eitaa logo
رباعی_تک بیت
4.1هزار دنبال‌کننده
135 عکس
5 ویدیو
0 فایل
کانال اول ما @golchine_sher
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کاش در مراتبِ کفرم ثبات بود من خسته ام از این منِ دیندار پاره وقت! @golchine_sher
مردم به هر که آینه شد، سنگ می‌زنند از طعنه‌های عالم و آدم غمت مباد... @robaiiyat_takbait
نمی گردد دل آگاه شاد از عشرت دنیا در این ماتم‌سرا یا طفل یا دیوانه می‌خندد @robaiiyat_takbait
ما بوی پیرهن را در جان ذخیره داریم شاید نیاید از مصر هر روز کاروانی @robaiiyat_takbait
کسی سوال می‌کند به خاطر چه زنده‌ای؟ و من برایِ زندگی تو را بهانه می‌کنم @robaiiyat_takbait
حال دل من کاش که بهتر گردد ایام پر از دلهره‌ام سر گردد دلخسته‌ از این شهر پر از غوغایم ای‌کاش که تنهایی من بر گردد @robaiiyat_takbait
آگاه نگشتيم كه دل را كه زِ ما بُرد ديديم همين زلفِ سياهى و دگر هيچ @robaiiyat_takbait
بریز بار تعلّق که شاخه‌های درخت نمی ‌شوند سبکبار تا ثمر ندهند @robaiiyat_takbait
یک‌شب نزدی سری به تنهایی‌هام تا باز شود دری به تنهایی‌هام هر روز اضافه می‌شود با هر شعر تنهاییِ دیگری به تنهایی‌هام @robaiiyat_takbait
با پنجره‌اي شيفته ی نور شديم با پنجره‌اي که بسته شد کور شديم با يک فنجان چاي، رسيديم به هم با يک فنجان قهوه، ز هم دور شديم @robaiiyat_takbait
در وقت قرار می رسیدی ای کاش با سوت قطار می رسیدی ای کاش بعد از تو در آغوش زمستان ماندم همراه بهار می رسیدی ای کاش @robaiiyat_takbait
هدایت شده از رباعی_تک بیت
📣یه کانال پییییییییدا کردم پر از های دوبیتی و غزلهای ناب‼️ ❌لنگشو هیچ کجا نمیکنی💯 https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0 گلچین شده از غزلها و دوبیتی های عاشقانه
دل به دل راه ندارد که اگر داشت، دلت لحظه ای یادِ من و این همه دلتنگی بود... @robaiiyat_takbait
خارم، ولی گلاب زِ من می‌توان گرفت از بَس‌که بوی همدمیِ گل گرفته‌ام @robaiiyat_takbait
گیسو افشان میکنی آیینه حیران می شود اینقدر خون در دل آیینه کردن خوب نیست @robaiiyat_takbait
به راهِ چشمِ پُر آشوب و فتنه انگیزش نرو ! که می خورد آخر، سرت به سنگِ ای دل @robaiiyat_takbait
تو را این قطره‌های اشک روزی نرم خواهد کرد که آب آهسته و آرام می‌پوسانَد آهن را... @robaiiyat_takbait
ای روزگار! جنگ من و تو تمام شد... موی سپید، پرچم صلح است بر سرم @robaiiyat_takbait
دستورِ عشق غیر همین حرفِ ساده نیست با فعلِ سوختن همه ی عُمر ساختَن... @robaiiyat_takbait
چه سازم که سوی تو راهی ندارم کجایی که جز تو پناهی ندارم چگونه کِشم بار هجرت چو کوهی که من طاقت برگ کاهی ندارم @robaiiyat_takbait
به روی پنجره ی مِه گرفته در شب باران چقدر شعر نوشتم، چقدر شعر نخواندی @robaiiyat_takbait
من ماندم و راه چاره پیدا کردن هر نیمه ی شب ستاره پیدا کردن اینگونه که در خیال تو گم شده ام سخت است مرا دوباره پیدا کردن @robaiiyat_takbait
کورم کُن و برو که پس از رفتنت عزیز دیگر کسی به درد تماشا نمی‌خورد! @robaiiyat_takbait
گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر اَر نکته نگیری، مردی مردی نَبُود فتاده را پای زدن گر دست فِتاده‌ای بگیری، مردی روز بزرگداشت رودکی @robaiiyat_takbait
ای کاش که طبع من غزل خیز نبود ظرف دلم از عشق تو لبریز نبود تو مال خودت بودی و من مال خودم شاید به بهار عشق، پائیز نبود @robaiiyat_takbait