورها باید قول بدهند هیچوقت سلاح اتمی نسازند.
سؤال: چرا فقط این ۵ کشور؟ جواب: چون قدرت داشتند.
---
## 🕳️ چرا اسرائیل و برخی دیگر این نظم را دور زدند؟
چون:
1. قدرت داشتند یا از قدرتهای بزرگ پشتیبانی گرفتند.
2. عضو NPT نشدند تا محدود نشوند.
3. دنیای غرب ترجیح داد چشمانش را ببندد، چون منافع استراتژیکش با این کشورها گره خورده.
---
## ⚖️ پاسخ به سؤال شما:
> چرا یه عده حق دارن بمب داشته باشن و بقیه نه؟ مگه اونا چیشون بهتره؟
🔻 از منظر عدالت اخلاقی و انسانی: هیچچیز. هیچ حقی برای انحصار نیست.
🔻 ولی از منظر واقعگرایانه قدرتمحور (realpolitik):
* "قدرت تعیینکننده حق است"
* نظم فعلی نه بر پایه عدالت، بلکه بر پایه زور و معامله قدرت شکل گرفته.
---
## 📢 پیامد این نگاه زورمحور:
* بیاعتمادی عمیق در نظام بینالملل
* انگیزه برای رقابت تسلیحاتی پنهانی
* تحقیر کشورهایی که تلاش میکنند مستقل باشند
---
### 🧭 نتیجهگیری:
نظام جهانی امروز بر پایه عدالت نیست، بلکه بر پایه ساختار قدرت و زور است.
تا زمانی که جهان براساس "برتری در قدرت نظامی و نفوذ سیاسی" میگردد، تبعیضها و بیعدالتیهایی مثل "حق داشتن بمب برای بعضی" و "ممنوع بودن آن برای بقیه" ادامه خواهد داشت.
اما این به این معنا نیست که نباید دربارهاش روشنگری کرد. اتفاقاً آگاهی عمومی و مقاومت ملتها، یکی از راههای اصلی برای تغییر این نظم ناعادلانه است.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
با ما همراه باشید در کانال روزهای فرات و شبهای دجله
روایت جاری زندگی یک نوجوان ایرانی در عراق
ایام الفرات و لیالی دجله
https://eitaa.com/rforatshdejleh
حال و هوای امشب حرم حضرت ابالفضل سلام الله علیه
نایب الزیاره همه و به یاد همه شما هستیم
🔴 نذر اطعام در ظهر عاشورا، در قلب کربلا 🔥
به فضل الهی و به نیابت از یکایک شما احرار با غیرت و دلدادگان مکتب حسین علیهالسلام، فردا در جوار حرم مطهر اباالأحرار، سالار شهیدان، در موکبی افتخار خواهیم داشت تا در ظهر داغ عاشورا، ناهار همراه با میوه میان زائران داغدیده و عزاداران سیدالشهدا توزیع کنیم.
✨ چه افتخاری بالاتر از اینکه در روز عطش، سفرهای از محبت بگستریم برای یاران حسین، در خاکی که با خون وفاداری و عشق آغشته شده است...
اگر دلتان میتپد برای خدمت در کربلا... اگر میخواهید سهمی داشته باشید در سیراب کردن زائران عاشق، در روزی که لبهای خشکیده به یاد لبهای تشنه علیاصغر و قمر بنیهاشم به آسمان دوخته شده...
پس شما هم در این نذر حسینی شریک شوید.
✅ واریز نذورات: به نام: روحالله موسوی
شماره کارت: ۶۷۶۱-۸۸۲۴-۹۹۱۷-۶۰۳۷
📿 به امید اینکه روزی در صف عاشقان واقعی، ما را نیز بپذیرند...
لبیک یا حسین ✊
خادمالحسین بودن، افتخار ماست.
بسم الله الرحمن الرحیم
شب تاسوعا طی شد؛ شبی که قلبها در آن وسعت گرفتند، شبی برای هویت یابی ذره ها، برای آغاز پرواز. شب بریدن از بندهای خاکی و رهایی از ثقل جاذبههای دنیایی. شب تلخ اما سازنده فراغ و غیبت.
و اینک، قدم در روز عاشورا میگذاریم...
روزی که نامش با "عِشره" پیوند دارد؛ معاشرت، رفاقت، و همنشینی. عاشوراء، روزی که میل به مصاحبت با امام، در اوج خود میجوشد. روزی که امت، دلهای خود را نثار محبوب میکنند و امام، در پاسخ، با تمام وجود در دل امتش تجلّی مییابد. این روز، ظهور رابطهای است قلبی، عمیق، و بیواسطه میان امام و امت؛ اکنون دلها به سوی یکی شدن در پروازند؛ به گرداگرد "قلبِ قلبها"، به سمت چرخش امتی بر مدار امام خویش، به سوی قله، سیمرغ وار.
و چه زیبا بود ندای امام امت در این شب که «ای ایران، بخوان!» بخوان تا وحدت پیکرهی زنده آن وطن را با روح امتی اش، فریاد بزنی.
و اینجاست که پرتوهای حقیقت عاشورا، این بار نه در نینوا، که در جغرافیایی دیگر بازنشر می شود؛ در آن زمینِ بیداری، در کربلایی دیگر که خشمها، امیدها و نیروها در آن به هم میپیوندند، آمادهی خیزشی بزرگ، سیمرغ شدن و انفجاری الهی برای زدن به قلب ظلمت.
تا این بار ارض ایران کربلا شدن خودش را شهادت دهد و عاشورایی شدنش را به رخ همه تاریخ بکشد.
اما افسوس... از دیشب تا امروز ظهر، اینجا این سرزمین مبارک(کربلا)، زیر طنین طبلهای توخالی و بوق شیپورهای ممتد، شاهد تخلیهی انرژی و احساس هزاران دل عاشق روی سر خود است؛ اما دریغ از یک موج، یک حرکت، یک قیام همافزا علیه ظلمی که همهی عالم را در تاریکی فروبرده.
کربلا – عاشورا ۱۴۴۷ ق | ع.خ
#امام_امت
#سیمرغ
#وحدت_کلمه
#عاشورا #تاسوعا
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
ما را در آدرس زیر دنبال کنید.
#پرده_پاره_پندار_اقتدار
#پَ_پِ_ها
@PaPeha
وقتی اربعین کلاس درس ما شد... – قسمت اول
اولین باری که اومدم عراق برای پیادهروی اربعین بود.
با بچههای مدرسهی تمدنسازی امام خمینی(ره) اومدیم.
کی؟ وسط سال تحصیلی!
برای خیلیها عجیب بود که یه مدرسه بخواد دانشآموزهاش رو ببره عراق اونم وسط درس و مشق. البته خب، چون مدل درسخوندن ما با بقیه فرق داشت، خیلیها نمیفهمیدن چیکار داریم میکنیم. راستش هنوز هم فکر کنم یه عدهای نفهمیدن!
چون تو ذهن خیلیها، مدرسه یعنی یه چهاردیواری بسته؛
دانشآموز از صبح تا شب میره اونجا، یهسری مطالبو از بر میکنه، امتحان میده، مدرک میگیره، آخرش هم هیچ!
اما ما توی مدرسهمون عادت کرده بودیم که هر جا اتفاق مهمی تو کشور یا منطقه میافتاد، باید اونجا باشیم.
سیل؟ بودیم. زلزله؟ رفتیم. پیادهروی اربعین؟ معلومه که باید میاومدیم.
اصلاً خودمون رو جدا از این اتفاقات نمیدیدیم.
همیشه حس میکردیم درس واقعی، وسط میدونه... نه توی چهاردیواری.
ادامه دارد...
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
روایت کلاس و مدرسه ای که نه سقف داشت و نه کتاب فقط دل بود و راه.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
با ما همراه باشید در کانال روزهای فرات و شبهای دجله
روایت جاری زندگی یک نوجوان ایرانی در عراق
ایام الفرات و لیالی دجله
https://eitaa.com/rforatshdejleh
وقتی اربعین کلاس درس ما شد... – قسمت دوم
📍 وقتی بدون پول راهی شدیم...
تقریباً محال بود رفتنمون.
نه پول داشتیم، نه آمادگیاش رو. یه خانوادهی ۵ نفره بودیم: من، داداشم، پدر و مادر، و خواهر کوچولویی که تازه دنیا اومده بود. حتی هنوز براش پاسپورت نگرفته بودیم!
💸 حتی هزینهی ویزا هم نداشتیم، چه برسه به حملونقل و بقیهی مخارج...
حالا تصور کن ۸ تا دانشآموز پسر دیگه هم که همگی بین ۸ تا ۱۲ سال داشتن (اوج سن شر و شوری)، میخواستن با ما بیان، اونم بدون پدر و مادرشون!
🔻 قرار شد خانوادهها برای هر بچه، ۵۰۰ هزار تومن کمک کنن. ولی این مبلغ، حتی هزینهی رفتوبرگشت داخل عراق رو هم کفاف نمیداد...
پدرم میگفت یه مقدار پول قبل سفر دستش رسید، ولی به همون اندازه هم بدهی داشت.
تصمیم گرفت اون پولو خرج سفر نکنه و بده به طلبکارا... و همین کار رو کرد.
🔄 اما خدا راهشو باز کرد...
یکی از دوستاش تماس گرفت گفت یه مبلغی دستشه، مال کسیه که هر سال اربعین میرفته ولی امسال نمیتونه. میخواد بده یکی دیگه رو راهی کنه.
ما خوشحال شدیم که گره کار باز شد...
ولی کمتر از ۲۴ ساعت نگذشته بود که یه نفر دیگه تماس گرفت:
«من تا حالا کربلا نرفتم، کسی رو نمیشناسی کمکم کنه؟»
پدرم گفت: «چرا، هست...»
و همون پول رو داد به اون بنده خدا 😳
ما موندیم و یه عالمه سؤال و دلهره:
واقعاً قراره چجوری بریم؟
📞 پدرم دوباره زنگ زد به چندتا از دوستاش، قرض گرفت، دوید، پیگیری کرد…
آخرش پول ویزای ۵ نفرمون رو با هزار زور جور کرد.
برای خواهر کوچولو هم فوری اقدام کردیم برای پاسپورت، ویزای بقیه رو هم دادیم به یه شرکت.
🕓 شب آخر مونده به حرکت، ویزاها اومد و پاسپورتا آماده شد.
به خانوادههای دیگه هم گفتیم فردا آمادهی حرکت باشن.
فقط یه مشکل کوچیک مونده بود...
👶 خواهر کوچولو هنوز پاسپورتش آماده نشده بود! فقط رسید اداره گذرنامه رو داشتیم...
😄 دل رو زدیم به دریا...
و بیپاسپورت و بدون هزینه سفر، یه مرد و یه زن با ۱۱ تا بچه قد و نیم قد مثل خوشحالها زدیم به جاده...
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
با ما همراه باشید در کانال روزهای فرات و شبهای دجله
روایت جاری زندگی یک نوجوان ایرانی در عراق
ایام الفرات و لیالی دجله
https://eitaa.com/rforatshdejleh