افسوس که نامه ی جوانی طی شد
وآن تازه بهار زندگانی دی شد
آن مرغ طرب که نام او بود شباب
افسوس ندانم که کی آمد کی شد
#خیام
@robaiiyat_takbait
ای دیده اگر کور نِئی گور ببین
وین عالم پر فتنه و پر شور ببین
شاهان و سران و سروران زیر گِلند
روهای چو مَه در دهنِ مور ببین
#خیام
@robaiiyat_takbait
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزهفروش
#خیام
@robaiiyat_takbait
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پیِ هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه ی زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد
#خیام
@robaiiyat_takbait
دی کوزهگری بدیدم اندر بازار
بر پاره گِلی لگد همی زد بسیار
وآن گِل به زبان حال با او میگفت
من همچو تو بودهام مرا نیکودار!
#خیام
@robaiiyat_takbait
چون عاقبت ِکار جهان نيستي است
انگار که نيستی، چو هستی خوش باش
#خیام
@robaiiyat_takbait
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نِی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نَبُد هیچ خِلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
#خیام
@robaiiyat_takbait
برخیز بتا بیا ز بهرِ دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم
زآن پیش که کوزهها کنند از گِل ما
#خیام
@robaiiyat_takbait
دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده ی اسرار فنا خواهی رفت
مِی نوش ندانی از کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
#خیام
@robaiiyat_takbait
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران! راه نه آنست و نه این
#خیام
@robaiiyat_takbait
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم ، برآرم یا نه !
#خیام
@robaiiyat_takbait
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پِیِ هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه ی زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد
#خیام
@robaiiyat_takbait