#بهار یا پاییز؟!
🪴در دنيايى كه شب و روز و بهار و پاييز و زمستان و تابستان با هم است، نمى توان از شب رنجيد، كه روز در راه است.
🪴نمى توان به روز دلخوش بود، كه گرفتار شب است.
نمى توان در بهار غزل خوان شد، كه پاييز در راه است.
نمى توان در پاييز غصه دار ماند، كه بهار مى آيد.
🪴پس در اين دنياى بى آرام، نمى توان نشست. نمى توان مغرور و مأيوس بود.
🪴آنها كه شب و روز را و بهار و پاييز را مقصد گرفته اند، هر دو به پوچى مى رسند.
🪴 آنها كه حركت را و كوچ را و رحيل را فهيمده اند و بانگ رحيل را شنيده اند، آماده اند و بهره بردار.
🪴اينها در رنج، راحت هستند و ديگر به انتظار موقعيت هاى خوب نيستند؛ كه فهميده اند بايد در هر موقعيت، كارى كرد و بهره اى برداشت. به جاى موقعيت و امكانات، به موضع گيرى هاى مناسب روى آوردند.
❛❛ عینصاد
#نامه_های_بلوغ | ص ۸۰
#بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
@rkhanjani
#رزق رمضان
🎁ماه رمضان؛ شهر انابه، شهر توبه، شهر مغفرت و رحمت، شهر آزادى از آتش و شهر دستيابى به بهشت است.
🎁تجمع و تحمل گفت و گوها از عنايت هاى اين ماه و از هدايت هاى اولياى خداست كه ما را به هم گره مى زنند و با هم مى سازند و حتى با درگيرى ها و برخوردها، فتنه ها و ابتلاها را آسان مى نمايند.
🎁در اين شبها به خود، سركشى كنيم و از سستى ها و تخاذل هاى خودمان بازرسى نماييم.
🎁راستى كه با اين همه سياهى و سستى و با اين همه غفلت و غرور، بر عنايت خدا كه فرصت مى دهد و راه مى گشايد و آغوش باز مى كند و بر رعايت اولياى او و بر محبت ولى عصر تكيه داريم.
🎁اى دل از دست رفته چه مى خواهى؟ اين فرصت و اين هم آغوش باز و اين هم انتظار بازگشت.
🎁در تمام لحظات، دعوتى هست و فريادهايى هست. اين صداى اوست و اين ماييم كه بايد لبيك بگوييم. ما اين فريادها را نمى شنويم.
🎁چشم ها و گوش هاى ما تربيت نشده اند. ما احساس تربيتى و نياز به تحولى در اين حواس و جوارح نداريم.
🎁خدايى كه تمامى نيازهاى انسان را مى شناسد و تمامى ابعاد او را مى داند و اين كرامت و قدرت هم در او هست، اين ضيافت را به پا داشته تا به تمامى ابعاد ما در اين ماه رزق بدهد.
🎁همين است كه فكر و تخيل و عقل و روح و تمامى بدن ما بايد در اين ماه رمضان رزق بگيرد و از اين ضيافت سرشار شود.
❛❛ عینصاد
#بهار_رویش | ص 80
@rkhanjani
50.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبهای_جمعه_روضه
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
ساقی کربلا اباالفضل
حاج محمود کریمی
@rkhanjani
🚨 افطاری مورد علاقهی رهبر انقلاب
✍رهبر انقلاب نقل میکنند ماه رمضان 1390(قمــری) در زندان از راه رسید. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست میداشتم. هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند. نماز را خواندم. لحظات شادیآور سر سفره افطار در کنار خانواده، با سماوری که در برابر ما میجوشید، در خاطرم گذشت. خوردنیهای سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه #ماقوت مختص خود را(غذای معروف مشهدیها که ظاهراً مختص خود آنها است) به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست میداشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه میشود و به شیوه خاصی آن را میپزند. همسر من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است. ناگهان به خود آمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوعتر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت. روز دوم، نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت. این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به زندان برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد.
📙 کتاب خون دلی که لعل شد
@rkhanjani
1617618967_K2jF1.mp3
3.05M
مناجات با خدا: اللهم رب شهر رمضان
🎙حاج محمود کریمی
#مناجات_با_خدا
@rkhanjani
سلام امام زمانم✋🌸
پشت دیوار بلند زندگی
مانده ایم چشم انتظاریک خبر
یک انا المَهدی بگو
یاابن الحسن(عج)
تا فرو ریزد حصار غصه ها
💓اللهم عجل لولیک الفرج💓
@rkhanjani
°🌴°
#قدمهاےدمعید
بعداز محاسبہ وقت تصمیم هاے جدیده😌
دوتا اتفاق مهم دارے
کہ باید براش برنامہ بریزے ✌️
🎗سال جدید
🎗ماه مباࢪڪ رمضاݩ
براے سال جدید
●یه برنامه هایی رو از زندگیم ڪم و یه برنامه هایی رو اضافه ڪنم (زندگےنباید یڪنواخت باشه )
●اشتباه هاے سال پیش رو سعی کنم تڪرار نکنم
●مےتونم برای بندگے بهتر ، همسر بهتری بودن، مادر بهتری بودن وانسان بهتری بودن برنامه بریزم
توے مادری چے اضافه کنم چے ڪم
توے همسرے چے اضافه کنم چے کم
توی بندگے چیڪار دیگه نکنم چیکاررو حتما انجام بدم
●تاسال آینده دوست دارم زندگیم به ڪجا برسه؟
براے ماه رمضــــــــــان 🌙
●حق الناس هام چیہ ڪه جبرانش کنم؟
●چقدر روزه و نماز قضا دارم؟
●برنامه خانوادگے ماه رمضانمون چی باشه که لذت ببریم؟
●کدوم اخلاق رو ترک و کدوم صفت رو به خودم اضافه ڪنم؟
و...
خلاصه یه بنده قوے اونیه که روی باد زندگے نمےڪنه... هرچه پیشامد خوشامد واسه ضعیفاس... آدم بی درو پیکر به درد نمیخوره رفیق 😘
#بریمواسهبرنامهجدیدمون
@rkhanjani
♦️ یک خواسته تهِدلی
#علامه_مصباح_یزدی_ره:
🔸با اينكه خودم لياقتش را ندارم، اما ايمان دارم حتی اگر تَهِدلى هم با امام زمان عجلاللهتعالیفرجه حرف بزنيد و به زبان نياوريد، او مىفهمد.
آنقدر خدا به او قدرت داده، همين جا كه شما مىگوييد، هم مىفهمد، هم جوابتان را مىدهد و ورق عوض مىشود. اگر خداى ناكرده تا اینجا، تاريكيهايى در زندگى بوده، با همین [تصمیم بر نوکری] از همين جا عوض می شود.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعاى_فرج
@rkhanjani
✅علی بن المغیره میگوید:
به امام کاظم علیه السلام عرض کردم:
"من برای رسول خدا صلی الله علیه وآله یک ختم قرآن، و برای امیرالمومنین علیه السلام ختمی دیگر و برای حضرت فاطمه علیهاالسلام ختمی دیگر، سپس برای سایر ائمه علیهم السلام تا به شما رسد ختم قرآنی قرار میدهم (و هدیه میکنم)...
به سبب این کار چه پاداشی دارم؟"
امام کاظم علیه السلام فرمود:
لَکَ بِذَلِکَ أَنْ تَکُونَ مَعَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ...
پاداش تو آن است که روز قیامت با آنان باشی!
عرض کردم: اللَّه اکبر! چنین پاداشی برای من است؟
سه مرتبه فرمود: آری!
📚کافی، ج ۲، ص ۶۱۷ / 📚مکیال المکارم ج ۲ وظیفه ۴۵.
💐 بیایید ختم قرآن و همه عباداتمان را در ماه مبارک رمضان
به نیت تعجیل فرج انجام داده و به امام زمان ارواحنافداه هدیه کنیم...
✅بهترین طریق درک ماه مبارک، ایجاد پیوند عمیق بین ماه خدا با ولی خداست
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت3 به لطف خواستگار راه دادنای مامانم دیگه کاملا اوستای کار
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت4
یکی دو ساعت بعد اینکه مهمونا پرشون وا شد، سر و کله فائزه پیدا شد. البته با نیش باز!
بعد سلام و احوال پرسی رفتیم توی اتاقم.
نشست لب تخت و بی مقدمه گفت:
- خب تعریف کن.
- چیو..؟
- شیدا و دلباخته امشبت چطور بود؟
- آها.. اینطور...
براش شکلک درآوردم و باهم خندیدیم.
کنارش نشستم. آروم یه مشت به شونم زد و دوباره پرسید؛
- د ِبگو دیگه اذیت نکن چطوری بود؟
- چیه؟! اگه نگم از فضولی غش میکنی؟...
- خیلی لوسی هانیه! دیشب تو آب نمک خوابیدی؟!
- خیلی خب! چنگی به دل نمیزد.
- هووووف! تو هم رو مخی هانیه! تعریف کن! تعریف!
توضیح بده با ذکر مثال!
- چی بگم خب. مالی نبود. چنگی به دل نمیزد.
- ببین هانی! میدونم خواستگارات یکی از یکی داغون ترن!
ولی باید با این قضیه کنار بیای و یکی از همینا رو انتخاب کنی!
- اونوقت چرا؟!
دستی به موهاش کشید و گفت:
- دوستمی دیگه من بهت نگم کی بگه!
بذار باهات رو راست باشم.
این هایی که میگم علم هم میگه!
کارشناس ها هم میگن.
پس با پشتوانه علمی دارم باهات صحبت میکنم.
یه دقیقه دندون به جیگر بگیر و خوب ببین رفیق بهتر از ماهت چی میگه!
همه میگن با کسی ازدواج کن که مثل خودت باشه!
بهت بخوره! به اخلاق و فرهنگ و اینجور چیزا!
خیلی دنبال یه فرد آرمانی نباش!
به خودت نگاه کن!
تو هم که آدم حسابی نیست!
پس یکی از همینا رو انتخاب کن بره دیگه!
اینو گفت سریع ازم فاصله گرفت...دختره چشم سفید!
- مگه دستم بهت نرسه.
همچین جدی حرف میزد گفتم چی میخواد بگه!
بعد کلی فرار و گریز متهم دستگیر شد و به سزای اعمالش رسید!
خسته که بودیم. خسته تر که شدیم دوباره مثل بچه آدم نشستیم به حرف زدن!
فائزه گفت:
- خب حالا... تو خوب! تو ماه! تو فرشته! بگو ببینم این یکی خواستگارت چِش بود؟
- بله پس چی! از خداتم باشه رفیق به این خفنی داری!
با حرص ادامه داد:
- آدمو دق میدی بخوای یه کم اطلاعات بدی!
خوبه نیروی امنیتی نیستی و اسرار مملکتی رو نمیخوای فاش کنی! بگو دیگه کشتی منو؟
اونقدری که چشمتو بگیره خوشتیپ نبود؟ کچل بود؟ دماغش دراز بود؟ بی پول بود؟ چه مرگش بود!
مجتبی مختاری
🌸@rkhanjani