eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
675 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #استاد_رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
💗نگاه خدا💗 در راه کل ماجرا را برای عاطفه تعریف کردم. -دختره دیونه اون پسره جونتو نجات داد ،تو بر و بر نگاش کردی؟ - زبونم و مغزم قفل کرد با دیدنش ،نمیدونستم چیکار کنم؟ عاطی؛ اشکال نداره ،دفعه بعد اومدی ازش تشکر کن - نمیدونم اگه دفعه بعدی هم باشه . غروب به خانه برگشتم. اصلا دوست نداشتم امشب بروم.  لباس عیدی که بابا خریده بود و پوشیدم. - سلام بابا رضا  -سلام ساراجان - من آماده ام. شما هم برین یه لباس قشنگ بپوشین باهم بریم. در فکرم غوطه‌ور بودم. -ساراجان رسیدیم. مادر جون و آقاجون با خاله زهرا زودتر از ما رسیده بودند. وارد خانه شدیم. احوال پرسی کردیم. همه سکوت کرده بودیم. خاله زهرا گفت: مریم خانم اینم سارا خانم ما که گفتین حتما باید بیاد . - بله خیلی خوش اومدن ببخشید اگه میشه من با سارا خانم صحبت کنم. مریم چادر را محکم روی صورتش نگه داشته بود. نگاهی به بابا رضا کردم که با چشماش اشاره کرد که بلند شوم. منم از جا بلند شدمو همراه مریم رفتم . رفتیم داخل یه اتاقی نگاهم خیره شد به چند تا عکس روی میز. - این آقا مجتبی همسرم بودن ، یکی از مدافعین حرم بودن که شهید شدن. ازچشمانش هنوز میشد عشق نسبت به شوهرش را دید. - میخواستم اول با شما صحبت کنم،میدونم خیلی سخت بوده برات که امشب اینجا حضور داشته باشی ، من یه پسر یک سال و نیمه دارم نمیتونم از خودم جداش کنم ،از تو هم میخوام که منو مثل یه دوست قبول کنی ،چون میدونم هیچ وقت مثل یه مادر نمیشم برات. "یعنی این شهید هنوز بچه اش هم ندیده ،چه طور تونست دل بکنه از زندگیش و بره شهید بشه." لبخند زدم و گفتم :مبارکه.  مریم دستمو گرفت: امیدوارم دوست خوبی برات باشم . بلند شدیم و رفتیم بیرون با لبخند من همه صلوات فرستادند. در راه متوجه شدم خانه‌ای که مهمانش‌ بودیم، منزل پدر شوهر و مادر شوهر مریم بود. بابا رضا اصلا چیزی نپرسید. اینقدر خسته بودم که شب بخیر گفتم و به اتاقم پناه بردم. صبح مشغول مرتب کردن اتاقم شدم. گوشیم زنگ خورد خاله زهرا بود. - سلام خاله جون خوبین؟ سلام عزیزم ؟ توخوبی؟سارا جان بابا زنگ زد به من گفت با مریم به تفاهم رسیدن ،چون خجالت میکشید خودش بهت بگه واسه همین به من گفت که به تو بگم. - باشه خاله جون مبارکشون باشه. -سارا جان فردا میای بریم واسه مریم وسیله بخریم؟ - نه خاله جون من دانشگاه دارم نمیتونم بیام شما خودتون همه کارا رو انجام بدین  -باشه عزیزم پس فعلا -به سلامت . شام مفصلی درست کردم که بابا فکر کند من هم راضی ام. هرچند ته دلم راضی نبود ولی چه کنم که مامانم خواسته‌بود. ادامه دارد... 🏴 @rkhanjani
سلام امام زمانم ✋💖 صبحتون بخیر آقای من🌱🌸 🌼ای ڪاش همیشه یاورت باشم من🌿 🌼در وقت ظهور، محضرت باشم من🌿 🌼هرچند که نامه ام سیاه است ولی🌿 🌼بگذار سیاه لشکرت باشم من🌿 🌼 🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ آنچه از رنج و سختی ها به شما می‌رسد، به خاطر کارهائی است که خود کرده‌اید. ضمن اینکه خداوند از بسیاری از کارهای شما گذشت می‌کند و می‌بخشد. ۳۰ ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
👌💕 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
داشتن و نداشتن هر دو رنج است. دخترم! بعدها كه تجربه‌هاى گسترده‌تر و برخوردهاى بيش‌تر پيدا كردى، مى‌بينى كه تمامى زندگى‌ها و تمام آدم‌ها، از زن ومرد و محروم و بهره‌مند،با رنج‌هايى همراه هستند. داشتن و نداشتن، هر دو رنج است. داشتن، غصّه‌ى جدايى را دارد و نداشتن، تلخى محروميت و زخم تحقير و سرشارى و كامروايى هم، رنج پوچى را دارد و درد بى‌دردى؛ كه دل آدم، از دنيا بزرگ‌تر است. دل ما، از تمامى هستى، بزرگ‌تر است. ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش: دختر32ساله اي هستم که تابحال خواستگار زياد داشتم، اما درکل قسمت نشده،از طرفيم دوست دارم ازدواج کنم ازتنهايي و... خسته شدم،ميترسم به گناه هم بيفتم، چرا هرچي دعاميکنم جورنميشه؟ حکمت خداچيه؟ ايا ممکنه کسي منو طلسم کرده باشه؟ بايد چيکارکنم؟ پاسخ: ما نبايد همه چيز را به حكمت خدا نسبت دهيم در بسياري از مواقع علل مشكلات به خود ما انسان ها و شرايط باز مي گردد. دختري نزد خانم كف‌بيني رفت و گفت. كف دستم را ببين به نظر شما اين خواستگار، من را مي‌پسندد. كف‌بين گفت نه‌خير. او با تعجب گفت: ولي شما كه اصلا به كف دستم نگاه نكردي؟! كف‌بين خنديد و گفت: قيافه و وضعيت ژوليده‌ات را كه ديدم اين‌جا از روان‌شناسي چهره استفاده كردم.[1] البته اين مزاح بود و در مورد شما صادق نيست ولي منظور اين است كه گاهي علل مشكل به همين سادگي است قابل كشف است ولي ما به دلائل ، و فرار از تغيير خود و شرايط براي رسيدن به مقصود دنبال ميان‌برهاي غير علمي (رمال، فالگير وكف‌بين و...) مي‌رويم. از سؤال‌های مهم که اخیراً بسیار رواج یافته است این است که چرا خواستگار نداريم و يا چرا خواستگار می‌رود و پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند. دختران و خانواده‌هاي زياد بدون در نظر گرفتن عوامل مختلف در همان وهله اول ذهنشان به سمت بسته شدن بخت و سحر و طلسم شدن مي‌رود، از سويي هم افراد سودجويي به عنوان دعانويس و رمال و.. بدون اين كه عللي را بررسي كنند صد در صد به افكار آنها را تأييد مي‌كنند تا به خواسته‌هاي مادي و گاهي نامشروع خود برسند. اين در حالي است كه نداشتن خواستگار يا بازنگشتن او می‌تواند علل مختلف زير را داشته باشد: ♨️الف: عوامل طبیعی: 1- دختر: شلخته بودن، بدلباسی، بی‌توجهی به نوع استفاده از واژه‌ها و کلمات، توقعات سنگین(مادی یا معنوی)، بیماری روانی یا جسمانی، اجتناب از جمع زنان و شرکت نکردن در مراسم آنان. 2- خواستگار: دمدمی مزاج و شخصیت بی ثبات، تصور این که دختر با اهداف و معیارهای او تناسب ندارد، ترس از توقعات (مادی یا معنوی ) سنگین، برداشت ابتدایی نادرست از خانواده دختر و تصحیح برداشت با روبرو شدن( انتظار مال‌دار بودن و...) 3- خانواده دختر: پدر سالاری یا مادرسالاری و ترس خواستگار و خانواده از دخالت آنها، وجود بیمار جسمی یا روانی در خانواده (اعتیاد، معلول و...) وجود دختر بزرگ تر در خانواده، رو راست نبودن و مخفی کاری و دادن اطلاعات متناقض. 4- خانواده پسر: پدر سالاری یا مادرسالاری و دخالت زیاد در تصمیم گیری پسر، بد دانستن دوستی دختر با پسرشان، اصرار خانواده بر ازدواج و فرار پسر از ازدواج و.. 5- افراد بیگانه و دشمنان کینه توز: دو به هم زدن و دادن اطلاعات نادرست به خانواده پسر. 6- پسران بخت‌برگشته: گاهي نپذيرفتن دختر عفيف و باحيا از سوي پسران هديه و نعمت خداوند به دختر است. قرآن از ما مي‌خواهد كه زنان پاكان بايد براي مردان پاكان باشد در واقع اينجا پسر بخت برگشته است كه با نداشتن گوهر ايمان، گوهري( دختر عفيف) را از دست مي‌دهد.[2] 7- تورم و تجملات و بي كاري و ترس از ازدواج: چون خواستگار بايد نفقه بدهد وقتي به طور جدي مواجه مي شود كه بايد از فردا به فكر اقتصاد و نفقه باشد ممكن است دچار هراس شود يا از ابتدا خواستگاري نروند يا وسط را كنار بكشند. ♨️ب: عوامل معنوی: 1- امتحان الهی: دنیا محل آزمایش است هر کسی به گونه ای آزمایش می شود فقر، ثروت، بیماری جسمی و روانی، و...و تاخیر در ازدواج نیز می تواند نوعی امتحان الهی باشد. 2- سحر: افرادی که ساحر باشند خیلی خیلی کم‌اند چون علم است و نیاز به تخصص دارد. ولی اصل سحر وجود دارد. برای سحر لازم نیست از دعا نویس کمک بگیرید. خودتان از دعاهای مفاتیح الجنان کمک بگیرید. با اين كه سحر يكي از عوامل نيامدن خواستگار است، ولي اغلب بقيه عوامل را لحاظ نمي‌كنند و به همين علت كه نياز به تخصص است و كار هركسي نيست و خيلي احتمال وقوعش كم است، تمركز دارند. در آخر همين بخش راه‌هاي دفع و رفع سحر و طلسم بيان شده‌است اگر چيزي هم باشد با اين راه‌ها گره باز نمي‌شود به جاي تمركز بر قدرت سحر، به قدرت خداوند و سخنان ائمه (عليهم السلام) و مراجع تقليد اعتماد كنيم. 3- گناهان: در دعای کمیل می‌خوانیم خدایا گناهانی که نعمت‌های مادی و معنوی را از من منع می‌کند برطرف کن. نکته: توصیه آیت‌الله بهجت برای ازدواج: نماز جعفر طیار، زیارت عاشورا و صدقه دادن[3] [1] . محمدحسين قديري، شوخ‌طبعي‌هاي طلبگي، ص 86. [2] . محمدحسين قديري، ماهنامه خانه خوبان، شماره 62. [3] . سيدمحمدتقي علوي و محمدحسين قديري، مشاوره زير گنبد فيروزه اي، مركز مشاوره موسسه امام خميني، ص50 . 🍃🌺🌺 🌺@rkhanjani 🍃🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💊؟ 🔆 یک ماده ی شیمیایی ب نام" استیل کولین" در مغز وجود دارد که وجود آن برای سیستم عصبی مهم است که با انجام خود ارضایی مقدار این ماده کاهش میابد!! ⚠️ ماده" ادرنالین " (ماده ای برای کاهش استرس که در مواقع هیجانی ترشح می شود) ❗️جایگزین آن می شود و همین موضوع عامل اصلی حواس پرتی میباشد و تمرکز از بین میرود! 👈 پس فردی که خود ارضایی میکند خیلی واضح به سوحافظه دچار میشود. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ─┅═༅𖣔💚𖣔༅═ ‎‌‌‌‌‌‎@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗نگاه خدا💗 مشغول جمع‌آوری عکس‌های مامان، از اتاق بابا بودم که صدای باز شدن در آمد. بابا برایم دسته‌گل مریم خریده بود. بعد از شام و شستن ظرف‌ها بابا صدایم کرد. -تو کی بزرگ شدی من ندیدم. - من بزرگ شدن و از خودتون یاد گرفتم. -سارا جان فقط یادت باشه هیچ چیزو هیچ کس نمیتونه بین منو تو جدایی بندازه. - میدونم بابای خوشگلم. - احتمالا فردا بعدظهر میریم محضر تو میای دیگه. - اره بابا جون فقط ادرسشو برام بفرستین که بعد کلاس بیام ،فعلا من برم شب بخیر - برو باباجان. صبح خواب ماندم. با عجله حاضر شدم. شال صورتی هم داخل کیفم انداختم برای محضر. در زدم. - اجازه استاد؟ -چه وقته اومدنه؟ -ببخشید تو ترافیک مونده بودم. - بفرمایید داخل ولی آخرین بارتون باشه. - چشم. یکی یه دفعه گفت : آخی؟ ترافیک؟ سرم را برگرداندم. یاسری بود. بادیدنم خندید. روی اولین صندلی نشستم. کلاس که تمام شد ،همه رفتند. داشتم نوشته های روی تخته را توی دفترم می‌نوشتم که یاسری آمد بالای سرم. ترسیدم. وسایلم را جمع کردم. لجم گرفت. - ببخشید چیزی شده ،مثل چوب خشکیده زل زدین به من؟ -چرا باهام حرف نمی‌زنید؟ میخواستم برم سمت در که بلند شد و روبرویم ایستاد. - برو کنار - تا باهام حرف نزنی نمیزارم برین! -میری کنار یا جیغ و داد بزنم؟ ادامه دارد... 🏴 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 💠 برای برآوردن نیازمندیهای خود از نظر مادی و غیرمادی، شوهر خود را در نظر بگیرید و او را تحت نگذارید. 💠 توان شوهر و این درک، از چشم همسرتان دور نمی‌ماند و او می‌شوید. 💠 این درکِ شما، به خود و همسرتان آرامش می‌دهد! 💠 در واقع با کنید. با گذشتن از حق خود بخاطر رعایتِ حال و توان شوهر، خدای متعال جبران‌های بزرگتری برای شما در زندگی تدارک خواهد دید. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا در بعضی خانواده‌ها پدر و مادر باعفت و باحجاب هستند اما فرزندان... 🔴 @rkhanjani
بسم الله..
وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ تو نیز مثل بندگانم دعا کن: «خدایا، مرا بیامرز و به من لطف کن که تویی بهترین مهربان.» آیه اخر سوره مومنون..🍀 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
‌ تسلیم واقعیت ها شدن ، انسان را رشد میدهد. - علیرضاپناهیان - ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خشت‌های طلا فرو می‌ریزند! دل‌ها، به لرزه در می‌آیند! چشم‌ها، لبریز اشک می‌شوند! نوحه‌ها بر لب‌ها جاری می‌شود! قلب‌ها دوباره داغدار می‌شود... و مردی تنها که در کنار خرابه های خانه پدری، آرام آرام، دعای فرج می‌خواند! ۲۳ ماه محرم، سال‌روز تخریب حرمین شریفین امامین عسکریین، به دست فرقه‌‌ ضاله وهابیت را تسلیت🖤🖤 چهارشنبه ۲۳ محرم ۱۴۲۷ق (۳ اسفند ۱۳۸۴ش) حدود ساعت ۷ صبح توسط تروریست‎های تکفیری وابسته به القاعده شاخه عراق به رهبری ابومصعب زرقاوی🏴🏴🏴 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗نگاه خدا💗 -میخوای جیغ بزن واسه من که مشکلی پیش نمیاد به فکر خودت باش که معلوم نیست چی حرفایی به گوش بابا حاجیت برسه. به من نزدیک شد. اشک در چشمام حلقه زد و از صورتم سرازیر شد. ناگهان در کلاس باز شد. چند نفر داخل شدند. -ببخشید خواهر اتفاقی افتاده ؟ مهمینجور گریه میکردم، سرم را تکان دادم. وسایلم را برداشتم و از کلاس بیرون زدم. دویدم سمت محوطه که ناگهان پایم پیچ خورد.‌ زمین خوردم. تمام وسایلم دورم ریخت. یک نفر داشت وسایلم را جمع می‌کرد. -خیلی ممنون نمیخواد خودم جمع میکنم. به من که نگاه کرد، شوکه شدم. -شما! شما اینجا چیکار میکنین آقای کاظمی؟ - خوب من اینجا درس میخونم. - خیلی ممنونم که کمکم کردین ببخشید میپرسم ! چیزی شده؟ چشمانم پر از اشک شدو گفتم: هیچی چیزه خاصی نیست. سوار ماشین شدم. سرم روی فرمان،فقط گریه می‌کردم. ( دیگر جانی نداشتم. چشمم به یاسری افتاد پیش چند تا پسر ایستاده بود و می‌خندید. چشمم به ماشینش داخل محوطه افتاد. قفل فرمان را برداشتم. نگاهی پر از نفرت به یاسری کردم‌ و رفتم سمت ماشینش. با قفل فرمان کل شیشه ماشینش را شکستم. چه غلطی کردی دختره بیشعور؟ - بیشعور خودتی و جد و آبادت فکر کردی منم مثل این دوستای پاپتی ام که هر چی گفتی بترسم ازت. دفعه اخرت باشه اومدی سمتم. - خوب ؛ اگه بیام سمتت چیکار میکنی هاااا بگو دیگه. دوباره سر و کله‌ی کاظمی پیدا شد. -ببخشید چیزی شده؟ -نه خیر بفرما شما. - این سرو صدایی که شما راه انداختین فک نکنم چیز مهمی نباشه ؟ -برادر خانوادگیه شما برو به نمازت برس. پریدم به یاسری. - غلط کردی من با تو هیچ سری ندارم که بخواد خانوادگی باشه . یاسری دستانش را مشت کرد تا من را بزند.کاظمی دستش گرفت و گفت: دیگه داری پاتو از گلیمت دراز تر میکنی برو پی کارت؟ از حراست هم آمدند.یاسری را بردند. - دختر حاجی از این به بعد از سایه ات هم بترس. بعد از رفتنش نشستم روی زمین و گریه کردم. -ببخشید خانم هدایتی لطفا بیاین این خانوم رو کمکش کنین حالشون خوب نیست. خانم هدایتی من را برد داخل کافه. کمی آب قند برایم اورد. آقای کاظمی و چند تا از دوستانش هم دم در کافه بودن -اسم من ساحره است ،چرا اقای یاسری همچین کاری کرد ؟ -اسم منم ساراست . همه ماجرا را برایش تعریف کردم. -واییی که ای بشر حقشه اخراج بشه. - ساحره گناه من چیه که اینقدر بدبختی بکشم ، من که کاری با کسی ندارم. - عزیزم غصه نخور درست میشه. ساحره رفت سمت اقای کاظمی و دوستانش. نمیدانستم چه به‌هم می‌گویند. ولی من اصلا حالم خوب نبود. به ساعت نگاه کردم ساعت دو بعد ظهر بود. - کجا میری سارا؟ - باید برم جایی بابام منتظرمه - اخه تو تمام تنت داره میلرزه دختر نصف راه پس میافتی؟ - ماشین دارم آروم آروم میرم خودم. ساحره رو کرد به کاظمی گفت : آقای کاظمی منو محسن کلاس داریم میشه شما سارا جانو ببرین؟ کاظمی کمی من من کرد و گفت:باشه. نمیدانم خوشحال بودم یا ناراحت. ادامه دارد... 🏴 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺عشق قبل از ازدواج 🌺 بدون تردید نباید😊 بلوغ عاطفی را با عشق اشتباه گرفت❌ در مراحل اولیه انتخاب همسر باید👍 احساسات را کنار گذاشت ✅ عشق و علاقه نمی تواند تنها دلیلی برای ازدواج باشد 🤔 و چنین انتخاب کردن بی‌شک نادرست است🤕❗️ ــــــ‌‌‌‌‌ـــــــــــــــــ🍒🌼ـــــــــــ‌‌‌‌‌ــــــــــ 🌺واقع بینانه فکر کنیم🌺 به زبان ساده تر وقتی کسی را اول دوست داشته باشید❤️ و بخواهید تازه او را انتخاب کنید✅ چون دوستش دارید خوبی های او را 😇 بیش از آنچه دارد می بینید 🦋 و باز چون دوستش دارید👌 و بدی های او را می‌بیند 👀 ولی نادیده گرفته و توجیه می کنید 🚫❗️ زیرا نمی خواهید او را از دست بدهید 💑 و باز هم چون دوستش دارید💜 به خودتان اجازه نمی‌دهید 😒 درباره او نقص های او به طور کامل کنید😱 اصلا چیزی به عنوان فکر کردن💬 جز در مورد دوست داشتن هایتان برای شما باقی نمی ماند🤔 ــــــ‌‌‌‌‌ـــــــــــــــــ🍒🌼ـــــــــــ‌‌‌‌‌ــــــــــ 🌺دیدگاه های مختلف🌺 در حالی که بسیاری از نظریه پردازان 👨‍💻 چه با رویکرد دینی و اسلامی✔️ وچه با رویکردهای غربی همچون بنیامین فرانکلین می‌گوید💬 قبل از ازدواج چشمهایت را باز کن 😇 و بعد از ازدواج آنها را ببند👍 یعنی زمان بررسی ضعف ها پیش از ازدواج است✅ 📚برگرفته از کتاب سین جین های خواستگاری @rkhanjani