eitaa logo
رباعی_تک بیت
4.3هزار دنبال‌کننده
198 عکس
6 ویدیو
0 فایل
کانال اول ما @golchine_sher
مشاهده در ایتا
دانلود
هرجور نگاه میکنم ناب تری با وسوسه ی گناه بی تاب تری گیسو مفشان ، شهر به هم می ریزد در هاله ای از حجاب جذاب تری @robaiiyat_takbait
هی باده ی شعر در سبویم می ریخت از شربت عشق در گلویم می ریخت وقتی غزل آخر خود را می خواند انگار که سقف آرزویم می ریخت @robaiiyat_takbait
ای رونق ندبه های آدینه بیا ای مرهم دردهای دیرینه بیا تا اینکه به ما شبزده گان نور رسد یک جمعه تو با چراغ و آیینه بیا @robaiiyat_takbait
عِشوه گری اش به غیر افشا نکند جز دوست ز بیگانه تقاضا نکند شب روی سرش کشیده چادر مشکی نامحرمی از دور تماشا نکند @robaiiyat_takbait
بگذار مرا به خاک تنهایی خویش در قطعه ای از پلاک تنهایی خویش (وضعیت شهر) روی هشدار شده باید بروم به لاک تنهایی خویش @robaiiyat_takbait
روزی که دلم هوای دریا را داشت چشمان تو را بحر عمیقی پنداشت این شاعری و عاشقی و دربه دری نانیست که در سفره ی من عشق گذاشت @robaiiyat_takbait
با شهد لبت طعم عسل ریخت به هم شاعر که به هم ریخت غزل ریخت به هم با آمدنت در شب شعرم هربار مفعول مفاعیل فعل...ریخت به هم @robaiiyat_takbait
سرفصل تمام نامه هایم درد است اینگونه دلِ چکامه هایم درد است عمریست که با درد خودم می سوزم میسازم اگر ادامه هایم درد است @robaiiyat_takbait
دامان تو سرزمین کِشتم باشد تقدیر وصال ،سرنوشتم باشد وقتیکه تو مشغول، به قرآن باشی آغوشِ معطرت بهشتم باشد @robaiiyat_takbait
با عشق تو از غیر تو بیگانه شوم با شعر، اسیر در این خانه شوم در پیله ی تنهایی خود می مانم روزی برسد دوباره پروانه شوم @robaiiyat_takbait
یک سال شده در انتظارت هستم یاد تو و چشمان خمارت هستم یلدا شده دلخوشی شاعر بانو سی ثانیه بیشتر کنارت هستم @robaiiyat_takbait
با شهد لبت طعم عسل ریخت به هم شاعر که به هم ریخت غزل ریخت به هم با آمدنت در شب شعرم هربار مفعول مفاعیل فعل...ریخت به هم @robaiiyat_takbait
من فاتحه ی غروب قبرستانم شاخه گل پژمرده ی در گلدانم روبان سیاه عکس در طاقچه ام دلتنگیِ پنج شنبه ی تهرانم @robaiiyat_takbait
در دهکده ها خان رباعی بشوی خود صاحب دُکّان رباعی بشوی باید که زبردست شوی چون ایرج تا اینکه تو سلطان رباعی بشوی @robaiiyat_takbait
جانم علی این ماه که بر دست پیمبر گل کرد از حد زمینیان فراتر گل کرد چون خواست غدیر را نمایان سازد خورشید در آیینه ی حیدر گل کرد @robaiiyat_takbait
از شهر پر از فریبتان دلسردم چون کوه، ورم کرده تمام دردم در ابر پر از دود ریا زندانم باید به دهات پدری برگردم @robaiiyat_takbait
اربعین بسته است گناه غم اگر بالت را بسپار به دست عشق اقبالت را تقدیر نشد تا که بیایم دریاب جامانده ی اربعین امسالت را @robaiiyat_takbait