eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
669 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #استاد_رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 چانه‌ام روی دستش می‌لرزید و می‌دید از این جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و به فدایم رفت :«بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟» و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمی‌خواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه می‌زدم و او زیر لب (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد. هر کس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست. 💠 هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و می‌دیدم از مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانه‌اش می‌لرزد. اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمی‌شد که با اشک چشمانم التماسش می‌کردم و او از بلایی که می‌ترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروخته‌تر می‌شد. می‌دیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمی‌کند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم :«دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!» و می‌دانست موبایلش دست عدنان مانده که خون در نگاهش پاشید، نفس‌هایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیده‌ام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم :«قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!» 💠 ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل (علیه‌السلام) داشتم که میان گریه زمزمه کردم :«مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) امانت سپردی؟ به‌خدا فقط یه قدم مونده بود...» از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم می‌کرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید :«زخمی بود، داشتن فرار می‌کردن و نمی‌خواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!» 💠 و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکم‌تر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد :«دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست (علیه‌السلام) بودی و می‌دونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!» و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد :«حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفات‌شون شناسایی نشه!» 💠 و من می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که نجوا کردم :«عباس برامون یه اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمی‌ذاشتم دستش بهم برسه...» که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد :«هیچی نگو نرجس!» می‌دیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لاله‌های را در نگاهش می‌دیدم و فرصت عاشقانه‌مان فراخ نبود که یکی از رزمنده‌ها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد. 💠 رزمنده با تعجب به من نگاه می‌کرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از بودند که همه با عجله به سمت‌شان می‌رفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند. با پشت دستم اشک‌هایم را پاک می‌کردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش می‌رفت و دیدم یکی از فرمانده‌ها را در آغوش کشید. 💠 مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم می‌داد که نقش غم از قلبم رفت. پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیه‌ای دور گردنش و بی‌دریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و می‌بوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت. 💠 ظاهراً دریای این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد :«معبر اصلی به سمت شهر باز شده!» ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرمانده‌ای سینه سپر کرد :« بود!» 💠 با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم در همه روزهای را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمنده‌ها مثل پروانه دورش می‌چرخند و او با همان حالت دلربایش می‌خندد... ✍️نویسنده: 🌸 @rkhanjani
💕 😍 از چه زماني آماده برای انعقاد نطفه شويم؟🧐 در برخي از كتب گفته اند از يك اربعين قبل آمادگي بايد داشت👌 اما اگر نيك بنگريم خواهيم ديد😊 كه از ساليان قبل تر بايد خود را پاك نگه داشت تا ثمره وجودی ما كه فرزند ماست نيز پاكي الهي خود را حفظ نمايد.✅ همانطور كه اگر آب پاك الهي در شوره زار جمع شود رنگ و طعم آن را خواهد گرفت ، نوزاد نيز اينگونه اثرات را از والدين خود خواهد ديد.💕 البته اين اثرات در جان آدمي سبب سلب اختيار از او نخواهد شد.❌ بر همين اساس توصيه اصلي اينست كه حالات پدر و مادر پاك و معنوي باشد تا آماده پذيرش اين هديه نوراني خداوندي گردند.👌 چند راه براي تطهير و مكان از آلودگي ها👇👇👇 مهمترين عامل پاكي جان انسان انس با يعني است.💕 قرائت و انس با قرآن كريم:👇👇 امام صادق عليه‏ السلام :مَن قَرَاَ القُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللّه عَزَّوَجَلَّ مَعَ السَّفَرَةِ الكِرامِ البَرَرَةِ ، وَ كانَ القُرآنُ حَجيزا عَنهُ يَومَ القيامَةِ ؛ هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نيك قرار مى دهد و قرآن نگهبان او در روز قيامت، خواهد بود.كافى(ط-الاسلامیه) ج ۲، ص ۶۰۳ هر زن و شوهري كه مي خواهند فرزندي و داشته باشند بايد با قرآن بگيرند، اين امر در زوج هاي جوان بيشتر مي گذارد. شخص بر اثر هر روزه قرآن كريم و توجه به آن طبق روايات، قرآن با روح او مي گردد، همين مهم سبب مي شود كه روح و تمام حالات نوراني شوند. پس دستور آنست كه پدر و مادر قبل از تولد حتما با مانوس باشند.👌 الف) -والدين برخي از سور كوچك را حفظ كنند.💜 ب)- تاثير توجه به قرآن كريم براي مادر بيشتر است و مادر در هنگام باردار شدن و حتي بعد از آن نيز سعي كند، قرآن را بخواند.💜 ج)- بسيار خوبست كه در هر خانه اي يك قرآن باشد سبب نورانيت آن خانه مي گردد.💜 د)- هنگام بيرون رفتن از منزل خوب است يك قرآن جيبي را به همراه داشته باشیم تا از بركات آن بهره ببرید. البته بايد مراقب بود كه بي احترامي به قرآن كريم نشود تا سبب معصيت و سلب توفيقات گردد.💜 ه)- خواندن هر روز سوره «یاسین» بسیار تاثیر گزار هست.💜 ادامه دارد........ @rkhanjani
💕 👪 😍 از چه زماني آماده برای انعقاد نطفه شويم؟🧐 در برخي از كتب گفته اند از يك اربعين قبل آمادگي بايد داشت👌 اما اگر نيك بنگريم خواهيم ديد😊 كه از ساليان قبل تر بايد خود را پاك نگه داشت تا ثمره وجودی ما كه فرزند ماست نيز پاكي الهي خود را حفظ نمايد.✅ همانطور كه اگر آب پاك الهي در شوره زار جمع شود رنگ و طعم آن را خواهد گرفت ، نوزاد نيز اينگونه اثرات را از والدين خود خواهد ديد.💕 البته اين اثرات در جان آدمي سبب سلب اختيار از او نخواهد شد.❌ بر همين اساس توصيه اصلي اينست كه حالات پدر و مادر پاك و معنوي باشد تا آماده پذيرش اين هديه نوراني خداوندي گردند.👌 چند راه براي تطهير و مكان از آلودگي ها👇👇👇 مهمترين عامل پاكي جان انسان انس با يعني است.💕 قرائت و انس با قرآن كريم:👇👇 امام صادق عليه‏ السلام :مَن قَرَاَ القُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللّه عَزَّوَجَلَّ مَعَ السَّفَرَةِ الكِرامِ البَرَرَةِ ، وَ كانَ القُرآنُ حَجيزا عَنهُ يَومَ القيامَةِ ؛ هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نيك قرار مى دهد و قرآن نگهبان او در روز قيامت، خواهد بود.كافى(ط-الاسلامیه) ج ۲، ص ۶۰۳ هر زن و شوهري كه مي خواهند فرزندي و داشته باشند بايد با قرآن بگيرند، اين امر در زوج هاي جوان بيشتر مي گذارد. شخص بر اثر هر روزه قرآن كريم و توجه به آن طبق روايات، قرآن با روح او مي گردد، همين مهم سبب مي شود كه روح و تمام حالات نوراني شوند. پس دستور آنست كه پدر و مادر قبل از تولد حتما با مانوس باشند.👌 الف) -والدين برخي از سور كوچك را حفظ كنند.💜 ب)- تاثير توجه به قرآن كريم براي مادر بيشتر است و مادر در هنگام باردار شدن و حتي بعد از آن نيز سعي كند، قرآن را بخواند.💜 ج)- بسيار خوبست كه در هر خانه اي يك قرآن باشد سبب نورانيت آن خانه مي گردد.💜 د)- هنگام بيرون رفتن از منزل خوب است يك قرآن جيبي را به همراه داشته باشیم تا از بركات آن بهره ببرید. البته بايد مراقب بود كه بي احترامي به قرآن كريم نشود تا سبب معصيت و سلب توفيقات گردد.💜 ه)- خواندن هر روز سوره «یاسین» بسیار تاثیر گزار هست.💜 مورد دوم نورانیت که در جلسه بعد به آن میپردازیم ان شاءالله❣ ادامه دارد........ @rkhanjani