🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :
💠 دلها هم زنگار می گیرد آنچنان که آهن زنگ می زند.
🌱 پرسیدند : چگونه دل جلا می گیرد؟
☘ فرمود: با تلاوت #قرآن و #یاد_مرگ.
📔 نهج الفصاحه ص ١٨٩
#تلنگر
@rkhanjani
#رمان_راز_درخت_کاج... 🌲🍃
#قسمت_شانزدهم
مادرم مرا از چهار سالگی برای یادگیری #قرآن به مکتب خانه فرستاد. نابابایی ام سواد نداشت، اما از شنیدن قرآن لذت می برد. برادری داشت که قرآن میخواند
درویش می نشست و با دقت به قرآن خواندنش گوش می کرد. پدر و مادرم هر دو دوس داشتند که من قرآن را یاد بگیرم.
مکتب خانه در کپرآباد بود و یک آقای اصفهانی که از بد روزگار شیره ای هم بود، به ما قرآن یاد میداد.
پسرها خیلی مسخره اش می کردند. خودش هم آدم سبکی بود، سر کلاس می گفت: الم تره مرغ و کره.
منظورش این بود که باید علاوه بر پولی که خانوادهایشان برای یاد دادن قرآن می دهند، از خانه هایتان نان و کره و مرغ و هر چی که دستشان می رسد بیاورید.
بعد از مدتی که به مکتب خانه رفتم، به سختی مریض شدم. آن قدر حالم بد شد که رفتند و به مادرم خبر دادند.
او هم خودش را رساند و من را بغل کرد و از مکتب خانه برد و یاد گرفتن قرآن هم نیمه تمام ماند.مدتی بعد ما از محله ی جمشید آباد به لین 4احمد آباد اثاث کشی کردیم.
پدر و مادرم یک خانه شریکی خریدند و من تا سن چهارده سالگی، که جعفر(بابای بچه ها) به خواستگاری ام آم د همان خانه بودم.
چهارده سال و نیم داشتم که مستاجر خانه ی ما جعفر را به مادرم معرفی کرد.
آن زمان سن قانونی برای ازدواج، پانزده سال بود و ما باید شش ماه منتظر می ماندیم و بعد عقد می کردیم، خدا وکیلی من تا آن موقع نه جعفر را دیده بودم و نه می شناختمش، زمان ما همه ی عروسی ها همین طور بود، همه ندیده و نشناخته زن و شوهر می شدند.
بعد از عروسی، چند ماه در یکی از اتاق های خانه ی مادرم بودیم تا جعفر توانست در ایستگاه 6 آبادان، یک اتاق در یک کواتر کارگری اجاره کند.
مادر شوهرم با ما زندگی میکرد. سالها مستاجر بودیم، جعفر کارگر شرکت نفت بود و هنوز آن قدر امتیاز نداشت که به ما یک خانه ی شرکتی بدهند و ما مجبور بودیم در اتاق های اجاره ای زندگی کنیم، پنج تا از بچه هایم، مهران و مهری و مینا و شهلا ، همه زمانی به دنیا آمدند که مستاجر بودیم.
هر وقت حامله می شدم، برای زایمان به خانه ی مادرم در احمد آباد می رفتم. آنجا زایشگاه بچه هایم بود.
در خانه ی مادرم چون مرد نامحرمی نبود، راحت بودم. یک قابله خانگی به نام جیران می آمد و بچه را به دنیا می آورد.
جیران زن میانسالی بود که مثل مادرم فقط یک دختر داشت، اما خدا از همان یک دختر،سیزده نوه به او داده بود. بابای مهران همیشه حسابی به جیران می رسید و بعد از به دنیا آمدن بچه، مبلغی پول و مقداری خرت و پرت مثل قند و شکر و چای و پارچه به او داد.
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
#ادامه_دارد...
@rkhanjani
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_بیست_و_سه
#زینب از همه ی بچه هایم به خودم شبیه تر بود. #صبور اما فعال بود.
از بچگی به من در کارهای خانه کمک میکرد. مثل خودم زیاد خواب میدید؛ خوابهای خیلی قشنگ. همه ی مردم خواب میبینند اما خواب در زندگی من و زینب نقش عجیبی داشت. انگار به یک جایی وصل بودیم. زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد دنبال #نماز و #روزه و #قرآن بود. همیشه میگفتم از هفت تا بچه جعفر زینب سهم من است. انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودیم. از بچگی دور و بر من میچرخید. همه ی خواهرها و برادرها و دوست و همسایه ها را دوست داشت و انگار چیزی به اسم بدجنسی و حسادت و خودخواهی را نمیشناخت. حتی با آدم های خارج از خانه هم همین طور بود.
چهار یا پنج ساله بود که اولین خواب عجیب زندگی اش را دید. از همان موقع فهمیدم که زینب مثل خودم اهل دل است. خواب دید که همه ی ستاره ها در آسمان به یک ستاره تعظیم میکنند. وقتی از خواب بیدار شد به من گفت: مامان من فهمیدم که آن ستاره ی منور که همه به او تعظیم می کردند، کی بود.
تعجب کردم پرسیدم: کی بود؟
گفت: #حضرت_فاطمه_زهرا (س) بود.
هنوز هم بعد از سالها وقتی به یاد آن خواب می افتم، تمام بدنم میلرزد.
زینب از بچگی راحت حرفهایش را میزد و ارتباط #محبت_آمیزی با افراد خانواده داشت. با مهرداد خیلی جور بود. مهرداد اهل تئاتر و نمایش بود و همیشه گروه نمایش داشت. چند تا نمایش در آبادان راه انداخت.
زینب از کلاس سوم دبستان در خانه با مهرداد تمرین #نمایش میکرد.
مهردا نقش مقابل خودش را به زینب میداد و زینب خیلی خوب با او تمرین می کرد.
مهرداد که اهل فوتبال و تئاتر بود، بیشتر بیرون خانه بود، ولی مهران اهل مطالعه بود و اکثرا در خانه بود.
مهران پیکها و کتابهایش را جمع کرد و یک کتابخانه درست کرد و چهارتا خواهرش را عضو کتابخانه کرد و 2 ریال هم حق عضویت از آنها گرفت. دخترها د کتابخانه مهران مینشستند و در سکوت و آرامش کتاب میخواندند.
مهران گاهی دخترها را نوبتی به سینما میبرد. مهری و مینا با هم و شهلا و زینب با هم.
مهران اول خودش میرفت و فیلم را میدید و اگر تشخیص می داد که فیلم مشکلی ندارد دخترها را میبرد.
علاقه زینب به تئاتر و اجرای نمایش در مدرسه، از همان بچگی اش که با مهرداد تمرین میکرد و با مهران به سینما میرفت شکل گرفت.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
@rkhanjani
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_بیست_و_پنج
در همسایگی ما در آبادان خانواده ی کریمی زندگی میکردند. آنها خانواده ی
مذهبی بودند. تنها خانه ای بود که پشت در خانه پرده ای زده بودند که وقتی در باز می شود داخل خانه پیدا نبود.
دختر بزرگ خانواده، زهرا خانم، برای دخترهای محل کلاس #قرآن و #احکام گذاشته بود. مینا و مهری و زینب به این کلاسها می رفتند مینا و مهری با دخترشان اقدس، همکلاس بودند و زینب با نرگس دوست بود.
زهرا خانم سر کلاس به بچه ها گفته بود باید در مسایل دینی از یک مجتهد تقلید کنید وگرنه اعمالتان مثل وضو و غسل قبول نیست.
زهرا خانم از بین رساله های علما رساله ی #امام_خمینی (ره) را به دخترها معرفی کرد.
ما تا آن زمان از این حرفها سر در نمی آوردیم. #امام را هم نمیشناختیم
مینا و مهری به کتابفروشی آقای جوکار در ایستگاه 6 بازارچه شرکت نفت رفتند تا رساله ی امام را بخرند، اما آقای جوکار به آنها گفت: رساله ی امام خمینی خطرناک است دنبالش نگردید ، وگرنه شما را میگیرند. و رساله ی آقای خویی را به بچه ها داد.
دخترها هم مجبور شدند مقلد آقای خویی شوند.
زهرا خانم گفت: هیچ اشکالی ندارد مهم این است که شما احکامتان را طبق تقلید از مجتهد انجام بدهید.
زینب بیشتر به کلاسهای #قرآن خانه ی کریمی میرفت و خیلی تحت تاثیر دخترهای کریمی قرار گرفته بود.
زینب کلاس چهارم دبستان بود، صبح ها به مدرسه میرفت و عصرها کلاس قرآن خانه ی کریمی.
یک روز ناراحت به خانه آمد و گفت: مامان من سر کلاس خوب قرآن خواندم. به نرگس جایزه دادند اما به من جایزه ندادند.
به زینب گفتم: جایزه ای که دادند چه بود؟ جواب داد: یک بسته مدادرنگی.
گفتم خودم برایت مدادرنگی میخرم. جایزه ات را من میدهم.
روز بعد جایزه را خریدم و به زینب دادم و خیلی تشویقش کردم .
وقتی زینب مینشست و #قرآن میخواند یاد دوران بچگی خودم و رفتن به مکتب خانه می افتادم که به جایی هم نرسید.
زینب بعد از شرکت در کلاسهای قرآن و ارتباط با دخترهای خانواده کریمی به #حجاب علاقه مند شد. من و مادرم حجاب داشتیم ولی دخترها هیچکدام حجابی نداشتند. اما خیلی ساده بودند. زینب کوچکترین دختر من بود اما در همه ی کارها پیش قدم میشد.
اگر فکر میکرد کاری درست است انجامش می داد و کاری به اطراف نداشت.
یک روز کنارم نشست و گفت: مامان من دلم میخواهد #با_حجاب شوم.
از شنیدن حرفش خیلی خوش حال شدم
انگار غیر از این هم انتظار نداشتم. زینب نیمه ی دیگر من برد، پس حتما در دلش علاقه به #حجاب وجود داشت .
مادرم هم که شنید خوشحال شد.
#ادامه_دارد...
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
@rkhanjani
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_بیست_و_نه
زینب فعالیتهای #انقلابی خود را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد.
روزنامه دیواری درست مینوشت، سر صف #قرآن میخواند، با #کمونیست ها و #مجاهدین_خلق جر و بحث میکرد و سر صف شعر انقلابی و دکلمه می خواند.
چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه درگیر شده بود و حتی کتک خورده بودند.
مینا و مهری در دبیرستان سپهر، که بعد از انقلاب "صدیقه رضایی" شده بود درس میخواندند.
آنها چند سال بزرگتر از زینب بودند و به همین دلیل آزادی بیشتری داشتند.
من تا قبل از انقلاب اجازه نمی دادم دخترها تنها جایی بروند.
زمستان برای مینا و مهری سرویس میگرفتم که مدرسه بروند. شهلا و زینب را هم خودم یا پسرها می بردیم و می آوردیم.
قبل از انقلاب ، به جامعه و محیط #اعتماد نداشتم، همیشه به دخترها سفارش میکردم که مراقب خودشان باشند، با نامحرم حرف نزنند.
امام که آمد و همه چیز عوض شد من خیالم راحت شد و دیگر جلوی بچه ها را نگرفتم. دلم میخواست بچه ها به راه خدا بروند.
در دبیرستان سپهر، سه تا از داشجوهای دانشکده نفت آبادان به اسم های علی زارع و علی غریبی و آقای مطهر ، کلاسهای تفسیر قرآن و کلاس سیاسی و کلاس اخلاق گذاشته بودند.
مینا و مهری به این کلاسها میرفتند. اما از همه ی کلاس ها بیشتر به کلاس اخلاق آقای مطهر علاقه داشتند.
آقای مطهر برای آنها حرف های قشنگی میزد و کاری کرده بود که بچه ها دنبال #خودسازی_اخلاقی بروند.
زینب که آن زمان در دوره ی راهنمایی بود، به مینا میگفت:همه ی درس ها و حرف های آقای مطهر را برای من بگو که من هم رعایت کنم.
زینب بعد از انقلاب به خاطر حرف امام هر هفته دوشنبه و پنجشنبه #روزه بود.
خودش خیلی مقید به انجام برنامه خودسازی بود. ولی دلش میخواست توصیه های آقای مطهر را هم رعایت کند.
آقای مطهر به شاگردهایش برنامه #خودسازی داده بود. از آنها خواسته بود که #نماز_شب بخوانند ، بعد از نماز صبح نخوابند. زیاد به #مرگ فکر کنن ، پرخوری نکنن، روز بگیرند، برای خدا نامه بنویسند و حواسشان به اخلاق و رفتارشان باشد.
وقتی مینا و مهری به خانه می آمدند زینب روبه رویشان می نشست و به تعریف های آنها از کلاس آقای مطهر گوش می کرد.
بعد از انجام برنامه های خودسازی آقای مطهر به خوش نمره میداد و بعد یک نمودار می کشید تا ببیند در انجام برنامه های خودسازی سیر صعودی دارد یا نه.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
@rkhanjani
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_سی_و_یڪ
بعد از عروسی با جعفر، آرزو داشتم که ماه #محرم و #صفر توی خانه ی خودم روضه ی حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) و علی اکبر(ع) بگذارم و خانه ام را سیاه پوش کنم.
سالهای سال مستاجر بودیم و یک اتاق بیشتر در دستمان نبود. مدتی هم که خانه ی شرکتی به ما دادند، بابای بچه ها راضی به این کار نبود.
جعفر حتی از اینکه تمام من تمام ماه محرم و صفر را سیاه می پوشیدم، ناراحت بود.
من هر چه به اش می گفتم که من نذر کرده ی امام حسین(ع) ام و باید تا آخر عمر، محرم و صفر سیاه بپوشم، او با نارضایتی می گفت: مادرت نباید این نذر را تا آخر عمرت می کرد.
یک شب از شبهای محرم خواب دیدم در حیاط خانه شرکتی ، بزرگ شده و یک آقایی با اسب داخل خانه آمد. آن آقا دست و پایش قطع بود. با یک چوبی که در دهانش بود، به پای من زد و گفت: روسری ات را سبز کن.
من می خواستم جواب بدهم که من نذر کرده هستم و باید این دو ماه سیاه بپوشم. اما او اجازه نداد و گفت: برای علی اکبر حسین، برای علی اضغر حسین، روسری ات را سبز کن.
این را گفت و از خانه ی ما رفت. با دیدن این #خواب فهمیدم که خدا و امام حسین راضی نیستند که من بدون رضایت شوهرم دو ماه سیاه بپوشم.
خواب را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت : حالا که شوهرت راضی نیست و ناراحت است ، روسری سیاه را دربیاور.
خودش هم رفت و برای من روسری سبز خرید.
سفر به مشهد برای من مثل سفر کربلا بود. دخترم #زینب هم که برای اولین بار مسافر امام رضا (ع) شده بود، سر از پا نمی شناخت.
من بارها و بارها برایش قصه رفتن به کربلا در سن پنج سالگی و نه سالگی را گفته بودم، از قبر شش گوشه ی حسین(ع) ،از قتلگاه ، از حرم عباس(ع).
زینب هم شیفته ی زیارت شده بود. او می گفت : مامان حاضر نیستم در مشهد یک لحظه بخوابم. باید از همه ی فرصت برای زیارت استفاده کنیم.
زینب در حرم طوری زیارتنامه می خواند که دل سنگ آب میشد. زنها دورش جمع می شدند و زینب برای آنها زیارتنامه و قرآن می خواند.
نصف شب در مسافرخانه مرا از خواب بیدار می کرد و می گفت: مامان پاشو، اینجا جای خوابیدن نیست. باید حرم برویم.
من و زینب آرام و بی سروصدا می رفتیم و نماز صبح را در حرم می خواندیم و تا روشن شدن هوا به خواندن #قرآن و #زیارت مشغول می شدیم.
زینب از مشهد یک سری کتابهای مذهبی خرید، کتابهایی درباره ی علایم #ظهور امام زمان(عج).
کلاس دوم راهنمایی بود،اما دل بزرگی داشت. دخترها که کوچک بودند عروسک های کاغذی داشتند. روی تکه های روزنامه عکس عروسک را می کشیدند و آن را میچیدند و با همان عروسک بازی می کردند. یک بار که زینب مریض شده بود ، برای اولین بار یک #عروسک اسباب بازی برایش خریدم.
مینا و مهری و شهلا عروسک نداشتند. زینب عروسک خودش را دست آنها میداد و میگفت: این عروسک مال همه ی ماست.
من یک سرویس غذاخوری اسباب بازی برای همه ی دخترها خریده بودم، ولی عروسک را فقط برای زینب که مریض بود گرفته بودم. اما او به بچه ها میگفت: عروسک را برای ما خریده اند.
بعد از برگشتن از مشهد، زینب #کتابهایی را که خریده بود به مهری و مینا داد. او می خواست با دادن این سوغاتی باارزش، آنها را در سفر و زیارتش شریک کند.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
@rkhanjani
⚫️شبهه های ماه محرم⚫️
◀️ دوباره محرم شروع شد و اینکه چرا #عزاداری میکنیم ذهن یک عده روشنفکر را مشغول کرد!
1⃣ مگر انسان با #مرگ از این دنیا به دنیای دیگر منتقل نمیشود ، پس چرا ناراحت باشیم؟
2⃣ مگر امام حسین ع شهید نشد و وارد بهشت نشد چرا ناراحت باشیم؟
3⃣ چرا بعد از هزار و چهارصد سال ناراحت باشیم؟
4⃣ چرا اینهمه خرج؟ خب پولش را به فقیر بدهیم!!
.
.
✅ واقعیت این است که نیروی محرکه هر فرد میزان محبت و علاقه فرد است...
👈 کسی که به پیامبر (ص) یا امامش (ع) علاقه ای نداشته باشه ، دوست ندارد به حرفهایشان گوش کند ...
👈 محبت هم باید تجدید و تشدید شود تا باقی بماند و الا کم کم و به مرور زمان خاموش شده و از بین میرود...
👈 نتیجه اینکه بدون تجدید و تشدید مداوم محبت به پیامبر و اهل بیت ، دیگر کسی انگیزه ای ندارد که به حرف این بزرگواران گوش کند و اصلا دینی باقی نمیماند...
.
🔷 شما به رفتار پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) نگاه کنید ... اساس ارتباطشان با مردم از طریق محبت بوده است و همیشه رابطه محبتی خودشان با مردم را زیاد میکردند!!
🔷 در حدیث دارد اگر شما دوستداران ما، مریض شوید ما هم از مریضی شما مریض میشویم!! اگر خوشحال شوید ما هم از خوشحالی شما خوشحال میشویم! اگر مصیبتی به شما برسه ، انگار که به ما رسیده!!
🔷 حالا چطور ما در روزی که امام عزیزمان که اینقدر به ما محبت داشته و دارد، آنهمه مصیبت میبیند ، بیتفاوت باشیم؟
🔷 آیا شما اگر یاد مصیبت ها و ظلمهایی که در حق پدر مهربانتان یا معشوقتان شده بکنید، ناراحت نمیشید؟!؟
.
✅ اما اینکه گفتند چرا اینهمه خرج؟! پولش را به فقیر بدهید!!
میگوییم ، البته که نباید اسراف بشود، اما خرجی که برای عزاداری میشود، در مجموع روح تازه ای به فرهنگ و دین و اجتماع میدهد ...
◀️ هزاران نفر برای گرفتن همین نذری ، #محجبه میشوند... هزاران نفر در راه همین غذا گرفتن، اربعینی میشوند... هزاران نفر دست از اعتیاد و دزدی و آسیب های اجتماعی برمیدارند... هزاران نفر به عشق امام حسین ع مرکز خیریه راه میاندازند و به فقراء کمک میکنند ... (کافی است به خیریه های موجود رجوع کنید تا ببینید چند درصد آن از همین مجالس و عشق ابا عبدلله شروع شده ) ... هزاران نفر برای گرفتن همین #نذری، #معارف دین را از پای همین منبرها میگیرند ...
و اگر بخواهیم مراسم #محرم را حذف کنیم، لطمه بزرگی به شناخت راه و روش #پیامبر (ص) #اهل_بیت (ع) و #قرآن میخورد !!
بله، ممکن است در بعضی عزاداریها ریا هم باشد ، ظاهرسازی هم باشد ... اما هیچ شکی نیست که هر چه مجالس با عظمت تر باشد، تاثیرش روی مردم بیشتر است! و نمیشود دستگاه اخلاص سنج آورد و جلوی ریا را گرفت!!
✅ یادمان نرود که نیرویی که باعث میشود فردی به دینش عمل کنه #محبت است! مواظب باشید با عکسهای فقرا ، محبت به بزرگترین دوستداران فقرا را از شما نگیرند!
✅ امام صادق ع : كسى كه قطره اشكى درباره ما بریزد، بخاطر خونى كه از ما ریخته شده و یا حقى كه از ما غصب شده است و یا آبرویى كه از ما هتك شده است و... خداوند در قبال این اشك سالیان دراز او را در بهشت جاى مى دهد!
@rkhanjani
بسم حبیب
🍁نقاب نغمه 🎵
#قسمت_نوزدهم
سلامی به گوش نوازی موسیقی امواج دریا🌊
خب بعد از پرداختن به اثرات سوء موسیقی میخوایم این دفعه از یه پنجره ی دیگه به موسیقی نگاه کنیم،👇👇👇
🔹موسیقیدرمانی🔹
در مقابل همه این حرفهایی که زده شد و همه مضرّاتی که برای موسیقی گفته شد عدهای نیز ادّعا میکنند که موسیقی در درمان بسیاری از بیماریها کاربرد داره و البتّه امروزه یکی از بحثهای مهم، همین بحث درمان، بوسیله موسیقی هست که اصطلاحاً بهش #موسیقیدرمانی اطلاق میشه و یا گفته میشه پخش موسیقی در گاوداریها بر روی شیردهی گاوها تاثیر داشته و مقدار شیردهی اون ها رو افزایش داده و از این قبیل مسائل....
در این مورد توجه به چند نکته لازمه:
⬅️اولاً: باید دید که این ادعاهای مطرح شده تا چه حد صحّت و سقم داره و تا چه حد از جنبههای تبلیغاتی برخوردار هست.
⬅️ثانیاً: بسیاری از روانپزشکان معترفاند به اینکه نتیجه درمان با موسیقی بسیار ضعیف هست چنانکه «اسکریل» در این زمینه میگه: «من اقرار میکنم که عدم موفّقیّتهایی در زمینه درمان با موسیقی وجود دارد ولی باید در ضمن، اثر تسکیندهنده و مشغول کننده آن را نیز در نظر داشت.»
⬅️ثالثا: باید نسبت بین کسانی که بوسیله موسیقی درمان شدهاند و کسانی که از این طریق دچار بیماریهای روحی شدهاند سنجید و مقایسه کرد و دید آمار کدام یک بیشتره. در این صورت با مشاهده آمار زیاد بیماران خواهیم دید که آمارشان قابل مقایسه نیست❗️
🔻در ضمن، بر فرضِ تاثیر مناسب داشتن، یا این گونه س که اون موسیقی، موسیقی طبیعیه یا موسیقی هنری که گوش دادنش #مجاز باشه، نه هر موسیقی و اینگونه موسیقیها هم نه برای هر شخصی بلکه برای یک عده خاصّی که پزشک متعهّدی برای او تجویز کرده باشه مفید خواهد بود. لذا اینگونه نیست که هر شخصی بتواند هر نوعی از موسیقی را که خواست به این بهانه گوش بده.
🔻همچنین شاید بیماریهایی از این طریق درمان بشن ولی ما فقط ظاهر قضیّه رو میبینیم و مضرّات اون رو نمیبینیم. مثل درمان، با قرصها که ظاهراً بیماری، بواسطه اون رفع میشود ولی در واقع، یک عارضه دیگری پیدا میشه که شاید در کوتاه مدت، متوجه اون نشیم ولی در دراز مدت اثر خود را بگذاره.
⚠️کارکرد #موسیقی در درمان هم محدوده خاصّ زمانی و کاربردی داره و استفاده بلندمدت و بیپروای #آهنگهای مختلف، بویژه آهنگهای پرتنش، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست.
🐮در مورد موسیقی و افزایش شیر گاو هم باید گفت: همان دانشمندانی که افزایش شیر گاو رو براثر موسیقی اثبات کردهاند بعدها پائین بودن #کیفیّت اون شیر رو اثبات کردهاند.همچنین عمر گاوها پائینتر آمده 😔
💢در نهایت میتوان گفت: ممکن هست موسیقی دارای اثرات مثبتی برای انسان باشه ولی آیا باید فقط به اثرات مثبت اون نگاه کرد؟ در مورد شراب هم #قرآن، فرموده: منافعی برای مردم دارد ولی قرآن در ادامه میفرمایدکه ضرر و گناهش بزرگتر از نفعش هست❗️
💢لذا هرچیز اگرچه دارای منافعی نیز باشه نمیتوان مطلقاً مفید دونست و باید جنبههای دیگر اون رو هم در نظرگرفت.👌
💯و بالاخره اینکه نمیتوان منکر تاثیر موسیقی و حتّی لذّت موسیقی شد و این مسئله، حل شده است ولی بحث اصلی راجع به اون دسته از موسیقیهایی بود که هم از نگاه #شرع و هم از نگاه #دانشمندان مذمّت شده بود که در اثر تخریبیِ چنین موسیقی جای تردید نیست و عمده مضرّاتی هم که گفته شد به همین قسمت از موسیقی بر میگرده.
نظر شما چیه؟!🧐😉
می ارزه که به خاطر کوچک ترین اثرات مفید ضرر بزرگی به زندگی مون بزنیم؟!🤔
با ما همراه باشید👋🏼🌹
#تولیدی
#موسیقی
#غنا #انواع_موسیقی_غنا
@rkhanjani
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پانزدهم
💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپارههای #داعش نبود که هرازگاهی اطراف شهر را میکوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلولههای داعش را بهوضوح میشنیدیم.
دیگر حیدر هم کمتر تماس میگرفت که درگیر آموزشهای نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن #محاصره و دیدار دوبارهاش دلخوش بودم.
💠 تا اولین افطار #ماه_رمضان چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است.
تأسیسات آب #آمرلی در سلیمانبیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لولهها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم.
💠 شرایط سخت محاصره و جیرهبندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای #افطار به نان و شیره توت قناعت میکردیم و آب را برای طفل #شیرخواره خانه نگه میداشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم.
اما با این آب هم نهایتاً میتوانستیم امشب گریههای یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک میشد، باید چه میکردیم؟
💠 زنعمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت. عمو #قرآن میخواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل ماندهایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید.
در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزهداری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش میزد که چند روزی میشد با انفجار دکلهای برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش میشد دیگر از حال حیدرم هم بیخبر میماندم.
💠 یوسف از شدت گرما بیتاب شده و حلیه نمیتوانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد. خوب میفهمیدم گریه حلیه فقط از بیقراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در #سنگرهای شمالی شهر در برابر داعشیها میجنگید و احتمالاً دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود.
زنعمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد.
💠 زنعمو نیمخیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با #خمپاره میزنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشههای در و پنجره در هم شکست.
من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خردههای شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود.
💠 زنعمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میکرد نمیتوانست از پنجره دورشان کند.
حلیه از ترس میلرزید، یوسف یک نفس جیغ میکشید و تا خواستم به کمکشان بروم غرّش #انفجار بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجرههای بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد.
💠 در تاریکی لحظات نزدیک #اذان مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمیدید و تنها گریههای وحشتزده یوسف را میشنیدم.
هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست میکشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمیدیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟»
💠 به گمانم چشمان او هم چیزی نمیدید و با دلواپسی دنبال ما میگشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس میلرزند.
پیش از آنکه نور را سمت زنعمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!»
💠 ضجههای یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ میترسیدم #امانت عباس از دستمان رفته باشد که حتی جرأت نمیکردم نور را سمتش بگیرم.
عمو پشت سر هم صدایش میکرد و من در شعاع نور دنبالش میگشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بیخبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌸 @rkhanjani
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_شانزدهم
💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود.
دیگر گریههای یوسف هم بیرمق شده و بهنظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمتشان دویدم.
💠 زنعمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه میرفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زنعمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید.
چشمان حلیه بسته و نفسهای یوسف به شماره افتاده بود و من نمیدانستم چه کنم. زنعمو میان گریه #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد و با بیقراری یوسف را تکان میداد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بیهوش بود که نفس من برنمیگشت.
💠 زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب میترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانههای حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش میکردم تا چشمانش را باز کند.
صدای عمو میلرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری میداد :«نترس! یه مشت #آب بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو #روضه شد و ناله زنعمو را به #یاحسین بلند کرد.
💠 در میان سرسام مسلسلها و طوفان توپخانهای که بیامان شهر را میکوبید، آوای #اذان مغرب در آسمان پیچید و اولین روزهمان را با خاک و خمپاره افطار کردیم.
نمیدانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت.
💠 هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بیتاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران میبارد و زیر لب به فدای یوسف میرود.
عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج #انفجار دور باشیم، اما آتشبازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپارهها اضافه شد و تنمان را بیشتر میلرزاند.
💠 در این دو هفته #محاصره هرازگاهی صدای انفجاری را میشنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بیوقفه تمام شهر را میکوبیدند.
بعد از یک روز #روزهداری آنهم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم.
💠 همین امروز زنعمو با آخرین ذخیرههای آرد، نان پخته و افطار و سحریمان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی میکرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود.
زنعمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمیدانستم آبی برای #افطار دارد یا امشب هم با لب خشک سپری میکند.
💠 اصلاً با این باران آتشی که از سمت #داعشیها بر سر شهر میپاشید، در خاکریزها چهخبر بود و میترسیدم امشب با #خون گلویش روزه را افطار کند!
از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس میکردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با #عشقم قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد.
💠 آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت همصحبتیام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت.
حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زنها هر یک گوشهای کِز کرده و بیصدا گریه میکردیم.
💠 در تاریکی خانهای که از خاک پر شده بود، تعداد راکتها و خمپارههایی که شهر را میلرزاند از دستمان رفته و نمیدانستیم #انفجار بعدی در کوچه است یا روی سر ما!
عمو با صدای بلند سورههای کوتاه #قرآن را میخواند، زنعمو با هر انفجار #صاحبالزمان (روحیفداه) را صدا میزد و بهجای نغمه مناجات #سحر، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک #رمضان کردیم.
💠 آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پردههای زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خردههای شیشه پوشیده شده بود.
چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستونهای دود از شهر بالا میرفت.
💠 تا ظهر هر لحظه هوا گرمتر میشد و تنور #جنگ داغتر و ما نه وسیلهای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش.
آتش داعشیها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! میدانستم سدّ #مدافعان شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمیدانستم داغ #شهادت عباس و ندیدن حیدر سختتر است یا مصیبت #اسارت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌸 @rkhanjani
🔴 #تغییر_فضای_بیروح
💠 گاهی در زندگیِ زن و شوهری حال #خوشی نداریم. و انگیزهای برای تحرّک و تلاش وجود ندارد.
💠 یکیاز مهارتهایی که میتواند فضای بیروح خانه را #تغییر دهد شنیدن یا دیدن چیزی است که نقش آن ایجاد #تلنگر و #استارت زدن است.
💠 لذا گاهی در فضای خانه، پخش صدای زیبا و ملایم #قرآن، مناجات، روضهای #دلنشین یا کلیپی زیبا از #شهدا و یا سخنان کوتاه #اخلاقی، جرّقهای میشود تا فضای سرد خانه را گرم و با انگیزه کند.
💠 اتصال همسران به #معنویت عامل ازدیاد #آرامش و گرمابخش زندگی خواهد شد.
❣ @rkhanjani
📚 #معرفی_کتاب
🎀«دختر جمعه ها»
مجموعه ای از داستان های کوتاه است که به مضامین #اجتماعی پرداخته و درونمایۀ خود را از #قرآن وام گرفته است. در این کتاب به موضوعاتی پرداخته شده که در این روزگار برای بشر رنگ فراموشی به خود گرفته است؛ موضوعاتی چون:
مهربانی، امید، کمک به دیگران، #حیا، #نجابت و… .
💌«دختر جمعه ها» گاهی راوی کسی است که دست نیاز پیش همه دراز کرده ولی حواسش به غنی ترین سلطان سرزمینش نبوده، یا ما را همگام می کند با او که هیچ وقت رنگ کلانتری را ندیده اما حالا باید به خاطر یک دروغ دو سال در زندان بماند
🌸 @rkhanjani
#عکسنوشته
#آیات #قرآن
🌱چہ بسیار کسانۍ کہ با یک تذکــر متنبھ شدھ، مسیر زندگیشـان عــوض شدھ است.
«سوره الذاریات آیه ۵۵»
#بی_تفاوت_نباشیم
@rkhanjani
💕 #احکام_و_آداب_بچه_دار_شدن
#از_منظر_اسلام😍
از چه زماني آماده برای انعقاد نطفه شويم؟🧐
در برخي از كتب گفته اند از يك اربعين قبل آمادگي بايد داشت👌 اما اگر نيك بنگريم خواهيم ديد😊 كه از ساليان قبل تر بايد خود را پاك نگه داشت تا ثمره وجودی ما كه فرزند ماست نيز پاكي الهي خود را حفظ نمايد.✅
همانطور كه اگر آب پاك الهي در شوره زار جمع شود رنگ و طعم آن را خواهد گرفت ، نوزاد نيز اينگونه اثرات را از والدين خود خواهد ديد.💕
البته اين اثرات در جان آدمي سبب سلب اختيار از او نخواهد شد.❌
بر همين اساس توصيه اصلي اينست كه حالات پدر و مادر پاك و معنوي باشد تا آماده پذيرش اين هديه نوراني خداوندي گردند.👌
چند راه براي تطهير #نفس و مكان از آلودگي ها👇👇👇
مهمترين عامل پاكي جان انسان انس با #ثقلين يعني #قرآن_و_عترت است.💕
قرائت و انس با قرآن كريم:👇👇
امام صادق عليه السلام :مَن قَرَاَ القُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللّه عَزَّوَجَلَّ مَعَ السَّفَرَةِ الكِرامِ البَرَرَةِ ، وَ كانَ القُرآنُ حَجيزا عَنهُ يَومَ القيامَةِ ؛
هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نيك قرار مى دهد و قرآن نگهبان او در روز قيامت، خواهد بود.كافى(ط-الاسلامیه) ج ۲، ص ۶۰۳
هر زن و شوهري كه مي خواهند فرزندي #مومن و #نوراني داشته باشند بايد با قرآن #انس بگيرند، اين امر در زوج هاي جوان بيشتر #اثر مي گذارد. شخص بر اثر #تلاوت هر روزه قرآن كريم و توجه به آن طبق روايات، قرآن با روح او #عجين مي گردد، همين مهم سبب مي شود كه روح و تمام حالات #انسان نوراني شوند. پس #اولين دستور آنست كه پدر و مادر قبل از تولد #نوزاد حتما با #قرآن مانوس باشند.👌
الف) -والدين برخي از سور كوچك را حفظ كنند.💜
ب)- تاثير توجه به قرآن كريم براي مادر بيشتر است و مادر در هنگام باردار شدن و حتي بعد از آن نيز سعي كند، قرآن را بخواند.💜
ج)- بسيار خوبست كه در هر خانه اي يك قرآن باشد سبب نورانيت آن خانه مي گردد.💜
د)- هنگام بيرون رفتن از منزل خوب است يك قرآن جيبي را به همراه داشته باشیم تا از بركات آن بهره ببرید. البته بايد مراقب بود كه بي احترامي به قرآن كريم نشود تا سبب معصيت و سلب توفيقات گردد.💜
ه)- خواندن هر روز سوره «یاسین» بسیار تاثیر گزار هست.💜
ادامه دارد........
@rkhanjani
💕 #احکام_و_آداب_بچه_دار_شدن👪
#از_منظر_اسلام😍
از چه زماني آماده برای انعقاد نطفه شويم؟🧐
در برخي از كتب گفته اند از يك اربعين قبل آمادگي بايد داشت👌 اما اگر نيك بنگريم خواهيم ديد😊 كه از ساليان قبل تر بايد خود را پاك نگه داشت تا ثمره وجودی ما كه فرزند ماست نيز پاكي الهي خود را حفظ نمايد.✅
همانطور كه اگر آب پاك الهي در شوره زار جمع شود رنگ و طعم آن را خواهد گرفت ، نوزاد نيز اينگونه اثرات را از والدين خود خواهد ديد.💕
البته اين اثرات در جان آدمي سبب سلب اختيار از او نخواهد شد.❌
بر همين اساس توصيه اصلي اينست كه حالات پدر و مادر پاك و معنوي باشد تا آماده پذيرش اين هديه نوراني خداوندي گردند.👌
چند راه براي تطهير #نفس و مكان از آلودگي ها👇👇👇
مهمترين عامل پاكي جان انسان انس با #ثقلين يعني #قرآن_و_عترت است.💕
قرائت و انس با قرآن كريم:👇👇
امام صادق عليه السلام :مَن قَرَاَ القُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللّه عَزَّوَجَلَّ مَعَ السَّفَرَةِ الكِرامِ البَرَرَةِ ، وَ كانَ القُرآنُ حَجيزا عَنهُ يَومَ القيامَةِ ؛
هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نيك قرار مى دهد و قرآن نگهبان او در روز قيامت، خواهد بود.كافى(ط-الاسلامیه) ج ۲، ص ۶۰۳
هر زن و شوهري كه مي خواهند فرزندي #مومن و #نوراني داشته باشند بايد با قرآن #انس بگيرند، اين امر در زوج هاي جوان بيشتر #اثر مي گذارد. شخص بر اثر #تلاوت هر روزه قرآن كريم و توجه به آن طبق روايات، قرآن با روح او #عجين مي گردد، همين مهم سبب مي شود كه روح و تمام حالات #انسان نوراني شوند. پس #اولين دستور آنست كه پدر و مادر قبل از تولد #نوزاد حتما با #قرآن مانوس باشند.👌
الف) -والدين برخي از سور كوچك را حفظ كنند.💜
ب)- تاثير توجه به قرآن كريم براي مادر بيشتر است و مادر در هنگام باردار شدن و حتي بعد از آن نيز سعي كند، قرآن را بخواند.💜
ج)- بسيار خوبست كه در هر خانه اي يك قرآن باشد سبب نورانيت آن خانه مي گردد.💜
د)- هنگام بيرون رفتن از منزل خوب است يك قرآن جيبي را به همراه داشته باشیم تا از بركات آن بهره ببرید. البته بايد مراقب بود كه بي احترامي به قرآن كريم نشود تا سبب معصيت و سلب توفيقات گردد.💜
ه)- خواندن هر روز سوره «یاسین» بسیار تاثیر گزار هست.💜
مورد دوم نورانیت #خانه که در جلسه بعد به آن میپردازیم ان شاءالله❣
ادامه دارد........
@rkhanjani
🌷 چقدر با قرآن مأنوسی بانو؟
🎙 حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی):
◻️ اگر #زنها با #قرآن مأنوس بشوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد؛ چون انسانهای نسل بعد در دامن زن پرورش پیدا میکند و زنِ آشنا و مأنوس با قرآن، خیلی میتواند در تربیت فرزند تأثیراتی داشته باشد.
#جهاد_تبیین
#فریضه_قطعی_و_فوری
╭━━━⊰◇⊱━━━╮
🌸@rkhanjani
╰━━━⊰◇⊱━━━╯
🤫 #حرف_های_خودمانی
🔻 #عفت پر پرواز زن باشد قفس نیست
💎 زن "#گوهر_عشق"، است ابزار هوس نیست !
🔰می گفت سالها ازگفتن شعار "خدایا خدایا تا انقلاب مهدی .." طفره می رفتم و می گفتم:
▫️ من کاری به نظام و #انقلاب ندارم می خواهم راحت و آسوده باشم،
▫️و عبادت خودم را بکنم و با زن و بچه هایم آسوده خاطر باشم.
▫️با اغتشاشات سال ۸۸ بیدار نشدم، در آتش زدن های ۹۸ هشیار نشدم
▫️تا این که درحملات مدعیان حقوق زنان و رفاه و آزادی آنان در امسال دیدم آقایی را که ریش داشته به قصد کشت زدند
▫️و خانمی که رد می شده و عفیف و باحجاب بوده بی چادر و روسری رها کردند
▫️و #قرآن و #مسجد را به آتش کشیدند و سوزاندند!!!.
▫️فهمیدم اگر من با آنها کارندارم، آنها حتما با من و ناموس من کار دارند،
▫️و "#حجاب_اختیاری" و "#آزادی"بهانه ای بیش نیست
▫️و تا دخترم را نیمه عریان و عریان به خیابان نکشانند،
▫️و نسل جوان ما را آلوده به #فساد و #فحشا نسازند، دست بردار نخواهند بود.
💠 از آن روز به بعد بهتر و بیشتر از دیگران دعا می کنم و می گویم؛
🌹 خدایا خدایا تا #انقلاب_مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما، آمین یا رب العالمین !
┏━ᬉ━〰️〰️🌺〰️┓
❤️@rkhanjani
┗━〰️〰️〰️〰️━ ⃟❤️ᬉ
✅ اگر #زنها با #قرآن مأنوس بشوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد.
❤️ #مقام_معظم_رهبری (حفظه الله)❤️
@rkhanjani
آیت الله العظمی جوادی آملی:
«مرحوم سيد عبدالحسين شرف الدّين جبل عاملی (رضوان الله تعالی عليه) در شرح حال بعضی از صحابه و بزرگان، نقل می كند كه بعضی از اصحاب و بزرگان علم و دين و سير و سلوكْ برنامه ها را در منزل تقسيم می كردند. يعنی اعضای خانواده در شبانه روز اين خانه را روشن نگاه می داشتند. هنگام شب چنين نبود كه همهی اعضای خانواده بعد از خوردن غذا تا صبح بخوابند؛ بلكه نگهبانی می دادند. مثلا ً مقداری از شب را يكی مشغول عبادت و درس و بحث و تلاوت و دعا بود و ديگری می خوابيد، سپس ديگری بر می خاست و به #عبادت می پرداخت و اولی می خوابيد. به دنبال آن سومی بر می خاست و به عبادت می پرداخت. به گونه ای كه جز #نام_حق در اين خانه چيز ديگری برده نشود.گاهی از يك خانواده، شخصيتی چون #شيخ_انصاری؛ يا انسان كاملی چون #بحرالعلوم تربيت می شود، كه محصول زحمات چندين سالهی گذشتگان و نياكان آنان است. خدای سبحان به رايگانْ فردی #ممتاز را به خانواده ای مرحمت نمی كند. آنان سعی می كردند كه خانه را هميشه روشن نگهدارند و چيزی كه خلاف رضای حق است در آن خانه انجام نشود، تا كم كم آن خانه بتواند #مركز نورانيت باشد و سرانجام شهری را روشن كند.
"خانه ای كه در آن #قرآن خوانده می شود و دين در آن خانه حاكم است، برای فرشتگان، مانند ستاره های آسمان برای اهل زمين نورافشانی می كند." [١]»
[١]الکافی ج٢ ص۶١۰
منبع: حکمت عبادات ص ١٩٢
@rkhanjani
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃#قرآن بهترین منبع شناخت امام
🔹آیت الله میرباقری
@rkhanjani
📣📣⚔استراتژی جنگ با صهیونیستها در #قرآن : «وارد حصارشان بشوید!»
🔸قرآن در مورد یهودیانِ [دشمن پیامبر] میگوید: لَا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَعْقِلُونَ
🔸یعنی اینها «رودررو» نخواهند شد. باید «پشت سلاحهای سنگین» بنشینند و بجنگند. اینها باید «پشت سنگرها» باشند و فعالیت کنند. نمیتوانند رودررو بیایند؛ نمیتوانند از سنگر خودشان خارج شوند؛ باید پشت سنگر خود پنهان شوند تا فعال باشند؛ در «قُرًی مُحَصَّنَه». این را قرآن عیب و نقص یک جنگجو میداند. جنگجویی که تا «قُرًی مُحَصَّنَه» نباشد، پشت دیوار نباشد و قلعۀ سنگی نباشد نمیتواند بجنگد، دچار نقص است. قرآن این را علامت آسیبپذیری و #عامل_شکست میداند.
🔸میگوید تو قلعۀ او را بشکن؛ تسلیم خواهد شد. وارد حصارش بشو ! دستش را بالا میکند. زرهاش را از او بگیر، سلاح سنگینش را بگیر، تسلیم تو خواهد شد. او محال است «قتال» کند، مگر اینکه پشت دیوار باشد. تو دیوار او را خراب کن. این دیگر تسلیم توست.
👤آیت الله حائری شیرازی
#طوفان_الاقصی
#نگاهی_به_قران
@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر فلسطینی زیر باران برای چه چیزی دعا میکند؟
این زنان غیور غزه، زیر آماج حمله دژخیمان و طوفان مصیبتها از ایمان خود ذره ای عقب نشینی نکرده اند
این است معجزه اسلام، ایمان وقرآن
فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِر
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِر
#قرآن #مصیبت #فلسطین
📚 کانال نسیم فقاهت و توحید
❇️ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 قرآن را طوری بخوان که گویی بر تو نازل شده است.
#قرآن
#ماه_رمضان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚 کانال نسیم فقاهت و توحید
❇️ @rkhanjani
°
آیت الله خامنهای برای دانشجویان دانشگاههای آمریکا نامه نوشتند:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
این نامه را به جوانانی مینویسم که وجدان بیدارشان آنها را به دفاع از کودکان و زنان مظلوم غزّه برانگیخته است.
جوانان عزیز دانشجو در ایالات متّحدهی آمریکا! این، پیام همدلی و همبستگی ما با شما است. شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستادهاید.
شما اکنون بخشی از جبههی مقاومت را تشکیل دادهاید، و در زیر فشارِ بیرحمانهی دولتتان ــ که آشکارا از رژیم غاصب و بیرحم صهیونیست دفاع میکند ــ مبارزهای شرافتمندانه را آغاز کردهاید.
جبههی بزرگ مقاومت در نقطهای دور، با همین ادراک و احساسات امروز شما، سالها است مبارزه میکند. هدف این مبارزه، توقّفِ ظلمِ آشکاری است که یک شبکهی تروریست و بیرحم به نام «صهیونیستها»، از سالها پیش بر ملّت فلسطین وارد ساخته و پس از تصرّف کشورشان، آنها را زیر سختترین فشارها و شکنجهها گذاشته است. نسلکشیِ امروز رژیم آپارتاید صهیونیست، ادامهی رفتار بشدّت ظالمانه در دهها سال گذشته است.
فلسطین یک سرزمین مستقل است با ملّتی متشکّل از مسلمان و مسیحی و یهودی، و با سابقهی تاریخی طولانی. سرمایهداران شبکهی صهیونیستی پس از جنگ جهانی، با کمک دولت انگلیس، چند هزار تروریست را بتدریج وارد این سرزمین کردند؛ به شهرها و روستاهای آن هجوم بردند؛ دهها هزار نفر را کشتند یا به کشورهای همسایه راندند؛ خانهها و بازارها و مزرعهها را از دست آنان بیرون کشیدند، و در سرزمین غصبشدهی فلسطین، دولتی به نام اسرائیل تشکیل دادند.
بزرگترین حامی این رژیم غاصب، پس از نخستین کمکهای انگلیسی، دولت ایالات متّحدهی آمریکا است که پشتیبانیهای سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی از آن رژیم را یکسره ادامه داده و حتّی با بیاحتیاطی غیر قابل بخشش، راه برای تولید سلاح هستهای را به روی او گشوده و به او در این راه کمک کرده است.
رژیم صهیونیست از روز اوّل، سیاست «مشت آهنین» را در برابر مردم بیدفاع فلسطین به کار گرفت و بیاعتنا به همهی ارزشهای وجدانی و انسانی و دینی، روزبهروز بر بیرحمی و ترور و سرکوبگری افزود.
دولت آمریکا و شرکایش، حتّی از یک اخم در برابر این تروریسم دولتی و ظلم مستمر، دریغ کردند. امروز هم برخی اظهارات دولت ایالات متّحده در قبال جنایت هولناک غزّه بیش از آنچه واقعی باشد، ریاکارانه است.
«جبههی مقاومت» از دل این فضای تاریک و یأسآلود سر برآورد و تشکیل دولت «جمهوری اسلامی» در ایران، آن را گسترش و توانایی داد.
سردمداران صهیونیسم بینالمللی که بیشترین بنگاههای رسانهای در آمریکا و اروپا متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوهی آنها است، این مقاومتِ انسانی و شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند! آیا ملّتی که در سرزمین متعلّق به خود در برابر جنایتهای اشغالگران صهیونیست از خود دفاع میکند، تروریست است؟ و آیا کمک انسانی به این ملّت و تقویت بازوان او کمک به تروریسم به شمار میرود؟
سردمداران سلطهی قهرآمیز جهانی، حتّی به مفاهیم بشری هم رحم نمیکنند. رژیم تروریست و بیرحم اسرائیل را دفاعکننده از خود وانمود میکنند، و مقاومت فلسطین را که از آزادی و امنیّت و حقّ تعیین سرنوشت خود دفاع میکند، «تروریست» مینامند!
من میخواهم به شما اطمینان دهم که امروز وضعیّت در حال تغییر است. سرنوشت دیگری در انتظار منطقهی حسّاس غرب آسیا است. بسیاری از وجدانها در مقیاس جهانی بیدار شده و حقیقت در حال آشکار شدن است. جبههی مقاومت هم نیرومند شده و نیرومندتر خواهد شد. تاریخ هم در حال ورق خوردن است.
بجز شما دانشجویانِ دهها دانشگاه در ایالات متّحده، در کشورهای دیگر هم دانشگاهها و مردم به پا خاستهاند. همراهی و پشتیبانی استادان دانشگاه از شما دانشجویان حادثهی مهم و اثرگذاری است. این میتواند در قبال شدّت عمل پلیسیِ دولت و فشارهایی که بر شما وارد میکنند، تا اندازهای آرامشبخش باشد. من نیز با شما جوانان احساس همدردی میکنم و ایستادگی شما را ارج مینهم.
درس قرآن به ما مسلمانان و به همهی مردم جهان، ایستادگی در راه حق است: فَاستَقِم کَما اُمِرت؛ و درس قرآن دربارهی ارتباطات بشری این است: نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون. جبههی مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظائر آن به پیش میرود و به پیروزی خواهد رسید؛ باذن الله.
توصیه میکنم با قرآن آشنا شوید.
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۳/۳/۵
🧷این نامه پنج خرداد نوشته شده.
یعنی شش روز پس از اعلام شهادت آقای رئیسی و همراهانشان.
#آمریکا
#علم #دانشگاه #زمان
#مقاومت #قرآن #جهان #فلسطین
۰▪️◾️🔳◾️▪️
✅ کانال به سوی خدا 🕋
❇️ @besooyekhodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا