در دشت به اتّفاق جاری شده ایم
سوی تو به اشتیاق جاری شده ایم
از خاک نجف به کربلا می آییم
رودیم که در عراق جاری شده ایم
#محسن_درویش
#عضوکانال
#اربعین
@robaiiyat_takbait
دلباخته اش اهل نظر خواهد شد
از فیض حضور باخبر خواهد شد
این شور محبت حسین ابن علی است
هر کس که چشید تشنه تر خواهد شد
#محسن_درویش
#عضوکانال
#امام_حسین
@robaiiyat_takbait
از گندم و از بهانه باید ترسید
از رانده شدن ز خانه باید ترسید
پهن است بساط مکر در هر گذری
از مردم این زمانه باید ترسید
#محسن_درویش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
افسرده شدم شکست خوردم، بی تو
صد بار شدم زنده و مُردم، بی تو
امروز جنازه ی دلم را بر دوش
افکندم و سوی خانه بردم بی تو
#محسن_درویش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
هر زخمه که زد به ساز او می رقصم
چه خوب و چه بد! به ساز او می رقصم
یک بار اگر کیف مرا کوک کند
من تا به ابد به ساز او می رقصم
#محسن_درویش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
مدهوش شده است، هر گُلی از بویش
افتاده به دست باد مجنون، مویش
ای کاش که شانه های او سهمم بود!
تا خستگی ام را بتِکانم رویش
#محسن_درویش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
در چنته به جز زخم زبان داشت؟ نداشت!
جز آتش سینه آشیان داشت؟ نداشت!
هر غصّه که دید از جهان در خود ریخت
دل کار به کار این و آن داشت؟ نداشت!
#محسن_درویش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
از دل غم روزگار را باید شست
این حال وهوای زار را باید شست
تا در حرم آینه راهت بدهند
این سینه ی پرغبار را باید شست
#محسن_درویش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
رودیم بیا راهی دریا بشویم
در قاب نگاه آسمان جا بشویم
مانند دو بال یک کبوتر باشیم
پر باز کنیم و من و تو ما بشویم
#محسن_درویش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
رودیم بیا راهی دریا بشویم
در قاب نگاه آسمان جا بشویم
مانند دو بال یک کبوتر باشیم
پر باز کنیم و من و تو ما بشویم
#محسن_درویش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
بی مهری تو اگرچه بی اندازه است
درهای محبّتم به رویت باز است
من با تو سخن چرا بگویم، وقتی
یک گوش در است و دیگری دروازه است
#محسن_درویش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
در آتش غم به حال خود می گریم
شمعم همه دم به حال خود می گریم
از بسکه هوای شعرهایم ابریست
باران شده ام به حال خود می گریم
#محسن_درویش
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait