مَغرور مَشو به خود، که خواندی ورقی
زان روز حَذَر کن که ورق برگردد
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
خواهم ز خدای خویش، کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من میخواهم.....
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
گویند چرا تو دل بِدیشان دادی؟
والله که من ندادم، ایشان بردند...!
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
آن یار طلب کن که تو را باشد و بس
معشوقهی صد هزار کس را چه کنی؟
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
شب تیره و یار دور و کس مونس نه
ای هجر بکُش که بیکسم یافتهای ...
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست
درد تو به جان خسته داریم ای دوست
گفتی که به دلشکستگان نزدیکم
ما نیز دل شکسته داریم ای دوست
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
دیشب که دلم ز تابِ هجران میسوخت
اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت
میسوختم آنچنانکه غیر از دلِ تو
بر من دلِ کافر و مسلمان میسوخت...!
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
یا رب ز قناعتم توانگر گردان
وز نور یقین دلم منور گردان
روزیِ من سوختهٔ سرگردان
بی منت مخلوق میسر گردان
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
در دیده به جای خواب، آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی
ای بیخبران! چه جای خواب است مرا؟
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
ای شیر خدا، امیر حیدر! فتحی
ای قلعهگشای در خیبر! فتحی
درهای امید بر رخم بسته شده
ای صاحب ذوالفقار و قنبر! فتحی
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
آتش به دو دست خویش بر خرمن خویش
چون خود زدهام چه نالم از دشمن خویش
کَس دشمن من نیست منم دشمن خویش
ای وای من و دست من و دامنِ خویش
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait
ناکامی ام ای دوست ز خودکامی توست
وین سوختگیهای من از خامی توست
مگذار که در عشق تو رسوا گردم
رسواییِ من باعث بدنامی توست
#ابوسعید_ابوالخیر
@robaiiyat_takbait